افکارنیوز گزارش می دهد:

ثروتمندان فوتبالی که اتفاقا برخی از آنها دستی در عامل سیاست نیز دارند، در ظاهر عاشقانی هستند که حاضرند برای معشوق خود یا همان مستطیل سبزرگ سرمایه ای که عمری به پای آن عرق ریخته اند را به آتش بکشند.

گروه ورزشی: با دمیده شدن اشتباهی در سوت محسن قهرمانی، پای فوتبال به مجلس نیز باز شده است. فوتبال ایران از خیلی سال ها پیش سیاسی شده است. ردپای سیاست و مافیا گاهی اوقات به قدری در مستطیل سبز پررنگ می شود که حتی ثروتمندترین سرمایه گذاران فوتبال نیز از پس آن بر نمی آیند.

به گزارش افکارنیوز ، طی چند سال اخیر پای ثروتمندان ایرانی به فوتبال باز شده است. اینکه حضور در این ورزش پر حاشیه با هدف سرگرمی و تفریح ثروتمندانه است یا سرمایه گذاری برای بدست آوردن سود، الله اعلم!

بابک زنجانی: این روزها او بیشتر بر سر زبان ها افتاده است. او که مالک باشگاه راه آهن است سال ها قبل راننده رییس بانک مرکزی سابق بوده است. زنگنه، وزیر نفت دولت یازدهم معتقد است که او ۲هزار میلیارد تومان را هنوز به خزانه واریز نکرده است.

بابک زنجانی هم اکنون در لیست تحریم‎های اقتصادی اتحادیه اروپا و امریکا علیه ایران قرار دارد و به گفته خودش در دو سال گذشته ۱۷ میلیارد یورو از پول نفت ایران را از چین، کره جنوبی و سایر کشورها به خزانه جمهوری اسلامی ایران واریز کرده است. او یک مؤسسه مالی و اعتباری در امارات، دو بانک در تاجیکستان و مالزی، یک شرکت هواپیمایی در ترکیه و چندین شرکت تولیدی و تجاری دیگر در خارج از کشور دارد و در داخل نیز هم اکنون هم ایرلاین قشم را در اختیار دارد، هم هتل‎داری می‎کند و هم در بازرگانی خارجی و تولید حضور پررنگی دارد.

حسین هدایتی: محمدحسین هدایتی برای اهالی ورزش ایران آشناتر است تا اهل سیاست و اقتصاد. در میانه دهه ۸۰ او پا به فوتبال ایران گذاشت و به فاصله کوتاهی به آبرامویچ وطنی معروف شد. به هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس راه یافت و از همانجا هم به یک چهره‎ رسانه‎ای تبدیل شد. او توانست میراث پدر را که در کارخانه جمع و جور تولید میل پرده استیل آذین خلاصه می شد، گسترش بدهد و آن را به تولید کننده ای غول آسا بدل کند. هدایتی در بدو تلاش برای ورود به فوتبال ایران خودش را یکی از علاقه مندان قدیمی علی پروین و عاشق پرسپولیس معرفی کرد. پروین که از دوران بازی علاقه ویژه ای به علاقه مندان مایه دارش داشت خیلی زود با هدایتی آشنا شد و وقتی جایگاه محکمش را در پرسپولیس از دست داد برای فعالیت در تیم جدیدالتاسیس آقای میلیاردر اعلام آمادگی کرد.

هدایتی می گوید هر چه ثروت دارد از راه قانونی و خرید و فروش زمین به دست آورده است: «یک زمین در سال ۷۵ خریدم ۲۱ میلیارد تومان، الان ۱۶۰ میلیارد تومان می‎خرند… . زمینی را خریدم ۲ میلیارد تومان، الان ۳۰۰ میلیارد تومان می‎ارزد. »

سال گذشته خبرگزاری‎ها از بازداشت چند ساعته او خبردادند و محسنی اژه‎ای نیز خبر بازداشت او را تائید کرد و گفت که تحت پیگرد قضایی قرار دارد. وب‎سایت افکار نیوز نیز همان زمان سندی دال بر بدهی ۱۴ میلیارد تومانی او منتشر کرد.

او در بانک منحل شده تات نیز سهام‎دار بود و شریک علی‎انصاری در مجتمع تجاری مبل ایران.   البته او روابط ویژه‎ای هم با وزارت صنعت، معدن و تجارت داشته و دارد. شرکت توسعه و تجارت صبا با شکایت از هدایتی مدعی شد که مالکیت باشگاه استیل آذین به این شرکت واگذار شده است.

برادران شفیعی زاده: اینها قدیمی های فوتبال هستند.   ۱۳سال پیش در آبادان کارخانه نان فانتزی و دام و طیور داشتند و با صادرات محصولات شان سود قابل توجهی به دست می آوردند. وقتی تربیت بدنی در اداره استقلال اهواز به مشکل برخورد آن ها پا پیش گذاشتند و تیم پرطرفدار اهوازی را به یکی از معدود تیم های خصوصی فوتبال ایران تبدیل کردند. علی شفیعی زاده اصولا در خرید شرکت های در آستانه ورشکستگی تبحر داشت و در همان سال ها ۲کارخانه به انتهای خط رسیده کاغذ پارس هفت تپه و لوله سازی خوزستان را هم خریداری کرد.

شفیعی‎زاده‎ها مدتی بعد بدهی کلانی به جای گذاشتند. آن‎ها که در امارات شرکت بازرگانی داشتند، به واسطه ورود به فوتبال برخی از شرکت‎های درآستانه ورشکستگی دولتی را خریداری و به بهانه بازسازی آن‎ها وام‎های میلیاردی دریافت کردند. اما توان بازپرداخت وام‎ها را نداشتند و بخشی از اموال آن‎ها در اهواز توسط بانک‎ها و طلبکاران مصادره شد.

کوروش رحمانی: حدود ۵سال قبل باشگاه ورشکسته نساجی قائمشهر را همراه با ۱۰۰میلیون تومان پول نقد از کارخانه نساجی که دیگر قصد تیمداری نداشت تحویل گرفت. او با وعده های آنچنانی آمد و می خواست نساجی را به یکی از قطب های فوتبال ایران تبدیل کند اما در کمتر از یکی، دو سال به این نتیجه رسید که نمی تواند در فوتبال به اهداف اقتصادی اش نزدیک شود و در گاوصندوقش را قفل کرد.

او قصد فروش باشگاه را داشت اما هر خریداری که پا پیش می گذاشت با رحمانی به نتیجه نمی رسید. این طور به نظر می رسید که مالک جدید مایل به از دست دادن تیمی که سندش را به نام خودش زده بود نیست و تنها تظاهر به این امر می کند. رحمانی در ابتدای ورود به نساجی، تورهای جهانگردی بازدید از باشگاه های حرفه ای دنیا را تشکیل داد تا از این طریق با امکانات این تیم ها آشنا شود و کمپ های تمرینی مدرنی برای نساجی بسازد اما نه تنها این اتفاق نیفتاد که بازیکنان این تیم فراتر از تمرین در کنار ساحل دریای خزر نرفتند.

بعدها مهدی پرهام تمامی بدهی های نساجی را پذیرفت و تیم را از رحمانی تحویل گرفت. او تاجر آهن بود و در اولین فصل حضورش ۳میلیارد تومان برای این تیم هزینه کرد اما این مبلغ در سال های بعد کمتر و کمتر شد. تربیت بدنی استان حاضر شد در ازای سر و سامان دادن به اوضاع نساجی ۶۰ هکتار زمین خارج از شهر را در اختیار پرهام قرار دهد. مدیرعامل جدید هم انگیزه های فوتبالی نداشت و در جریان بازی های نساجی با پخش کردن شیر کاکائو در میان تماشاگران تولیدات کارخانه مواد غذایی اش را تبلیغ می کرد. رحمانی هنوز سند باشگاه را به پرهام منتقل نکرده و طلب ۱۸۰ میلیونی اش از باشگاه را بهانه قرار می دهد.

درکنار اینها باید نام مه آفرید امیر خسروی را هم اضافه کنیم که با پیوستن به فوتبالی ها قصد داشت آنها را به شرکت های زیرمجموعه خود بیفزاید. او هم اکنون به علت اختلاس سه هزار میلیاردی در زندان به سر می برد!
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات