حامد شبانی:

به اعتراف بسیاری از انقلابیون و آگاهان امر، دقیقاً از 17 شهریور بود که نفس های رژیم به اخر رسید. همراهی مردم و ایستادگی آنان پای آرمان های انقلابشان و جانفشانی در راه یک رهبر دینی و صبر انقلابی آنان بر مصائب که رژیم دژخیم، باعث شد انقلابی که گمان می کردند چهل سال طول خواهد کشید، ظرف 15 سال به سرانجام رسیده و ژاندارم منطقه و حکومت تحت حمایت دولت های بزرگ جهانی به زیر کشیده شود.

به گزارش لرستان خبر، سده اول هجری:

قال صادق (ع):" إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ کَانَ وَقَّتَ هَذَا الْأَمْرَ فِی السَّبْعِینَ فَلَمَّا أَنْ قُتِلَ‏ الْحُسَیْنُ‏ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اشْتَدَّ غَضَبُ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَأَخَّرَهُ إِلَى أَرْبَعِینَ وَ مِائَةٍ فَحَدَّثْنَاکُمْ فَأَذَعْتُمُ الْحَدِیثَ فَکَشَفْتُمْ قِنَاعَ السَّتْرِ وَ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ وَقْتاً عِنْدَنَا وَ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ‏1."

ترجمه: همانا خداى تبارک و تعالى این امر(رسیدن حکومت به امام معصومعلیهم السلام )  را در هفتاد وقت (سال هفتاد قمری) گذاشت، چون حسین صلوات اللَّه علیه کشته شد، خشم خداى تعالى بر اهل زمین سخت گشت، آن را تا صد و چهل بتأخیر انداخت. سپس که ما بشما خبر دادیم، آن خبر را فاش کردید و از روى پوشیده پرده برداشتید، بعد از آن خدا براى آن وقتى نزد ما قرار نداد. خدا هر چه را خواهد محو کند و ثابت گذارد و اصل کتاب نزد اوست.

منبع: الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج‏1 368 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏52، ص 105.

این حدیث شریف را رهبر حکیم انقلاب در کتاب "انسان 250 ساله صفحه"124 مورد بررسی قرار می دهند. همان گونه که مشخص است، بر اساس پیش بینی ها و مقدمه چینی های جریان حق و حضرات معصومینعلیهم السلام که یقیناً خبر از مقدرات الهی داشته است قرار بوده حکومت اسلامی در سال 70 هجری قمری به دست اهل بیت(ع) افتاده و حکومت عدل توحیدی تشکیل شود، اما هنگامی که در سال 61 هجری، مردم، امام شان را، فرزند پیامبر شان را، تنها گذاشته و زمینه وقوع فاجعه عاشورا و حادثه کربلا را به وجود آوردند، نشان دادند خداوند با مردم تعارف نداشته و به مردم فهماندند که لیاقت تنفس در حکومتی که حاکمش امام معصوم علیه السلام باشد را ندارند!!!

لذا بر اساس فرمایش امام صادق علیه السلام که عیناً از امام باقر علیه السلام نیز نقل شده است، مقدرات الهی تغییر یافته و زمان تشکیل حکومت اسلامی از سال 70 هجری به هفتاد سال بعد یعنی سال 140 منتقل می شود. البته این حدیث امروز اینچنین افشا شده است، لیکن در زمان ائمه اطهار علیهم السلام این حدیث و امثال آن از اسرار اهل بیت علیهم السلام بوده و فقط یاران صاحب راز از این اسرار مطلع بودند.

این اسرار همان اسراری بودند  که امامان معصوم علیهم السلام خصوصاً از امام سجاد علیه السلام  به بعد احدایث زیادی در لعن و نفرین کسانی بیان شده که اسرار اهل بیت علیهم السلام را افشا کنند. امام صادق علیه السلام به پشتوانه کار تشکیلاتی و منسجم اسلاف و اباء طاهرینش شروع به یک مخالفت علنی و مبارزه آشکار با حکومت اموی می کند.

ده سال از مدت امامت امام صادق علیه السلام در دوران اموی است و دقیقاً در زمانی که امویان درگیر جنگ های داخلی هستند و فضا برای علنی کردن مخالفت و زمینه سازی برای تشکیل حکومت اسلامی که صاحبان راز و اهل بیتعلیهم السلام می دانند که سال 170 هجری خواهد بود، اماده است.

ایشان حتی در واپسین روزهای حکومت اموی به حج مشرف شده و در روز عرفه در جمع مردم و حجاج سراسر دنیای اسلام شروع به معرفی خود کرده و صراحتاً امام وقت و رهبر تشیع و مسلمین را جعفر ابن محمدعلیه السلام یعنی خود معرفی می کنند. ایشان با همه وجود تلاش دارند که مسلمانان جریان حق را شناخته و به یاری برخیزند...

اما متاسفانه جاهلان نا آشنا و یا خائنان کینه جو، اسرار اهل بیت علیهم السلام را افشا کرده و دشمنان نیز از زمان تشکیل حکومت که جزو اسرار جاری در بین اهل بیت علیهم السلام است مطلع هستند. لذا دشمن نیز شروع به توطئه کرده است. انواع اسرار و احادیثی که در آن مشخصات امام معصومی که قرار است حاکم جامعه اسلامی شود افشا شده است، دشمن نیز شروع به مشابه سازی برای آن امر نموده. آن هنگام که قرار است افکار عمومی مسلمین عوض حکومت فاسد اموی، یک حاکم عادل علوی انتخاب کند؛ دربرابر خود دو گزینه می بیند!!! یکی "جعفرابن محمد" که امام صادق علیه السلام ماست و دیگری "ابی جعفرمنصور عباسی" که هر دو از بنی هاشم هستند و هر دو به علی ابن ابی طالب علیهم السلام می رسند.

عباسی ها می گفتند ما هم به عباس عموی پیامبرصلوات علیه و آله می رسیم و هم فرزندان علیِّ عباسی هستیم. که علی عباسی از یک سو به عباس عموی پیامبر می رسد و از سوی دیگر از نزدیکان و یاران محمد ابن حنفیه است که محمد این حنفیه نیز فرزند امیرالمومنین علی است،لذا خلافت از علی علیه السلام رسیده است به محمد ابن حنفیه و از او به علی عباسی و ما هم فرزندان علی هستیم!!! این شیوه ها و شیوه های دیگر در کنار هم قرار گرفت تا مردم بی بصیرت زمان گمان کنند آن حکومت علوی و عدلی که فرزندان طاهر رسول الله وعده داده بودند همین عباسیان باشند. عباسیانی که در ظاهر شعار علوی می داند اما در باطن رفتاری اموی داشتند.

حتی پیراهن های سیاه عباسیان نشان از عزای آنها در غم سیدالشهدا علیه السلام بود.

این عوام فریبی ها و بی بصیرتی های مردم و تنها ماندن مجدد امام صادق علیهم السلام باعث شد مجدداً امر تشکیل حکومت عدل و اسلام ناب ، آن هم توسط امام معصوم به تاخیر افتد، تا جایی که بنا بر حدیث فوق دیگر وقت آن مشخص نیست و فقط خداوند اطلاع دارد.

حال ببینیم که مردمان ساده اندیش، ترسو و گاهاً سست عنصر و دنیا طلب هم عصر امامان معصوم علیهم السلام چه خیانتی در حق بشریت کردند که باعث شدند تشکیل حکومت عدل و اسلام ناب تا چه میزان به تاخیر افتد و لزوماً این تاخیر ضربات سهمگینی نیز بر پیکره بشریت زد و از آن زمان جرم همه جانیان تاریخ به عهده آنان خواهد بود!!!

حدیث فوق و روند حرکت تاریخ نشان می دهد، هرجا مردم همپای امام معصوم و نماینده بر حق خداوند بودند، گشایش ها برای آنان آمد، در سایه این همکاری و تحت زعامت ولایت و حکومت معصوم، عدالت داشتند، آرامش و امنیت داشتند، عزت و شکوه داشتند و مهم تر از همه رحمت واسعه الهی نیز شامل حالشان بود. اما هرجا امام معصوم و نماینده خدا را تنها گذاشتند، نکبت بر سرشان سرازیر شد و تاریخ گواهی می دهد پس از سیدالشهدا علیه السلام دیگر مسلمانان به خود رنگ آرامش ندیدند. آنان که حکومت حسین علیه السلام را بر خود نپذیرفتند مجبور به رفتن زیر یوق یزیدها و مروان ها و حجاج ها و ابن زیاد ها شدند که لعنت خداوند بر همه آنها.

حدیث فوق الذکر به ما نشان می دهد، همراهی مردم، عزم عمومی مردم، انسجام و اتحاد مردم، تصمیم و انتخاب مردم، می تواند حتی مقدرات الهی را عوض کند. تا انجا که دو بار زمان تشکیل حکومت توسط امام معصوم به تاخیر می افتد؛ بی شک امروز نیز بعضی رفتارهای سیاسی و اجتماعی ما می تواند موعد تشکیل حکومت اسلامی و زمان ظهور را به تاخیر اندازد.

 

سال 1357:

سال 1357 تاثیر گذ ارترین سال در همه سال های پس از آغاز نهضت است. نهضتی که از سال 42 با رهبری امام خمینی آغاز شد و در بهمن 1357 به ثمر نشست. البته این حرکت اعتراضی ریشه در  تاریخ این کشور دارد.

شاید به توان گفت نسخه ابتدایی این حکومت در عصر معاصر، جریان مشروطه باشد که علمای بصیری  چون "شیخ شهید فضل الله نوری" شروع شد و پس از او علمدار قضیه مرحوم آیت الله کاشانی و نواب صفوی شدند و از پس آنها آقا سید روح الله خمین(ره) علمدار جریان مبارزه با ظلم و ادامه دهنده خط اهل بیت در جدال حاد سیاسی با سران ارتداد شد. لیکن در سالهای ابتدایی نهضت، حمایت ملت آنچنان نیز که باید می بود، نبود و حرکت بسیار خزنده پیش می رفت.

"شهید بهشتی(ره)"  در نقلی می فرمایند: ما انتظار پیروزی انقلاب را با توجه به فعالیت های تشکیلاتی و منسجم خود و با نگاهی به احادیث و روایات، چهل سال بعد می دیدیم و خود را برای یک مبارزه طولانی مدت آماده می کردیم. این نشان می دهد برنامه ریزان اصلی انقلاب چه افقی نسبت به این حرکت داشته اند.

انها همه تلاش خود را برای جریان سازی و ایجاد موج حماسی در نسلی بعد به کار گرفته بودند. اما هرچه پیش می رفتند نصرت الهی و دست امداد غیبی را بیشتر می دیدند. از اوایل دهه 50 روحیه انقلابی و مبارزات به شکل جدی تری دیده می شد. قیام مردم در 19 دی سال 1356 و چهلم هایی که برای آنان در مناطق دیگر گرفته می شد، نوید یک پیروزی را می داد. زیرا همین مردم در خرداد 42 یا جریان حمله به فیضیه در فروردین 42 که با واکنش قهرآمیز و خون بار پهلوی مواجه شده بودند، برای مدتی سکوت کرده و در لاک احیاناً ترس فرو رفته  بودند که البته حق هم داشتند.

لیکن پس از قیام 19 دی سال 56 مردم قم که به کشتار آنان انجامید، مردم تبریز شجاعانه برای آنان چهلم گرفتند، مردم تبریز به خاک و خون کشیده شدند و برای آنان در فروردین 57 مردم یزد چهلم گرفتند و انها هم به خاک و خون کشیده شدند، اینها نشان می داد مردم دیگر مطمئن شده اند باید پای کار باشند. 28 مرداد 57 صدها نفر از یعنی قریب به 700 نفر از شهروندان آبادانی در سینما رکس آبادان گرفتار حریق شده و همه زنده زنده در اتش سوختند. این فاجعه خیلی زود مشخص شد به دست عوامل ساواک رخ داده!!! این جنایت و جنایت های دیگر پهلوی ها در سال های اخیر خون مردم را به جوش آورد.

13 شهریور 57 همزمان با عید سعید فطر، مردم تهران، نماز را به امامت مرحوم شهید مفتح در تپه های قیطریه به پا کرده و تظاهراتی عظیم علیه رژیم به پا شد. اما روزها یه سرعت طی شد تا 17 شهریور که روز جمعه بود. مردم در میدان ژاله تهران تجمع کرده بودند و علیه رژیم شعار می دادند. جمعیت بسیار زیاد بود. ده روز قبل نخست وزیر قبل یعنی جمشید آموزگار استعفا داده بود و شریف امامی به نخست وزیری رسیده بود.

قصاب تهران یعنی سرلشکر اویسی حاکم نظامی تهران شد و در صبح جمعه ساعت 6 بامداد دستور حکومت نظامی داد. مردم به حکومت نظامی اعتنایی نکردند تا بالاخره نزدیکی ساعت 10 صبح معترضان و انقلابیون از زمین و آسمان، با اسلحه مزدوران نظام و تیربارتانک ها و مسلسل بالگردها مورد هجمه قرار گرفتند و جمعیتی زیاد در ان روز به شهادت رسیدند، از کشته پشته درست شد و آبپاش هایی که برای متفرق کردن مردم آمده بودند کارشان شد شستشوی خیابان ها...

به اعتراف بسیاری از انقلابیون و آگاهان امر، دقیقاً از 17 شهریور بود که نفس های رژیم به اخر رسید. همراهی مردم و ایستادگی آنان پای آرمان های انقلابشان و جانفشانی در راه یک رهبر دینی و صبر انقلابی آنان بر مصائب که رژیم دژخیم، باعث شد انقلابی که گمان می کردند چهل سال طول خواهد کشید، ظرف 15 سال به سرانجام رسیده و ژاندارم منطقه و حکومت تحت حمایت دولت های بزرگ جهانی به زیر کشیده شود.

آری مردم ایران تجربه کرده بودند که علما و زعمای بصیر شیعه هیچ گاه پشت به مردم شان نخواهند کرد. مردم ایران هنوز خاطره تلخ مشروطه و اعدام مظلومانه شیخ شهید را که دلیل اصلیش انحراف مردم و تنها گذاشتن علمای بصیر بود از یاد نبرده اند. ما در مشروطه شیخ فضل الله را تنها گذاشتیم در نتیجه شیخ شهید شد و انقلاب مشروطه به استبداد صغیر قاجارها و استبداد کبیر پهلوی ها رسید!!! مردم ما یادشان بود  که با همراهی علما، نفت ملی شد، اما آن هنگام که عرصه را خالی کردند و دیدند مظلومیت نواب صفوی و مهجوریت آیت الله کاشانی را کاری نکردند و حکومت جابرانه پهلوی قوی تر شد. اما نتیجه کار تشکیلاتی و منسجم امثال باهنرها و بهشتی ها و شجاعت و غیرت مردم، شد آنکه تقدیر الهی به ایجاد یک حکومت اسلامی شیعی رقم بخورد و ایران اسلامی بشود خار چشم دشمنان و زمینه ساز عصر ظهور.

امروز حتما ما در حال امتحان شدن هستیم. خداوند ما را به امتحانی سخت، گرفتار کرده است تا ببیند آیا پای حکومت الهی ایستاده ایم یا در برابر اولین سختی پسر فاطمه و امام معصوم مان را در برابر گرگ ها چون واقعه کربلا تنها رها خواهیم کرد. بی شک ایستادگی ما بر آرمان انقلاب اسلامی و پشتیانی ما از ولایت مطلقه فقیه، زمینه را بیش از پیش برای تعجیل در فرج آماده خواهد کرد و اگر سستی کنیم به لعن و نفرین نسل های بعد گرفتار خواهیم آمد.

ما به خون خود عهد می بندیم خط سرخ شهدای 17 شهریور را ادامه دهیم...

لبیک یا امام/منبع: خراسان تایم

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات