آخرین راننده ایرانی که در جاده وحشت هرات افغانستان از سوی گروهی مسلح گروگان گرفته شده بود با شلیک دو گلوله به کام مرگ فرو رفت.

به گزارش افکارنیوز ، کسی روایت ثانیه های پایانی زندگی راننده گروگان در هرات را نمی داند، از این رو می شود برایش قصه ها نوشت. می شود فرض کرد یکی از گروگانگیران دست گذاشته روی شانه او و به بیرون خودرو هلش داده و گفته: «برو! آزادی… » رضا حتماً به آزادی فکر می کرد، به این که حدود یک ماه درد و شکنجه تمام شده است، به این که چندقدم یا شاید چند هزار قدم با همسرش «مژگان» فاصله دارد و سرانجام می رسد به خانه و همه آن هایی را که دوست دارد، در آغوش می کشد و حتماً «ستایش» دختر ۷ ساله اش را یک دل سیر می بوسد و می بوید. به این که دیگر نمی گذارد هیچ چیزی بین او، همسرش و ستایش کوچولو فاصله بیندازد.

روی خاک هم که افتاد، هنوز جایی درونش به رهایی امید داشت، به برگشتن و رسیدن… چشم هایش را حتماً بسته و چهره «مژگان» و «ستایش» را تصور کرده است، درست پیش از آن که تیر خلاص… هنوز به ستایش نگفته اند پدرش از سفر هرات دیگر باز نمی گردد و دیگر قرار نیست برایش عروسک، یک کاپشن قرمز و گردو بیاورد. هنوز به ستایش نگفته اند آغوش پدرش دیگر هیچ گاه برایش گرم نخواهد شد.

رضا سمیعی فرد، ۳۵ روز پیش به دست گروهی مسلح در منطقه «جبرائیل» هرات افغانستان ربوده شد. رضا نه سفیر بوده و نه وکیل! تنها راننده ساده یک کامیون ترانزیتی بوده که به هرات بار می برد. پرونده ربوده شدن این راننده جوان حالا با تراژدی مرگ وی بسته شده است.

پنجشنبه گذشته بود که پلیس افغانستان جسدش را در بیابان های اطراف هرات پیدا کرد و با هماهنگی کنسولگری ایران در هرات به خانواده اش در مرز «دوغارون» تحویل داد.

مژگان شفاهی، همسر سیاهپوش رضا درطول یک ماهی که همسرش در دست ربایندگان بود، از
هیچ تلاشی برای نجاتش فروگذار نکرده است. وی در مصاحبه پیشین خود به شوک گفته بود آدم ربایان برای ترساندن وی و وادارکردنش به تهیه فوری پول، همسرش رضا را پشت تلفن کتک زده و ناسزاگویی می کردند. آن ها در تماس هایشان تهدید می کردند زندگی رضا در خطر است و شاید باید تهدیدات جدی تر گرفته می شد.

مژگان می گفت: کلی به آنها التماس کرده ام که من یک زن تنها هستم و این پول را ندارم تا سرانجام ۷۰۰میلیون جان بها را به ۳۰۰میلیون تومان کاهش داده اند، گفتم به هر مقدسی که بخواهید قسم می خورم، من حتی همین میزان پول را هم در اختیار ندارم.

مژگان هیچ گاه تصور نمی کرد برای نجات همسرش به هر در و دیواری بزند، التماس کند و در راهروهای پلیس آگاهی از هوش برود. اما چه شد؟ ! فقط شنید «پیگیری می کنیم» و سرانجام کابوس های یک ماهه او با خبر مرگ همسرش رنگ واقعیت به خود گرفت و از این پس وی باید ستایش کوچولو را به سرانجام خوشبختی برساند.

شلیک دو گلوله

رضا در آخرین تماس به مژگان گفت خیلی سردش است، وی با وحشت از ناامیدی گروگانگیران می گوید و التماس می کند پول را سریع تر فراهم کنند. خانواده رضا سرانجام آدم ربایان را به دریافت ۲۵۰ میلیون تومان راضی کردند، اما عجله این اشرار مجال تهیه پول را از خانواده رضا گرفت و این گروگان انگار باید کشته می شد.

امیر صفرپناه، باجناق رضا به شوک گفت: چند روز پس از شناسایی جسد رضا، او را به مشهد انتقال دادند. وی گفت: باور کنید از هیچ تلاشی برای تهیه پول فروگذار نکردیم. با هزار بدبختی و قرض ۱۰۰میلیون تومان جور کردیم، اما آدم ربایان به گرفتن این میزان پول راضی نمی شدند، مدعی بودند بیشتر از این ها پای رضا پول داده اند.

گویا یک گروه حرفه ای آدم ربایی در هرات رضا را ربوده و با این عنوان که وی تاجر و ثروتمند است، به گروه دیگری فروخته و پول زیادی را هم گرفته است؛ همین باعث شده بود آنها به پول پایین تر راضی نباشند.

ما جان بهای رضا را از ۷۰۰میلیون تومان به ۲۵۰میلیون تومان رساندیم و از آن ها مهلت خواستیم تا باقیمانده این پول را تهیه کنیم، اما آن ها راضی نشدند و پس از چند روز از قطع تماسشان خبر رسید پلیس هرات جسدی را خارج از این شهر پیدا کرده که چند روزی از مرگش می گذشت.

خانواده رضا جسد را شناسایی کردند و مراحل انتقال او به ایران فراهم شد. باجناق این راننده گفت: رضا را با دو گلوله کشته اند. یک تیر را از پشت سر به وی شلیک کرده اند و دیگری که تیر خلاص بوده، به سرش شلیک شده، ضرباتی هم به دستش زده اند. پلیس ایران گفته ۱۸روز از مرگ این راننده می گذرد.

صفرپناه می گوید: «تأثیر شکنجه ها و سختی های این یک ماهه، چهره جوان رضا را حسابی تکیده کرده بود. وی از نهادهای مختلف درگیر در این پرونده گلایه می کند که اقدامی مثبت برای نجات جان رضا انجام نداده اند؛ فقط گفتند، پیگیری می کنیم، اما کاری نکردند.

رضا یک راننده ساده بود، شاید اگر او وکیل و وزیر بود، ماجرا را جدی تر تلقی می کردند. باور کنید آدم ربایان گاهی یک ساعت با ما تلفنی صحبت می کردند و آن قدر تماس هایشان ناشیانه بود که به آسانی امکان ردگیری شان وجود داشت، اما متأسفانه کسی صدای ما را نشنید و همسر و دختر ۷ ساله رضا به داغ او نشستند. »

باجناق رضا ادامه داد: سفت وسخت پیگیر پرونده هستیم و امیدواریم بتوانیم پرونده را تا مرحله دستگیری و مجازات آدم ربایان پیش ببریم.

بنا بر این گزارش، سریال «راننده ربایی در هرات» که سه مورد گذشته نمونه هایی از آن هستند، حرف امروز و دیروز نیست. چندسالی می شود که اشرار و متجاوزان از امنیت ضعیف این سرزمین جنگ زده سود برده و کیسه ای بزرگ برای مسافرانش دوخته اند. معمولاً برای جان هرکدام از اتباع ایرانی ربوده شده، ۳۰۰ تا حتی گاهی ۵/۱میلیارد تومان گرفته اند.

مستندات نشان می دهد بیشتر افراد ربوده شده، رانندگان ترانزیتی هستند و به بیان دیگر این افراد شکار آسان اشرار در کشور افغانستان محسوب می شوند.

منابع غیر رسمی می گویند همزمان با ربوده شدن رضا سمیعی فرد، چند راننده دیگر ایرانی هم در چنگال افغان ها بودند که یکی از آن ها به نام غلامرضا دو هفته پیش با دخالت پلیس افغانستان آزاد شد. این تبعه ایرانی که در شهرک جبرائیل در شمال غرب هرات از سوی گروه ناشناسی ربوده شده بود، ۱۱روز اسیر ربایندگانش بود. جالب اینجاست در جریان این عملیات هیچ آدم ربایی دستگیر نشد و پلیس هرات تنها وعده پیگیری پرونده را داد.

البته رضا به اندازه رانندگان قبلی که بیشتر با پرداخت پول به ربایندگان، آزاد شده اند خوش شانس نبود. البته او تنها راننده ایرانی نیست که پرونده اش با مرگ پایان یافت، جسد راننده دیگری با نام بهمن جاویدنیا نیز که تابستان سال گذشته از سوی گروه مسلح در جاده «اسلام قلعه» به هرات ربوده شده بود، در «ولسوالی انجیل» ولایت هرات پیدا شد. این خبر را خبرگزاری حوزه غرب افغانستان، «هریوا نیوز» هم تأیید کرد. اما منابع غیررسمی اعلام کردند: چندی پیش یک راننده ایرانی دیگر هم در جاده هرات- اسلام قلعه ربوده می شود.

از این مرد با نام «حفیظ الله رستمی» یاد می کنند. او گویا راننده خودروی باربری بوده که افراد مسلح پس از ربودنش، وی را به جایی در اطراف شهر «کهسان» انتقال می دهند.

می گویند پیگیری های پلیس برای یافتن این مرد نتیجه ای در برنداشته و خانواده اش مجبور به پرداخت جان بهایی سنگین شدند. اصلان رستمی، برادر حفیظ الله رستمی هم در مصاحبه با شوک با تأیید همه این حوادث گفت: از ۲۲فروردین امسال که برادرم را ربوده اند تا به امروز خبری از او نداریم. حفیظ الله راننده ترانزیتی بود که از بندرعباس به هرات بار می برد.

او را در همان جاده مشهور هرات ربودند. چندباری با او تلفنی حرف زدیم، حتی روز آخر که ۱۶۰میلیون تومان درخواستی آدم ربایان را تهیه کرده و قصد تحویلش را داشتیم، صدایش را پشت خط شنیدیم. به ما گفت پول را تحویل داده و جانش را بخریم.

رستمی افزود: سی ام اردیبهشت ۹۲ پول را در حوالی یکی از روستاهای اسلام قلعه به آدم ربایان تحویل دادیم، اما درست پس از این اتفاق خطوطی که آدم ربایان از راه آن ها با ما در تماس بودند، قطع شد و خبری از تحویل برادرم نشد. سرنوشت حفیظ الله ۴۵ساله تا به امروز در پرده ای از ابهام است.

خانواده رستمی در این مدت دست به دامان مقامات زیادی در داخل و خارج کشور شده اند و آن طور که خودش می گوید، حتی چیزی حدود ۱۰۰میلیون تومان دیگر هم آن سوی مرز برای راه افتادن این پرونده هزینه کرده اند.

این یک پرونده پیچیده است نکته جالب توجه در گزارش قبلی، بی اطلاعی مقام های مسئول از این اتفاق بود. در گزارش قبلی به دلیل پا پس کشیدن نهادهای داخلی، سراغ دستگاه دیپلماسی کشور رفتیم و با مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران هم کلام شدیم.

وی در آن تماس از کلیت ماجرا اظهار بی اطلاعی کرد و گفت تا به امروز گزارشی در این زمینه به دستش نرسیده است، اما ابراز علاقه کرد پرونده را پیگیری کند. پس از دریافت خبر مرگ رضا سمیعی فرد دوباره با وی تماس گرفتیم تا ببینیم برای آن پیگیری هایی که وعده داده، چه کرده است؟ مرضیه افخم باز هم می گوید از ماجرای کشته شدن این راننده ایرانی در افغانستان بی خبر است.

او ماجرا را به امور ایرانیان خارج از کشور وزارت امور خارجه مرتبط می داند و تأکید می کند: ربوده شدن رانندگان ایرانی، یک پرونده پیچیده است و بسیاری از نهادها در این بحث درگیر هستند.

در این مورد خاص پیگیری های فراوانی از سوی دستگاه های مختلف صورت گرفته و تعاملاتی با دولت محلی هم داشتیم، اما متأسفانه به این نتیجه تأسف برانگیز منجر شده است. او به تدابیر ویژه برای تأمین امنیت مرزها تأکید دارد و تأمین سلامت و امنیت اتباع ایرانی در آن سوی مرزها را هم بخشی از یک مجموعه کار پیچیده و هدفمند عنوان می کند.

افخم از برگزاری جلسه ای در هفته گذشته می گوید که در آن، نمایندگان کنسولی، امور ایرانیان و همه دیگر نهادهای مرتبط با بحث اتباع ایرانی در خارج از کشور حضور داشته اند که دستاورد این نشست، تعامل همه دستگاه ها برای هماهنگی و انجام اقدامات مؤثر در نقاط مرزی بوده است. ب

بوق آزاد… تماس های ما با دیگر مقامات مسئول در این پرونده از جمله نمایندگی امور خارجه در شمال شرق کشور و نماینده مردم مشهد در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی بی پاسخ می ماند و دغدغه ما و مردم برای پیگیری مسائلی از این دست که به از هم پاشیدن یک خانواده منجر شده، همچنان ادامه دارد.
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات