لرستان خبر گزارش می دهد

لرستان خبر: سید لبخند کم رنگی می زند. ریش سفیدش را در دست می گیرد. می گوید: دخترت طلسم شده است. اگر می خواهی طلسم را باز می کنم. برای تو ارزان حساب می کنم. می شود چهارصد و پنجاه هزار!

به گزارش لرستان خبر، وارد خانه که می شوی؛ فضا سنگین است. صندلی ای روبروی در نشسته است و پیرمردی روبروی صندلی. موهای سپیدش به تو می گوید که سن و سالی دارد. ورق هایی کوچک را روی میزش قرار داده است.

دعا

ورق هایی که از حروفی ناخوانا و نامفهوم، پر است. شش زن و سه مرد، دور پیرمرد حلقه زده اند. پیرمرد، عینکی ته استکانی بر چشم دارد و نگاهش درشت است. به من نگاه می کند. سرم را پایین می اندازم. یکی از زن ها که نامش صغری است؛ سنش به چهل می زند. صغری گریه می کند. به پیرمرد می گوید: دستم به دامنت.

 

پیرمرد، عینکش را روی میز می گذارد. صغری چادرش را به چشم می کشد. می گوید: دخترم تازه از کربلا امده است. دعایت می کند. دختر که نامش زینب است؛ به پیرمرد می گوید: خانواده ی شوهرم، حمید را به کوه زده اند؛ وگرنه که من و حمید همدیگر را دوست داریم.

 

پیرمرد، دستی بر کلاهش می کشد. صغری کمی آرام تر شده است. می گوید: حمید، دهن بین است؛ هر چه خانواده اش بگویند؛ قبول می کند.

 

زینیب حرف مادرش را ادمه می دهد. می گوید: پدرشوهرم تا من و حمید حرفمان می شود؛ می گوید مهریه ات چهارده سکه است. شما رو به خیر و ما را به سلامت.

 

حمید، بیست سال دارد. نمی تواند در مقابل خانواده اش از من دفاع کند. دو روز پیش پدرشوهرم برایم آژانس گرفت و گفت: هِری!

 

خانواده ی شوهرم درخواست طلاق داده اند. من نمی خواهم از حمید جدا شوم. حمید گاه گاهی احوالم را می پرشد، اما نمی تواند مانع طلاق من شود.

 

صغری، به پیرمرد، نزدیک تر می شود. می گوید: سید! برایم دعایی بنویس که حمید دخترم را طلاق ندهد.

 

همه از کار تو تعریف کرده اند و می گویند با دعاهایت معجزه می کنی!

 

سید لبخند کم رنگی می زند. ریش سفیدش را در دست می گیرد. می گوید: دخترت طلسم شده است. اگر می خواهی طلسم را باز می کنم. برای تو ارزان حساب می کنم. می شود چهارصد و پنجاه هزار!

 

زینب و صغری کمی خودشان را جابجا می کنند. صغری می گوید: سید! گران است. ارزان تر حساب کن.

 

سید، چشم هایش را تنگ می کند. می گوید: به خاطر دخترت که مثل دختر خودم است؛ چهارصد هزار.

 

زینب و صغری قبول می کنند. سید، از زینب نام مادر حمید را می پرسد و کمی بعد واژه هایی کج و معوج روی کاغذ سیاه می شوند. سید می گوید: راهِ دعای تو سخت است. در خانه تان سم بز پیدا می شود؟!

دعا20

صغری می گوید: سید! ما روستا زندگی نمی کنیم. خانه مان در شهر است. سید می گوید: برایت راه دعا را نوشتم. بعد چهل روز دعا را در ظرف آبی بینداز. سید به زینب نگاه می کند. می گوید: از اّب دعا اول کمی بخور و بعد آب دعا را در ورودی خانه تان بریز. این کار را که انجام بدهی، محبت حمید و خانواده اش به تو بیش تر می شود.

 

زینب به مادرش نگاهی می اندازد. صغری می گوید: زینب و حمید دو سال قبل از ازدواج همدیگر را می شناختند. آن ها همدیگر را دوست دارند؛ چشم حسود زندگی شان را خراب کرده است.

 

زینب و صغری بلند می شوند و از سید خداحافظی می کنند. صغری می گوید: سید! دستم به دامنت.

 

سید می گوید: از چی نگران هستی؟ من کارم را خوب بلد هستم. صغری و زینب که می روند؛ من هم بلند می شوم. سید می گوید: نترس! بیا جلوتر! لابد می خواهی بختت را باز کنم؟!

 

سید حالا دیگر از پشت میزش بلند شده است. به سید می گویم: بخت خودتان، بلند!

 

از سید خداحافظی می کنم. ترس شفافی مرا گرفته است. ترسی که گرمای اتاق، نفس کشیدن را بر تو سخت می کرد.

 

مراجعه کنندگان به سید هیچ کدام از او درباره ی دین و اینکه این دعاها را از چه منبعی می نویسد؛ هیچ پرسشی نمی کنند. سید خودش می گوید این دعاها را از روی قرآن می نویسد.

 

مراجعه به دعانویس ها در حالی در بین مردم رواج یافته است که مراجع تقلید آن را جایز ندانسته اند.

 

سوال: آیا دعانویسی، فال‌گیری و جن‌گیری مورد تایید اسلام است؟ گرفتن پول یا هدیه در قبال نوشتن دعا چه حکمی دارد؟ نظر حضرت‌عالی درباره اقدام افرادی که بدون داشتن اطلاعات کافی دینی از طریق نوشتن دعا امرار معاش و کلاهبرداری می‌کنند، چیست؟ دادن پول به این افراد چه حکمی دارد؟

 

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی: نوشتن دعاهایی که از حضرات معصومین (علیهم السلام) رسیده و در کتب معتبر موجود است، اشکالی ندارد، ولی دعا نویسی حرفه‌ای که شغل افراد سودجوست، صحیح نیست و غالب کتاب‌هایی که به آن استناد می‌کنند، اعتباری ندارد. این امر اگر چه ممکن است، ولی شرعاً جایز نیست و بسیاری از مدعیان آن، افرادی دروغگو یا خطاکارند؛ همچنین فال‌گیری از خرافات است و گرفتن پول برای گرفتن فال جایز نیست.»

 

آیت‌الله صافی گلپایگانی: نوشتن دعاهایی که با دلیل معتبر از ائمه معصومین (علیهم‌السلام) نقل شده و اجرت گرفتن در مقابل آن، اشکال ندارد، ولی مراجعه به فال‌گیرها یا دعانویسانی که به صورت‌های مختلف از منابعی که اعتبار شرعی ندارد، نقل می‌کنند یا می‌نویسند، جایز نیست و پول گرفتن این گونه اکل مال به باطل و حرام است.

 

آیت‌الله علوی گرگانی: دعانویسی از نظر شرعی اشکال ندارد، ولی فال‌گیری و جن‌گیری مورد تایید نیست؛ البته دعانویسی که فعلاً در مملکت ما رواج دارد و بیشتر افراد کلاهبردار به این امر مشغول هستند، جایز نیست؛ زیرا بسیاری از آنها معلومات کافی در این امر ندارند و گرفتن چنین پول‌هایی هم خالی از شبهه نیست و ما نباید خودمان را در معرض سوءاستفاده این گونه افراد قرار دهیم.»

 

آیت‌الله سیستانی: مراجعه به دعانویس اشکال ندارد، ولی سحر و جادو جایز نیست. سحر و جادو از محرمات و معاصی کبیره است و جایز نیست.» همچنین درباره این سوال که «کف بین یا فال فنجان‌بین، پیشگویی هایی می‌کند و می‌گوید که برای شخص در حال و آینده چه پیش خواهد آمد؟ آیا چنین کاری جایز است، بویژه اگر صاحب فنجان به آنچه گفته می‌شود ترتیب اثر بدهد؟» پاسخ داده شده است: «چنان پیشگویی‌هایی اعتبار ندارد و او هم نباید به طور جزم و یقین، سخنی بگوید؛ همچنان که دیگران هم در مواردی که وجود حجت شرعی و عقلی لازم است، نباید بر آن پیشگویی‌ها، اثر بار کنند.

 

یافتن دعانویس ها در شهر و کوچه ای سخت نیست. فقط کافی است که به یکی از خیابان ها سرک بکشی؛ آن وقت است که نشانی دعانویس ها روبروی تو راه می رود.

دعانویس

دعانویسی تبدیل به آسیبی جامعه شناسی شده است؛ آسیبی که می شود ردپای آن را در پرونده های طلاق مشاهده کرد: مرد دعانويسي به زوج جوان گفت توسط 7 ميخ طلسم شده‌اند و براي رهايي از اين طلسم بايد از هم جدا شوند و آنها نيز با مراجعه به دادگاه خانواده از هم جدا شدند.(خبرگزاری فارس، 4 بهمن ماه 1392)

 

مردي كه براي منصرف كردن همسرش از جدايي به يك دعانويس متوسل شده بود؛ پس از طلاق خواستار پيگرد قضايي دعانويس شياد شد.(روزنامه اعتماد، شماره 1740)

 

ویلفرد پارتو نیز در نظریه کنش خود معتقد است که غرایز (همان بازمانده ها) در وجود آدمی نسبتا ثابتند. در حالیکه دستگاههای منطق (همان مشتقات) بسیار متغیرند. بنابراین بیشترکنشهای آدمی نه از روی تفکر و منطق بلکه ناشی از غرایز و غیر منطقی است. اما آدمی سعی می کند بر اساس منطق، آنها را توجیه کند. با استفاده از نظریه پاره تو، خرافات را از کنشهای غیر منطقی نوع دوم به حساب آوردیم.

 

 خرافات را از نظر وبر چنین می توان تعریف کرد: کنشی که غالبا مبتنی بر یک رفتار ماشینی و اطاعت ناآگاه از سنن اجتماعی، عادت ها و عرف است و بدین عنوان شامل عناصر غیر قابل فهم است.

 

یوآخيم واخ معتقد است: هر جامعه اي اعم از گروه هاي كوچك و بزرگ، واجد هويتي است كه آن هويت بايد، مستمراً تقويت و استحكام يابد؛ زيرا هويت، عامل مهمي در پيوند دادن افراد با يكديگر مي شود.

 

اتحاد و يگانگي افراد در سطوح مختلف اجتماعي، نيازمند اعتقادات، باورها و برگزاري آيين ها و مناسك جمعي امكان پذير است.

 

«واخ» مناسك و آيين هايي را كه نقش اتحاد و هم بستگي آفرين و پيوند دهنده فرد با جمع را بازي مي كند در پنج گروه مورد بحث قرار داده است.

 

از نظر وي آيين ها در اين سطوح برگزار مي شود: الف) مناسك خانوادگي، ب) مناسك خويشاوندي، ج) مناسك جمعي، د)  مناسك ملي، ه) مناسك نژادي.

 

نقطه اشتراك و بنيان همه مناسك ديني و جادويي، كاركرد محافظت از گروه (به عنوان واحد اجتماعی) و نيرومندتر ساختن آن و همچنين تقويت وحدت دروني آن ها است.

 

همچنان كه گفته شد رويكرد جامعه شناختي، همه باورها و اعتقادات و شعاير جمعي، از انسان هاي ابتدايي تا كنون را به مثابه دين تلقي مي كنند و لذا «ماکس وبر» و «یواخیم باخ» در صورت بندي انواع اقتدار ديني، بنيان گذار دين و پيامبر اديان را در كنار پيش گويان، جادوگران، قديسين و روحانيون قرار مي دهند.

 

خرافات در ایران

 

اين نحوه از تقسيم بندي انواع اقتدار ديني، نشان دهنده فارغ بودن جامعه شناسان از ارزش هاي درون ديني است كه پيروان هر دين به آن مدعيات، باور دارند. البته «واخ» اين سئوال را مطرح مي كند كه وقتي از انواع اقتدار ديني سخن مي گوييم؛ آيا مي توانيم بحثي درباره جادوگران و فعاليت هاي آنها بگنجانيم؟

 

آيا مي توانيم بحثي درباره جادوگران و فعاليت هاي آنها بگنجانيم؟

 

آيا نبايد خط فاصل دقيقي بين اين دو فعاليت ظاهراً متفاوت (فعاليت پيامبرانه و فعاليت جادوگرانه) وجود داشته باشد؟ (واخ، 1380: 349)

 

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات