انقلابی گری در نسل های جدید؛

22 بهمن سال 1357، انقلابی روی داد و مردمانی نظام سلطنتی را سرنگون کردند، این انقلاب تمامی ساختارها را تغییر داد و در حال حاضر نسل های بعدی در دهه چهارم انقلاب سیر می کنند.

به گزارش لرستان خبر، واژه انقلاب در معنا، نوعی دگرگونی عمده را می رساند.  Revolution در زبان لاتین در فارسی به معنای انقلاب است. انقلاب در عالم سیاسیت یک تغییر اساسی در قدرت سیاسی و ساختارهای سازمانی است که معمولا در یک دوره زمانی مشخصی روی می دهد و مردم علیه مقامات حاضر در راس امور قیام می کنند. اتیمولوژی واژه انقلاب خود به بحث مفصلی نیاز دارد که به قرن ها قبل باز می گردد. انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، یکی از بزرگترین انقلاب های دنیا می باشد که تغییرات مهمی را در ساختار حکومت و ساختارهای اجتماعی پس از خود به دنبال داشته و مدلی را برای دگرگونی در کشورهای جهان و به ویژه کشورهای اسلامی عرضه می کند. 

در ایران پیش از انقلاب اسلامی، انقلاب مشروطه را نیز داریم که این انقلاب یا جنبش در جهاتی قابل مقایسه با انقلاب اسلامی نیست و یکی از نتایج برجسته آن تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین اولین قانون اساسی بود اما ساختارهای سیاسی استبداد و سلطنت همچنان پابرجا ماندند و در دوره پهلوی به طور کامل شکست انقلاب مشروطیت رقم خورد. انقلاب اسلامی به صورت ماهیتی و همه جانبه، تمامی ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نظام پادشاهی سلطنت پهلوی را تغییر داد و با یک ایدئولوژی قوی توانست نسخه ای جدید از حکومت داری و قانون اساسی را در قالب ولایت فقیه ارائه کند. 

یکی از دغدغه های اولیه رهبران و نخبگان انقلابی، تشکیل نظامی است که بتواند ایدئولوژی مطرح شده در انقلاب را در عالم واقع اجرایی کند و شعارهای اساسی را محقق سازد. با کنکاشی ساده در صده ها شعار مربوط به  انقلاب ایران، "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی"، " نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی"، از برجسته ترین آنها هستند که استبداد شاهنشاهی و استکبار جهانی را در تیرس مبارزات قرار داده اند. شرایط و محیطی که در آن انقلاب روی داده نیز مهم است. اینکه ایرانیان برای چه چیزهایی انقلاب کردند و آیا لزوما نیازی به انقلاب بود؟ شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و بین المللی در مطالعه انقلاب ها در نظر گرفته می شوند و تحلیلگران و تاریخ نگاران تحلیلی، اغلب یکی  از مولفه های شرایط موجود را پررنگ تر از مابقی جلوه می دهند. 

با گذشت زمان و تغییر نسل ها، درک شرایطی که در بستر آن انقلاب روی داده برای نسل های جدید سختر می شود و اکثرا با ذهنیت امروز، دگرگونی های دیروز را ارزیابی می کنند. نسل های اول انقلاب که در بحبوحه ایران در حال دگرگونی حضور داشتند، از نزدیک ایران قبل و بعد انقلاب را درک کرده اند و آگاهی تجربی بیشتری نسبت به نسل های دوم، سوم و چهارم انقلاب دارند. نسل دوم که در زمان وقوع انقلاب سن و سال چندانی نداشتند ولی جنگ را در دهه 60 درک کردند. در این تقسیم بندی، نسل سوم شامل متولدین دهه 60 تا اواسط دهه 70 می شوند که در زمان جنگ متولد شده و شرایط بعد از جنگ و بازسازی را لمس کرده اند. از دهه 80 شمسی به بعد با نسل چهارم انقلاب روبه رو هستیم . این تقسیم بندی به صورت ساده و با در نظر گرفتن تحولات عمده چهار دهه می باشد. بنابراین برای تقریبا سه نسل، تفسیرهای از انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف ارائه می شود که در صورت ناقص بودن آن، ذهنیت ها از واقعیات مخدوش خواهد گردید. 

در صورتیکه انقلاب اسلامی را یک پدیده و کارویژه ای در نظر بگیرم که می بایست نظامی کهنه را با نظام جدید جایگزین می کرد، نسل های بعد از داشتن روحیه انقلابی و ویژگی های شخصیت انقلابی معاف می شدند ولی اگر آن را یک روند و فرآیند مستتر و جاری بدانیم، ماهیت و ذات شعارهای انقلابی و آرمان ها و ارزش های در تمامی دوران پس از آن، همچنان می بایست سرزنده و کارا باقی بماند. عجین شدن انقلاب ایران با اسلام شیعی که تمامی اسباب و وسایل کمال را در حوزه های مختلف انسان سازی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارد، تداوم انقلاب را مهیا ساخت. انقلابی که تنها برای تغییر حاکمان روی نداد بلکه دامنه آن تغییرات مادی و معنوی در تمامی زوایای زندگی ایرانیان را نیز شامل می شد. حرکت در این مسیر و رسیدن به چنین اهدافی، استمرار انقلاب را ضروری می کند. 

باید این نکته را نیز در نظر گرفت که برخی از نخبگان، انقلاب را شرایط اضطرار می دانند و پس از وقوع دیگر نیازی به اعمال رفتارهای انقلابی نیست، ولی در همان حال عده ای پیاده سازی شعارها و اهداف انقلاب را زمان بر می دانند که حفظ معیارها و شاخص های انقلابی گری و انتقال آن به نسل های جدید را می طلبد. در این حالت انقلاب تبدیل به یک گفتمان پایدار می شود و نخبگان سیاسی، با معیار این گفتمان سنجیده می شود. به بیان دیگر، گفتمان انقلاب اسلامی، یک سنجشگر دقیقی است که با دارا بودن شاخص هایی، حرکت به سمت آرمان ها و ارزش های انقلابی و پیاده سازی آن در عرصه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را مهیا می سازد. کسانی که شاخص های انقلابی را دارا هستند ورای تعلق به هر نسلی، یک شخصیت انقلابی محسوب می شوند. کسانی که مخالف چنین دیدگاهی هستند، سازگاری انقلاب را با شرایط جدید ناممکن می دانند و بر این عقیده اند که ارزش های انقلابی در گذشته دیگر کارایی پاسخگویی به نیازهای جدید را ندارند و اصرار بر آن باعث عقب ماندگی و عدم پیشرفت می شود.  رهبر معظم انقلاب در پاسخ به ابهاماتی در این زمینه در دیدار از پژوهشکده رویان در سال 86، عنوان می دارند: "قرآن میگوید: آنهایی که در جنگ احد برگشتند؛ طاقت نیاورند بایستند، این لغزش اینها به خاطر آن کاری است که قبلاً کردند. ما وقتی روح را نساختیم، خودمان را محکم نکردیم، معلوم است؛ هر مماسی روی آن اثر میگذارد؛ یکی، دو تا، سه تا، ناگهان میبینید که شکلش عوض شد؛ اما وقتیکه مثل فولاد آبدیده، محکم و استوار و بر مبنای تفکر درست و منطق صحیح، هویت دینی انسان شکل گرفت و هویت انقلابی شکل گرفت، هرچه زمان بگذرد، این هویت روشنتر، واضحتر، جذابتر، مستحکمتر میشود... بعضیها تصور میکنند انقلابیگری، یک حرکت انقلابی، یعنی حرکت بیانضباطِ همراه با شلوغی، سردرگمی و بینظمی! میگویند آقا، آنها انقلابی بود و تمام شد! این، غلط است. مطلقاً در ذات تحرک انقلابی، اغتشاش و بینظمی نیست. بعکس، انضباط انقلابی از محکمترین و قویترین انضباطهاست. انضباطی که ریشه از ذهن انسان، از دل انسان، از ایمان انسان میگیرد، بهترین انضباطها را دارد. اول انقلابها از جمله انقلاب ما، بینظمی‌هائی دیده میشود که این ناشی است از آغاز حرکت انقلابی؛ چون یک بنای کهنه‌ی درهم ریخته باید نابود شود و جایش یک بنای دیگر بیاید. این، چیز طبیعی‌ای است؛ ولی وقتیکه بنای نو، بنای جدید ساخته شد بر پایه‌های درست، حرکت بر اساس آن، حرکتِ منضبط و خوب خواهد بود و پیش خواهد رفت و این، انقلابی است. بنابراین انقلابیگری را با بینظمی و با شلوغکاری و با نشناختن ضابطه و قانون نباید اشتباه کرد."

از منظر دیگر، اصرار نسل های اول انقلاب که جزء نخبگان سیاسی در حکومت قرار گرفته اند بر پیاده سازی آرمان ها و ارزش های انقلابی در نسل های جدید و وجود برخی از مشکلات در حوزه هایی مانند اقتصاد را برخی شکست انقلاب ارزیابی می کنند. در یک نمونه، در صورتیکه در شرایط امروز ایران، فاصله طبقاتی میان شهروندان، افزایش پیدا کند، مفسرانی آن را نشانه شکست انقلاب اسلامی می دانند که نتوانست عدالت را در حوزه اقتصاد پیاده کند. در حالیکه به جای چنین تفسیری در آن سو، عدم موفقیت مجریان را در اجرای سیاست های انقلابی در حوزه اقتصاد می تواند عامل ایجاد فاصله طبقاتی در نظر گرفته شود. به طور کلی انقلاب اسلامی ایران، شعار عدالت اقتصادی را مطرح ساخت که در ساده ترین تفسیر از آن، تقسیم عادلانه منابع میان سایر شهروندان و از بین بردن فاصله طبقاتی برداشت می شود. چنین امری در هر دوره ای صورت بگیرد، تحول بزرگی در زمینه عدالت ایجاد می کند و رفاه اقتصادی را نیز به دنبال خواهد داشت. از این رو انقلاب اسلامی محکوم به شکست در حوزه برقراری عدالت اقتصادی و رفاه نیست بلکه از آرمان های اصلی آن نیز می باشد. عدم موفقیت مجریان در پیاده سازی شعار عدالت اقتصادی و پیگیری نسخه های غربی در اقتصاد، چنین شرایطی را منجر شده است. حال آنکه رهبر معظم انقلاب با درک واقعیت های موجود در حوزه اقتصاد، از سال های قبل، اقتصاد مقاومتی را شفابخش اقتصاد در ایران هدف گذاری کرده اند. 

بنابراین انقلاب اسلامی ایران را می توان جریانی مستمر در تاریخ در نظر گرفت که با گرایش نسل های بعد به ارزش ها و آرمان های آن، این جریان همچنان زنده و پویا خواهد بود و قادر است در شرایط جدید داخلی و بین المللی، معیارهای انقلابی را در تمامی عرصه ها پیاده کند. کلید واژه انقلابی و انقلابی گری که در بسیاری از بیانات مقام معظم رهبری وجود دارد، تبیین گرایش انقلابی بودن را می رساند. تمایل و گرایشی که باعث حفظ مسیر انقلاب 57 می شود.  ایشان در سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) در سال 87، بر این نکته تاکید می کنند: "...همیشه بودند کسانی که به انقلاب بیوفائی کردند، به انقلاب دلبستگی خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند. وصیت امام این است که جوان ما، مردم ما، نسلهای گوناگون ما، با چشم واقع‌بینانه نگاه کنند. اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نیستند. انقلابی بودن به حفظ رابطه‌ی خود و عمل خود و پیوستگی خود با انقلاب است...امام بزرگوار ما از اول انقلاب تا روز آخر و در وصیت‌نامه‌ی خود تأکید میکند که روح انقلابی، روح حرکت به جلو است، روح پیشرفت است، روح ابتکار و نوآوری است و این در واقعیت ملت ایران هم تحقق پیدا کرد...این روح انقلابی، هر چه در ملت زنده‌تر و پویاتر باشد، روح نوآوری و ابتکار و خلاقیت زنده‌تر خواهد بود؛ همچنانی که خود انقلاب هم یک نوآوری بزرگ بود. امام با انقلاب اسلامی و با تشکیل جمهوری اسلامی راهِ میانه‌ی عقب‌ماندگی و غرب‌زدگی را ترسیم کرد."

انقلابیون دیروز و انقلابیون امروز، یک کلیت جامع را از نسل های متعدد بعد از انقلاب اسلامی شکل می دهند که گرایش به انقلابی بودن در آنها وجود دارد، ایجاد شده یا همچنان حفظ شده است. شخص انقلابی ایرانی در هر پست، شغل یا جایگاهی، رفتارها و فعالیت های خود را به نحوی برنامه ریزی می کند که در حرکت کلی انقلاب اسلامی ایران به سمت پیشرفت و کمال، تاثیرگذار باشد. از این رو انقلابی بودن در جمهوری اسلامی به معنای هرج و مرج طلب و آنارشیک بودن نیست، بلکه ویژگی برجسته ای می باشد که شخصیت انقلابی را براساس ارزش ها و شعارهای برجسته انقلاب اسلامی، شکل می بخشد. حرکت به سمت عدالت اجتماعی و اقتصادی، تلاش برای رسیدن به قله های پیشرفت علمی، حفظ و افزایش قدرت و اقتدار ملی، ایستادگی در مقابل زورگویی های قدرت های جهانی و تبدیل ایران به یک الگوی موفق در تمامی زمینه ها، از جمله کارکردهای یک انقلابی است و انقلابی گری نیز آن را تشویق می کند. 

 

 

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات