یک استاد دانشگاه با انتقاد از طرح پرداخت سبد کالا به مردم گفت: هرگونه حمایتی باید در قالب برنامه تأمین اجتماعی و با توقف پرداخت یارانه نقدی باشد ضمن آن که تجربه ۱۰ سال اول انقلاب اشتباه بودن پرداخت یارانه کالایی را به اثبات رسانده است.

به گزارش افکارنیوز ، رئیس جمهور و تیم اقتصادیش می گویند «سه شرط برای آغاز مرحله ی دوم هدفمندی یارانه ها دارند… » اغلب مردم می­خواهند بدانند که سرنوشت اعطای یارانه ­ها چه خواهد شد؟ آیا وضعیت به همین صورت ادامه خواهد داشت؟ اعطای نقدی یارانه­ها تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ برای پاسخ به این سؤالات با محمد کاظم رحمانی عضو هیئت علمی دانشگاه و استاد اقتصاد گفت وگویی انجام داده ایم:

سوال: روش های مختلفی برای اعطای یارانه به مردم وجود دارد. به نظر شما، بهترین نوع اعطای یارانه که کارایی بیشتری دارد چیست؟

همان طور که می دانید، اعطای یارانه به اعتبارهای مختلف تعریف شده است؛ یکی به اعتبار نحوه ی پرداخت است که به نقدی و غیرنقدی تقسیم می شود و اگر بخواهیم بهترین تأثیرگذاری را داشته باشد و کمترین لطمه را به تولید وارد کند، باید به صورت نقدی باشد.

در حالت عادی، مصرف کننده با توجه به قیمت ها، بودجه ی خود و محدودیت هایی که هر کالا و خدمات برای او دارد، تصمیم به خرید کالاهای مورد نظر خود می کند؛ اما اگر تحت سیستم حمایتی مبنی بر پرداخت مستقیم جنسی باشد، با توجه به عوامل بیرونی، شرایط خاصی به او تحمیل می شود. مثلاً ممکن است به یک نفر کاغذ توزیع کنید که برای آن شخص مفید نباشد و فقط برای خط خطی بچه های او مصرف شود یا مثل نان که در گذشته می دادیم و بیشتر از حد نیاز خانواده، ارزان و دارای یارانه بود و در پخت و مصرف آن مشکل ایجاد می شد و باعث هرز رفتن بخش عمده ای از منابع می گردید؛ هم در مرحله ی تولید و هم در مراحل توزیع و مصرف.

پس اولین الزام برای اینکه یارانه کارایی داشته باشد، این است که نقدی باشد. از آنجایی که باید هدفمند باشد، دومین الزام این است که تفکیک کنیم و بدانیم که این یارانه را باید به بخش های خاصی از تولید و صنایع و بخش های معینی از جامعه پرداخت کنیم. اینکه همه ی بنگاه ها و همه ی دهک ها یارانه دریافت کنند، قطعاً کاری اشتباه است.

نکته ی بعد این است که اگر می خواهیم یارانه را به صورت کالا ارائه کنیم، باید به صورت بسته و شامل یک سری از کالاهای خاص تولید داخل باشد؛ یعنی هم جامعه ی هدف باید منتخب باشد و به درستی تشخیص دهیم که چه کسانی باید یارانه دریافت کنند، هم کالاها و خدماتی که به آنان داده می شود، مشخص باشد. بنابراین بهترین نوع اهدای یارانه به اعتبار نوع پرداخت، نقدی است که در هر دو معنا کارایی بهتر است؛ یعنی هم تأثیرگذاری بیشتری دارد و هم کمترین لطمه را به اقتصاد و تولید وارد می کند.

سوال: آیا روش بازپرداخت نقدی یارانه پس از اصلاح قیمت ها و آزادسازی، در سایر کشورهای دنیا نیز مورد استفاده قرار گرفت؟

خیر، به معنای یارانه نقدی وجود ندارد، اما در معنای انتقال وجوه یا انتقال بلاعوض وجود دارد.

سوال: بنابراین کشورهای دیگر بیشترین یارانه را به صورت کالایی و در قالب نظام حمایت بیمه ای پرداخت می کنند؟

بله، حتی تعرفه های گمرکی که ایجاد می کنیم، در واقع به نوعی قیمت کالاهای وارداتی را بالا می بریم تا توان رقابتی تولیدکننده ها نیز افزایش یابد. گویی که قیمت را برای آنان رقابتی تر می کنیم. این کارها به نوعی برنامه ی حمایتی یا یک نوع یارانه بر واردات است.

سوال: پس در کشورهای دیگر به این شکل نیست که مثل کشور ما، هر ماه مبلغی به حساب سرپرست خانوار واریز شود؟

خیر، اگر هم باشد، مثلاً تحت عنوان بیمه های بیکاری پرداخت می شود؛ آن هم نه به همه ی افراد، بلکه به صورت منتخب. البته به شکل کالایی یا پایین نگه داشتن قیمت کالاها و خدمات در بسیاری کشورها وجود دارد.

سوال: دولت جدید تصمیم دارد که علاوه بر پرداخت یارانه ی نقدی برای تأمین نیازهای ضروری اقشار ضعیف، به آنان یارانه ی کالایی نیز پرداخت کند. نظر شما در این رابطه چیست؟

من کلاً با یارانه مخالف هستم. شاید آثار منفی یارانه ی نقدی نسبت به جنسی کمتر باشد، ولی اضافه کردن یارانه ی جنسی کار را خراب تر خواهد کرد.

دادن یارانه ی کالایی هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ تجربی مناسب نیست و ما تجربه ی آن را در دوران ده سال اول انقلاب داریم که چه مشکلاتی را ایجاد کرد؛ مگر در موارد خاص، مثل مواردی که مثلاً به بهداشت به افراد مربوط می شود.

سوال: یکی از مشکلات آن زمان این بود که یارانه ی کالایی خانواده ای چهارنفره با دو نفر فرزند ده و پانزده ساله، با خانواده ای با دو فرزند نوزاد یا کوچک برابر بود و نیاز خانواده ها در نظر گرفته نمی شد.

بله، بر اساس سرانه نفر، پرداخت می شد و به همه ی خانواده ها، فارغ از سن و جنس اعضای خانوار، سهمیه ی مساوی داده می شد. مثلاً به بچه های نوزاد، علاوه بر سهمیه ی شیر خشک، سهمیه ی برنج و خواروبار و گوشت هم داده می شد. در این شرایط، سرپرست خانوار کوپن آن ها را می فروخت یا آن را به کالاهای دیگر تبدیل می کرد. بنابراین اگر معادل آن پول داده شود، افراد بهتر می توانند از آن بهره برداری کنند. مشکلات سیستم یارانه ی کالایی بسیار بود؛ مثلاً بین معلمان کاغذ توزیع می شد که آن ها اغلب مصرف آن را نداشتند و در نتیجه، یا آن را بی مورد مصرف می کردند یا با قیمت ارزان به سایرین می فروختند.

لذا کلاً یارانه ی کالایی نامطلوب است و باعث ایجاد مشکلات زیاد، شغل های نامطلوب و بازار سیاه می شود. حتی در برخی از موارد، توزیع کنندگان قسمت اندکی از کالاها را به همان قیمت تعیین شده در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهند و بیشتر آن را قاچاق می کنند و باعث ایجاد نوعی فساد در جامعه می شوند.

من به طور کلی با یارانه مخالف هستم، مگر در مورد کالاهای خاص یا همان سیستم بسته، مثل دارو برای افراد دیابتی. یعنی فقط برای موارد درمان، جلوگیری از سوءتغذیه، رعایت بهداشت و سلامت و آن هم در موارد محدود و خاصی یارانه ی کالایی بلااشکال است.

سوال: عده ای بر این باور هستند که یارانه ی کالایی اثرات ضدتورمی دارد؛ چرا که از توزیع منابع به صورت نقدی جلوگیری می کند. نظر شما در این باره چیست؟

خیر، تمام اشکالات پرداخت یارانه فارغ از نوع آن است. اصولاً پرداخت یارانه نامطلوب و مخرب است، گرچه در شرایطی اجتناب ناپذیر است، اما برای اینکه اثرات منفی آن به حداقل ممکن کاهش پیدا کند، باید نظام پرداخت یارانه چند ویژگی داشته باشد. یکی اینکه نقدی باشد که به منابع لطمه ی کمتری وارد کند و به فرآیند بهبود تکنولوژی و افزایش بهره وری لطمه ی کمتری وارد شود؛ اما به هر حال، این توزیع منابع در واقع توزیع مستقیم پول نفت است؛ یعنی استفاده از ثروت نسل های آتی برای حمایت از نسل های فعلی.

در قشر کم درآمد، مصرف افزایش پیدا می کند و این افزایش تقاضا به گونه ای موجب تورم می شود و دریافت نقدی منظم و ماهانه ی یارانه هم انتظارات را بالاتر می برد و امکان قطع آن را مشکل تر می کند. در این نحوه ی پرداخت، شأن افراد هم رعایت نمی شود. اگر این پول را به حقوق افراد اضافه می کردند، شاید به نحوی شأن مردم بیشتر حفظ می شد. در این روش، گویی مردم همچون افرادی مستحق هستند که باید به آن ها ماهانه کمکی داده شود. این کار هم شأن انسان را پایین می آورد و هم به پدیده ی تنبلی و گداپروری کمک می کند.

اگر هدف عدالت است، باید بگویم که این کار عملاً منجر به حمایت از اقشار آسیب پذیر هم نمی شود.

سوال: اثرات اعطای یارانه های نقدی بر جامعه چیست؟ به نظر شما، در جامعه ایجاد تورم نمی کند؟

اثرات تورمی بستگی به منابع دولت برای تأمین درآمد یارانه ها دارد. اگر از طریق کسر بودجه باشد که منجر به انتشار پول می شود، پایه ی پولی و نقدینگی را بالا می برد و در نتیجه، باعث ایجاد تورم می شود؛ اما اگر از محل افزایش قیمت حامل های انرژی باشد، آثار تورمی کمتری دارد.

ولی به هر حال، این وجوه به دلیل اینکه مصرف می شوند، به خصوص برای دهک های پایین جامعه که میل مصرف در آن ها بالاست، باعث ایجاد تورم می گردد.

به نظر می رسد که عمده ی منابع از طریق انتشار پول و گسترش پایه ی پولی تأمین شده و باعث افزایش قیمت ها شده است. پرداخت نقدی باعث می شود خانوارهای کم درآمد مصرف خود را افزایش دهند. به ویژه در شرایط تورمی که احساس می کنند اگر پول را زود خرج نکنند، ضرر کرده اند. بنابراین می خواهند خود را در مقابل افزایش قیمت ها بیمه کنند و با درآمدی که به دست آن ها می رسد، کالاهای مورد نیاز خود را تأمین می کنند. همین کار خودبه خود به تورم دامن می زند؛ یعنی مردم می خواهند کاهش قدرت خرید خود را از طریق خرید مایحتاج فوراً جبران کنند.

در این شرایط، تمایل خانوارهای پردرآمد به کالاهای لوکس و سرمایه ای مثل اتومبیل، مسکن، زمین، طلا و مسکوکات افزایش می یابد؛ یعنی آنان ترکیب سبد دارایی های خود را، هم به لحاظ مطلوبیتی که این کالاها برای آنان دارد و هم به لحاظ حفظ قدرت خرید خود، عوض می کنند.

بنابراین نظر من این است که یارانه ها اثرات تورمی دارد، ولی مقدار شدت و ضعف تورمِ ناشی از آن بستگی دارد به اینکه منبع تأمین یارانه ها چه باشد. از آنجا که دولت موفق نشد همه ی این منابع را از طریق فروش افزایش قیمت حامل های انرژی تأمین کند، طبیعتاً متوسل به کسر بودجه شده و باعث ایجاد تورم گردیده است.

سوال: به نظر شما، پرداخت یارانه ی نقدی باید تا چه زمانی ادامه پیدا کند و در صورت قطع آن، چه اتفاقاتی برای جامعه رخ می دهد؟

به نظر من، با یک روند تدریجی و هر چه زودتر باید پرداخت یارانه قطع شود. افزایش قیمت های انرژی و آزادسازی قیمت ها باید ادامه پیدا کند و در این کار هیچ شکی نیست، زیرا به عنوان یک راهکار اساسی مطرح است. اگر سی سال پیش، یعنی از آغاز برنامه ی اول، که بر آن تأکید شده بود، این برنامه با جدیت ادامه پیدا می کرد و به لحاظ ملاحظات سیاسی، برنامه ی تعدیل اقتصادی معلق نمی ماند و متوقف نمی شد، ما امروز این وضع را نداشتیم. اگر در گذشته آزادسازی قیمت ها به عنوان یک انتخاب با اجرای تدریجی مطرح بود، امروزه واقعاً یک اجبار با اجرای دفعتی است و گریزی از آن نیست و ما باید آزادسازی قیمت ها را ادامه دهیم. در این زمینه، باید صادقانه با مردم موضوع را در میان گذاشت و مضرات کوتاه مدت و بلندمدت یارانه ها را برای آن ها توضیح داد و به آن ها اطمینان داد که ادامه ی پایین نگه داشتن مصنوعی قیمت ها و پرداخت یارانه ها یک خیانت سیاسی و اقتصادی به نسل های امروز و فرداست.

در ضمن باید کارهای فرهنگی صورت گیرد و برای مردم توضیح داده شود که آثار زیان بار این قضیه چقدر است و در درازمدت برای کل جامعه مضر است و صدمات سنگینی به تولید وارد می کند. اما باید گروه هایی را که مستحق دریافت این کمک ها هستند، چه در بخش مصرف کننده و چه در بخش تولیدکننده، شناسایی کنیم. مثل یکی دو دهک اول یا معلولین یا کسانی که به دلایلی امکان کار برای آنان وجود ندارد.

سوال: به نظر شما، در کنار اعطای یارانه ها، چه اقدامات حمایتی دیگری بهتر است صورت گیرد و چرا دولت نهم نتوانست تأمین اجتماعی را همگانی کند؟

اگر تصمیم داریم اقتصاد کشور به کلی متلاشی شود، باید یک برنامه ی حمایتی دیگر هم به آن اضافه کنیم. مگر اینکه برنامه های حمایتی در غالب برنامه های تأمین اجتماعی باشد.

اگر ما یک سیستم قوی تأمین اجتماعی دایر کنیم، به بیمه های بیکاری بپردازیم و بتوانیم افراد بیشتری از جامعه را تحت پوشش بیمه های اجتماعی قرار دهیم، حمایت خوبی انجام داده ایم. اما به نظر من، بهترین برنامه ی حمایتی که می تواند برای کل اقتصاد مفید باشد، این است که فضای اطمینان و امنیت اقتصادی در جامعه افزایش یابد، مصاحبه های سالم صورت گیرد و ضدونقیض نباشد، ثبات مدیریت وجود داشته باشد، هر چه بیشتر از دوگانگی و چندگانگی قیمت ها جلوگیری شود و نگرش علمی به اقتصاد و مدیریت اقتصاد کشور صورت گیرد و با دنیای خارج تعامل سازنده و سالم داشته باشیم.

سوال: از آنجا که عمده ی تلاش سیاست مداران در کشور باید در جهت رسیدن به اهداف اسناد بالادستی، از جمله سند چشم انداز بیست ساله و برنامه ی پنجم باشد، اعطای این نوع از یارانه ها تا چه میزان در راستای این هدف است؟

هم در برنامه ی پنجم و هم در سند چشم انداز، اهداف درست و سیاست گذاری های خوبی صورت گرفته است؛ اما اگر ما اعطای یارانه ها را با توجه به کلیه ی مؤلفه های اقتصادی و در قالب مدل تعادل عمومی که عرض کردم، در نظر نگیریم، قطعاً در راستای تحقق برنامه ی پنجم حرکت نخواهیم کردیم. باید از این نگرش انتزاعی دست برداریم و بدانیم که سیستم یارانه ها نه تنها بر تراز پرداخت ها، بلکه بر کسر بودجه، تولید و توزیع درآمدها، بازار کار و استفاده از دانش فنی و تکنولوژی تأثیر دارد. بنابراین باید آثار آن را در سایر جوانب و بازارها ببینیم. باید نظام قیمت ها درک شود و بدانیم که این نظام چگونه می تواند در تخصیص بهینه ی منابع و رستگاری اقتصادی جامعه مؤثر باشد؛ اما متأسفانه این نگرش در حوزه ی اقتصاد کشور به فراموشی سپرده شده است و همه خود را اقتصاددان می دانند و کاملاً احساسی رفتار می کنند. اگر آنچه در برنامه ی اول برای یارانه ها تصمیم گیری یا در برنامه های دوم و سوم به آن تأکید شد، درست ادامه پیدا می کرد، امروز واقعاً چنین وضعیت اسف باری را در اقتصاد نداشتیم.
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات