تاملی بر پشت پرده ماجرای شارلی‌ ابدو

- پس از رویدادهای پاریس کشورهای غربی بهانه قوی تری برای تشدید عملیات نظامی و امنیتی در سراسر جهان یافتند. اینک سخن از اعزام ناو هواپیمابر "شارل دوگل" به منطقه خلیج فارس است.

به گزارش لرستان خبر ، محمدرضا عرفانیان کارشناس مسائل بین الملل در یادداشتی با عنوان "شارلی  کیست؟" نوشت:

 

روزنامه نیویورک تایمز در شماره 14 ماه مه 2011 میلادی برابر با 24 اردیبهشت 1390 در مقاله مفصلی مدعی شد که شرکت نظامی "بلک واتر"  قراردادی با یک کشور عربی حوزه خلیج فارس به ارزش 529 میلیون دلار منعقد کرده که براساس آن بلک واتر، ارتشی از مزدوران خارجی برای این کشور تشکیل می دهد.

 

شرکت "بلک واتر" آمریکایی یک شرکت نظامی و امنیتی است که به خاطر ارتکاب به برخی جنایات و اقدامات خلاف قانون در حوادث عراق و افغانستان به بدنامی شهرت داشت.

 

"بلک واتر" متهم به قتل 14 شهروند عراقی در سال 2007 در بغداد و برخی دیگر اعمال غیرقانونی و کشتار غیرنظامیان در افغانستان و پاکستان بود. به همین علت "اریک پرنس" مالک آمریکایی و مدیر این شرکت و تعدادی از معاونان وی ظاهرا برای فرار از محاکمه در دادگاه، به این کشور عربی حوزه خلیج فارس مهاجرت کرده و در این کشور ساکن شدند.

 

براساس قراردادی که بین "بلک واتر" و این کشور منعقد شده بود، ظاهرا این شرکت نظامی امنیتی قرار بود با استخدام 800 مزدور از کشورهای آمریکای لاتین مانند کلمبیا، آفریقای جنوبی، سومالی و دیگر کشورها حفاظت از منابع نفتی، برجها، مراکز حساس و همچنین سرکوب اعتراضات مردمی در این کشور را برعهده گیرد.

 

مزدوران بلک واتر توسط نیروهای با تجربه از ارتش های آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه که بازنشسته شده بودند، آموزش می دیدند.

 

در مقاله نیویورک تایمز تصریح شده بود که مدیران بلک واتر اعلام کرده اند که قصد دارند مزدوران باتجربه را نه تنها از کلمبیا بلکه از سرتاسر جهان در این طرح به استخدام خود درآورند.

 

نکته جالب اینجاست که نیویورک تایمز در آن زمان نوشت، "اریک پرنس"‌ مالک و مدیر "بلک واتر" قصد دارد با مزدورانی که از سراسر جهان گردهم می‌آورد یک ارتش تاسیس کند تا در مواقع لزوم، این نیروها به منظور کنترل مناطق بحرانی! به آفریقا، آسیا و خاورمیانه اعزام شوند.

 

 

در میان مزدوران این ارتش شخصی به نام "کالیستو رینکان" Calixto Rincon بود که گفته بود از نیروهای پیشین پلیس کلمبیا است.

 

رینکان که در آن زمان (سال 2011)، 42 سال سن داشت به نیویورک تایمز گفت: برای تامین مالی خانواده ام و همچنین به منظور دیدن بخش دیگری از جهان وارد این گروه شدم.

 

رینکان در پاسپورت خود ویزایی داشت که بر روی آن مهر ویژه ای از بخش اطلاعاتی ارتش این کشور عربی حوزه خلیج فارس خورده بود. این مهر به او اجازه می داد به بخش های مختلف از جمله گمرک و بخش مهاجرت بدون اینکه مورد بازخواست قرار گیرد تردد کند.

 

وی گفت: ما در این کشور عربی هیچ کمبودی نداریم. دهها کارگر محلی وظیفه پخت غذا، شستن لباس‌ها و نظافت کمپ را برعهده دارند. مربی های آمریکایی‌ما حتی سرآشپز از کلمبیا برای تهیه سوپ محلی آورده اند.

 

به نوشته نیویورک تایمز سرپا نگاهداشتن این کمپ از مزدوران در حال حاضر ماهانه 9 میلیون دلار هزینه داشت.

 

نکته جالب توجه اینکه این مقاله نیویورک تایمز قطعا یک گزارش خبری نبود بلکه یک رپورتاژ آگهی برای جلب توجه کشورهای عربی بود. از سوی دیگر هدف از انتشار این مقاله تبلیغ برای این نیروها، جذب نیروهای جدید و گسترش فعالیت های امنیتی و نظامی بلک واتر بود.

 

همچنین این مقاله خواسته یا ناخواسته پرده از روی اهداف بلند مدت آمریکا در تغییر مناسبات امنیتی و نظامی منطقه و جهان برداشت.

 

تشکیل چنین ارتشی نشان داد که آمریکا  قصد جنگ امنیتی و نظامی نامتقارن در منطقه و حتی جهان را داشته و دارد.

 

فعالیت گروههای مسلح تکفیری که با انواع آموزش های نظامی، امنیتی، نرم افزاری و بحران آفرینی آشنا هستند در همین چارچوب قابل ارزیابی است.

 

(نگارنده این نوشتار در همان زمان در مقاله "راهبردهای امنیتی جدید آمریکا"  که منتشر شد پیشاپیش نسبت به این اهداف آمریکا هشدار داده بود.)

 

تغییر روشهای استیلا آمریکا ، انگلیس و دیگر کشورهای استثمارگر براساس روشهای سنتی و کلاسیک با روش ایجاد حکومت های دست نشانده تلاش کرده اند تا اهداف و منافع خود را در این کشورها محقق کنند. این روش برای قرنها از سوی استثمارگران دنبال شده است. با ورود به هزاره سوم بسیاری از این مناسبات تحت شرایط مختلف دگرگون شد.

 

در دوران جنگ سرد و تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب، آمریکا تلاش می کرد وجود اتحاد شوروی را بهانه ای برای حضور خود در نقاط مختلف جهان قرار دهد.

 

پس از فروپاشی اتحاد شوروی، غرب برای حضور در کشورهای دیگر هیچ توجیه منطقی نداشت: از سوی دیگر گردش آزاد اطلاعات و رشد آگاهی عمومی موجب شد که هزینه معنوی ایجاد حکومت های دست نشانده برای کشورهای استعمارگر بشدت افزایش یابد.

 

همچنین آمریکا و دیگر کشورهای غربی در حالی که برای دهه های متمادی خود را منادی دمکراسی، حقوق بشر و آزادی بیان می دانستند و معرفی می کردند همواره با این پرسش سنگین مواجه بودند که چگونه با این ادعاها از حکومت های استبدادی مانند حکومت حسنی مبارک، عربستان سعودی، رژیم پهلوی، رژیم های استبدادی منطقه و دیگر حکومت های دست نشانده در سراسر جهان حمایت می‌کنند.

 

این در حالی است که استراتژیست های غربی معتقدند آمریکا برای ادامه حیات سیاسی، نظامی و اقتصادی خود و نیز برای حفظ جایگاه برتری در جهان به یک دشمن خارجی نیاز دارد.

 

مجموعه این عوامل موجب شد که طرحی جدید برای استیلا بر کشورهای دیگر طراحی شود.

 

به نظر می رسد که استراتژیست های غربی در این دوره جدید تلاش می کنند از روش جدیدی که می توان از آن با عنوان "ایجاد بحران های کنترل شده" نام برد برای استیلا بر منطقه استفاده کنند.

 

ظهور گروههای تکفیری نظیر "داعش" و دیگر گروههای مسلح که وظیفه برهم زدن ثبات در کشورهای مختلف نظیر سوریه، عراق، لیبی، لبنان، نیجریه و ... دارند از یک سو و تحریک احساسات مسلمانان از سوی دیگر در همین چارچوب قابل ارزیابی است.

 

ساختن فیلم استهزاء آمیز در باره زندگی پیامبر اعظم اسلام (ص)، انتشار کاریکاتور موهن و نگارش مقاله و کتاب در این خصوص از جمله اقداماتی است که با هدف تحریک مسلمانان و بهره برداری از آن صورت می گیرد.

 

به بیان دیگر فعالیت گروههای مسلح و خشن تکفیری و نیز تحریک احساسات مسلمانان علیه یکدیگر و یا علیه دیگران همانند دو لبه یک قیچی هستند. این قیچی همان بحران های کنترل شده است.

 

آمریکا تلاش می کند با ایجاد و در اختیار داشتن این قیچی مدیریت بخش های مختلف جهان را در اختیار بگیرد و حوادث آن را انگونه که خود می خواهد رقم بزند.

 

به جرات می توان گفت که حوادث اخیر پاریس می تواند حاصل طرحی پیچیده با اهداف متعدد باشد:

 

- پس از این رویداد کشورهای غربی بهانه قوی تری برای تشدید عملیات نظامی و امنیتی در سراسر جهان یافتند. اینک سخن از اعزام ناو هواپیمابر "شارل دوگل" به منطقه خلیج فارس است.

 

- پس از حادثه پاریس، آمریکا و دیگر همپیمانانش تلاش خواهند کرد بر حضور نظامی و امنیتی خود در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان بیفزایند.

- از نقطه نظر استراتژیت های غربی ، حوادث فرانسه یک گام به جلو برای آمریکا و اروپا در رویارویی با قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای متخاصم با آنان محسوب می شود

- حوادث پاریس موجب شد که مسلمانان در اروپا و آمریکا بیش از گذشته تحت فشار قرار گیرند.

 

پس از  حمله به دفتر نشریه فرانسوی "شارلی ابدو" ، تشکل های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نیز گروههایی از شهروندان فرانسه و دیگر کشورهای جهان تلاش کردند با جمله "من شارلی هستم" ، همبستگی خود را با اهداف این نشریه بیان کنند. ولی این پرسش مطرح است که "شارلی واقعا کیست"؟ مدافعان واقعی آزادی که نیازی به توهین ندارند؟ نقش عواملی که با ایجاد بحران، اهداف و مقاصد خود را دنبال می کنند در این میان چیست؟

 

شاید کارکنان "شارلی" ندانند ولی پشت پرده این حوادث کسانی قرار گرفته اند که بی هیچ توجهی به آزادی بیان و با هدف دستیابی به منافع و اهداف خود قصد قربانی کردن تمامی ارزشهای انسانی را دارند که آزادی بیان فقط یکی از قربانی ها است.

 

و سخن آخر اینکه: استثمارگران شاید بتوانند با ایجاد بحران های متعدد به برخی از اهداف خود دست یابند ولی افزایش آگاهی های مردم از یک سو و از کنترل خارج شدن این بحران ها از سوی دیگر می تواند تمامی طرحهای آنان را نقش بر آب کند و امواج سهمگینی را متوجه آنان سازد.

منبع: نسیم

انتهای پیام/

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید
  • lor

    شرکت آقای حنان و معاون اداری و مالی (اقای سوری) ایشان با امکانات دولتی جهت شرکت در همایش اصلاطلبان . چرا چرا چرا چرا ؟

نظرات