حجت الاسلام میرلوحی:

خواستن رحمت و مغفرت از خدا که موجب شادی روح مرده نیز می شود یک عبارت پر مغزتر و اصیلتر است و بدین ترتیب غنای محتوایی ادبیات فارسی که آرزوی هر ایرانی نیز هست تامین می شود.

به گزارش لرستان خبر، شاید در نگاه اولیه، واژگانی که ما در گفت‌وگوهای خود به کار می‌بریم، مورد اهمیت نباشد ولی این واژگان نمایانگر تغییر و تحول در بستر سبک زندگی ما تلقی می‌شود؛ در این خصوص با حجت الاسلام محمد حسین میرلوحی به واکاوی جزیی تغییرات واژگانی در سبک زندگی می پردازیم.

همانطور که مطلع هستید اخیرا بصورت تدریجی تغییرات خاصی در اصطلاحات روزمره متداول بین مردم در حال اتفاق افتادن است، علل این تغییرات چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم، خب ببینید در گذشته ادبیات و گفتمان لغوی و اصطلاحی مردم از مجاری معین و خاصی تغذیه می شد و عموم این منابع داخلی بود. در راس هرم ادیبان و شعرا و علما و وعاظ تا اقتضائات روزمره گفتگوی عامه مردم کوچه و بازار بالاخره علی الاغلب هر تجدید و تجددی از درون اتفاق می افتاد. اما امروزه با گسترده شدن مدیا و نفوذ آن در دست عامه مردم ایجاد گفتمان جدید و اصطلاحات جدید توسط عناصر نامعلوم و خارجی بسیار راحتتر شده. 

* آیا این تغییر و تبدل کلمات و عبارات و شاید به عبارتی جدید شدن ادبیات امر ناخوشایندی تلقی میشود؟

اجازه بدهید به این سوال بصورت کلی پاسخ دهم، یکی از سوالات تاریخی این است که اساسا هر "جدید شدنی " خوب است یا بد.برخی معتقدند هر جدید شدنی خوب است و استدلال خود را با عباراتی چون "مردم زمانه می پسندند" و "بالاخره این جدید شدن از مقتضیات زمان است" بیان می کنند.اما در اینجا این دو سوال مطرح است، اولا این ادعا که مردم یا اقتضائات زمان چنین پسندیده ، چگونه قابل اثبات است و ثانیا بر فرض اثبات چه دلیلی داریم که بر فرض پسندیده واقع شدن ، حقانیت هم مستقر باشد و بالالزام آن شیء "جدید پسندیده" خوب هم باشد. تاریخ پر است از "جدید شدنهای پسندیده" اما بد و"جدیدشدنهای ناپسندیده" اما خوب. درمورد اول میتوان رواج روز افزون استفاده ابزاری از زن را برای تمنیات جنسی و اهداف اقتصادی و در مورد دوم عدم اقبال عموم مردم به ولی جدید آنها امیرالمؤمنین علیه السلام بعداز پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اشاره کرد.

* آیا در مقابل اینها هم افرادی هستند؟

بله طیف مقابل هم متحجرینی هستند که هر نوع جدید شدنی را غلط و مذموم می پندارند. از یک طرف خشک مغزان وهابی که فتاوای مضحک آنها در این زمینه شهره عام و خاص است از یک طرف روشنفکرنمایانی که پوسیده و توخالی بودن مکتب پیر و فرتوت اومانیسم را میبینند و لمس می کنند لکن هنوز دلبسته همان تفکرات بی فایده قبلند.

*  برگردیم به اصل سوال این مطلب را در زمینه تغییرات در گفتار عامه چگونه تحلیل می کنید؟

بهرحال غرض این بود که "جدید شدن" دلالتی بر همراهی با خوبی و بدی ندارد و باید محتوای این جدید شدن را به اقتضاء مساله جداگانه بررسی کرد. در مورد مساله ادبیات هم این چنین است.

* بطور خاص در ذهن شما مثالی از این "جدید شدن های بد" هست تا برای مخاطبین ما بیان کنید؟

ببینید می دانم در این زمینه چه بسیار قلمها و چه سخنها رانده شده اما من یطور خاص به دو مثال اشاره می کنم که شاید این دو مثال نماینده امثله دیگر باشد و ذهن ما را نسبت به دیگر تغییرات زیرپوستی دشمن که شاید از مصادیق نقوذ باشد آشناتر کند.

یکی از تغییرات ، استفاده واژه"درود" به جای "سلام" است. واژه ای که از سالیان دور اولین کلمه مورد استفاده ما ایرانیان در مواجهه با هم بود.گرچه کلمه درود هم در ادبیات ما وجود داشته اما با یک رصد معمولی میبینیم قریب به اتفاق شبکه های ماهواره‌ای فارسی زبان معاند ، عمد در استفاده این کلمه بجای "سلام" دارند. یک انسان مومن که بناست در همه جای زندگی "صبغه الله" را رعایت کند و به زندگی رنگ خدایی دهد در انتخاب کلمات هم این دقت را بکار میبندد.سلام از اسامی والای خود خدای متعال است و از طرفی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور به استفاده از این کلمه را می دهند:و َالّذى نَفسى بِیَدِهِ لا تَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أ و لا أدُلُّـکُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَینَـکُم؛

به خدایى که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت نمى شوید مگر مؤمن شوید و مؤمن نمى شوید، مگر این که یکدیگر را دوست بدارید. آیا مى خواهید شما را به چیزى راهنمایى کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟ کلمه "سلام" را_در ابتدای مواجه شدن باهم_ در میانتان رواج دهید. قطعا کلمه سلام در میان ما مهجور و بیگانه نیست که بهانه هایی را که درمورد کلماتی چون رایانه و چرخبال برای عدم مانوس بودن بکار میبریم را برای سلام بیاوریم و قطعا این کلمه از هر جهت افضل است و در احکام صریحا آمده که جواب سلام با خود کلمه سلام واجب است. اما نمونه مشابه دیگر که اخیرا رواج آنرا حتی در سیمای ملی میبینم استفاده کلمه "روحش شاد" به جای "خدا رحمتش کند" است.

عبارت دوم از عباراتیست که همه ما از قدیمیها و پدر و مادر بزرگها با هر نوع سلیقه سیاسی می شنیدیم و خیلی عبارت پر معناتری نسبت به اولی است. در عبارت روحش شاد معلوم نیست چه کسی می تواند روح آن مرحوم را شاد کند و مانند یک آرزوی اتفاقی که مقصدی ندارد در آسمان رها میشود.اما دعای طلب رحمت و مغفرت برای میت مقصد دارد، اساسا فرق دعا با آرزو وجود یک مقصد مقتدر مستجاب کننده ی هر حاجت است. و در روایات هم که در حوصله این مصاحبه نیست مفصلا از در خواست رحمت و مغفرت برای مردگان مطلب آمده است.بدین ترتیب خواستن رحمت و مغفرت از خدا که موجب شادی روح مرده نیز می شود یک عبارت پر مغزتر و اصیلتر است و بدین ترتیب غنای محتوایی ادبیات فارسی که آرزوی هر ایرانی نیز هست تامین می شود.

* بنظر شما واقعا رعایت این همه دقت در مکالمات روزمره نیاز است؟

من بنظرم می آید اولا خوب است به سر منشا این تغییرات نگاه کنیم و ببینیم از کجا آب میخورد و ثانیا ببینیم این تغییر گفتمان و ادبیات اگر همینطور به تدریج ادامه پیدا کند چگونه محتوای الهی و توحیدی که اتفاقا بصورت کاملا دلنشین با سنت ما ایرانیان هماهنگ بود بسمت یک گفتمان و ادبیات خالی از یاد خدا که مبدا و معاد حیات است پیش می رود.


منبع: پارس

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات