بر اساس قانون علت و معلول که همواره در کشورمان مجهول مانده است این پرسش اجتماعی برایمان پیش میآید که علت مراجعهی آن هموطنمان از لرستان به تهران و ساختمان مجلس شورای اسلامی چه بود.
اکنون همهی ما ایرانیان تقریباً از کم و کیف حادثهی ناجوانمردانهی حمله تروریستهای داعش به ساختمان مجلس شورای اسلامی کشورمان و حرم امام خمینی (ره) مطلعیم. اتفاق غیرقابل پیشبینی که در پایان آن ۱۷ تن از بهترین فرزندان این آب و خاک به شهادت رسیدند و ضمن ادای احترام به خانوادههای آن عزیزان و مقام شامخشان، جا دارد در کنار تمام اشکها و عشقی که از وجودشان در قلبمان جاری است بگوییم «یاد یاران سفرکرده به خیر».
اما فارغ از مباحث تروریستی که موجب مرگ این گروه از هموطنانمان گردید، بر اساس قانون علت و معلول که همواره در کشورمان مجهول مانده است این پرسش اجتماعی برایمان پیش میآید که علت مراجعهی آن هموطنمان از لرستان به تهران و ساختمان مجلس شورای اسلامی چه بود و پرسش استراتژیک تر آنکه چنانچه نمایندهی محترم آن شهرستان دارای سازوکار دیدار سهل و آسان با مردم و در همان حوزهی انتخابیه بود چنین اتفاقی رخ میداد؟ بلافاصله تأکید مینمائیم که مباحث تروریستی موضوع بحث ما نیست و میتوانیم چنین تصور نمائیم در این نوع از سفرهای هموطنانمان از یک شهرستان به تهران، آنهم به بهانهی دیدار با وکیل خود، مرگی با منشأ تصادفات جادهای، مرگ در اثر حوادث جوی مانند برفگیر شدن، دیگر حوادث ترافیکی مانند سرنگونی هواپیما و یا هر عامل دیگری که میتواند جان یک هموطن را از او بستاند که همگی علتهای کوچکی هستند در مقابل معلول بزرگی به نام «عدم برنامهریزی و سبک انگاشتن حس مسئولیتپذیری اجتماعی که نتیجه آن چنین اتفاقات غیرقابل جبرانی است.
بدون تردید هدف از نوشتن این متن نه به چالش کشیدن رفتار دفتر یک نماینده مجلس و نه موضوع مختص فلان استان و فلان شهرستان است بلکه بحث آن است که چنین سبک انگاریها، در رشد و نمو معلولهایی که منتج به مرگهای آسان هموطنانمان میشوند در اقصی نقاط میهنمان و حتی در قلب پایتخت کم نیستند. به طوری که اندکی عقبتر برویم قطعاً به نقطهای میرسیم که همین شهروندان بر اساس مفاهیم و منشور حقوق شهروندی خود محقاند پارهای از مشکلات ریز و درشت زندگی فردی و اجتماعیشان را از طریق نمایندهای پیگیری کنند که بر اساس حقوق مدنی خود، او را به نیابت از شهر و دیارشان روانهی یکی از مهمترین مراکز تصمیمگیری کشور نمودهاند تا جهت استیفای حقوق قانونیشان وکیل آنها باشد. به شکلی که شاید خیلیهایمان نیز چنین تجربهای را داشته باشیم و زمانی ناچار شویم برای دسترسی به حقمان از شهرستانی دوردست به قصد پایتخت و مجلس شورای اسلامی سفر کنیم. زمانی که کارد به استخوانمان رسیده و امیدمان از دیدار سهل با نماینده، آنها در حوزه استحفاضیه ناامید شده باشیم که البته موضوع دارای ابعاد پیچیدهتری نیز میباشد.
چند کوچه عقبتر و در راستای پیگیری همان قانون علت و معلول، پرسشهای دیگری نیز به متن جامعه ما بر میگردد که با توجه به حجم بزرگ گرفتاریهای مردم:
1، چرا برخی نمایندگان که در کشاکش تبلیغات انتخابات، جهت اخذ رای مردم وعدههای آنچنانی را در دامن موکلین خود میگذارند، در روزگار پسا انتخاب شدن، ناگهان از رادار خارج میشوند، به طوری که شهروند ناگزیر است برای دیدار با وی، با تحمل مشقات فراوان به تهران مراجعه کند؟
2، چنانچه زمان سرکشی نمایندگان از حوزههای انتخابیه و دیدارهای مردمی اندک است چرا این زمان بهطور قانونی افزایش نمییابد؟
3، یک نماینده مجلس قبل از آنکه مجلس نشین باشد، محصور آن ساختمان است یا نماینده مردم گرفتار؟
4، با وجود دستگاههای اجرایی متعدد موجود در کشور، اصولاً چرا مردم باید جهت رتقوفتق امور خود به نماینده مجلس، آنهم در تهران مراجعه نمایند، کسی که بر اساس قانون نباید در امور اجرایی دخالت کند و وظیفهی وی تنها قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای آن است.
5، برنامهریزیهای درون شهرستان چرا نباید بهگونهای باشد که همهی مردم گرفتار بتوانند بنا به هر دلیل درست یا غلطی با وکیل خود دیدار داشته باشند.
6، وقت گذاشتن طولانیمدت در محل مجلس شورای اسلامی و نوشتن پیدرپی قوانین متعدد در هر روز و وقتگذرانی در صحن علنی مهمتر است یا نگارش یک قانون مترقی در طول یک سال و پیگیری آن تا حصول نتیجه که کارگشای مشکلات باشد.
7، اگر با وقت گذاشتن فراوان در مجلس و قانوننویسیهای مداوم مشکلات کشور مرتفع میگردید پس چرا در برخی امور اوضاعمان «این» است؟
و هزار درد بیدرمان دیگر که همگی میتوانند معلولهایی باشند که علت شال و کلاه کردن یک هموطن به دورهای دور– نسبت به موطن خود – بهحساب میآیند و در این سفر غریب هر آفتی میتواند جان خسته از رنجهایش را تهدید و در مواردی مانند حادثه اخیر به مرگ وی بیانجامد؛ بنابراین آنچه در نظام برنامهریزیهای مدرن امروز دارای اهمیت است ارزشگذاری برای آسایش عمومی افراد جامعه و صرفهجویی در وقت، هزینههای آنان، همچنین اعطای حس لذت بخشی در صیانت از جان و مال شهروندان است که همگی در یککلام به علم مدیریتهای نوین و مترقی فردی و اجتماعی باز میگردد. همان چیزی که رهبر فرزانه نظام از آن به عنوان اصلاح سبک زندگی اجتماعی ما ایرانیان یاد مینمایند و دارای ابعاد بسیار گستردهای میباشد، به طوری که در همین ارتباط، امروزه در کمتر کشور مترقی جهان سفرهای دشوار اینچنینی برای دیدار با یک شخص صورت میگیرد و حتی در کشور ما نیز بسیاری از امور به شکل غیرحضوری مرتفع میشود که موجبات رضایتمندی گستردهای را نیز برای شهروندان فراهم نموده است و البته عدهای نیز وجود دارند که بهمحض سوارشدن به «خر مراد» ناگهان از دسترس خارج میشوند و شاید دیدار با آنان به قیمت جان آدمی تمام شود.
در پایان باز هم عنوان نمائیم که منظور بحث نه موضوع حمله ناجوانمردانه تروریستی اخیر و نه مبحث دیدار یک شهروند لرستانی یا آن شهروند گرگانی – که برای پیگیری امور درمان فرزند خردسالش راهی مجلس شده بود – بلکه این اتفاق، تنها بهانهای بود که عنوان نمائیم چنانچه با شناساسی معلولهای جامعه به رفع آنان همت نمائیم، کمتر دلیل و حادثهای میتواند بسیاری از مرگهای اینچنینی را رقم بزند.
خبرگزاری کاسپین/ قاسم خوشسیما