لرستان خبر گزارش می دهد

جواد علی حسناوی»(با نام نظامی «جواد جهانی»)، فرزندِ مادری لرستانی (اهل خرم آباد) و پدری عراقی توسط «داعش» در روستای «عزیز بلد» (از توابع شهر «بلد» واقع در استان آزاد شده‌ی «صلاح الدین» عراق) شهید شد

به گزارش لرستان خبر، «جواد علی حسناوی»(با نام نظامی «جواد جهانی»)، فرزندِ مادری لرستانی (اهل خرم آباد) و پدری عراقی بود. وی در زمستان سال 93 نقش موثری در آزادسازی شهر «بلد» (که بخشی از استان «صلاح الدین» به شمار می رود) داشت.

«جواد علی حسناوی» از فرماندهان عملیاتی یگان های مدافع حرم، موسوم به «سرایا الخراسانی»، روز جمعه،  14 فروردین 1394 شمسی، به دست عوامل نفوذی «داعش» در روستای «عزیز بلد» (از توابع شهر «بلد» واقع در استان آزاد شده‌ی «صلاح الدین» عراق) ترور شد و بال در بال ملائک گشودند.

جواد علی حسناوی 12 خردادماه سال 66 در خرم آباد به دنیا آمد و روز جمعه،  14 فروردین 1394 شمسی، در دفاع از حرمین شریفین به شهادت رسید.


*** در زیر مشروح مصاحبه با مادر خرم آبادی این شهید مدافع حرم آمده است

فاطمه جهانی مادر شهید فرمانده حاج جواد الحسناوی شهید مدافع حرم  اظهار داشت:  برای اولین بار با که با پدر جواد  آشنا شدیم تنها چیزی که در اودیدم ایمانش بود و من دیدم که  خیلی متدین هستند با او  ازدواج کردم و در سن 14 سالگی ازدواج کردم و از زندگی در کربلا دارم خوب و راضی هستم مگه می شود کربلا باشید و دلت بگیرد و زندگی در کربلا حال و هوای خودش دارد و در کنا امام حسین بودند افتخار بزرگی است و وقتی احساس تنهایی می کنم به حرم امام حسین (ع) می رویم و آرام می شویم . ما در ماه حداقل دو بار به زیارت می رویم.

برادران  بابای جواد در زمان صدام اعدام می شوند و صدام حکم اعدامشان را صادر کرده بود البته  صدام حکم اعدام شوهرم صادر کرده بود اما  شوهرم موفق شد به ایران فرار بکند.

من ۵ فرزند دارم با آقا جواد و آقا جواد فرزند دوم من بود فرزندانم الان 2 دختر به اسم کوثر و و هاجر و پسرانم  محسن و محمد مهدی هستند که دخترم کوثر الان پزشک است و هاجر فارغ التحصیل در رشته زیست شناسی هست و محسن مهندس برق ولی بیکار و محمد مهدی هم محصل هستند.

 شهیدی که در کودکی آروزی شهادت در فلسطین را داشت؛

کودکی جواد خیلی آرام بود و زمانی که کوچک بود باباش او را بالای  دیوار حیاط مان می گذاشت اذان می گفت و با اینکه کوچک بود ولی هی می گفت که من بزرگ بشوم می روم فلسطین جواد در مدرسه شاگرد مودب و مرتب بود بچه درس خوان و همیشه معتقد  به دستورات دینی بود  فرزندم آقا جواد فارغ تحصیل دانشگاه  در رشته مدیریت اقتصاد است.

964665_893

یکی از خلق و خوی خوب آقا جواد این بود که عصبانی نمی شد و خیلی آرام بود و وقتی قدمی خیری بر می داشت مدام می گفت که من کل کارم برای رضای خدا است و کار باید فی سبیل الله باشد جواد سه ماه شعبان رجب و رمضان مرتب روزه می گرفت و نماز ش به موقع می خواند ولی در سوریه نمازش را به خاطر مجروحیتی که داشت نشسته می خواند.

وی گفت: جواد برای اولین بار با سپاه بدر به سوریه اعزام شد  و برای دوم با سرایای خراسانی رفت و مجروح شد.

زمانی که داعش به سوربه حمله کرد آقا جواد در همه جنگ های سوریه شرکت کرد لذا جواد از زمانی که خواست برای اولین بار به سوریه برود به من گفت که می خوام برم ایران برای ادامه تحصیل چون می دانست که من ناراحت می شوم چیزی از رفتن به سوریه  بهم نگفت و یک روز یکی بهم زنگ زد دیدم شماره سوریه روی گوشی من هست و جواد بود گفت: که مادر من الان در سوریه هستم و من بهش خیلی اصرار کردم که مادر برگردد ولی جواد گفته نه من بر نمی گردم .

جواد به امام خامنه ای بسیار علاقه داشت

مادر فرمانده جواد عنوان داشت: آقا جواد به شخصیت امام خامنه ای خیلی علاقه داشت و به ایشان بسیاراعتقاد داشت و همچنین کتاب های که در مورد امام زمان (عج) بود زیاد مطالعه می کرد به کارها و فعالیت ها که در را ه خدا بود قدم بر می داشت  علاقمند بود و همیشه می گفت کار باید فی سبیل الله باشد  و مدام امر به معروف و نهی از منکر می کرد امر به معروف را از  اول از خانواده شروع می کرد بعد هم در جامعه  جواد  گفت برای رضای خدا باید قدم برداریم   اگر کاری انجام می دهیم رنگ و بوی خدایی داشته یکی از خصوصیات بارز جواد این بود  که بسیار پایبند به ولایت بود وگردانی که جواد فرمانده اش بود همه به شخص امام خامنه ای معتقد بودند.

جهانی تصریح کرد : رابطه من جواد خیلی صمیمی بود جواد به جای پدرم پدر  وبه جای مادرم  مادربود ،  جای برادرم و خواهرم برایم پر کرده بود و در یک کلام جواد همه هستی ام بود و با وجود اینکه من در کربلا غریب بودم ولی به جواد نگاه می کردم احساس غریبی دیگر نمی کردم بین من و جواد وابستگی شدید وجود داشت .

فاطمه جهانی خاطر نشان کرد: هیچ کس مشوق جواد نبود که به سوریه برود و خودش مشتاق بود که در را ه خدا کار انجام بده و همیشه بهم گفت که مادر حضرت زینب (س) عمه من است به او می گفتم مادر شما که سید نیستی در جوابم گفت مگر باید سید بود که حضرت زینب (س) عمه من باشد حضرت  زینب (س) عمه همه ما است.

وی گفت:  جواد با توجه به اینکه  فرمانده گردان بود و نیروی های که در اختیارش بودند به آنها سخت گیری نمی کرد همیشه گفت که من بابای آنها هستم و پسرم جواد گفت یک روز یکی از مسئولین  ایرانی آمده بود نزد ما  آن روز خیلی هوا سرد و بارانی  بود و این مسئول  کتش را درآورد  و به من داد و گفت این کت را بپوش تا زیر باران خیس نشوی برگشتم گفتم من نمی پوشم من چگونه این کت را بپوشم در حالی که  نیروهام زیر باران باشند به والله  کت را نمی پوشم  مگر برای نیروها کت تهیه کنید و این بود دستور دادند برای همه بچه ها کت آوردند.

964666_352

مادر فرمانده جواد می گوید: این  را فراموش نمی کنم همیشه این در ذهن هستم و به یاد جواد می افتم ، آرامش جواد است و وقتی رفت بیرون و بر می گشت خانه با تبسمی که بر لب داشت گفت مادر امروز چی داریم که بخوریم تبسم و آرامش جواد را فراموش نخواهم کرد.

خانم جهانی عنوان داشت: ما برای جواد دختری را نشان کردیم که ازدواج بکند و برای این دختر که مادرش قمی بود و پدرش عراقی بود لباس و حلقه گرفته بودیم  اما به عقد نرسید که جواد شهید شد و قسمت نشد.

 آرزوی جواد

مادر از آرزوی جواد به ما گفت: جواد از  آرزویش چیزی نمی گفت ولی او همیشه می گفت من دوست دارم که جزو سربازان امام زمان (عج) باشم .قبرمی گردید بیا اینجا من قبر را پیدا کردم  و من رفتم سر قبر بهم گفتند این قبر  قبر حضرت رقیه (س) است  دیدم قبر همه اش خاک بود و من در این خواب همه ش گریه کردم لذا من دفعه اول از رفتن جواد به سوریه مخالفت کردم و زمانی که من مخالفت کردم جواد بهم گفت مادر من می روم و دیگر می مانم تا زمانی که خداوند هر چه را بخواهد و آقا جواد در واقع راه خودش را انتخاب کرده بود و من دفعه دوم با توجه  به خوابی که دیدم ترسیدم و چیزی نگفتم و با رفتن جواد دیگر مخالفتی نکردم.

جواد برای شهادتش دعا کرد

خانم جهانی از نماز عید پارسال گفت: ماهمیشه پشت سر جواد نماز می خواندیم و نماز عید فطر را  هم پشت سر جواد ایستادیم و نماز را خواندیم  بعد از اتمام نماز  دیدم جواد دستانش را به سوی آسمان بلند کرده وداشت می گفت یا رب العالمین انشالله که سال دیگر روز عید فطر من شهید شده باشم مادر می گوید همین طور هم شد و امسال عید سعید فطر جواد در بین ما نیست و دعایش مستجاب شد و به سعادت ابدی که شهادت بود رسید.

   شهادت جواد خواست خدا بود

    جهانی مطرح کرد: روزی  که جواد  خواست به خواست خدا  شهید شود دخترم صبح آن روز وقتی از خواب بلند شده بود بهم گفت که مادر اهمین الان  خواب جواد را دیدم آمده منزل بهم گفته من دیگر می خواهم بروم و خداحافظی کرد و رفت همان صبحی که دخترم خواب را برایم تعریف کرد  همان لحظه جواد به شهادت رسیده بود.

مادر فرمانده جواد بیان داشت : من با توجه به اینکه علاقه شدید و وابستگی خاصی با جواد داشتم  و شهادت جواد برای لحظه اول خیلی خیلی برام سخت بود اما موقع که رفتم حرم جنازه جواد را به حرم آورده بودند و او را رو به قبله  در حرم گذاشته بودند موقعی که  دیدمش آرام شدم .

1467289207

مادر فرمانده جوادمطرح کرد: جواد چون در وصیت نامه اش نوشته بود مادر اگر من شهید شدم به یاد عمه ام حضرت زینب باش لحظه ای شهادتش من به یاد جمله خودش افتادم که در وصیت نامه اش نوشته بود و من در حرم امام حسین (ع) به یاد حضرت زینب افتادم و حس آرامی بهم دست داد و واقعا به آرامش رسیدم.

روایت مادر از لحظه شهادت فرزندش

جهانی مادر فرمانده جواد از لحظه شهادت گفت: کسی خبر شهادت جواد  را به من نداد و من خودم فهمیدم چون صبح آن روز به گوشی همراه جواد زنگ زدم جواب نداد بعد دیدم یه پیام آمده که نوشته بود مادر من نمی توانم جواب بدهم بعدا زنک بزن البته این پیام را محسن برادر جواد بهم داده بود چون آن لحظه که من تماس گرفته بود داعش با جواد اینا در داخل خیابان با آنها درگیر شده بودند و وی را زخمی کرده بودند و او را به بیمارستان رساندند البته  ناگفته نماند داعشی ها تا بیمارستان آنها را تعقیب کردند و در بیمارستان چند تا از یاران جواد را شهید کرده بودند  بعد من تلویزون را روشن کردم که تلویزون  اعلام کرد داعشی ها با فرمانده گردان سرایای خراسانی درگیر شده است و وی را به شهادت رساندند من گفتم وای خدا و فهمیدم که جواد شهید شده زنگ زدم به مسئولین اونجا  ازشان پرسیدم جواد شهید شده است دیدم گفت انالله و انا الیه راجعون  همان لحظه لباس پوشیدم و به سوی حرم امام حسین (ع) راه افتادم و وارد حرم که شدم خیلی آرام شده و واقعا آرامش خاصی بهم داد موقعی که جنازه جواد در حرم بود و همه رفتیم بالای سرش  دیدم یک خانم با قدی بسیار بلند و همه لباس هایش مشکی بودند  آمد بالای سر جواد و همه از همدیگر پرسیدند که این خانم مادر جواد هست یا خواهرش هیچ کدام او را نشناختیم لباس  های مشکی بر تن داشت  در حالی که قد خم کرد بالای جنازه جواد  در حالی که مدام  گریه می کرد وپشت سرهم  به زبان عربی  می گفت مادر چرا تو؟ مادر چرا تو؟ و متاسفانه آخر نفهمدیم این خانم کی بود و رفت.

 انتظار مادر فرمانده جواد

از مادر فرمانده جواد پرسیدیدیم  انتظارشان از مسئولین چی هست؟  در حالی که  سرش به زیر انداخت و با حیای خاصی که داشتند گفت: فرزند من در راه خدا شهید شده و ما هم برای رضای خدا جواد را تقدیم کردیم و انتظار آنچنانی از مسئولین ندارم ولی انتظاری که دارم این است چون ما به مدت 20 سال در ایران و در خرم آباد زندگی کردیم  و جواد در ایران متولد شده است  و قسمت شد که ما به خاطر پدرش که عراقی بود به عراق برگردیم  و این را از مسئولین می خواهم که کوچه و یا میدانی در خرم آباد به اسم فرزندم  مزین کنند بسیار ازآنها ممنون می شویم.

964669_257

توصیه مادر فرمانده جواد به مادران

مادر جواد توصیه ی هم به مادران داشت: من کوچکتر از آن هستم که به مادران توصیه ای داشته باشم  همیشه در راه رضای خدا قدم بر دارند و هرگز خدا را فراموش نکنند  و از اینکه فرزندانشان راه حق که  راه امام  حسین است  می روند تشویق کنند و در حق فرزندانشان دعا کنند که انشالله فرزندانشان در راه اسلام و خدا قدم بر دارند و این دعا ی بود که من همیشه در حق آقا جواد می کردم.

دیدار مادر فرمانده جواد با امام خامنه ای

فاطمه جهانی از لحظه دیدارش با امام خامنه ای گفتند: من در طول زندگی ام آرزو داشتم که حضرت آقا راببینم ودر دیدار که با ایشان داشتم بسیار خوشحال شدم واز فرط خوشحالی نتوانستم حرفی بزنم  حضرت آقا برای فرزندانم دعای خیر کرد و آقا محسن دادش جواد با من بود حضرت آقا دست گذاشت روی سینه آقا محسن و گفت  خدایا انشالله حفظت بکند و نگه ات دارد و انشالله که سلامت باشید.

  بیقراری مادر فرمانده جواد در روز اربعین

مادر جواد الحسناوی در مورد پیاده روی اربعین به ما هم  گفت: زمانی که اربعین می شود و این زایرین ایرانی که با پیاده به کربلا می آیند ما آن روز دیگر آرام و قرار نداریم و داخل منزل دیگر نمی مانیم و مدام به خاطر اینکه از این عزیزیان پذیرایی کنیم مدام سر پا هستیم و از اینکه در خدمت زوار امام حسین (ع) هستیم خوشحال می شویم . و این تنها ما نیستیم که به زوار امام حسین خدمت می کنیم روز اربعین عاشورا که می شود کل عراقی ها در منازلشان را به روی زوارها باز است.

اخبار مرتبط

ماجرای مادر لرستانی شهید حرم که امشب مهمان برنامه "ماه عسل" بود/ ماجرای شهادت جوان لرستانی-عراقی+ تصاویر

***بزرگداشت شهید «مدافع حرم» لرستانی از قاب دوربین

***بزرگداشت شهید «مدافع حرم» لرستانی برگزار می شود+تصاویر شهید

13940115000270_PhotoL964667_287117

گفتگو از کبری دریکوند

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید
  • محمد

    درودخدابرشهیدان راه حق باشدافتخارمالرستانی هاست

  • مجید

    خدا رحمتت بکه پیا

  • ناشناس

    سپاسگزارم از شهيد مهربان كه هميشه زنده است وجان شيرين خود را فداى إنسانها يي مثل من كرد وبا گروه داعش مبارزه كرد اميدوارم در بهستيريا برين جايگاه شما باشد

  • ناشناس

    سپاسگزارم از شهيد مهربان كه هميشه زنده است وجان شيرين خود را فداى إنسانها يي مثل من كرد وبا گروه داعش مبارزه كرد اميدوارم در بهستيريا برين جايگاه شما باشد

نظرات