محاکمه متهم به قتل بعد از ۹/۵سال
جوانی که متهم است دوستش را ۹سال ونیم قبل به قتل رسانده به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می شود.
به گزارش افکارنیوز ، این مرد که مهرداد نام دارد متهم است دوستش، ایرج را در جریان نزاع با ضربه چاقویی که به سینه اش وارد کرده به قتل رسانده است.
پرونده اتهامی علیه مهراد ۱۶فروردین سال ۸۳ تشکیل شد. آن روز مسوولان بیمارستان هفت تیر به ماموران کلانتری اعلام کردند جسد جوانی به نام ایرج به بیمارستان منتقل شده است.
وقتی پلیس به بیمارستان رفت پرستاران گزارش دادند این جوان قبل از اینکه به آنجا برسد جان خود را از دست داده بود. آنها گفتند دوجوان و مردی میانسال، متوفی را به بیمارستان منتقل کردند. پلیس سه مردی که ایرج را به بیمارستان رسانده بودند مورد بازجویی قرار داد. یکی از آنها به ماموران گفت: «من اصلا این مقتول را نمی شناسم.
دوجوان جلوی من را گرفتند و گفتند مادرشان مریض است، او را به بیمارستان ببر. ساعت حدود ۱۱شب بود، من ندیدم چه کسی را داخل ماشینم گذاشتند. بعد از اینکه راه افتادم، فهمیدم فردی که داخل ماشین انداخته اند پسری جوان است که چاقو خورده است. »
دو جوان دیگر نیز مدعی شدند، نمی دانند این ضربه چطور به بدن مقتول وارد شده و فقط او را درحالی که زخمی شده بود، دیدند و چون ایرج دوست شان بود، سعی کردند کمکش کنند.
تحقیقات پلیس نشان داد محلی که جسم بی جان ایرج در آنجا پیدا شده نزدیک خانه یکی از جوانان سابقه دار محل است که قبلا بارها بازداشت شده بود.
به این ترتیب پلیس با شکایت پدرومادر ایرج، مهرداد را بازداشت کرد. مهرداد منکر چاقو خوردن دوستش ایرج نشد و گفت: دیده است او زخمی شده اما خودش ضربه ای را وارد نکرده است.
او به ماموران گفت: «ما با هم دوست بودیم و رفت وآمد داشتیم. ایرج قبل از اینکه به خانه من بیاید با دو نفر از دوستان مشترکمان درگیر شده و خیلی عصبی بود. وارد خانه من که شد به خاطر آن درگیری همچنان فریاد می زد و ناراحت بود. دوستان دیگرم هم در خانه بودند، وقتی دومردی که ایرج با آنها درگیری داشت وارد منزلم شدند تا مشکل را حل کنیم ایرج بیشتر عصبانی شد. او چاقویی برداشت و به خودش چند ضربه زد.
ما او را تا جلوی در بردیم، نمی خواستم او بمیرد. دو نفر از بچه ها او را سوار ماشینی کردند و به بیمارستان بردند اما متاسفانه فوت شد. » کارآگاهان در ادامه با تحقیقاتی که انجام دادند به مهرداد مشکوک شدند و با بررسی سوابق وی مشخص شد او ۲۱فقره سابقه کیفری در جرایم مختلف از جمله فرار از خدمت، شرب خمر، سرقت و… دارد.
همچنین مشخص شد مقتول نیز سابقه خودزنی داشت. این در حالی بود که شاهدان که از جمله آنها زن همسایه بود به ماموران گفتند، دیده اند درگیری میان ایرج و مهرداد رخ داده و چاقو هم دست مهرداد بوده است. پزشکی قانونی نیز ادعای متهم را رد کرد.
در گزارشی که پزشکی قانونی به بازپرسی ارایه کرد آمده بود، ضرباتی که به مقتول وارد شده دیگرزنی بوده و عمق و نوع ضربات نشان می دهد به هیچ وجه خودزنی نیست. البته آثار و جراحاتی روی بدن مقتول وجود دارد که نشان می دهد او قبلا خودزنی کرده است، اما ضربه ای که کشنده بود، توسط شخصی دیگر به سینه مقتول وارد شده است. حکم بازداشت مهرداد با توجه به مدارک موجود صادر و بازجویی از وی یک بار دیگر آغاز شد.
متهم دوباره قتل را انکار کرد و گفت: ضربه ای به مقتول وارد نکرده و آنچه شاهدان گفته اند صحت ندارد. انکارهای متهم، گفته های شاهدان و اعتراض متهم به بازداشت خودش باعث شد روند رسیدگی به پرونده طولانی شود.
با گذشت ۹سال ونیم از زمان قتل روز گذشته قرار بود این پرونده در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گیرد اما به دلیل غیبت برخی افراد که حضور آنها برای رسیدگی به پرونده الزامی بود وقت رسیدگی تجدید شد.
متهم خارج از جلسه دادگاه سوابق متعددش را تایید کرد و گفت: این سوابق مربوط به زمانی است که من جوانی خام بودم، حالا که سال هاست در زندان هستم توبه کرده ام. نماز می خوانم و سعی می کنم آدم خوبی باشم؛ البته باید بگویم که من قاتل نیستم.
قاضی عبد اللهی که ریاست جلسه را برعهده داشت به متهم گفت: دفاعیات از خودش را باید در جلسه رسیدگی به پرونده اش مطرح کند. این در حالی بود که پدرومادر مقتول مدعی شدند شاهدان به این دلیل به دادگاه نیامدند که از متهم و خانواده اش به شدت می ترسند.
پرونده اتهامی علیه مهراد ۱۶فروردین سال ۸۳ تشکیل شد. آن روز مسوولان بیمارستان هفت تیر به ماموران کلانتری اعلام کردند جسد جوانی به نام ایرج به بیمارستان منتقل شده است.
وقتی پلیس به بیمارستان رفت پرستاران گزارش دادند این جوان قبل از اینکه به آنجا برسد جان خود را از دست داده بود. آنها گفتند دوجوان و مردی میانسال، متوفی را به بیمارستان منتقل کردند. پلیس سه مردی که ایرج را به بیمارستان رسانده بودند مورد بازجویی قرار داد. یکی از آنها به ماموران گفت: «من اصلا این مقتول را نمی شناسم.
دوجوان جلوی من را گرفتند و گفتند مادرشان مریض است، او را به بیمارستان ببر. ساعت حدود ۱۱شب بود، من ندیدم چه کسی را داخل ماشینم گذاشتند. بعد از اینکه راه افتادم، فهمیدم فردی که داخل ماشین انداخته اند پسری جوان است که چاقو خورده است. »
دو جوان دیگر نیز مدعی شدند، نمی دانند این ضربه چطور به بدن مقتول وارد شده و فقط او را درحالی که زخمی شده بود، دیدند و چون ایرج دوست شان بود، سعی کردند کمکش کنند.
تحقیقات پلیس نشان داد محلی که جسم بی جان ایرج در آنجا پیدا شده نزدیک خانه یکی از جوانان سابقه دار محل است که قبلا بارها بازداشت شده بود.
به این ترتیب پلیس با شکایت پدرومادر ایرج، مهرداد را بازداشت کرد. مهرداد منکر چاقو خوردن دوستش ایرج نشد و گفت: دیده است او زخمی شده اما خودش ضربه ای را وارد نکرده است.
او به ماموران گفت: «ما با هم دوست بودیم و رفت وآمد داشتیم. ایرج قبل از اینکه به خانه من بیاید با دو نفر از دوستان مشترکمان درگیر شده و خیلی عصبی بود. وارد خانه من که شد به خاطر آن درگیری همچنان فریاد می زد و ناراحت بود. دوستان دیگرم هم در خانه بودند، وقتی دومردی که ایرج با آنها درگیری داشت وارد منزلم شدند تا مشکل را حل کنیم ایرج بیشتر عصبانی شد. او چاقویی برداشت و به خودش چند ضربه زد.
ما او را تا جلوی در بردیم، نمی خواستم او بمیرد. دو نفر از بچه ها او را سوار ماشینی کردند و به بیمارستان بردند اما متاسفانه فوت شد. » کارآگاهان در ادامه با تحقیقاتی که انجام دادند به مهرداد مشکوک شدند و با بررسی سوابق وی مشخص شد او ۲۱فقره سابقه کیفری در جرایم مختلف از جمله فرار از خدمت، شرب خمر، سرقت و… دارد.
همچنین مشخص شد مقتول نیز سابقه خودزنی داشت. این در حالی بود که شاهدان که از جمله آنها زن همسایه بود به ماموران گفتند، دیده اند درگیری میان ایرج و مهرداد رخ داده و چاقو هم دست مهرداد بوده است. پزشکی قانونی نیز ادعای متهم را رد کرد.
در گزارشی که پزشکی قانونی به بازپرسی ارایه کرد آمده بود، ضرباتی که به مقتول وارد شده دیگرزنی بوده و عمق و نوع ضربات نشان می دهد به هیچ وجه خودزنی نیست. البته آثار و جراحاتی روی بدن مقتول وجود دارد که نشان می دهد او قبلا خودزنی کرده است، اما ضربه ای که کشنده بود، توسط شخصی دیگر به سینه مقتول وارد شده است. حکم بازداشت مهرداد با توجه به مدارک موجود صادر و بازجویی از وی یک بار دیگر آغاز شد.
متهم دوباره قتل را انکار کرد و گفت: ضربه ای به مقتول وارد نکرده و آنچه شاهدان گفته اند صحت ندارد. انکارهای متهم، گفته های شاهدان و اعتراض متهم به بازداشت خودش باعث شد روند رسیدگی به پرونده طولانی شود.
با گذشت ۹سال ونیم از زمان قتل روز گذشته قرار بود این پرونده در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گیرد اما به دلیل غیبت برخی افراد که حضور آنها برای رسیدگی به پرونده الزامی بود وقت رسیدگی تجدید شد.
متهم خارج از جلسه دادگاه سوابق متعددش را تایید کرد و گفت: این سوابق مربوط به زمانی است که من جوانی خام بودم، حالا که سال هاست در زندان هستم توبه کرده ام. نماز می خوانم و سعی می کنم آدم خوبی باشم؛ البته باید بگویم که من قاتل نیستم.
قاضی عبد اللهی که ریاست جلسه را برعهده داشت به متهم گفت: دفاعیات از خودش را باید در جلسه رسیدگی به پرونده اش مطرح کند. این در حالی بود که پدرومادر مقتول مدعی شدند شاهدان به این دلیل به دادگاه نیامدند که از متهم و خانواده اش به شدت می ترسند.
