خوش برگشتی فرمانده، خوش آمدی وطندار...
شهر «گراب» کوهدشت مملو از عطر لالههای زهرایی شد؛ فرمانده برگشت
پیکر فرمانده بازگشت. فرمانده سرزمین نداشت، اما آرمان داشت و حالا این فاطمیه را کنار «مادر» است.بدن بدون سرش آرام میگیرد.
به گزارش لرستان خبر، انتظار واژه غریبی است اما این واژه غریب برای مادری که ٢٧ سال چشمهایش را به جادههای کوهستانی و خاکی دوخته است، دیگر آشناست.
او سالهاست هر روز صبح کوچههای خاکی را آب و جارو میکند، خانه را مرتب نگه میدارد، غذای مورد علاقه فرزندانش را درست میکند و چشم را به جاده میدوزد تا عزیزان سفر کردهاش بازگردند.
نالههایش بوی انتظار میدهد و قلبش در تپش دیدار است.
زمانی که فرزندش را راهی جبهه میکرد، فرزندش از او خواست تا خداوند توفیق شهادت را به وی عطا کند. مادر با آرزوی شهادت، فرزندش را راهی کرد ولی فکر نمیکرد که این آخرین دیدار با دلبندش باشد.
در طول این سالها، این مادر منتظر در خلوت خود به سر مزارهایی که فقط اسم فرزندانش روی آن حک شده بود، میرفت و درد دل میکرد تا آرام گیرد.
و اما امروز.....
بزرگمردانی امروز دوباره در شهرها و روستاهای ایران قدم گذاشتند که پویا بودن دیارشان به خاطر عطر وجود پاک آنها است.
این بزرگمردان زمانی که نفس کشور خود را از حضور نامحرمان تنگ دیدند از پای ننشستند و جان خود را در کف دست گذاشتند و برای پاسداری از کشور خود قدم درراهی بیبرگشت گذاشتند.
رفتند تا حتی نامحرمی جرات نفس کشیدن در هوای پاک کشورشان را نداشته باشند.
حال بعد از سالها قصد عزیمت به شهر و دیار خود را کردهاند تا در سرزمینی که هرگز از لوث نگاههای تیز و خشم بیگانگان در امان نبود، آرام بگیرند.
نه شاید این حرف درست نباشد، آنها با رفتنشان در راه وطن به آرامش ابدی رسیدند، این بار میآیند تا آرامش و سکینه را به مردم کشورشان هدیه کنند، به آنها بفهمانند که پاسداری آنها از میهنشان تنها با رفتن به جنگ و شهادت به اتمام نرسیده و همواره سایه حمایتشان بر روی جوانان و مردمشان پایدار است.
این بار آنها شهر "گراب" کوهدشت را برای سکونتگاه انتخاب کردند و از دیروز و از بدو ورودشان به این شهر عطر وجودی خود را تقدیم فضای این شهر کردند. شاید، نه، نه حتم در این آمدنها و برگشتها دلیل بزرگی نهفته است و دقیق شدن در این کار شهدا، خالی از برکت نیست.
امروز "گراب" کوهدشت در سالروز شهادت حضرت زهرا(س) کربلایی شده و عطر شهدا این دیار را دگرگون کرده است.
از ساعات آغازین امروز پیرو جوان، زن و مرد، دختر و پسر و همه و همه چشمانتظار بودند. چشمانتظار دیدار فرزندان خود که بعد از سالها دوباره به جمعشان برگشته بودند.
مردم آمده بودند تا فرزندان بهظاهر گمنام خود را استقبال و بدرقه کنند. چشمان همه اشکبار و دلها آرام بود و بانوای یا زهرا(س) و یا حسین(ع) فرزندان خود را در مسیر شهر همراهی میکنند.
امیرعلی از شهروندان گرابی گفت: خیلی خوشحال هستم که این دو شهید گمنام را به شهر ما آوردند.
وی با چشمانی اشکبار میگوید: پدرم جانباز است و امروز که با پدر آمدهایم تا کنار شهدا باشیم حس عجیبی به همدست داده است و پدر را میبینیم که از دیدار دوستانش خوشحال و ناراحت است.
شهروند گرابی گفت: پدر امروز افسوس میخورد که دوستانش همه رفتهاند و او مانده است در این دنیا و غصه میخورد.
زینب دیگر شهروند گرابی گفت: ما امروز آمدهایم تا به این شهدای گرانقدر و بزرگ بگوییم که از شما ممنون هستیم و راهتان را ادامه میدهیم.
وی عنوان کرد: شهدا برای دفاع از کشور در برابر بیگانگان و ظالمان جهانی رفتند و ما امروز این راه را ادامه میدهیم و از ولایتفقیه و کشور و اسلام دفاع میکنیم.
به گزارش لرستان خبر، پیکر دو شهدای گمنام 8 دفاع مقدس با استقبال پرشور مردم وارد شهرستان کوهدشت شد و پس از تشییع باشکوه در این شهرستان و بدرقه مردم به شهر گراب وارد شدند.
با حضور اقشار مختلف مردم شهر گراب، مراسم شبی با شهدا در محل سپاه این شهر برگزار شد و مردم تا نیمههای شب در کنار پیکر شهدای گمنام بوده و از صبح امروز نیز با حضور جمعی از مسئولان نظامی و انتظامی شهر گراب، خانواده شهدا و حضور پرشور مردم مراسم تشییع و به خاکسپاری این شهدا برگزار شد.
یکی از این دو شهید گمنام سال 1365 با 17 سال سن در عملیات کربلای 2 و در منطقه حاج عمران به شهادت رسیده و دیگر شهید گمنام 23 سال سن داشته و در تک دشمن جزیره مجنون در سال 1367 به شهادت رسیده است.