کنترل جمعیت،آثار و پیامدها/3
وقتی غرب دلسوز جمعیت ایران می شود!
آيا مطرح كردن این نکته که جمعیت ایران زیاد است سبب ايجاد اين انديشه در جامعۀ ما نميشود كه مسؤوليّت عدم رشد اقتصادي كشور بر عهده اقشار پرجمعيّت و فقيري است كه با درآمد كم بارهاي منفي زيادي را از نظر اقتصادي بر جامعه تحميل ميكند !! و در نتيجه براي حلّ كردن مشكلات اقتصادي جامعه راهي جز نابودي آنها وجود ندارد ؟!!
لرستان خبر: در یادداشت قبل به موضع گیری و عملکرد دولت های غربی در قبال جمعیت کشورهای در حال توسعه به ویژه جمهوری اسلامی ایران پرداختیم و عنوان شد که دلسوزی های غرب جنبه سیاسی دارد و در این یاددداشت به دیگر اهداف غرب و دلسوزی آن هابرای جمعیت ایران می پردازیم.
انگيزههاي زير مي تواند از جمله اهداف آنها باشد:
1 ـ محدود كردن نسل انقلابي جامعه
با توجّه به اينكه بيشترين نقش در شروع، تثبيت، تحكيم و صدور انقلاب را اقشار پائين اقتصادي جامعه ـ كه غالباً از رشد جمعيّتي نسبةً فراواني نيز برخوردارند ـ بر عهده داشتهاند ؛ بنابراين در صورت موفقيّت طرح مذكور بايد شاهد كاهش افراد انقلابي جامعه در آينده باشيم !
به راستي اگر طرفداران كنترل جمعيّت دلباختگان اقشار ضعيف جامعه ميباشند ؛ چرا در كنار اين نظريّه، تحليلي بر تشويق ازدياد نسل اقشار متوسّط جامعه و يا ثروتمند براي جبران فرزند كاسته شده قشر ضعيف جامعه ارائه نميدهند؟!
تشكيل دولت قدرتمند، بدون زيادي جمعيّت از أفراد خود و از مهاجرين، محال است
2 ـ نقش كمّيّت آحاد يك ملّت در قدرت سياسي ـ نظامي كشور
اگر دنياي كنوني، دنياي قدرت است و هر كشور يا بلوكي كه قدرتمندتر از همه باشد، زمينه بيشتري براي سلطه سياسي و اقتصادي دارد ؛ و اگر تعداد جمعيّت يكي از عناصر تشكيل دهنده قدرت است بايد نتيجه گرفت كه استكبار اقتصادي و سياسي دنيا براي جلوگيري از افزايش قدرت جامعه از نظر سياسي، اقتصادي در صدد است كه از تعداد نيروهاي كمّي كشور بكاهد، بخصوص آنكه جنگ تحميلي و تلاشهاي خارق العادة نسل انقلابي جامعه ما به استكبار سياسي و اقتصادي ثابت كردهاست كه اين قدرت انسان است كه بر تكنولوژي و تمدّن غرب حاكميّت دارد. پس بايد به هر طريق كه شدهاست جلوي ازدياد اين نسل انقلابي گرفته شود.
به همين دليل با مطرح شدن تئوريهاي مسخرهاي همچون كنترل جمعيّت در صدد دست يافتن بر اين اهداف سياسي خود بر آمده است.
وانگهي اگر ما در صدد ايجاد ايراني اسلامي، قويّ و كارآمد سياسي، اقتصادي، نظامي هستيم و اگر ما به دنبال ايجاد يك ابرقدرت سياسي از كشورهاي اسلامي ميباشيم، و اگر ما بدنبال فتح دنيا و ايجاد حكومت واحد جهاني هستيم ؛ آيا اين بدون جمعيّت فراوان و توازن نفري امكان پذير است؟!
آيا دفع تهاجمات و فشارهاي سياسي، نظامي، اقتصادي دنياي استكباري از انقلاب و كشور بدون توان و نيروي فردي و جمعيّتي امكان دارد ؟!
آيا امكان دارد كه كشوري با تعداد محدود، به ابر قدرت سياسي و اقتصادي و نظامي تبديل شود؟!
3 ـ طرد و اخراج مهاجرين انقلابي مسلمان از كشور
از آنجایی كه يكي از عوامل مهمّ در ازدياد جمعيّت يك كشور ميتواند رشد مهاجرت اتباع خارجي آن باشد ؛ بنابراين بطور يقين يكي از سياستگذاريهاي كنترل جمعيّت، مانعيّت از ورود آنها، و اخراج بیقيد و شرط آنها از كشور، و يا محصور نمودن آنها د اردوگاهها و... است.
روشن است كه اين هدف و روش اثري جز نابودي هدف صدور انقلاب و محصور نمودن آن در چارچوبه مرزهاي به اصطلاح بين المللي ندارد ؛ در حاليكه اين نظريّه هرگز با آرمانها و اهداف انقلاب و مأموريّت آن سازگاري ندارد.
با كاهش جمعيّت، ملّت از اصول اعتقادي و عملي سقوط مي نمايد
4 ـ انحراف افكار جامعه به سوي مسائل فرعي و كاذب و دور نمودن آنها از مسائل حياتي جامعه
روشن است با وجود مطرح شدن اين مسأله در داخل كشور زمينه هرگونه توجّه و دقّت نظر را نسبت به بررسي و پيگيري مسائل سياسي و حياتي جامعه از بين ميبرد.
در نظر ما طرح اينگونه مسائل در بسياري از مواقع يا مصادف با بررسي و مطرح شدن پيچيدهترين بررسيهاي مشكلات جامعه در محافل خاصّ بودهاست، و يا براي مطرح نمودن مسألهاي در داخل كشور و محقّق كردن آن !! روشن است كه مسأله كنترل جمعيّت از اين قاعده مستثني نيست.
5 ـ محدوديّت بخشيدن نسل مسلمين و جهان سوّم در دنيا
چون از حدود 6 ميليارد نفر موجود دنيا، حدود 2 ميليارد نفر آن در كشورهاي توسعه يافته، و بیش از 4 ميليارد نفر آن در كشورهاي جهان سوم ميباشند، و از اين ميان حدود 1/5 ميليارد نفر ميزان جمعيت مسلمان دنياست ؛ پس از ديدگاه مستكبران سياسي و اعتقادي جهان بايد به هر طريق و هر قيمتي كه شدهاست برتري افزايش تعداد جمعيّت كشورهاي جهان، مسلمين و بخصوص شيعيان انقلابگر در دنيا محدود شود ؛ چرا كه هر كدام از آنها نقش فراواني در تهديد منافع استكبار سياسي و اقتصادي دارد.
شايد بتوان گفت كه نظريّه كنترل جمعيّت ميتواند تلاشي تئوريكي و نظريّهاي براي تحقّق اهداف فوق باشد كه هوشياري بيشتري را از مسؤولين نظام ميطلبد.
6 ـ مطرح كردن و بزرگ كردن مشكلات جامعه، براي ضربه به انقلاب و عملكرد آن
يكي از آثار و اهداف مطرح شدن اين مسأله، بزرگ كردن مشكلات جامعه و ايجاد ضربه رواني و تبليغاتي به وضعيّت رو به رشد انقلاب و جامعه است.
آيا مطرح كردن كاذبانه و زيركانه بسياري از عوامل بالقوّه و بالفعل منفي جامعه در شرائط كنوني، هدف و نتيجهاي جز اين دارد كه اسباب نااميدي حزب الله را فراهم آورده و زمينههاي مورد نياز استكبار اقتصادي را براي پايهريزي توطئههايش فراهم آورد؟!
آيا مطرح كردن اينگونه مسائل سبب ايجاد اين انديشه در جامعۀ ما نميشود كه مسؤوليّت عدم رشد اقتصادي كشور بر عهده اقشار پرجمعيّت و فقيري است كه با درآمد كم بارهاي منفي زيادي را از نظر اقتصادي بر جامعه تحميل ميكند !! و در نتيجه براي حلّ كردن مشكلات اقتصادي جامعه راهي جز نابودي آنها وجود ندارد ؟!! چنانكه مالتوس بيان ميداشت.
7 ـ افشاء و فروختن بيقيد و شرط أخبار و اطّلاعات اقتصادي و سياسي و... كشور براي بهرهبرداري استكبار جهاني
از آنجایي كه نيروها و شبكههاي جاسوسي استكبار جهاني توسّط سربازان گمنام إمام عصر عجّل الله تعالي فرجه الشّريف به نابودي كشانيده شده است براي استكبار سياسي و اطّلاعاتي و اقتصادي چارهاي جز اين باقي نمانده است كه با ايجاد جوهاي كاذب محرّك در داخل كشور از طريق مطرح كردن اينچنين مسألههائي كه اثبات و نفي آن مستلزم انتشار اخبار و اطّلاعات ذيقيمتي است تلاش فراواني را براي جبران كمبود نيازها و اطّلاعات مورد نياز خود انجام دهد، بخصوص آنكه بعضي از اين مسائل از بارهاي ظاهرپسند و خيرخواهانهاي نيز برخوردار است كه شبكهها و عوامل خيرخواه و جاسوس دنيا زمينه فراوان براي مانور تبليغاتي و اطّلاعاتي پيدا خواهند كرد.
روشن است با مطرح شدن چنين مسائلي در سطح جامعه، بعضي از مغرضين يا ساده انديشان جامعه دست به قلم برده، و براي بحث و بررسي آن بسياري از آن اطّلاعات ذيقيمت را افشا نمايند.