قدیری ابیانه در گفت و گو با افکارنیوز:

آقای ابطحی مایل بود که ریس جمهور را مهار کند و لذا از رسیدن برخی اخبار به دستش ناراحت بود.

گروه اقتصادی: محمد حسن قدیری ابیانه محل تولد ۲۹ آذر سال ۱۳۳۲ در تهران است. او دارای دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک است. در طی سالیان گذشته سمت های متعددی را در ایران عهده دار بوده است که از آن جمله می توان به مشاور وزیر امور خارجه این کشور، عضو ستاد ۵۹۸ (قطعنامه صلح بین ایران و عراق) ، نماینده وزارت امور خارجه در مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی، نماینده وزارت امور خارجه در کمیته مدارس علمیه خارج از کشور، نماینده وزارت امور خارجه در کمیته تعاون جهانی اسلام، عضو و رییس ستاد اطلاع رسانی الگوهای مصرف، رییس کمیته شفاف سازی یارانه ها، رییس مجمع روابط عمومی های کشور، کارشناس ارشد اقتصادی و اجتماعی وزارت امور خارجه، مشاور ارتباطات و اطلاع رسانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرد.

به گزارش افکارنیوز ، قدیری ابیانه همچنین در دولت نهم و دهم به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در مکزیک، گواتمالا و بلیز و عضو و دبیر کارگروه شورای هم اندیشی جهاد اقتصادی بود و هم اکنون نیز کارشناس عالی وزارت امور خارجه ایران است.



استقبال آیت الله از هدفمندی یارانه ها
قدیری ابیانه مطالعات خود را در زمینه هدفمندی یارانه ها از چند دهه پیش آغاز کرده است. قدیری ابیانه حتی نامه ای در این زمینه به هاشمی رفسنجانی می نویسد و آیت الله نیز از این طرح استقبال می کند. اما مجلس پنجم در نهایت مانع اجرای این طرح می شود. او می گوید: «ما در پرداخت یارانه به سوخت اشتباه می کنیم و این هزینه های گزافی برای کشور به دنبال دارد. من حتی نامه ای را در زمینه اینکه ما این پول را در کجا می توانیم هزینه کنیم به رییس جمهور وقت آقای هاشمی نوشتم. هاشمی رفسنجانی در آن زمان در خطبه های نماز جمعه فروردین یا اردیبهشت سال ۱۳۷۳ به مبلغ بیست هزار میلیارد ریال یارانه اشاره کرد و گفته بود که از آنجایی که مردم کشورمان با اعداد و ارقام کوچکی سروکار دارند متوجه بزرگی این مبلغ نمی شوند. آن زمان صحبت های رییس جمهور در نماز جمعه باعث شد من به فکر فرو روم که این ۲۰ هزار میلیارد واقعا یعنی چقدر.

در آن زمان من به نتایج عجیبی رسیدم مثلا اینکه با این پول میتوان دور کره زمین میتوان جاده بین شهری ساخت به شرطی که تمام جاده در مناطق تپه ماهور باشد. با یکسال و نیم یارانه سوخت می شد به اندازه کل ساختمان های تهران ساختمان نو ساخت. یا مثلا با یکسال یارانه سوخت می شد از مرز بازرگان تا چابهار مترو یا تونل زد.

به دنبال همین موضوع نامه ای به ایشان نوشتم با مضمون این که شما گفتید این مبلغ برای مردم ملموس نیست که من محاسبه کردم و نمونه ها را آوردم. در انتهای آن نامه من دو پیشنهاد ارائه دادم: یا اینکه اداره کل تبلیغات دولت در وزارت ارشاد تقویت شود و یا اینکه در خود ریاست جمهوری بخشی برای این مساله اختصاص یابد تا این حقایق را برای مردم و به زبان مردم تشریح کند. این نکته را هم گفتم که من ترجیح می دهم که خودتان آن آمار محاسبه شده در نامه ام را مطرح کنید؛ چون رییس جمهور، رییس شورای انقلاب فرهنگی و امام جمعه هستید که در نتیجه انعکاس گسترده تری خواهد داشت. اما اگر شما مایل باشید هر کس دیگری که مایلید یا در نهایت من خودم هم حاضرم مطالب را منتشر کنم.

