فرشاد کاس نژاد: این قابل درک نیست که چرا خصوصی سازی از استان گیلان در لیگ برتر شروع شده و آسیب های خصوصی سازی بدون مهیا بودن بسترهای خصوصی سازی فقط به فوتبال گیلان رسیده است، در حالی که تیم های پرهزینه لیگ برتر همگی دولتی هستند و خیال خصوصی شدن هم ندارند!

به گزارش افکارنیوز ، فرشاد کاس نژاد، امیر عابدینی چند سال پیش، در آن روزها که داماش تیم متمولی شده بود و ولخرجی هایش بی حساب به نظر می رسید، درباره سرمایه گذاری گروه امیر منصور آریا در فوتبال گفته بود: «داماش میلیاردها هزینه کرده و یک ریال ضرر نکرده است… »

مبنا و معنای حرف عابدینی این بود که سرمایه گذاری این گروه در فوتبال زیان آور نیست و آنها مشغول برندسازی به واسطه فوتبال هستند. آن برند ساخته شد اما باشگاه داماش حالا از این برندی که ساخته حتی به اندازه اداره امورش بهره نمی برد و همیشه دچار بحران مالی است.

تکرار و تکرار و تکرار، تکرار مکرر و توضیح واضحات. هر چه از داماش بنویسیم همین است و جز این نیست، حوصله ای هم نیست.

نه گوش شنوایی پیدا می شود و نه همتی برای حل بحران اما تکرار نکردن بحث ها و جدل نکردن با این بحران ها حال و روز داماش را از این که هست، بحرانی تر خواهد کرد. داماش از دو سو ضربه می خورد و آسیب می بیند، از درون و بیرون. بحث را باید از اینجا شروع کرد:

داماش حامی مالی یا مالک جدید را با دست پیش می کشد و با پا پس می زند. مساله اصلی داماش این است و جز این نیست. داماش پس از فاش شدن ماجرای اختلاس ۳ هزار میلیاردی دچار بحران مالی شد و البته بحران مالکیت. این بحران مالکیت بیش از بحران مالی به داماش آسیب رساند. مالک داماش دیگر اختیار مدیریت اموالش را نداشت و فروش امتیاز باشگاه داماش به مالک جدید نیز همیشه با سنگ اندازی ها و مسائلی پیچیده مواجه می شد.

بدیهی بود که با حضور مدیریت پیشین، مالک جدید برای ادامه کار ترغیب نمی شد یا اساسا بخش خصوصی در چنین شرایطی پا پیش نمی گذاشت. باز هم بدیهی است که وقتی مالکی می خواهد کارش را در این باشگاه شروع کند، فقط نمی خواهد سرمایه گذار و ماشین هزینه باشد بلکه می خواهد مدیریت را با سلیقه خودش انجام دهد و این همان نکته ای است که در داماش مقدور نشد و به سختی مقدور خواهد شد. اینجاست که دوباره باید نوشت داماش هر سرمایه گذار جدیدی را با دست پیش می کشد و با پا پس می زند.
با یک سوال همه چیز را می توان روشن کرد:

آیا روزی که امتیاز باشگاه پگاه به داماش واگذار شد، این نکته جای بحث داشت که مثلا مدیریت وقت باشگاه پگاه همچنان مدیرعامل باشگاه داماش باشد؟ پرواضح بود که با حضور سرمایه گذار جدید باید حق مدیریت نیز به سرمایه گذار جدید واگذار می شد.

داماش با گذاشتن این پیش فرض، راه را برای حضور هر سرمایه گذار تازه ای بست و حالا دچار این همه بحران است. داماش در این میان یک سرمایه گذار جدید را نیز تجربه کرد که پروژه واگذاری با متعهد نبودن شرکت صدرا به تعهدات مالی اش شکست خورد و البته شرکت صدرا شاید تنها سرمایه گذاری بود که پیش فرض داماش را پذیرفته بود و سرانجام همان پذیرفتن پیش فرض، خود بحران هایی برای شرکت صدرا و داماش ساخت.

داماش اما از سوی دیگری نیز آسیب دیده است. هیچ کدام از مدیران بومی وارد ماجرای داماش نشدند و به این داستان پیچیده ورود نکردند. داماش فقط کمک مالی نمی خواست بلکه ورود مدیران و مسوولان بومی را می خواست تا بتواند به یک راهکار اساسی و پایدار برای اداره باشگاه برسد.

مساله داماش با کمک چند صد میلیونی یا حتی یک میلیاردی یک نهاد دولتی یا یک مسوول استانی حل نمی شود بلکه باید داماش دنبال یک سرمایه گذاری پایدار و همیشگی باشد، چه خصوصی و چه دولتی بسان این همه تیم دولتی در لیگ برتر! این قابل درک نیست که چرا خصوصی سازی از استان گیلان در لیگ برتر شروع شده و آسیب های خصوصی سازی بدون مهیا بودن بسترهای خصوصی سازی فقط به فوتبال گیلان رسیده است، در حالی که تیم های پرهزینه لیگ برتر همگی دولتی هستند و خیال خصوصی شدن هم ندارند!

شاید امروز توقع عده ای از تماشاگران داماش یا بازیکنان و مربیانی که بحران های مالی را تاب آورده اند این باشد که یکی از مسوولان استانی با کمک مالی به فریاد داماش برسد اما داماش پس از این کمک مالی باز هم دچار بحران خواهد شد و یک باشگاه را نمی توان با کمک گرفتن از این یا آن مسوول اداره کرد. برای داماش باید راهکارهایی با قابلیت اجرایی پیدا کرد، یک سرمایه گذاری پایدار و هدفمند با برنامه ریزی اصولی. این کاسه چه کنم چه کنم همیشه دست فوتبال رشت بوده و باید راهی برای پایان این بحران پیدا شود، نه فقط کمکی برای حل بحران های روزمره.

توقع از مسوولان استانی باید این باشد، یک فکر اساسی برای تیمی که این همه علاقه مند در گیلان زمین داشته و دارد، یک تعلق خاطر قدیمی به تیمی ریشه دار که به رغم دست به دست شدن مالکیتش علاقه مندانش را از دست نداده است، حتی با تغییر نسل. به داماش نباید اینگونه نگاه کرد که یکی از اموال به جا مانده از گروه امیر منصور آریاست. داماش شاید امتیازش به آن مجموعه تعلق دارد و مدیریتش همچنان منصوب آن مجموعه است اما این تیم، تیمی است متعلق به فوتبال رشت، ریشه دار و البته با علاقه مندان پرشمار که این تیم را متعلق به خود می دانند نه متعلق به کارخانه آب معدنی داماش یا گروه امیرمنصور آریا.
این تیم برآمده از علایق مردم یک شهر است، ساخته شده از احساس دوستدارانش و خانه ای برای اهالی امروز و فردای فوتبال رشت.

این تیم اگر پس از آن ماجرای اختلاس ۳ هزار میلیاردی تا امروز زنده مانده و توانسته گلیم خود را از آب بکشد، نان تعلق خاطر تماشاگران خود را خورده. این تیم اگر ریشه و تماشاگری نداشت، شاید تعطیل می شد، فروخته می شد یا فراموش می شد اما ریشه های این تیم و تعلق خاطر دوستداران فوتبال در رشت به این تیم روح و جان داده و برای مسوولان چاره ای باقی نگذاشته جز اینکه برای اداره این تیم هزینه کنند، همین هزینه های کج دار و مریز. این تیم نه تعطیل شدنی است و نه فراموش شدنی.

یک سوال از مدت ها پیش مطرح است و پاسخی برای آن پیدا نیست: داماش چرا باید نام یک برند از گروه امیرمنصور آریا را تبلیغ کند در حالی که کارخانه آب معدنی داماش یا گروه امیرمنصور آریا هزینه هایش را پرداخت نمی کنند؟ پاسخ این سوال را از کجا و از چه کسی باید گرفت؟ مسوولان استانی پیش از هر چیز دنبال این پاسخ باشند، اینکه چرا داماش نام داماش را یدک می کشد اما هزینه هایش از سوی آن برند پرداخت نمی شود؟ پاسخ این سوال کلید این معماست، معمای بحران مالی داماش.
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات