سخن روز مطبوعات صبح کشور؛
افشای راز جوانتر شدن هاشمی رفسنجانی
روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد
تلخ و شیرین انتخابات
روزنامه جوان در سرمقاله امروز به قلم حسن رشوند نوشت:
انتخابات با همه چالشها و سختیهای خود سرانجام با راهیابی 220 نماینده به مجلس پایان یافت. هرچند هنوز 70 کرسی باقیمانده است تا مردم در مرحله دوم تکلیف آن را روشن کنند ولی همه این را میدانند که از درون مرحله دوم انتخابات، گفتمان خاصی بیرون نمیآید و تنها یک رقابت روتین و ساده بدون طرح شعارهای جدید تکرار میشود. در این انتخابات بیش از دوسوم کرسیهای مجلس تغییر کرد و بهارستان قرار است چهرههای جدیدی را به خود ببیند. اتفاقی از این جنس هم خوشایند است و هم ناخوشایند. خوب است از آن جهت که انرژی تازهای به بهارستان دمیده میشود و آدمهای جدید با انرژی بیشتر در صورت درک نیاز مردم و اهمیت این دوره در سرنوشت کشور و انقلاب، با توان بالاتری میتوانند مجلس را برای پیشبرد اهداف انقلاب و پیشرفت کشور، آنگونه که رهبر معظم انقلاب در انتظاراتشان از مجلس جدید بیان فرمودند، مسیر حرکت خود را تعیین میکنند و در آن راستا گام برمیدارند.
ناخوشایند است از آن جهت که اگر مبنای رفتار و عمل آینده این گروه از نمایندگان جدید که به مجلس راه یافتهاند، متأثر از فضای تبلیغاتی جریانهای سیاسی آنها باشد، ممکن است خواستههای اصلی مردم به فراموشی سپرده شود و آنی اتفاق افتد که در برخی مجالس گذشته به ویژه مجلس ششم رخ داد. هرچند بازگشت فضای مجلس ششم بار دیگر در مجلس دهم دور از انتظار خواهد بود. امروز تقریباً همه حداقل در حد حرف و شعار معتقدند دوره رقابت و شعارهای تبلیغاتی تمام شده و از این پس باید رفاقت را جایگزین رقابت کرد و آستین همت را بالا زد تا مشکلات پیشروی مردم را یکی پس از دیگری حل کرد. این رویکرد هرچند پسندیده است ولی نمیتوان با دستهای آلوده و افکار ناصواب، مسیر صواب و صراط مستقیم را به راحتی طی کرد، مگر آنکه رفتارهای گذشته را چراغ راه هدایت برای آینده دانست تا با رفع کژیها، مسیر هدایت هموار شود.
در انتخاباتی که گذشت آنقدر رفتارهای نادرست بروز کرد که اگر آنها لیست شوند به مراتب بسیار بلندتر از همه لیستهای گروههایی است که برای حمایت از کاندیداهای مورد نظرشان منتشر کردهاند، اما بسیار بیانصافی است اگر شیرینیهای این انتخابات را نیز نادیده گرفت. در تمام این شیرینیها، شیرینی حضور باشکوه مردم بود که با همه گرایشهای فکری، حضور در پای صندوق را برخلاف برخی دورههای انتخاباتی بر قهر با صندوق رأی ترجیح دادند و حیرت جهانیان را واداشتند. پیرمردی با لگن شکسته و عصای زیر بغل برای طی کردن یک مسیر 200 متری، بیش از یک ساعت زمان سپری میکرد تا به زحمت خود را به حوزه انتخابیه مورد نظرش برساند و تکلیف شرعی و حق قانونی خود را ادا کند. مادری به دلیل کهولت سن و فرتوتی جسم، توسط فرزندش با وضو و خواندن ذکر خود را به صندوق رأی میرساند تا طمع دشمنان از این انقلاب و نظام برداشته شود و هزاران تصویر و سخنی که هر انسان منصفی را با دیدن این صحنهها به وجد میآورد.
اینها بخش کوچکی از شیرینیهایی بود که مردم برای این انتخابات آن را رقم زدند، اما این شیرینیها تنها در مردم خلاصه نمیشد و بودند کاندیداهایی که صرف پیروزی برای آنها اهمیت نداشت و اخلاق دینی هم مبنای تبلیغات انتخاباتیشان بود و هم رفتار بروز یافته آنها پس از پیروزی یا شکست در انتخابات. این کاندیداهای اخلاقمحور، نهتنها تخریب رقیب در مخیله آنها نمیگنجد، بلکه فراتر از آن، در سخنرانی تبلیغاتیشان، از امتیازات اخلاقی، علمی و معنوی رقیب خود میگفتند و در مقابل رقیب یا رقبای جریان مقابل خود، کوچکترین واکنش منفی، بدگویی یا درشتگویی را روا نمیداشتند. در کرمان آیتالله خاتمی، کاندیدای جامعه مدرسین، ذرهای از خود نگفتند و بالعکس از توانمندی، ایمان و داشتههای معنوی رقبای انتخاباتی همسوی خود، فهرستی بلند عرضه کردند و کوچکترین نکتهای نیز در رد رقیب معرفی شده از جریان مقابل، اظهار نکردند و مصداق یک تبلیغات سالم و اخلاقی را به تصویر کشیدند.
نقطه مقابل این شیرینیهای انتخابات، فهرستی بلند از بداخلاقیهایی را میتوان لیست کرد که یادآوری آنها رنجشآور است. در همین استان، جماعتی را برای استقبال کسی در فرودگاه بسیج کرده بودند که برخلاف تبلیغات شهری، هیچ نشانی از او حتی به ظاهر از منسوبین امام راحل نبود. به دروغ در سطح شهرستان جیرفت تبلیغات گستردهای انجام داده بودند که خانم اشرف بروجردی، نوه امام(ره) برای حمایت از کاندیدای خاص جریان اصلاحات به این شهر مسافرت نموده است که مردم بیخبر از همه جا نمیدانستند که اشرف بروجردی همان مشاور امور زنان وزیر کشور دوران اصلاحات است و هیچ نسبتی با بیت امام راحل ندارد. وقتی نتیجه انتخابات مشخص شد و کاندیدای مورد نظر آنها حتی با دروغ نسبت دادن وی به بیت امام(ره) نتوانسته بود رأی مردم را کسب کند، به یاد دوره دوم مجلس شورای اسلامی افتادم که یکی از روحانیون- که غالباً در سخنرانیهای امام راحل در کنار ایشان میایستاد- از شهرستان طالقان و ساوجبلاغ کاندیدا شده بود و برای آنکه از ظرفیت تصویری حضرت امام برای تبلیغات انتخاباتی خویش استفاده کند در ایام تبلیغات در هر شرایطی خود را در کنار امام(ره) قرار میداد تا در بخشهای خبری سیما، تصویر وی در کنار امام پخش شود که پس از انتخابات، از قضا ایشان نتوانستند رأی لازم را کسب کنند و امام در اولین دیدار وی پس از شکست در انتخابات، با خنده و صراحت فرمودند که فلانی آن تصاویر نتوانست برای شما کاری بکند. این رفتار از همان جنس بداخلاقیهایی بود که در این دوره از انتخابات کم شاهد آن نبودیم و بودند افرادی در جریان اصلاحات که از اعتبار امام(ره) برای اعتباربخشی به خود بدون آنکه ذرهای با اندیشه امام راحل قرابتی داشته باشند، سوءاستفاده کردند تا شاید بتوانند در چنین فضای غبارآلودی از غفلت مردم سوءاستفاده و خویش را به مردم تحمیل کنند.
برخی دیگر از تلخیهای این انتخابات که ذهن را مشغول و روح هر آزادهای را به درد میآورد به قرار زیر است:
1- برای اولین بار برخی مسئولان، جایگاه مسئولیتی خویش را فراموش کرده و با باز کردن صفحهای برای خود در اینستاگرام و توئیتر، حرفهای نسنجیده و حتی ضدیت با ارزشهای انقلاب زده و توصیهها و رهنمودهای امام(ره) و رهبر معظم انقلاب را نادیده گرفتند تا آنجا که این سخنان و فیلمها بدون دخل و تصرف از شبکههای رسمی رسانهای دشمن پخش میگردید و جماعتی از ضدانقلاب سخنان این مسئول جمهوری اسلامی را در قالب میزگرد و... به تحلیل میگذاشتند و برای آن نسخه عملیاتی پیشنهاد میکردند. مصلحتسنجهای نظام، مصالح نظام و انقلاب را فدای خواستههای شخصی و امیال نفسانی خویش میکردند تا شاید از این رهگذر بتوانند سبد رأی خود را پرتر و به تعبیر خودشان حریف را بایکوت کنند.
2- برای اولین بار بود که فضای تبلیغات انتخاباتی آنقدر سنگین شده بود که حتی کاندیداهایی که آمده بودند با طرح برنامههای خود برای آینده کشور در بستر قانونگذاری، افکار عمومی را روشن کرده و در صورت توفیق مردم را به سمت دیدگاه و نظر خویش جلب کنند، مجال طرح این مباحث را پیدا نکردند و دعواهای جریانی، مانع از طرح مباحث اساسی کشور شد. در این انتخابات، نه فضای مناسب برای طرح گفتمانها بود و نه محیطی برای ارائه برنامههای آینده مجلسی که قرار است با چنین کاندیداهایی شکل گرفته و ریل پیشرفت کشور را در فضای پس از برجام هموار کند.
3- از تلخیهای این انتخابات حضور آدمهای آلوده با پولهای آلوده برای تغییر ذائقه مردم بود. کسانی که به یکباره وارد عرصه انتخابات شده و تلاش کردند با جذب برخی کاندیداها و هزینههای میلیاردی، فضای سالم تبلیغات را به انحراف بکشانند. آنگونه که برای ورود چند نماینده در مجلس، چندین میلیارد از منابع مشکوک به یک استان تزریق میشود تا شاید تغییری در نگاه مردم حاصل گردد. آنچه کرباسچی و برخی افراد شاخص کارگزارانی در مجلس پنجم انجام دادند در این انتخابات نیز ردپای آنها در خرج کردنهای بیحساب و کتاب دیده میشد.
4- تخریب چهره نهادهای قانونی کشور از جمله شورای نگهبان که از مدتها پیش زنگ آن توسط جماعتی معلومالحال به صدا درآمده بود، از تلخیهای این انتخابات بود و شاید تلخترین جایی که تلخی آن هیچگاه از کام دلسوزان و مردم انقلابی ایران خارج نخواهد شد همین هجمه به شورای نگهبان و افراد مؤثر در آن بود. غافل از آنکه هرگونه حرکت در این مسیر، بسترساز اقدامات دیگر و زمینهساز تخریب دستگاهها و نهادهای دیگر انقلاب خواهد شد. این انتخابات تمام شد و ناخواسته از کسانی که انتظار آن نمیرفت، رفتارهایی سر زد که نباید سر میزد. اکنون باید به دنبال ترمیم فضای تخریب شده بود و این در صورتی امکانپذیر است که بر رفتارهای گذشته تأمل کرده و با محاسبه عمل، آنجایی که ظلمی را به نظام روا داشتهایم استغفار کرده و آنجایی که ظلمی شخصی بر ما عارض شده به خاطر منافع انقلاب و سربلندی نظام اسلامی و کور کردن چشم طمع دشمنان سکوت اختیار کنیم.
دون کیشوتها در نبرد با آسیاب بادی!
روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود به قلم حسین شمسیان نوشت:
مرحله اول انتخابات هفتم اسفند، چند روزی است که به پایان رسیده، شهرها از پوسترها و بنرهای تبلیغاتی پاک شده و اندکاندک هیاهوی روزهای تبلیغات جای خود را به روزهای آرام و معمولی زندگی میدهد. گرچه اصل برپایی پرشکوه انتخابات، پیروزی بزرگ نظام و شکست دشمنان و بدخواهان بود، اما عدهای اصرار دارند بدون توجه به اصل این پیروزی بزرگ، دو قطبیسازی را همچنان دنبال کنند! آنها با هیاهو و جنجال، واقعیات را بصورت معکوس و مغلوب به مردم نشان میدهند، خود را پیروز انتخابات نشان داده و با کمک ابزار رسانهای و تبلیغی، کار روانی و نمایشی انجام میدهند! البته نمیتوان انکار کرد که از بین جمع کثیری از نامزدها، تنها گروهی محدود به مجلس راه پیدا میکنند و این طبیعت انتخابات و آزادی مردم در تعیین وکلای خود است و این همان چیزی است که در ادبیات سیاسی از آن به عنوان برد و باخت انتخاباتی یاد میشود. فارغ از ادعای بیپشتوانه جماعت اصلاحطلب که علیرغم آمار موجود که اصولگرایان را حائز اکثریت در کل کشور نشان میدهد، اصرار دارند در مقابل تصمیم مردم، با شعار خود را برنده انتخابات معرفی کنند و با تکیه به رأی تهران دست به شعبدهبازی بزنند و رأی ایران را نادیده بگیرند، موضوعاتی در میان است که نمیتوان از آن گذشت و با فروکش کردن تب انتخابات، قطعاً گریبانگیر مدعیان خواهد شد. از قضا به نظر میرسد این هیاهو برای به تأخیر انداختن هر چه بیشتر همان موضوعات مهم است. شاید یادآوری برخی از معضلات برجای مانده و حل نشده، سبب شود برج عاجنشینان و رجزخوانان، کمی به خود آیند و به یاد آورند که کارهای بر زمین مانده زیادی دارند که باید برای آن به مردم جواب بدهند.
1- نگاهی به رأی اغلب مناطق کشور و رویگردانی آنها از لیست حامیان دولت، چه پیامی را به ذهن متبادر میکند؟ آیا این موضوع نشان از یک پیروزی بزرگ برای دولت دارد!؟ مسلماً چنین نیست و اگر چنین بود، هر کس با پرچم اعتدال و حمایت از دولت آمده بود، پیروز میدان انتخابات بود، در حالی که اعتدالیون تنها 5 درصد از آراء مردم را به دست آوردهاند! این نه تنها یک پیروزی نیست که از قضا رویگردانی و ادبار جدی به برنامههای دولت در سراسر کشور است. نگاهی به سوابق انتخابات پیشین حاکی از آن است که معمولاً نخستین مجلسی که بعد از روی کار آمدن هر دولتی تشکیل میشود همواره همسو با دولت مستقر بوده است. اما اکنون چرا چنین شد!؟
2- جوانان کشور، با هر نژاد و قومی و با هر فاصلهای به مرکز، در یک موضوع مشترکند و آن نیاز به اشتغال و حس عزت و سربلندی است. ممکن است این حس را در روزهای انتخابات با چند میتینگ پرشور و هیجانی، به صورت موقت، ارضاء کرد و تمنای آن را التیام بخشید اما به محض فروکش کردن این هیجانات، باز همان جوان است و کلی نیاز و آرزوی برآورده نشده! اوست و نیاز اولیه و حداقلی به نام شغل! در این مقطع دیگر نمیتوان برای او رجز خواند، شعار داد و هیجان ایجاد کرد. نمیتوان برایش پیام عاشقانه خواند و از فضای حقیقی زندگی به فضای مجازی کشاندش! در این لحظه لازم است در عالم حقیقی، روی زمین برای او شغلی ایجاد کرد تا بتواند عزت نفس خود را تأمین کند. حال باید پرسید در دولت یازدهم، این اتفاق افتاده؟ تکرار آمار بیکاری و بیکار شدن یک نفر در هر 5 دقیقه، جز تلخی ذائقه مخاطب ثمری ندارد، اما حتی اگر نگوئیم و ننویسیم، واقعیت موجود، خود به بلندترین صدا، این کاستی و ناراستی را فریاد میزند. این یکی از آن چیزهای ماندگاری است که پیروز یا مغلوب بودن در میدان انتخابات تأثیری در آن ندارد و انتظاری به حق از دولت است. تاکنون که دولت در این عرصه نمره قبولی نداشته و روال جاری نشان میدهد، در آینده هم وضع به همین شکل خواهد بود!
3- به جز جوانان، موضوعات دیگری هم هست که بعد از انتخابات باید برای آنها فکری کرد و تدبیری اندیشید. نمونهای دیگر از آن موضوعات، واقعیتی به نام «سیاست خارجی» است. این واقعیت، همان روزهایی که انتخابات برگزار میشد، وجود داشت و تأثیر خود را بر تمامی شئون ما میگذاشت. در آینده نیز چنین است. اما دولت برای آن چه تدبیری دارد!؟ ممکن است کسی خرده بگیرد که؛ این چه حرفی است!؟ موفقترین بخش این دولت، بخش سیاست خارجی بوده و نشانه آن برجام است. اما چون قرار است با واقعیات زندگی کنیم و از هیاهوی انتخاباتی بگذریم، باید پرسید آنچه در برجام بود برای ما هم کاری کرد!؟ میدانیم که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چند روز قبل گزارش داد که ایران به همه تعهدات ناشی از برجام به درستی عمل کرده است. اما در نقطه مقابل چه خبر است؟ سوئیفت باز شد!؟ کسی از هزار السی که شخص رئیس جمهور در یک سخنرانی، صراحتاً از گشایش آن خبر داد، اطلاعی دارد!؟ این نه سخن کیهان، که سخن مسئولان رسمی بانک مرکزی و مقامات اتاق بازرگانی است که تاکنون حتی یک السی باز نشده است و آن سخنان نمایشی بود و کارکرد انتخاباتی داشت. از سوی دیگر، جز اجازه عکس یادگاری با ایرباس، هیچ تحریم دیگری هم که برداشته نشده است! اگر اینها را ثمره مهمترین دستآورد سیاست خارجی دولت یازدهم بدانیم، میتوان فهمید که چه اتفاقی افتاده و چرا باید نگران این حوزه بود و اگر جز آنچه گفته شد، ثمره عینی دیگری در کار است، خوب است گفته شود تا مردم در شادی آن سهیم باشند.
4- دولت مردان علاوه بر موارد مزبور تکلیف بسیار مهم دیگری هم دارند. اکنون سه سال است که کشور در رکود عمیقی که در تاریخ انقلاب بیسابقه است فرو رفته. شواهد تاریخی نشان میدهد که هیچ دولتی با حمله به رقبا و منتقدین و یا با ادعای پیروزی در انتخابات، نتوانسته بر این مشکل اقتصادسوز غلبه کند! باز هم براساس تجربیات علمی، بشری، حل این مشکل، به برنامهریزی دقیق، صداقت با مردم، پاکدستی، چشمپوشی از منافع شخصی و بستن کمر همت نیاز دارد و به جز این، هیچ راه دیگری وجود ندارد. اکنون اغلب کارشناسان، هشدار میدهند سال آینده رکود عمیقتر میشود و ممکن است رکود ساده به رکود تورمی تبدیل شود! معنی این حرف چیست!؟ آیا جز این معنی میدهد که عده بیشتری بیکار میشوند!؟ آیا جز این معنی را دارد که کارگاهها و کارخانههای بیشتری تعطیل میشود!؟ آیا جز این است که قیمت کالاهای اساسی بیشتر خواهد شد!؟ و آیا...
5- اما همه آنچه گفته شد و همه آنچه را مردم با همه وجود خود حس میکنند را مقایسه کنید با سخنان دیروز رئیس جمهور محترم در همایش روز صنعت خودرو: «با توجه به شرایط کشور که بعد از چند سال تحریم شدید غیرقانونی ظالمانه مسیر رشد و توسعه صنعتش دچار اختلالاتی شده بود لازم بود با منطق و بیان به دنیا بگوییم که مردم ایران، مردمی صلحخواه، امنیتدوست و خواهان همکاری و تعامل با مردم جهان هستند... در سال 92 مردم با صدای رسا به دنیا گفتند ما اعتدال را میخواهیم نه افراط را، ما تعامل با جهان را میخواهیم نه تقابل را، ما میخواهیم مشکلاتمان را با منطق و استدلال و پشت میز مذاکره حل و فصل کنیم... ما به ملت قول دادیم که مشکلات را پشت میز مذاکره در برابر قدرتهای بزرگ جهانی حل و فصل کنیم و حقوقشان را بازپس بگیریم و منطق را برای همکاری و توسعه جهانی به کار گیریم که آنچه وعده داده بودیم با همکاری و حمایت و پشتیبانی ملت ایران به انجام رساندیم.» ظاهراً که خبری از مشکلات مردم و آنچه گفته شد نیست و هنوز دولت در حال اثبات صلح دوستی ما به دنیاست! خوب اکنون که مدتی است دنیا فهمیده ما صلح دوستیم! اهل مذاکرهایم! برای اثبات آن قرارداد یکطرفهای را هم امضا کردیم و برای اثبات بیشتر، آن قرارداد را به تمامه اجرا کردیم و دل از صنعت هستهای بریدیم و میدان را به آنها واگذار کردیم، به قول طلاب «ثم ماذا»!؟ بعد چه!؟ آیا از اینهمه اثبات صلح دوستی، چیزی هم گیر ملت ایران آمده است؟ آیا حقیقت این نیست که سی ماه برای گفتن این حرفها کافی بود و حالا باید کاری کرد؟
اکنون، میتوان از دولت پذیرفت که با این اوصاف و در این شرایط خطیر، مشغول رجزخوانی برای پیروزی خیالی در انتخابات و حمله به اردوی رقیب باشد!؟ رقیب و دشمن اصلی همه مردم ما، نه فلان جناح سیاسی، که آمریکا و توطئههای بیپایان اوست. مشکل اصلی، نه از سر راه برداشتن فلان منتقد، که بیکاری و رکود و تعطیلی اقتصاد کشور است. میدان نبرد، نه صندوق رأی که کف کارخانهها و مزارع است، همان جا که زحمتکشترین مردم کشور با هزار امید و آرزو به آنجا میروند و هر روز چراغ یکی دیگر از آنها خاموش میشود. موضعگیریها و رفتار برخی دولتمردان، به گونهای است که هیچ مشکلی باقی نمانده و باید وقت و هم و غم خود را از چندین ماه قبل از انتخابات تا چند ماه بعد از انتخابات، صرف دخالت مستقیم و رقابتهای جناحی کرد! درست مثل دن کیشوت که هر روز سوار بر اسب میشد، لباس رزم میپوشید و در هیبت شوالیهای تمام عیار و آماده رزم ظاهر میشد. هر که او را میدید، تصور داشت که او قصد عزیمت به میدان جنگ دارد، اما در کمال ناباوری، او به جنگ آسیابهای بادی میرفت!
7 اسفند تثبیت بیهویتی اصلاحات
روزنامه وطن در سرمقاله امروز خود به قلم میکائیل دیانی نوشت:
انتخابات ریاستجمهوری سال 92 نقطه عطفی در تغییرات سیاسی ایران بوده است و از این منظر میتوان تاریخ سیاسی ایران را به پیش از 24خرداد 92 و پس از آن تقسیم کرد. یکی از مهمترین تغییرات سیاسی در 24 خرداد 92 الصاق اصلاحطلبان به عنوان پیروان هاشمی بود که در نتیجه آن، ظهور و بروز نومحافظهکاری را به همراه آورد.
در روند انتخابات سال 92 از ابتدا اصلاحطلبان گزینه مجزا داشتند و تمایلی به ائتلاف با روحانی بین آنها وجود نداشت اما پیوند لیدر جریان اصلاحطلبی با هاشمی، بدنه را نیز مجبور به این پیوند کرد و به نوعی پایگاه اجتماعی و رأی اصلاحطلبی در خدمت جریان نومحافظهکار هاشمی قرار گرفت.
نومحافظهکاری تنها یک دغدغه دارد و همه رفتارهایش معطوف به یک مساله است و آن «ماندن در قدرت» است، آن هم از مسیر عقل ابزاری. این جریان تکنوکرات هیچ دغدغه فرافنی و فراتکنیکی را اعم از دین و اخلاق در مناسبات تصمیمگیری خود به رسمیت نمیشناسد. «وبر» کنشهای انسانی را به 4 دسته کنشهای معطوف به سنت، کنشهای مربوط به عاطفه، کنشهای معطوف به هدف و کنشهای معطوف به ارزش تقسیم میکند و با تاکید روی «کنش معطوف به هدف» بهعنوان یک کنش عقلانی، عقل ابزاری را تجلی صورت بخشیدن به چنین کنشی میداند.
«کار عقل ابزاری در کنش معطوف به هدف ایجاد تناسب بین ابزارها و اهداف است بنابراین درباره خود اهداف به لحاظ ارزشی و اخلاقی داوری ندارد و اساسا برایش موضوعیت ندارد و فقط تحقق هدف مهم است. همچنین درباره وسایل نیز ملاحظات فنی و تکنیکی اساس است و هیچ ملاحظه فرافنی در آن مطرح نیست.»
پیوند اصلاحطلبان با هاشمی، روحانی و دولت یازدهم البته در تحلیل برخی اصلاحطلبان فرصتی بود برای بازسازی درونی اصلاحات و آنها از رحم اجارهای بودن روحانی گفتند اما این تحلیل دیر یا زود رنگ خود را از دست داد و اصلاحات را به قسمتی از بدنه نومحافظهکاری تبدیل کرد که میتواند زیست سیاسی داشته باشد اما از این درگاه هیچگاه نمیتواند به سطح کلان و رأس تصمیمگیر سیاسی و بازیگر اصلی مبدل شود و از طرف دیگر مجبور به انتخابهایی است که به هیچوجه علاقهای به آنها ندارد. اواسط دی ماه بخشی از جریان اصلاحات با بیان اینکه لیست مجزا به سرلیستی عارف خواهد داد تلاش داشت خود را از زیر پرچم این نومحافظهکاری خارج کند اما ورود افرادی چون کرباسچی، حسین مرعشی، عطریانفر و دیگران به صحنه نه تنها جدایی اصلاحطلبان را منتفی کرد، بلکه ضلع سوم ائتلاف را-علاوه بر اصلاحات و دولت- رهروان و طرفداران لاریجانی خواندند و اعلام کردند این مصوبه آنهاست که به اشتراک با لاریجانی بپردازند. از این رهگذر در نهایت لیست انتخاباتی اصلاحطلبان مشتمل بر کمتر از 10 اصلاحطلب بود و مابقی آن را نیروهای طرفدار دولت- کارگزاران و اعتدال و توسعه- و برخی وابستگان لاریجانی پر کردند و بدنه اصلاحطلبی را مجبور کردند بهرغم میل باطنی به این لیست رأی دهد.
این یک امر پذیرفته شده است که «در سازوکار ائتلاف، خروجی ائتلاف برای هیچیک از اعضای آن، «حداکثر مطلق» نیست، بلکه «حداکثر ممکن» است» اما این تنازل در نتیجه حدی دارد. اصلاحطلبان مجبورند همه خطوط و حدود خود را زیر پا بگذارند. از سوی دیگر لیست آنها در خبرگان رهبری شامل افرادی چون حضرات آیات موحدی کرمانی، امامی کاشانی و 3 وزیر اطلاعات اسبق و حاضر است. رای دادن به لیست کامل (16+30) برای اصلاحطلبان باعث شده از ترانه علیدوستی تا باران کوثری، از مهناز افشار تا نیوشا ضیغمی پای کار لیستی بیایند که در آن مجبورند به کاظم جلالی رأی بدهند که مطالبهاش در برابر فتنه «اعدام سران فتنه بوده است». آنها که دغدغهشان مقابله با گشت ارشاد است و درباره نوع پوشش واقعا مساله دارند مجبورند از علی مطهری حمایت کنند و به او رأی دهند، در حالی که علی مطهری بیشترین و بزرگترین مشکل فکری ـ فرهنگیاش بدحجابی است و حامی اصلی وجود گشت ارشاد.
یعنی نهتنها از اصول خود عدول کردند بلکه حاضر شدند به متضاد خود نیز رأی بدهند و برایش تبلیغ هم کنند! این مسیر در حالی بود که محمدرضا عارف در دیداری حضوری با رئیس دولت اصلاحات، از وی بهدلیل حمایتش از حامیان علی لاریجانی بشدت انتقاد کرده بود و محمدرضا تاجیک، مشاور ویژه رئیس دولت اصلاحات نیز از جمله منتقدان جدی حضور افراد با سابقه اصولگرایی در لیست 30نفره اصلاحطلبان بود و این مسیر را تنها منتج به حذف و هضم اصلاحطلبی میدانست. با اتفاقات افتاده میتوان مساله را امروز اینگونه برداشت کرد که اساسا دیگر نمیشود هویت مجزایی برای اصلاحطلبان قائل شد و از این پس آنچه در بیان و تحلیلها میتواند دقیقتر باشد، جریان نومحافظهکاری است که شامل ائتلاف کارگزارانیها، اصلاحطلبان و دیگر کسانی است که کنشهایشان معطوف به رسیدن به قدرت است و تلاششان بعد از 24 خرداد 92 ماندن در وضع موجود و حفظ آن است.
اقدام شایسته عارف و حداد عادل
روزنامه خراسان در سرمقاله امروز خود به قلم کورش شجاعی نوشت:
کار خوب، اقدام شایسته ، تصمیم بجا و به موقع، واقعا ارزشمند و قابل تقدیر است و باید از آن گفت و نوشت تا نزد تمامی مسئولان و آحاد مردم نهادینه و سپس به مطالبه و خواست عمومی تبدیل شود. تصمیم خوب و البته لازم دکتر عارف به عنوان منتخب اول مردم تهران و سرلیست اصلاح طلبان مبنی بر منتفی کردن جشن پیروزی انتخاباتی به خاطر پاسداشت ایام فاطمیه، هم از عقلایی و منطقی بودن این تصمیم، هم از درایت و درک حساسیت ها و از همه مهم تر از لزوم بزرگداشت و تعظیم شعائر اسلامی خصوصا توسط مسئولان نظام جمهوری اسلامی حکایت می کند.
چرا که همه مسئولان در هر سطحی می دانند و باید بدانندکه عزت و جایگاه و موقعیت ایران ، مدیون و مرهون لطف حضرت باری تعالی و گرامی داشت قرآن کریم و محبت و ارادت و مودت مردم این سامان به پیامبر عظیم الشأن اسلام و اهل بیت طیبین و طاهرین این سرور و اعظم پیامبران الهی است پس حتما باید حرمت ایام شهادت صدیقه طاهره، این سیده و سرور زنان هر دو جهان، بانوی نور، طاهره اهل کساء، دخت نبی ا...، همسر حجت خدا امیرمومنان علی (ع) و مادر ائمه معصومین (س) نگاه داشته شود به ویژه توسط مسئولان و منتخبان مردم که می توانند مرجع و الگوی جامعه باشند.
به هر تقدیر این که شوق رای آوردن و به اصطلاح پیروزی بر رقیب، آقای دکتر عارف را از این امر مهم غافل نکرد هم جای شکر بسیار دارد هم جای تقدیر از وی به خاطر عمل کردن به این وظیفه دینی.
دکتر عارف پیش تر از این ها نیز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وقتی با احترام و تن دادن به تصمیم هم حزبی ها و جریان متبوع خود به نفع دکتر روحانی، نجیبانه کنار کشید و قواعد بازی را در عرصه سیاست و کار جمعی رعایت کرد به خوبی نشان داد از منطق تشکیلاتی و عقل سیاسی قابل قبولی برخوردار است.اما مهم تر از همه این ها تواضع، ادب، عدم افراطی گری و شنیده نشدن سخنان ساختارشکنانه از زبان دکتر عارف است ویژگی که باعث شد در جریان بازدید دکتر عارف از روزنامه خراسان در 28 فروردین سال 93 نگارنده ایشان را «سیاستمدار نجیب» بخواند و ای کاش همه اهل سیاست در ایران اسلامی از هر طیف و جناحی در همه احوال چه آن گاه که رای می آورند چه آن گاه که رای نمی آورند و چه آن وقت که مسئولند و چه آن وقت که بر کرسی مسئولیتی تکیه نزده اند به تمام معنا و تمام قد حافظ و مقوم وحدت، امنیت و منافع ملی ایران عزیز و جمهوری اسلامی باشند و سعی بلیغ کنند که در اخلاق و منش و گفتار در همه حال الگو و معلم اخلاق جامعه و هواداران خود باشند ،نه این که مردم و نظام را فقط وقتی بخواهند که رای بیشتری یا مسئولیتی دارند و ایام به کامشان است.
اما اقدام خوب حدادعادل
اول این که دکتر حدادعادل که به عنوان نماینده فعلی مردم تهران و سرلیست اصولگرایان ، برای کرسی ریاست مجلس دهم خیز برداشته بود پس از این که نتوانست رای لازم تهرانی ها را برای حضور مجدد در مجلس به دست آورد و حتی هیچ یک از همفکران و جریان متبوع وی نیز نتوانستند از مردم تهران مجوز حضور در مجلس را بگیرند، عده زیادی در شبکه مجازی با حداد عادل مزاح و شوخی سیاسی کردند و عده ای طعن و کنایه زدند و ... اما دکتر حداد عادل که به نظر حقیر بیش از این که رجلی سیاسی باشد، چهره ای فرهنگی و شخصیتی اهل اخلاق مداری است، مودبانه و با سعه صدر در مقابل آن شوخی ها و نقدها و طعن های سیاسی و ... در فضای مجازی نوشت: «... از ذوق و خوشحالی همشهریان طرفدار جریان رقیب خرسندم،از این که بخش قابل توجهی از شوخی های شما به شخصیت و خانواده من نمی پردازد، ممنونم».
واقعا از این چهره مخلص و فرهنگی انتظار چنین گفتار و رفتاری کاملا بجا و منطقی است اما نکته مهم تر این که حداد عادل روز گذشته در مشهد، هویت مجلس آینده را با توجه به ترکیب آن، هویت جدیدی دانست مجلسی که تندروهای مجلس ششم و نهم را نخواهد داشت و از همه مهم تر این که اظهار امیدواری کرد درمجلس پیش رو صاحبان تفکر اصولگرایی و اصلاح طلبی بهتر و بیشتر با هم کار کنند این مهم نیز از امید و نگاه وحدت آفرین و همدلی حداد عادل که ضرورت پیشرفت جامعه است حکایت دارد.آری باید درباره گفتار و رفتار و مواضع خوب و شایسته گفت و نوشت تا این گونه رفتارها نهادینه ، مشترکات و همدلی ها افزوده و برخوردها و بداخلاقی ها کاسته شود و همگرایی و وحدت روز افزون.
اخلاقمداری در روزهای پرتنش
روزنامه شرق در سرمقاله امروز خود به محمدعلی سبحانی نوشت:
اخلاقمداری در روزهای پرتنش انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم را در دو زمینه میتوان بررسی کرد؛ قالب نخست، رفتاری است که اصلاحطلبان درون خود تا رسیدن به فهرست مشترک و سپس در روزهای تبلیغات و میعادگاه هفتم اسفند در پیش گرفتند که از نظر سطح همکاریها، روش کار گروهی و استفاده از ظرفیت افکار عمومی، روند صعودی نسبت به گذشته داشت. قالب دوم، عملکرد اخلاقی این جریان سیاسی و رهبران آن است که ریشه در مشی بزرگان اصلاحات و آرمانهای انقلاب و اصلاحطلبی دارد. در این دوره وقتی چهرههای شاخص و توانمند به دلایل بسیاری از همان ابتدا از حق نامزدی گذشتند یا نامزدهایی در مقطع بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان از ادامه مسیر انتخابات بازماندند، کنج عزلت نگزیدند و مسئولیت خود در تبلیغ و ترویج فهرست اصلاحطلبان را به خوبی ایفا کردند؛ موضوعی که در برخی ادوار گذشته در میان اصلاحطلبان دیده میشود و از گذشته تا امروز، یکی از مشکلات اساسی اصولگرایان است و حتی در این دوره، چندفهرستی آنان ناشی از همین نکته بود. اصلاحطلبان هم در درون خود، هم در ارتباط با انتخابات و هم در مورد اصولگرایان اخلاقی عمل کردند. آنان از ردصلاحیت رقیب شادمانی نکردند و برعکس، اعلام کردند از انسجام و حضور قدرتمند اصولگرایان استقبال میکنند چراکه جامعه به همه تفکرات سیاسی نیاز دارد. با وجود شوکی که در مرحله بررسی صلاحیتها وارد شد، درست مانند مدل انتخاباتی سال ٩٢، صورتمسئله برای مردم تبیین شد.
اینکه اعتلای کشور، بهبود شاخصهای توسعه و رفاه و معیشت مردم و ارتقای قدرت چانهزنی دیپلماتهای ما در سطح بینالمللی، ثمره یک انتخابات جدی است و همین مسئله باعث شد مشارکت گسترده در انتخابات هفتم اسفند، جایگاه و تصویر ایران را باز هم بهبود ببخشد. اصلاحطلبان، اصولگرایان عقلایی و جریان اعتدال بهواقع به مصالح عمومی و نه منافع باندی فکر کردند. این امر را پیروزی اخلاق مینامم. دیدیم که رقبای انتخاباتی اصلاحطلبان چگونه رفتار کردند. همه باید به فرموده امام(ره) به شعور مردم اعتماد کنیم و بدانیم مردم ایران با آگاهی و درک بالا، تحولات را نظاره میکنند. اصلاحطلبان امروز هم برخورد انتقامی را در دستور کار ندارند. جشن پیروزی برگزار نمیکنند و همچنان به تعامل با همه ارکان کشور باور دارند.
نکته پایانی اما به فرصتآفرینی مجلس متنوع دهم برمیگردد. نمایندگانی که در دوره دهم پارلمان حضور دارند، متعلق به طیفهای گوناگون فکری و سیاسی و صاحبان تخصصهای مختلف هستند. از این فرصت باید برای بردن مجلس پشتسر منافع ملی استفاده کرد. اگر یک جناح حاکم کامل مجلس باشد، بیرونآوردن مجلس از قالب جناحی دشوار است. با توجه به اینکه مجلس دهم در اختیار یک جناح نیست، میتوان حرکت کلی آن را بیش از گذشته در جهت بهبود شاخصهای کشور، منافع ملی و دورشدن از دعواها و درگیریها تنظیم و فضای همکاری را جایگزین تهدیدهایی از قبیل ریختن سیمان روی یک مسئول هستهای یا نسبتدادن «خروس» به محبوبترین چهره دیپلماسی کشور کرد. نمایندگان فراموش نکنند که شکلگیری مجلس دهم حاصل رویکردهای اخلاقی اصلاحطلبان بوده است. در شرایط فعلی، اولویت حمایت از دولت در ایجاد موازنه مثبت به سود ایران در خاورمیانه در مقابل بدخواهان مردم و بهاتمامرساندن برجام در سطح بینالمللی وجود دارد. در داخل هم آشتی ملی کماکان خودنمایی میکند. رفتارهای تند برخی جریانها در ماههای اخیر نشان داد وضعیت سیاست داخلی عادی نیست. ما باید از این فرصت استثنایی و از این مجلس متنوع و متخصص برای ایجاد وحدت در سطح جامعه ایران استفاده کنیم و از مردم درس بگیریم. رأی مردم نشان داد که آنان در کنار اولویتهای اقتصادی خود، خواهان حلوفصل سوءتفاهمهای سیاسی باقیمانده از گذشته، رفع محدودیتهای سیاسی و استفاده از چهرههای ملی برای ایجاد روندهای عادی اقتصادی، سیاسی و بینالمللی هستند.
انتقاد، هاشمی را جوانتر میکند
روزنامه آرمان در سرمقاله امروز خود به قلم مهدی مطهرنیا نوشت:
اصل سوم قانون نیوتن در ایران بسیار کاربرد دارد. آن هم نه در ساحت فیزیک، بلکه در ساحت سیاست. نیوتن در اصل سوم قوانین خود بر این نکته اشاره دارد که هر عملی را عکسالعملی است؛ به همان نسبت و در جهت معکوس. این قانون در ساحت سیاست در ایران این روزها بر آیتا... هاشمی منطبق است که خود را بر ادبیات سیاسی تحمیل میکند. نه اینکه هاشمی در این امر گناهی داشته باشد، بلکه از این جهت که مخالفان وی هرچه تاثیرگذاری وی افزایش مییابد، در جهت معکوس و به همان نسبت بر وی میتازند و این واکنشها آدمی را به تعقل و ژرفنگری میاندازد که آیا مخالفان وی دچار جزم اندیشیاند؟تکرار میکنم آیا این عده از اندیشهای سزاوار برخوردار هستند؟
اینها هستند که قانون سوم نیوتن را در ادبیات سیاسی تقنین کردهاند. چند ماه پیش قبل از انتخابات نوشتم هر آنچه میخواهید به هاشمی ناسزا بگویید؛ هر چه بیشتر به وی ناسزا بگویید او جوانتر خواهد شد و اکنون انتخابات مجلس خبرگان نشان داد که هاشمی جوان شده است.
او اگر چه خود گفت شاید برای آخرین بار خود را در مقام قضاوت رای مردم قرار میدهد، ولی او هر لحظه در مقام قضاوت دوست و دشمن است. این روزها باز میاندیشیم که بسیاری از ما از سیطره تاثیر هاشمی گریزی نداریم. تنها تفاوت در این است که خود را چگونه تحت تاثیر قرار میدهیم. اساتید سر در کتاب دارند و بسیاری تلاش دارند که خود را از بازیهای سیاسی برون نگاه دارند و نویسنده این قلم به جای آنکه یک سیاستدان بماند با وجود میل باطنی خود مجبور است در باب هاشمی سخن بگوید. آیتا... هاشمی انسان صبوری است که به گفته آیتا... جوان، سیدحسن خمینی صبر را نیز گاه بهگاه سجده میکند از این رو با کمال تعجب و با ذهنی پر از علامتهای تعجب این پرسش به وجود میآید که چرا این عده این اندازه با هاشمی سر ستیز دارند؟! اگر هاشمی بد است و در بین مردم جایی ندارد! اگر هاشمی اگر هاشمی... اگر هاشمی... باز هم اگر هاشمی... چرا باید در معرض هجمه گروههای مخالف خود قرار بگیرد؟
او که توانسته است لیست ۱۶نفره خود را با ۱۵نفر به مجلس خبرگان بفرستد و با حضورش در انتخابات تهران مجلس خبرگان رهبری را با بالاترین میزان مشارکت در مرکز ایران قرار دهد، آیا باید اینگونه در معرض فشار مخالفان باشد؟ مخالفان شاید میاندیشند که این دهه هم دهه۷۰ است و در آستانه ورود به قرن پانزدهم هجری شمسی و در میانه سال۹۴ میتوان یک آیتا... منتظری دیگر به وجود آورند اما این انتظار عبث است. نه او منتظری است و نه امروز آن زمان است.
مهمترین مولفه هاشمی صبر است. هاشمی اگر صبر نداشت همین مخالفان استخوانهای او را شکسته بودند. نویسنده این قلم یک معلم سیاست است و از عاقلان و کسانی که برای آنچه درست میدانند صبوری پیشه میورزند دفاع میکند. دفاع از شخصیت هاشمی دفاع از راسیونالیسم و خردورزی سیاسی است.
وی در عین حال که نماد عقلگرایی سیاسی است، تدبیر پیشه میکند. او را از دوستانش باید شناخت. او دوستی مانند حسن روحانی در کنار خود دارد؛ دوستی مانند سیدحسن خمینی را در کنار خود جای داده است و فرزندان کسانی که بر او میتازند در کنار او آرامش میگیرند.
اینها نشانههایی است که هر کدامش میتواند هرانسانی را در افکار عمومی برجسته سازد. هاشمی کسی است که وقتی به میدان میآید مخالفان دیروزش به احترام وی کلاه از سر برمیدارند. باید بدانیم که هاشمی شاید یک دهه دیگر در کنار ما نباشد و شاید ما در کنار او نباشیم، اما هاشمی ماندگار خواهد بود و او را نمیتوان از صحنه حذف کرد. دلیل دیگر ماندگاری او هم نقدهای مخالفان است. این روزها نقدهای مخالفت آمیز با هاشمی او را جوانتر میکند و ریشههای او در جامعه بیشتر تنومند میشود.