یک پژوهشگر آب و توسعه پایدار در اعتراض به مدیریت سازه ا ی آب در ایران گفت: طرح های سدسازی و انتقال آب از پرهزینه ترین طرح ها هستند که علیرغم کمبود شدید بودجه کشور متاسفانه در حال اجرا هستند.

به گزارش افکارنیوز ، فاطمه ظفرنژاد افزود: طرح های انتقال حوضه ای از خزر و ارس به ارومیه گزینه های روی میز وزارت نیرو بشمار می روند که بی گمان جز به تشدید وضعیت وخیم ارومیه و هدر رفت منابع مالی محدود کشو نخواهند انجامید و طرح انتقال آب خزر هم هر از چندگاهی پرونده اش رو می آید. چرا که این طرح ها اگر برای مردم آب نشوند قطعا برای شرکت های سدساز نان می شود!

وی ابراز عقیده کرد: پرونده ننگین نامدیریت و حکمرانی بد آب طی سال های گذشته، اثرات بسیار ناسازگاری بر چهره سرزمین برجای گذاشته است. رتبه ایران در حفاظت از محیط زیست با افت چند ده پله ای تا نزدیک به ۱۴۰ مین کشور جهان سقوط کرده است و بزرگترین مقصر وزارت نیرو با مجموعه شرکت های دولتی و خصوصی اقماری اش است که همه پیکره های آبی کشور را خشکانده و بیابانزایی را تشدید کرده اند.

این پژوهشگر آب و توسعه پایدار با بیان اینکه اکنون سد منگل پس از ۲۰ سال مقاومت خبرگان آب کشور با هزنیه نجومی در دست ساخت است، افزود: این فرایند ناسالم و ناعادلانه پیمان های پرپول را نصیب شرکت ها و ورشکستگی را نصیب کشاورزان، عشایر، باغکاران، نخلکاران، صاحبان صنایع دستی روستایی و دیگر اقشار زحمتکش و شریف کشور کرده است.

ظفرنژاد مدعی شد: انتقال حوضه ای آب از خزر نیز یکی از گزینه های روی میز مانند دیگر گزینه ها همواره روی میز وزارت نیروست. چرا که اجرایی شدن آن پول زیادی نصیب شرکت های منتفع در ساخت و ساز خواهد کرد و برای این پیمانکاران نیز تنها سود مهم است، نه اثرات زیانباری که هم در حوضه دهنده آب رخ می دهد و هم در حوضه گیرنده آب.

وی تصریح کرد: قبلا هم پیامدهای ناسازگار انتقال حوضه ای از سرشاخه های کارون به اصفهان و یزد و قم و کاشان را دیده ایم که به خشکیدن کارون بزرگترین رودخانه ایران و از یکسو خشکیدن زاینده رود و گاوخونی و… انجامیده است. همچنین ناکارآمدی زیانبار انتقال از سرشاخه های ۱۴ رود بزرگ حوضه ارومیه، به خشکیدن ارومیه منجر شده و می دانیم که انتقال از زاب، سیروان یا از ارس و یا از دریای مازندران به ارومیه یعنی پول دور ریختن و تشدید اثرات ناسازگار بر پیکره محیط زیست کشور.

این پژوهشگر آب و توسعه پایدار افزود: اثرات مدیریت سازه ای و حکمرانی غلط آب برای مردم سرطان و بیماری های خطرناک دیگر را در پی خواهد داشت و ریزگرد شهرها و مدارس و کارخانه ها را تعطبل خواهد کرد.

به اعتقاد این پژوهشگر آب و توسعه پایدار، وزارت نیرو چنان فرایند ناشفاف و پنهانی در اجرای این پروژه های خطرناک و فلج کننده دارد که باورکردنی نیست اما واقعیت دارد. باور ما این است که همه یکهزار سدی که مطرح شده در دست ساخت است؛ حتی گزینه خطرناک و بشدت ناموجهی چون سد منگل که آنقدر وضعیتش نابسامان و غیرقابل توجیه و در خود وزارت نیرو سالها با آن مخالفت شده بود، در حال اجراست.

وی تاکید کرد: اکنون مدیریت سازه ای آب در جهان متوقف شده است چرا که اثرات و پیامدهای ساخت و ساز در آبخیزها و انتقال آب بین حوضه ای از دریاچه ها و رودخانه ها و ساخت سدهای بزرگ و کوچک اثرات مخرب بسیاری دارد به شکلی که امریکا که پیشقراول سدسازی در جهان و الگوی مدیریت آب ما بود نیز بیش از ۱۰۰۰ سد خود را برچیده است تا با بازگردانی حوضه های آبخیز به وضعیت طبیعی اثرات بسیار ناسازگار آنها بر انسان و بر محیط زیست را متوقف کند.

این پژوهشگر آب و توسعه پایدار اظهار کرد: اثرات این گونه ساخت و سازها بر پیکره های آبی، آبخیزها، کوهستان ها، تالاب ها، دریاچه ها و به عبارتی بر کل زیست بوم به قدری منفی است که اکنون شاهد خشک شدن ارومیه، تالاب گاوخونی، دریاچه شادگان و خشک شدن رودخانه های کشور به ویژه کارون و زاینده رود هستیم، کارونی که زمانی در آن کشتیرانی می شد و زاینده رودی که زمانی رودخانه دائمی و همیشه زنده بود.

ظفرنژاد ادامه داد: اکنون غبار و ریزگرد همه دشت های ما را فرا گرفته و سلامت انسان ها را به شدت تهدید می کند.

لابی سد سازی در هر سه قوه ریشه دوانده


وی مدعی شد: لابی سدسازی در ایران در هر سه قوه ریشه دوانده و در عرصه های قدرت چنان جایگیر شده که حتی برخی اوقات اعتراض به آن امنیتی تلقی می شود. اما در حقیقت این منافع شرکت های بزرگ دولتی و خصوصی است که جلوی هر گونه اعتراض را می گیرد.

این پژوهشگر آب و توسعه پایدار تصریح کرد: عده ای، هر گونه اعتراض به روشهای نادرست را امنیتی می کنند در حالی که کسانی که هشدار می دهند دوست دار سرزمینشان هستند و اکنون صدای بسیاری از استادانی که به این ساخت و سازها اعتراض می کردند ساکت شده است.
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات