لرستان خبر گزارش می دهد

عمق محرومیت در روستاهای لرستان به خوبی نمایان است؛ روستاهایی که حتا در بارش باران خانه خراب می شوند.

به گزارش لرستان خبر، ورودی تا مرکز روستا آسفالت است. روستا جدول‌کشی شده‌. چندمتر جلوتر از آن جایی که درست راننده، فرمان خودرو را می چرخاند؛ روبروی خانه ای خشتی ترمز می گیرد.

 

این جا درست روبه‌روی در خانه آقای نادری است؛ مردی که چند ماه پیش از بلندی ساختمان افتاده و با دختر و همسرش تنها در یک اتاق زندگی می کنند. پدر خانواده، هیچ شغلی ندارد و اخیراً به دلیل عارضه ی کمردرد خانه نشین شده است:«جوان تر که بودم؛ زندگی ام را با چاه کَنی می چرخاندم. الان که پیر شده ام؛ نه شغلی دارم و نه درآمدی. این وضع ماست.»

 

فقر در لرستان

 

دستش را به سمت سقف دراز می کند. سقف کاه گلی در اثر بارش باران، آوار شده است.آسمان از داخل سقف پیداست. کاه گل های ریخته شده از سقف در خانه روی هم انباشه شده. فرش کهنه را به کناری زده اند. پدر، بلوز و شلوار خاک گرفته ای به تن دارد.

 

خودش را با دست می تکاند:«کاش خانه روی ما آوار می شد. از این زندگی ای که حتا به نان شب هم محتاج است؛ به تنگ آمده ایم.» دخترش به دست های چروکیده ی پدر نگاه می کند. سرش را به زیر می اندازد با روسری ای که دور گردنش چند پیچ خورده است.

 

فقر در لرستان

 

زمین هنوز از باران روز گذشته نم دارد. گل شده است. این جا نه از حمام خبری هست و نه غذا. پدر لاغر و تکیده است. استخوان های صورتش بیرون زده، گوشت به استخوان ندارد. روی زمین سرد خانه ای که آوار شده؛ دو زانو می نشیند:«این یخچال و تلویزیون را هم در راه خدا یک خَیری برایمان آورده. خودمان دستمان که به دهان نمی رسد.»

 

فقر در لرستان

 

آرزو، حالا روسری اش را به کمی به عقب برده است. صورتش آفتاب سوخته است. حین صحبت دست های لاغرش را برهم می مالد. می گویم چی نیاز دارید؟ سرش را پایین می اندازد:«هیچ چیز. سلامتی ات.»

 

«پره ی» پیراهن گلدار مندرسش را به دست می گیرد. با گل های قالی بازی می کند:«آرزویم فقط سلامتی پدر و مادرم است و یک سقف برای زندگی. خانه مان که آوار شده است. حالا هیچ دلخوشی ای ندارم.»

 

فقر در لرستان

 

تا قبل از این که20 روز پیش، گزارشی از وضعیت این خانواده‌ منتشر شود؛ درخواست های مکرر آقای نادری به کمیته امداد شهرستان کوهدشت بی پاسخ مانده بود.

 

دو روز پس از انتشار گزارش، کمیته امداد استان لرستان پیگیر وضعیت این خانواده می شود. از کمیته امداد شهرستان هم به این خانواده سر زدند؛ اما هنوز خبری از رسیدگی نشده است.

 

فقر در لرستان

 

مادر آرزو گِل های ریخته شده از آوار سقف را به دست می گیرد. خاک های تر در دستش ریز ریز می شود. می پرسم: دوست دارید زندگی تان چطور شود؟ گوشه ای از گِل را محکم به زمین می چسباند:«زندگی مان یک زندگی آبرومندی شود. بچه هایم در رفاه باشند. از سفره ی خالی خجالت می کشم.»

 

آرزو، خودش را به مادر نزدیک می کند:«مادرم هیچ کسی را در این دنیا ندارد. از شهر غریب آمده و پدر و مادرش فوت شده اند. تنها خودش بازمانده است. پدرم هم روی خاک سیاه نشسته است. فقط ما هستیم و کَرَم خداوند.»

 

فقر در لرستان

 

زمین جلو خانه از شن است. چند درخت انجیر در گوشه ی حیاط و رو به دیوار بغلی خانه کاشته است؛ دیواری که آن هم در اثر بارش باران تخریب شده و حالا می شود از دیوار خراب شده، بیرون را به تماشا نشست.

 

فقر در لرستان

 

آرزو به ایوان خانه می رود. گره ی روسری اش را محکم تر می بندد:«شب ها می ترسم کسی به خانه مان نیاید. دیوارمان که خراب شده و امنیت ندارد. می ترسم این دیوارمان هم که نرک برداشته، روی سرمان خراب شود.»

 

خانه ی بی دیوار و بی سقف آرزو در روستای شورابه علیا از بخش کوهنانی شهرستان کوهدشت به رسیدگی کمیته امداد دلخوش است و حالا آرزو تن داده به روزی که به آرزوی خانه دار شدن برسند و به روزهایی که محتاج نباشند.منبع: آسوبان

انتهای پیام/

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات