مصطفی صدرزاده
-
گفتوگوی تفصیلی با همسر شهید صدرزاده؛
یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم؛ «مصطفی صدر زاده» ثابت کرد که شهدا زنده اند
صطفی آرام داخل قبر خوابیده، همسرش میخواهد مثل همیشه او را از زیر قرآن رد کند، قرآن را در میآورد و روی صورت مصطفی میگذارد، یک اتفاق عجیب... همسرش همانجا میگوید:«میخواستی نشانم دهی که شهدا زندهاند؟ اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم مصطفی».
-
گفتوگویی خواندنی با شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده:
تشکیل هسته اولیه لشکر فاطمیون با ۲۵ نفر/ وقتی نصرالله و سلیمانی پیام دادند بر دست و پای فاطمیون بوسه میزنیم
یکی از رزمندهها از شهادت بچهها خیلی ناراحت میشد، میگفت اگر داعشیها را بگیرم سرشان را میبرم. در یکی از عملیاتها یکی از داعشیها را به اسارت گرفتیم. چیزی نگفتم و اجازه دادم هرکار میخواهد بکند تا ببینم واقعا این کار را میکند و دلش را دارد یا نه. یه نگاه به اسیر کرد بعد سهمیه غذایش را به او داد. سیگار داد و آب هم داد. گفتم پس چرا سرش را نبریدی؟ گفت نه، سنت حضرت علی(ع) نیست که اسیر را اذیت کنیم.