این نامه بدست رییس جمهور رسید و مورد پسند و رضایت واقع شد. بعد از آن به دفتر رئیس جمهور دعوت شدم و ضمن قدردانی از قول آقای هاشمی گفتند که خودتان این زحمت را بکشید. من هم مفصل در این زمینه بررسی کردم و نتیجه بررسی طی دو شماره در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید.




بعد از چاپ نیز مراتب را به ریاست جمهوری اطلاع دادم. بعد از یک هفته آقای مرعشی رئیس دفتر رئیس جمهور از من دعوت کرد و گفت تصمیم گرفتیم دفتر روابط عمومی ریاست جمهوری را به معاونت ارتباطات ارتقا بدهیم و اداره تبلیغات دولت را هم به آن اضافه کنیم ؛معاونتی با ۴ اداره کل. پیشنهاد کردند که من مسئولیت آن را بپذیرم. بدین ترتیب من معاونت دفتر ریاست جمهوری با ۴ اداره کل زیرمجموعه، عضویت و دبیری شورای عالی سیاستگذاری تبیغات دولت را که ریاست آن بر عهده مرحوم دکتر حسن حبیبی معاون اول رئیس جمهور داشت در ۳ سال آخر دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی را عهده دار شدم. »

می خواستند خاتمی را مهار کنند
قدیری ابیانه حتی ابعاد ماجرا را هم برای خاتمی روشن کرده بود. وی در ادامه می افزاید: «در همان زمان، مقاله ای با عنوان «نقدی بر محو فقر» در ۳۰ شماره به همراه چند مطلب دیگر نوشتم که منتشر شد. بعد از اتمام سلسله مقاله مذکور آن را صحافی کرده و در جلسه ای در شورای انقلاب فرهنگی که بنده هم حضور دائمی داشتم به آقای خاتمی (که به تازگی به عضویت شورای انقلاب فرهنگی در آمده بودند) و چند نفر دیگر ارائه کردم. بعد از انتخابات و انتخاب آقای خاتمی بعنوان رییس جمهور آقای ابطحی به سمت رییس دفتر او منصوب شد و اولین معاونی که توسط آقای ابطحی تغییر کرد من بودم. من دلیل این اقدام آقای ابطحی را این می دانم که در این مدت که در پست خودم مشغول به فعالیت بودم اطلاعات را درست به رییس جمهور منتقل می کردم. اطلاعات را گزینشی و جهت دار به رییس جمهور نمی دادم. برخی افراد و اطرافیان خاتمی مایل بودند رییس جمهور را مهار کنند و درحالی که من معتقد بودم دفتر حق خط دادن به رییس جمهور را ندارد بلکه موظف است او را در جریان مسائل بگذارد تا خودش درست تصمیم بگیرد. اما سیاست آقای ابطحی این نبود. او مایل بود که ریس جمهور را مهار کند و لذا از رسیدن برخی اخبار به دستش ناراحت بود.

من برای خداحافظی با آقای خاتمی با او دیدار داشتم. آقای خاتمی گفت که من نظرم این نبود که شما تغییر کنید ولی نظر و اصرار آقای ابطحی این بوده است و بالاخره ایشان مسئول دفتر هست و من از زحمات شما تشکر می کنم. من از فرصت استفاده کردم و مسأله یارانه های سوخت را با آقای خاتمی مطرح کردم. در آن زمان تاکید کردم که شما اگر هدفمندسازی را انجام ندهید ۴ یا ۸ سال بعد باید کشور را فقیرتر به رییس جمهور بعدی تحویل دهید. من پیشنهاد کردم اینکار را در دستور کار خود قرار دهد. وی گفت که من سلسله مقالات نقدی بر محو فقر شما را خواندم و قبول دارم و به همین دلیل هم در انتخابات شعار اقتصادی ندادم. من این مسئله را دنبال می کنم و به مسئولین هم می گویم که از شما در همین جهت استفاده کنند.

قدیری ابیانه داستان نامه سری را اینگونه تعریف می کند: «بعد از آن دیدار نامه ای برایشان تهیه کردم شرح صورت مساله و راهکارهای اجرایی همدفمندسازی را در مراحل مختلف مطرح کردم. این نامه را بصورت شخصی نوشتم. مهر سرّی شخصی هم برآن زدم. مرحله به مرحله گفتم که چه باید کرد و آن را برایشان فرستادم. آقای خاتمی در پایان ۸ سال ریاست جمهوری گفت متأسفم که در این ۸ سال نتوانستم هدفمندی یارانه را اجرا کنم و از این بابت ابراز تأسف کرد. »

احمدی نژاد صادقانه شعارهای عوام پسند می داد
وی در تشریح ادامه ماجرای هدفمندی پس ازروی کار آمدن محمود احمدی نژاد می گوید: «وقتی آقای احمدی نژاد نامزد ریاست جمهوری شد در تبلیغاتش علیه هدفمندی صحبت می کرد. مثلا می گفت که حقوقها ریالی است و یارانه ها را دلاری حساب می کنند. من احساس کردم وی متوجه ابعاد مسئله نیست که شعارهای عوام پسندانه می داد. البته من معتقدم که احمدی نژاد نظرش صادقانه همین بود.

سال ۸۶ که بعنوان سفیر مکزیک معرفی شدم طبق رسم معمول که سفرا قبل از عزیمت با رئیس جمهور دیدار می کنند با او دیدار داشتم و دو گزارش به او ارائه دادم. یکی همان گزارشی که به آقای خاتمی داده بودم (البته با آمار به روز شده) و مراحل آنچه باید کرد را مکتوب کردم. گزارش دیگر در مورد اینکه مردم متأسفانه تصورشان از درآمد نفت و بودجه چندین برابر واقعیت هست و بر این اساس توقعاتی ایجاد می شود که برآورد شدنی نیستد. و لذا هر دولتی در پایان کارش شکست خورده جلوه می کند. من در آن زمان یادآوری کردم که باید در کنار انتشار آمار با همان ارقام میلیاردی، بودجه براساس نفرماه تومان نیز محاسبه شود، یعنی به ازای هر نفر در ماه چند تومان و چقدر درآمد دولت هست، چقدر بودجه و چقدر هزینه دستگاههاست.

سپس جداولی از بودجه بصورت مقایسه ای ارائه دادم که ارقام اصلی بودجه و نفرماه تومان آن را به صورت مقایسه ای مکتوب کرده بودم. در آن ملاقات این دو گزارش را تحویل آقای احمدی نژاد دادم. او از این موضوع استقبال کرد. به احمدی نژاد پیشنهاد دادم که حتی حاضرم به مکزیک نروم؛ چون برای مسئله هدفمندی خیلی اهمیت قائلم و بر روی این موضوع بیش از هر کس دیگری کار کرده ام. او پرسید واقعا حاضری نروی مکزیک؟ من هم پاسخ مثبت دادم. در نهایت به من گفت که شما به مکزیک بروید.

بعدها شنیدم که آقای احمدی نژاد حاشیه نامه من راجع به یارانه ها (که اعداد و ارقامش عجیب بنظر می رسید) نوشته بود که «هرچند بعید است این آمار صحت داشته باشد ولی بررسی و اظهار نظر کنید» . من احتمال می دهم که دستگاهها محتوای نامه را تأیید کرده باشند و او هم متوجه این ضایعه بزرگ شد. برای همین تصمیم گرفت که این کار را به سروسامان برساند و پشت این کار ایستاد. سرانجام نیز با وجود همه مخالفت ها مرحله اول را اجرا کردند و با تمام مشکلات و اشتباهاتی که در انجام مرحله اول بود من معتقدم که اجرا شدنش خیلی بهتر از اجرا نشدن طرح بود.

اما ای کاش مجلس و دستگاهها اجازه می دادند که این کار زودتر انجام شود. عوامل متعددی باعث شد که این مسئله به تأخیر بیفتد و الان نوبت آقای روحانی ست که این کار را انجام دهد. »

دولت روحانی به اندازه ۱قرن تولید طلا یارانه داد
قدیری ابیانه همچنین رقم هایی را ذکر می کند که در نوع خود فاجعه به حساب می آیند: «در حال حاضر ما روزانه معادل ۲ تن طلا به بنزین یارانه می دهیم تا با قیمت ۴۰۰ و ۷۰۰ تومان در لیتر عرضه شود. در حالیکه تولید طلا در کشور معادل سالی ۲ تن طلاست. این یعنی اینکه در ۱۰۰ روز اول دولت آقای روحانی معادل یک قرن تولید طلای کشور یارانه فقط برای بنزین دادیم. این یارانه سنگین باعث شده است که مردم قدر این محصول استراتژیک را ندانند و در مصرف آن اسراف کنند. ارزش مصرف روزانه نفت سفید و بنزین و گازوییل قریب به۱۰ تن طلا ست این میزان بدون احتساب گاز و برقی که از نیروگاههای آبی یا گازی، بادی یا هسته ای تأمین می شود، است. »

مردم و مسئولان متوهمند
او معتقد است مردم به توهم دچار شده اند. وی در تشریح این توهم نیز می گوید: «مردم این سوال در ذهنشان هست که چرا ما که در کشوری نفت خیزی هستیم باید مشکلات مسکن، معیشت، درمان، آموزش و اشتغال داشته باشیم. این تصور در حالیست که چون مردم درآمد نفت را زیاد می دانند توقع دارند که همه اینها توسط دولت تأمین شود.

من سوالی که از مردم و مسئولین همواره پرسیده ام این است که شما فکر می کنید که میزان صادرات نفت در اوجش به ازای هر ایرانی ماهی چقدر هست؟ برفرض غلط تصور کنید که دولت درآمد نفت را به خود مردم پرداخت می کرد تا خودشان با این پول مشکل مسکن، معیشت، درمان، آموزش و اشتغال را حل کنند. کف ارقامی که در این زمینه گمانه زنی می شود یک میلیون تومان و سقفش یک میلیارد تومان است. این در حالیست که بالاترین بودجه ای که برای صادرات نفت پیش بینی شده بود سال ۹۱ بود با مبلغ بالای ۶۱ هزار میلیارد تومان بود که در سالهای بعد از انقلاب بی سابقه بوده است. با تقسیم ساده ۶۱ هزار میلیارد تومان بر ۷۵ میلیون نفر و تقسیم بر ۱۲ماه معلوم می شود که بودجه صادرات نفت به ازای هر نفر در هر ماه ۶۷ هزار تومان می شود. اما مردم چنین تصوری از درآمد نفت ندارند. آیا اگر تمام ۶۷ هزار تومان را به فردی اختصاص دهند تا مشکل مسکن خود را حل کند او میتواند این مشکل را حل کند؟

درحالی که این بودجه برای امور مختلف تقسیم می شود. کل بودجه عمومی سال ۹۱،۱۶۴ هزار میلیارد تومان شامل گاز، نفت، پتروشیمی، مالیات، گمرک و سایر منابع… بود یعنی ماهیانه نفری ۱۸۲ هزار تومان که از این میزان قرار بود به هر نفر ۶۷ هزار تومان از محل نفت برسد که این بودجه هم به علت تحریم و مسائل دیگر محقق نشد. در واقع از نفری ماهی ۱۸۲ هزار تومان، نفری تنها ۱۱۵ هزار تومان آن محقق شد. یعنی دقیقا به اندازه درآمدی که برای نفت پیش بینی کرده بودند دولت به کسری بودجه دچار شد.

من با مسئولین و کسانی که در دوره های مختلف بودجه کشور را تدوین کردند صحبت کردم. وقتی اعداد و ارقام را پرسیدم اعداد کلان را از حفظ بیان کردند. آقای روحانی در گزارش ۱۰۰ روزه خود گفت ۶۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی ۸ ساله کشور در دولت قبل بوده که رقمی بی سابقه است. اگر این رقم بر ۸ سال و ۱۲ ماه و ۷۵ میلیون نفر جمعیت کشور تقسیم شود می شود هر نفر در هر ماه ۸۳ دلار که اگر هزینه های استخراج و صادرات آن را ۳ دلار در نظر بگیریم، می شود ماهیانه ۷۰ دلار به ازای هر نفر. این در حالیست که تصور مردم ما از درآمد نفت ماهی ۷۰ دلار نیست.

من با نماینده های مجلس در دوران های مختلف از مجلس پنجم تا کنون هم صجبت کردهام و گفتم ماهیانه ۶۷ هزار تومان به هر نفر می رسد، یکی از این نمایندگان که دودوره نیز نماینده بوده گفت منظورت روزی ۶۷ هزار تومان است؟ ! یعنی داشت آمار مرا اصلاح می کرد! یعنی تصور این نماینده از درآمد نفت ۳۰ برابر واقعیت است. با وجود این توهم، مردم توقعاتی دارند که این توقعات در هیچ دولتی برآوردشدنی نیست چون توهم است و واقعیت ندارد. درنتیجه دولت ها با استقبال می آیند و با بدرقه بد به عنوان شکست خورده می روند. »

نامزدهای انتخابات یا متوهم بودند یا فریبکار

وی در ادامه بیان می کند: «مردم هم همه مطالبه گر شده اند و می گویند سهم من از بیت المال چه شد؟ نمی گویند نقش من در تولید ثروت کشور چیست! همین موجب تنبلی اجتماعی در کشور شده است. درحال حاضر ما بعد از اعراب در بالاترین رده تنبلی اجتماعی قرار داریم.

من معتقدم که مسئولین با این آمار مقایسه ای بر اساس نفر ماه تومان آشنایی ندارند؛ چون اگر می دانستند به نفعشان بود که آن را مطرح کنند. به نفع آقای روحانیست کل درآمد کشور را بر اساسا نفر ماه تومان اعلام و مخاطبان را از توهم خارج کند و بخواهد که توقعات را بر مبنی امکانات تنظیم کنند و نه بر اساس توهمات. پس اگر این را نمیگوید معلوم است که خود ایشان هم نمی داند. مثلا الان در بودجه پیش بینی شده روزی ۱میلیون و ۳۰۰هزار بشکه نفت صادر شود. با توجه به جمعیت ۷۸ میلیون نفری این میزان یعنی نفری ماهیانه نیم بشکه نفت. چطور نامزدها با وجود صادرات ماهیانه نیم بشکه نفت به ازای هر نفر، وعده افزایش ارائه خدمات می دهند. وقتی صادرات نفت قرار است روزانه کمتر از روزی یک میلیون بشکه به نسبت سال های قبل باشد، بنابراین دولت، خدمات قبلی را هم نمی تواند ارائه دهد. پس یا نامزدها مردم فریبی می کردند یا خودشان هم متوهم بودند که من معتقدم متوهم هستند.

ریس جمهور و رسانه ها باید اندازه بودجه را برای مردم تشریح کنند. ۱۹۵ هزار میلیارد تومان بودجه پیشنهادی دولت برای سال ۹۳ است یعنی هر نفر ماهیانه ۲۰۸ هزار تومان. از سویی دیگر دولت با ۵۰ هزار میلیارد تومان کسری، بودجه را بسته است. یعنی ماهی ۵۳ هزار تومان به ازای هر نفر کسری بودجه پیش بینی شده است. این میزان را از ۲۰۸ هزار تومان کم کنیم در ماه ۱۵۵ هزار تومان (شامل همه درآمدها) به ازای هر ایرانی است که باید کل قوا و کل امور کشور باید با آن اداره شود.

من معتقدم که مسئولین ما مانند مردم متوهم هستند و مهمترین کاری که ما باید در انقلاب انجام دهیم و به نفع انقلاب هست این هست که ما این توهم را در مورد میزان درآمد نفتی و سایر درآمدها از بین ببریم. چون توهم به هیچ ملت، هیچ دولت و هیچکسی کمک نمی کند. »

خودمان را با امارات مقایسه نکنیم
قدیری ابیانه این را هم می گوید که: «بسیاری از مردم مرزنشین کشور مثل خوزستان وضعیت خود را با بنادر جنوب خلیج فارس مقایسه می کنند، مثلا با امارات و می گویند چرا درحالی که نظام آنها مثل نظام ما جمهوری اسلامی هم نیست وضع آنها بهتر است؟ میزان صادرات نفت در یک سال به ازای هر اماراتی بیش از ۸۰ سال صادرات نفت به ازای هر ایرانی در شرایط غیر تحریمی است. ما هم اگر همه درآمد نفت را در قشم هزینه می کردیم از قشم دوبی می ساختیم. این در حالیست که ما برای ۷۸ میلیونی و در سرزمینی ۲۰ برابر امارات هزینه می کنیم. اگر این ها را نبینیم آن وقت دستاوردها کوچک جلوه می کند. »

مسئولین ما خود در مورد اندازه درآمدها متوهمند در غیر اینصورت باید گفت آنها فریبکارند. یعنی اگر رئیس جمهور موقع انتخابات وعده هایی داده که می دانسته شدنی نیستند، فریبکار بوده است. اما من معتقدم نه او و نه هیچکس دیگری ضرب و تقسیمی انجام نداده است تا متوجه اندازه بودجه شوند. اگر متوجه بود حداقل بعد از رییس جمهور شدن مسئله را برای مردم تشریح می کرد تا مردم توقعشان را تعدیل کنند. باید این توهم از اذهان زدوده شود. من کتابی تألیف کرده ام با عنوان «توهم نفتی و اقتصاد استراحتی؛ برنامه رهایی از اقتصاد نفتی» که در آن اعداد و ارقام را ذکر کرده ام ات کسانی که این آمار را باور نمی کنند خود محاسبه کرده و به حقیقت پی ببرند. در این کتاب یک فصل را به یارانه ها اختصاص داده ام. مثلا یارانه پنهان یک باک بنزین ۶۰ لیتری معادل یک سال برنج مصرفی یک نفر است. »


ناطق به دادن سوبسید افتخار می کرد
از قدیری ابیانه در مورد کسانی که در دوران خاتمی و هاشمی مانع اجرای هدفمندی یارانه ها شدند می پرسیم. او در جواب اینگونه توضیح می دهد: «به عقیده من آقای خاتمی زمینه اجرا کردن هدفمندی یارانه ها را داشت. آقای هاشمی مایل بود این کار را انجام دهد که با مخالفت مجلس پنجم روبرو شد. دولت بدون اجازه مجلس هم نمی تواند کاری را انجام دهد. ناطق نوری حتی در زمان تبلیغات انتخاباتی ریات جمهوری سال ۷۶ از تعریف هایی که از خود و مجلس می کرد این بود که دولت می خواست بنزین و سوخت را گران کند که ما نگذاشتیم! یعنی ارزان بودن بنزین به عنوان یک عمل مثبت تلقی می شد. در حالیکه این موضوع فاجعه است؛ این که ما بنزین را ارزان بدهیم و برای اینکه ارزان بدهیم روزانه معادل ۲تن طلا از جیب مردم هزینه کنیم و دهک بالای جمعیتی کشور یعنی۱۰ درصد از جمعیت که ثروتمندتر از بقیه هستند سهمشان از این یارانه ها ۳۰ برابر دهک آخر جمعیتی یعنی ده درصد فقیرتر جمعیت کشور باشد. این در حالیست که آنها ۳۵برابر فقرا برای تفریح خود هزینه می کنند. آیا ما باید در جیب فقرا دست کنیم و از سهم آنها به ثروتمندان بدهیم تا سوخت آنها ارزان تر و امکان تفریحشان فراهم تر شود؟ آیا ما باید برنج مصرفی یک سال یک نفر را از او دریغ کنیم و در باک بنزین ثروتمندترها بریزیم؟ یعنی کیسه های برنج را از محرومان بگیریم و به ثروتمندان بدهیم. »

مجلس و خیانتی به نام خدمت
او ناآگاهی مردم و مجلس را مانع مهم تاخیر در اجرای هدفمندی یارانه ها می داند و می افزاید: «هدفمندی جراحی اساسی است که اگر اجازه داده بودند این اقدام در زمان هاشمی رفسنجانی انجام شده بود، وضع بسیار فرق می کرد. ولی خب نگاه های عوامانه و عدم آگهی از ابعاد آن، مجلس ما مانع این تحول شده است. مجلس ششم نیز حاضر نشد این کار را انجام دهد و در روزهای آخر عمر خود این موضوع را مصوب کرد تا گرانی هایش وبال گردن دولت بعدی شود. »

به عقیده وی: «دولت خاتمی این امکان را داشت تا هدفمندی یارانه ها را اجرا کند چرا که مجلس ششم با او همسو بود. اما حدس آنها این بود که اگر این کار را انجام دهند محبوبیت خود را از دست خواهند داد. آنها محبوبیت خود را بر مصلحت مردم ترجیح دادند. اما احمدی نژاد وقتی متوجه این قضیه شد اراده کرد این کار را انجام دهد. بعد معلوم شد این کار نه تنها محبوبیت را از بین نمی برد بلکه محبوبیت نیز می آورد. به نحوی که الان دولت جرات ندارد یارانه های نقدی حتی قشر ثروتمند را قطع کند. »

قدیری ابیانه با اشاره به این نکته که «یکی از ویژگی های مسئول اسلامی این است که مصلحت مردم را به محبوبیت خود ترجیح دهد یعنی اگر جایی احساس کرد مصلحتی وجود دارد ولی اجرای آن محبوبیت او را از بین می برد، باید مصلحت مردم را به محبوبیت خود ترجیح دهد. " می افزاید: «این موضوع را احمدی نژاد در دور اول به آن عمل کرد اماوقتی متوجه شد این موضوع محبوبیت می آورد در دور دوم تلاش کرد هدفمندی یارانه ها را به تحمیل مشایی به کشور گره بزند و از این طریق به هدفمندی ضربه زد. با دادن شعارهای اینکه ما ماهی فلان قدر پول نقد و هزار متر زمین می دهیم سعی کرد زمینه را برای رای آوردن مشایی فراهم کند. یعنی به جای صداقت اولیه در اجرایی کردن هدفمندی یارانه ها مسئله را به مشایی گره زد. و اینجا بود که مقاومت ها شروع شد. » »

او گذری هم به مجلس هفتم می زند و می افزاید: «مجلس هفتم هم اولین کاری که کرد تثبیت قیمت سوخت بود که کاری اشتباه هم بود. به عقیده من این کار مجلس خیانتی بود به نیت خدمت. نیت مجلس خدمت بود اما عملش خیانت بود. ما چنین ثروتی را همیشه از دست دادیم و متوجه ابعاد آن نیستیم. این هزینه عظیم به جای ریخته شدن در باک بنزین ها باید صرف سرمایه گذاری در منابع نفت و گازمان با کشورهای دیگر می شد تا آنها چند برابر ما سهم نبرند، یا در مهار آب ها و ساخت زیربناها هزینه می شد یا در تولید ثروت و اشتغال یا همچنین درمان. »

ارقام فاجعه بار از سوبسیدهای سوختی
قدیری ابیانه در ادامه آمارهایی از مبلغ یارانه های پرداخت شده ارائه می کند. البته او بارها بر این نکته تاکید می کند: «دولت روحانی اگر هدفمندی را اجرایی نکند هیچ اقدامی انجام نداده است. قیمت ها باید واقعی شود. چرا باید در جیب همه مردم دست کنیم و سهم آنها را به قشری خاص بدهیم؟ همین یارانه ها باعث شده است اسراف در مصرف سوخت بیداد کند. »

وی در ادامه چند آمار را ذکر می کند: «قیمت ها باید واقعی شود. چرا باید در جیب همه مردم دست کنیم و سهم آنها را به قشری خاص بدهیم؟ همین یارانه ها باعث شده است اسراف در مصرف سوخت بیداد کند. روزی ۲۸۵میلیون لیتر بنزین، نفت سفید و گازوئیل در ایران مصرف می شود. قیمت تمام شده این سه قلم لیتری ۳ هزار تومان است. حتی نفت و سفید و گازوئیل از بنزین نیز گران تر است. سرانه مصرف روزانه ما روزی ۳.۶ لیتر است یعنی روزانه در حدود ۱۱هزار تومان به ازای هر نفر. یعنی به ازای هر نفر ماهی ۳۳۰ هزار تومان و در یک خانواده ۵ نفری به طور متوسط یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان سوخت می سوزانند. این ارقام فاجعه است. در همین مدت از آغاز به کار دولت جدید، یارانه ای که برای بنزین داده شده معادل کل طلای معادن طلای کشور است یعنی بیش از یک و نیم قرن تولید طلای کشور. درحالیکه ثروتمندان ۳۰ برابر فقرا سهم می برند.

الان کل بودجه کل کشور معادل ۱۹۵هزار میلیارد تومان پیش بینی شده با ۵۰ هزار میلیارد کسری بودجه که در واقع رقم واقعی آن، ۱۴۵هزار میلیارد تومان خواهد بود. در حالیکه یارانه سوختمان به تنهایی ۲۰۰ هزار میلیارد تومان است. این در حالیست که سال گذشته اعلام شد با ۶هزار میلیارد تومان بودجه می شود بستری شدن در بیمارستان ها را رایگان کرد. ۶هزار میلیارد تومان کجا، ۲۰۰هزار میلیارد تومان کجا؟ الان اعلام شده ۲۰ میلیون نفر از ایرانیان نه بیمه هستند و نه هزینه درمان دارند. ما داریم دست در جیب این ۲۰ میلیون نفر کنیم و سهمشان را از نفت میگیریم و به اقشار ثروتمند می دهیم. این بدترین ظلم به فقراست. متاسفانه به علت ناآگاهی مردم اگر دولت بخواهد اصلاحات انجام دهد این ۲۰میلیون نفر جزء مخالفین خواهند بود. یعنی مردم فکر می کنند سوخت گران شود همه چیز گران شده و فقرا زیر دست و پا له می شوند. اگر سکه یک رو داشت این حرف صحیح بود. اما سکه روی دیگری هم دارد. این پول قرار نیست از بین برود بلکه قرار است در جای بهتری سرمایه گذاری شود. اگر به جای اینکه روزی دو تن طلا را در باک بنزین ماشین ها بریزیم که بسوزانند و هوا را آلوده کنند، این پول را در ایجاد اشتغال هزینه می کردیم به نفع کشور نبود؟

در ایران فرمولی بسیار رایج است و طرفدار دارد که می گویند بنزین گران نشود چرا که همه کالاها گران می شود و در نتیجه فقرا فقیرتر می شوند و راه حل را تنها در این می بینند که بنزین ارزان بماند یعنی دست کنیم در جیب فقرا و سهمشان را به ثروتمندان بدهیم تا فقرا زیر دست و پا له نشوند! »


در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات