مشارکت و مجاهدین انقلاب، از انحراف تا فرجام

عبدالکریم سروش نیز که بواسطه ی اعتراضات و ممانعت مردم خرم آباد نتوانسته بود در این شهر حضور پیدا کند، بعدها در نوشته ای مردم خرم آباد را «قومی آدمخوار» توصیف کرد: «هنوز چندی از آن فاجعه ی فضیحت بار نگذشته است که صاحب این قلم به همراه تنی دیگر از دوستان به دعوت دانشجویان برای ایراد سخنرانی در خرم آباد به فرودگاه آن شهر پا نهاد و از راه نرسیده خود را در محاصره ی قومی آدمخوار یافت»

مجلس پنجم در اوائل سال سوم دوره فعالیت خود، با علم به این واقعیت که بخش مهمی از ناهنجاری ها ناشی از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصمیم به اصلاح آن گرفت که این تصمیم به بهانه تحدید آزادی مطبوعات، با مخالفت مهاجرانی وزیر ارشاد وقت، به عنوان موضع رسمی دولت اصلاحات روبرو شد.

در همین راستا، مطبوعات زنجیره ای نیز با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود داشتند و روزنامه سلام در اقدامی غیرقانونی دست به انتشار یک خبر کاملاً سری و محرمانه به نقل از یکی از مقامات ارشد وزارت اطلاعات زد که این امر بر شدت التهابات سیاسی در کشور افزود.

این روزنامه، یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، در تاریخ 15 تیر 1378 نامه ای کاملاً سرّی و طبقه بندی شده را منتشر کرد که در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعید امامی (اسلامی)، سخن به میان آمده بود. این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است»

در پی این اقدام، وزارت اطلاعات دولت اصلاحات شکایتی را علیه روزنامه اصلاح طلب سلام تنظیم و آن را تسلیم قوه قضاییه نمود، تا قوه قضاییه عاملین این اقدام غیر قانونی را مورد پیگرد و مجازات قرار دهد.

دادگاه ویژه روحانیت نیز در پی این شکایت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقه بندی شده توقیف نمود. البته در همان روز وزارت اطلاعات در پی فشارهای سیاسی تعدادی از اصلاح طلبان تندروی وابسته به حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب، ناچار به پس گرفتن شکایت خود شد ولی هیچگاه محرمانه بودن این نامه را انکار نکرد، بلکه یونسی وزیر اطلاعات وقت، بارها پس از آن ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأکید کرد. وی چند ماه پس از انتشار نامه و توقیف روزنامه سلام، در مصاحبه ای تصریح کرد: «نامه، مربوط به سعید امامی نبوده بلکه از حوزه‌ مشاورین وزیر، خطاب به وزیر ارسال شده و موضوع نامه نیز مربوط به اصلاح قانون مطبوعات نیست» بنا به گفته‌ وزیر اطلاعات روزنامه‌ سلام با حذف صدر و ذیل نامه صرفاً استفاده‌ جناحی و سیاسی نموده است. 83

یونسی چندی بعد نیز در جمع خبرنگاران این اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندی که روزنامه سلام چاپ کرد، در حقیقت یک نوع سرقت بود که نباید چنین کاری صورت می گرفت» 84

بعد از این اتفاق، کوی دانشگاه تهران که مدت ها در اثر تحریکات عوامل افراطی، خصوصاً گروهک نهضت آزادی و نیز اتفاقات سیاسی پیاپی در تب و تاب به سر می برد، پس از توقیف روزنامه سلام و با انگیزه مخالفت با تصویب کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات، در شامگاه هفدهم تیرماه به صحنه تجمع های اعتراض آمیز و درگیری های خشونت بار تبدیل گردید. دفتر تحکیم وحدت در روز پنجشنبه 17 تیر 1378 بنا بر گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، یک میتینگ اعتراض آمیز را در دانشگاه تهران برگزار می کند. پس از آن واقعه در ساعت 45/22 دقیقه حدود 150 نفر از دانشجویان اقدام به راهپیمایی غیر قانونی کرده و سپس با تحریکات عده ای از عناصر افراطی از کوی دانشگاه خارج می شوند و با سر دادن شعارهایی تند اعتراض خود را ابراز می دارند.

در همین حال نیروهای انتظامی و پلیس ضد شورش به دعوت مسئولین دانشگاه وارد منطقه می شوند و با تذکرات پی در پی و دعوت از دانشجویان به حفظ آرامش، از آنها می خواهند که به داخل کوی دانشگاه باز گردند، اما این تلاش ها هیچ نتیجه ای در بر نداشت.

چندی بعد با ملحق شدن تعدادی از عناصر ضد انقلاب و فرصت طلب در خیابان های اطراف دانشگاه، فضا برای اعمال خرابکارانه و خلاف قانون، نظیر تعرض به عابران و اشخاص در حال گذر، ضربه زدن به اموال عمومی و خصوصی و اهانت و هتاکی علیه مسئولین بلند پایه نظام فراهم می شود.

پلیس نیز پس از تشدید اوضاع، با دریافت مجوز از وزیر کشور، مبنی بر لزوم برخورد با تحرکات غیر قانونی از جمله راهپیمایی های بدون مجوز دانشجویان که به بروز آشوب انجامید وارد عمل می شود که با مقاومت اغتشاشگران روبرو می گردد. با تشدید درگیری ها و آشوب ها پلیس ضد شورش برای دستگیری تعدادی از آشوبگران و آزادی سه نفر از پرسنل خود که توسط دانشجویان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه کوی دانشگاه می شوند که این امر بر دامنه فاجعه می افزاید و ماجرا را پیچیده تر می سازد.

عناصر ضد انقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به دانشگاه هجوم آوردند و تحریک کنندگان حزبی درون حکومت نیز هر از گاهی با دمیدن در تنور احساسات با سخنرانی ها و شایعات و جعل اخبار صددرصد کذب نظیر به خاک و خون کشیده شدن تعدادی از دانشجویان کوی دانشگاه، زبانه های این آتش را شعله ور ساختند و فردای آن روز حادثه، حادثه غم انگیز دیگری شکل می گیرد و فصل تازه ای از حوادث رقم می خورد، حوادثی که به قطع و یقین دست ناپاک دشمن خارجی در ایجاد و هدایت آن نقش آفرین بوده است.

از هجدهم تیر ماه 78 به بعد، اتفاقاتی رخ داد که کاملاً از تصمیم و عزم جدی عاملان آن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی حکایت می کرد. در ادامه خط تشنج و خشونت که در کوی دانشگاه کلید خورده بود، عده ای اوباش با عنوان جعلی دانشجو و به بهانه ی حمایت از جنبش دانشجویی و انتقام و پس گرفتن خون شهدای دروغین این حادثه، دست به آشوبی فراگیر در سطح شهر زدند.

سردار فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ، در کتاب خود، «برای تاریخ» در این باره می نویسد: «با توجه به گستردگی آشوب و شورش در حساس ترین مناطق پایتخت در 18 تیر 1378 دستور هرگونه برخورد با تظاهر کنندگان و آشوبگران از سوی موسوی لاری وزیر کشور ابلاغ گردید و 48 ساعت به طول انجامید. در این مدت آشوبگران و اراذل و اوباش نقابدار تحت حمایت بعضی از مدعیان اصلاحات، آزادانه هر کاری که دلشان می خواست انجام دادند از قبیل: دایر کردن پست های ایست و بازرسی، خلع سلاح بعضی از مأمورین گشت های انتظامی، ضرب و شتم و مجروح ساختن بسیاری از مردم و پرسنل شریف نیروی انتظامی و ...»

خیابان جلال آل احمد، کارگر شمالی، میدان ولی عصر، خیابان فلسطین و بلوار کشاورز از جمله میادین درگیری و خشونت های خیابانی بودند، آشوب و شورش در حساس ترین مناطق شهر در جریان بود و لحظه به لحظه بر گستره آن افزوده می شد. آشوبگران در حالی که مجهز به پیشرفته ترین سیستم های ارتباطی، حتی بی سیم های سازمانی (بعدها تعدادی از بی سیم های متعلق به وزارت کشور در میان آنها یافت شد) بودند، آشوب را به هر نقطه ای از این شهر بزرگ که می خواستند می کشاندند.

پس از واقعه کوی دانشگاه، هجوم سازماندهی شده بی سابقه ای به نیروهای انتظامی صورت گرفت و نیروی انتظامی در آن شرایط بس خطیر، از ناحیه دوست و دشمن به شدت مورد بی مهری و هتاکی و توبیخ واقع شد.

در این میان اما باز هم نقش روزنامه های زنجیره ای و برخی چهره های اصلاح طلب در برافروختن نا آرامی ها در کشور مشهود بود.

روزنامه صبح امروز زیر نظر سعید حجاریان، عضو تاثیرگذار حزب مشارکت در تاریخ 20/4/78 نوشت:«قتل حداقل 2 دانشجو در حمله نیروی نظامی به خوابگاه قطعی است» این روزنامه در تاریخ 19/4/78 نیز نوشته بود: «برخوردهای خشونت آمیز لاجرم واکنش‌های خشن نیز در پی خواهند داشت و در نهایت جو جامعه به ناآرامی و التهاب کشیده خواهد شد و اعمال خشونت علیه دانشجویان آن هم در حریم دانشگاه از یک سو جنبش دانشجویی را به اتخاذ شیوه‌هایی وادار می‌کند که موجب گسترش فضای خشن در بخش‌های دیگر جامعه می‌شود و از سوی دیگر راه را برای فرصت طلبانی باز می‌کند که از آب گل آلود خشونت و ناامنی، ماهی‌های دلخواه خود را می‌گیرند.»

و در این میان یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، در تجمع مقابل درب اصلی دانشگاه اعلام کرده بود: «اجساد شهدای دانشجو باید به ما تحویل داده شوند و دولت باید امنیت تشییع جنازه باشکوه آنها را که ما برگزار می کنیم تضمین کند» 85

اما به تصریح گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، فردی در حادثه کوی دانشگاه کشته نشده بود.

از طرف دیگر موسوی لاری و مصطفی معین وزرای کشور و علوم نیز به دانشجویان کوی ملحق شدند اما تجمع‌کنندگان به موسوی لاری حمله‌ور شدند، در این میان بعضی فعالان سیاسی از جمله فائزه هاشمی، مجید انصاری و فاطمه کروبی هم در مقاطعی در جمع دانشجویان حاضر گشتند.

اما همه اینها در حالی بود که شواهد فروانی حتی قبل از آغاز تشنجات وجود داشت که غائله 18 تیر، برنامه ای حساب شده جهت بحران سازی ومظلوم نمایی افراطیون است. پنج روز قبل از سناریوی کوی دانشگاه، روزنامه‌ صبح امروز، وابسته به حزب مشارکت، پا را از تهدیدات تلویحی فراتر گذاشته بود و در یادداشت روز 13 تیر 1378 خود، مسئولان را به ایجاد شورش و آشوب تهدید کرده و یادآور شده بود که «اگر طرح تصویب گردد، اغتشاش ایجاد می‌شود» و روزنامه‌ نشاط، جریده‌ دیگر حزب مشارکت نیز به این شکل تهدید به خشونت کرده بود: «صاحب‌نظران بر این باورند که ورود به قلعه‌ فتح شده‌ چپ‌گرایان، یک ریسک خطرناک برای محافظه‌کاران است ... ناظران پیش‌بینی می‌کنند که طی روزهای آینده‌ دفتر تحکیم وحدت و بدنه‌ اجتماعی مدافع جناح چپ وارد صحنه شوند» 86 و محمد قوچانی، نویسنده‌ مشهور روزنامه‌های زنجیره‌ای نیز چند روز پس از توقیف سلام، گفت که قرار بود روزنامه‌ صبح امروز نامه‌ منتسب به سعید امامی را به چاپ برساند اما سعید حجاریان با زیرکی این دام را فقط برای روزنامه‌ سلام پهن کرد: «موسوی‌خوئینی‌ها با انتخاب تیتر روز سه‌شنبه خود کوشید، یکبار دیگر از کارآیی سوابق خود در ایجاد حاشیه‌ امنیتی برای روزنامه‌اش مطمئن شود... (موسوی‌خوئینی‌ها) کوشید به یک ریسک بسیار خطرناک دست بزند، خطر این ریسک به اندازه‌ای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسوی‌خوئینی‌ها بسپارد.» 87

در نهایت پس از گذشت چند روز از آغاز این آشوب ها، مقام معظم رهبری در پیامی مهم خطاب به ملت ایران خواستار حفظ هوشیاری و آمادگی لازم برای فرو خواباندن این فتنه بزرگ شدند.

معظم له در قسمتی از این پیام که در تاریخ 22 تیر 1378 صادر شده بود، فرمودند: «دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند. دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده اند، انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزی خود راه سلطه آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند. گروهک های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کرده اند مردم ایران از اسلام و انقلاب، دست برداشته اند و به خیال باطل خود می خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند. ولی غافل از این که ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی، آنان را به شدت منکوب خواهد کرد. به مسئولان در دولت و به خصوص مسئولین امنیت عمومی تاکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را در جای خود بنشانند و بی شک کسانی که چشم به فتنه انگیزی های این روسیاهان دوخته اند، مأیوس خواهند شد. ملت بزرگ ایران مخصوصاً جوانان عزیز باید در کمال هوشیاری مراقب حرکات دشمن باشند و به طور کامل با مأموران، همکاری کنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خود فروخته دشمن، تنگ نمایند و به خصوص فرزندان بسیجی ام باید آمادگی های لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنه ای که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند»

8 سال پس از این ماجرا و در 22 تیرماه 1386، سردار نظری در گفتگویی که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرد، ضمن طرح انتقادات شدید نسبت به دولت اصلاحات در این زمینه، رسما تقاضای برگزاری مناظره با سید محمد خاتمی و یا دیگر مسئولین ارشد دولتی آن دوره را در رسانه ملی مطرح نمود. تقاضایی که تا کنون از سوی خاتمی بدون پاسخ مانده است. نظری در بخشی از این مصاحبه اعلام داشت:«با کمال تاسف آقای خاتمی نه تنها در برابر قانون پاسخگوی عملکرد خود نبود، بلکه حتی برای تحقق بخشیدن به شعار گفتگوی تمدن ها و پایبندی به گفتمانی که خود مطرح کرده بود قدمی پیش نگذاشت و اکنون نیز از حضور در کمیسیون اصل نود مجلس یا مجامع عمومی برای مناظره در جهت تنویر افکار عمومی خودداری می کند»

 

 

غائله خرم آباد:

13 ماه پس از غائله 18 تیر، در یازدهم مرداد ماه 1379 مسئول برگزاری هفتمین اجلاس دفتر تحکیم وحدت طی نامه ای از استاندار لرستان درخواست همکاری در خصوص اردوی دانشجویان با عنوان « آینده اصلاحات در ایران » از تاریخ 1/6/79 تا تاریخ 8/6/79 را مطرح نمود اما با توجه به سوابق نامطلوب و اقدامات ساختارشکنانه دفتر تحکیم وحدت طی سالهای 79-76 و تصویر مخدوش از این تشکل سیاسی و شبه دانشجویی در اذهان عمومی، انتشار این خبر در خرم آباد عکس العملهای اعتراضی از سوی توده های مردمی را منجر شد.

سرانجام شورای تأمین شهرستان و استان با برگزاری جلسات متعدد به این نتیجه رسید که از شرکت برخی مدعوین سیاسی افراطی همانند سروش و کدیور جلوگیری کند. حتی مدیر کل اداره اطلاعات استان، با توجه به خطر ساز بودن این اقدام، خطاب به مسئولین استان هشدارهای لازم را داده بود: «اگر قبلاً این موضوع مطرح می گردید، اداره اطلاعات قطعاً با تشکیل آن مخالفت می نمود و چنانچه وضعیت اجتماعی فرهنگی استان لرستان و خرم آباد و ویژگی های برگزاری این اجلاس با حضور هشت صد تا هزار نفر مورد توجه قرار می گرفت. با عنایت به این که دفتر تحکیم وحدت در همایش هایی به مراتب کوچک تر از این، خطوط قرمز را رعایت نکرده است و مدعوین و سخنرانان از جناح های سیاسی کشور هستند، ما یقیناً در مرز تشنج حرکت می کنیم» 88 اما علی رغم این تصمیم و تأکیدات مکرر مسئولان امنیتی، معاون سیاسی وقت استانداری لرستان که از اعضای حزب مشارکت نیز بود نه تنها از شرکت افراد مذکور امتناع نمی کند، بلکه خود با هماهنگی و اصرار معاون سیاسی وقت وزیر کشور مصطفی تاج زاده، بستر اجتماعی و سیاسی اغتشاشی فراگیر را فراهم می آورد که به «غائله خرم آباد» شهرت یافت.

نهایتا اردوی سیاسی دفتر تحکیم، در روز چهارشنبه دوم شهریور 1379 با پیام خاتمی آغاز به کار کرد و سخنرانان افتتاحیه در همان آغاز، سخنان تنش زایی را بر زبان راندند که انتشار آن سخنان به بیرون موجی از واکنش های مردمی را در پی داشت. با ورود چهره های حساسیت برانگیز مورد اشاره به شهر خرم آباد، تجمع اعتراضی از سوی مردم در فرودگاه و سطح شهر صورت پذیرفت و در عمل از سخنرانی برخی سخنرانان مدعو ممانعت بعمل آمد اما در صبح روز سوم اجلاسیه عباس عبدی، طی سخنانی اختیارات رهبری را غیر قانونی و غیر شرعی خواند!

در تاریخ 5/6/79 حزب مشارکت خرم آباد، با صدور بیانیه ای از هواداران خود درخواست تجمع و راهپیمایی به طرفداری دولت اما در اصل برای متشنج ساختن اوضاع شهر نمود اما این راهپیمایی با سر دادن شعارهای ضد ارزشی علیه نظام تبدیل به یک درگیری گسترده در سطح شهر شد و در چند روز پس از آن نیز آشوب و بلوا ادامه داشت. در پی آن، تعدادی از اراذل و اوباش در حمایت از دفتر تحکیم وحدت، در یکی از خیابان های این شهر، دست به اغتشاش، تخریب اموال عمومی و تعرض به جان و مال مردم و درگیری مسلحانه با پلیس ضد شورش می زنند. در این درگیری ها یک تن از پرسنل نیروی انتظامی به شهادت می رسد و 80 نفر مجروح می شوند. شماری از مؤسسات دولتی و بانک ها به آتش کشیده می شوند و خسارات سنگین مالی به اموال دولتی و مردم وارد می گردد و بعد از این ماجرا مردم خرم آباد در تجمعی اعتراض آمیز در برابر بیت امام جمعه شهر متحصن می شوند و خواستار برخورد با عوامل ناامنی در این شهر و رسیدگی به بی کفایتی مسئولین استانداری می شوند.

در این اتفاق تلخ نیز نقش پر رنگ تعدادی از عناصر موثر حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب مشهود بود. مصطفی تاج زاده ، معاون سیاسی وقت وزیر کشور و عضو مشترک حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، در اظهار نظری تحریک آمیز در فرودگاه خرم آباد هنگام سوار شدن به هواپیما با اشاره به معترضین، خطاب به معاون سیاسی استانداری لرستان، معترضین خرم آبادی را «فاشیست» توصیف می کند: «این فاشیست ها را شناسایی و دستگیر و اسامی آنها را به روزنامه اعلام کنید» 89 و عبدالکریم سروش نیز که بواسطه ی اعتراضات و ممانعت مردم خرم آباد نتوانسته بود در این شهر حضور پیدا کند، بعدها در نوشته ای مردم خرم آباد را «قومی آدمخوار» توصیف کرد: «هنوز چندی از آن فاجعه ی فضیحت بار نگذشته است که صاحب این قلم به همراه تنی دیگر از دوستان به دعوت دانشجویان برای ایراد سخنرانی در خرم آباد به فرودگاه آن شهر پا نهاد و از راه نرسیده خود را در محاصره ی قومی آدمخوار یافت» 90

 

 

83. روزنامه‌ کیهان، 1378.4.16

84. روزنامه‌ بیان، 1379.2.22

85. «همه چیز از یک سلام شروع شد» رجانیوز، 18 تیر 87

86. روزنامه نشاط، 1378.4.17

87. روزنامه‌ نشاط، 1378.4.19

88. بازخوانی دو پرونده، محمد خامه یاری

89. روزنامه کیهان 26/6/79

90. هنگامه شهیدی، جعبه سیاه خرم آباد، تهران سرایی، 1381، ص 71

مستندات کلیه جملات ارائه شده در این مطالب از منابع دیگر همچون کتب « جنگ در پناه صلح، آسیب شناسی حزب مشارکت، ماجراهای هاشم آغاجری، چریک های پشیمان، جلد نخست ویژه نامه رمز عبور و ...» و تعدادی دیگراز جراید و وب سایت های اینترنتی استفاده شده است.

 

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات