مشروعیت، از اوکراین تا یمن
این ایده که یک حکومت فاسد و ظالم چون خاندان سعود و شیخنشینهای اقتدارگرای خلیج فارس به دنبال ایجاد ثبات در یمن هستند، واقعاً شگفتآور و از جهاتی مضحک به نظر میرسد و جالب آنکه شخص بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم جنایتکار صهیونیستی نیز از «صلح و ثباتی» که قرار است عربستان و نوچههایش برای مردم یمن به «ارمغان» آورند(!) حمایت میکند.
لرستان خبر -
حامد شهبازی؛ آمریکا همواره در قبال رهبران کشورهایی که در امور داخلی آنها دخالت می کند این سیاست را دنبال می کند که رهبران این کشورها تا زمانی دارای "مشروعیت" هستند که در راستای منافع قدرتها عمل کنند و از این منظر مشروعیت دارای تعریفی اتعطاف پذیر است.
مقایسه آنچه که در اوکراین طی دو سال گذشته روی داد که طی آن قدرتهای غربی و در راس آنها آمریکا رییس جمهوری مشروع و منتخب این کشور را طی کودتاهی از قدرت ساقط کردند و غرب و رسانه های آن با تبلیغات گسترده به دنبال تحمیل این باور بودند که مردم اوکراین خواهان تغییر رژیم و حضور دولتی دیگر بودند با حوادث یمن که مردم به معنای واقعی خواهان تغییر رژیم و ساقط شدن رییس جمهوری بودند که دست نشانده و گوش به فرمان بیگانگان بود، به خوبی تناقض بین سیاستها و دیدگاههای غرب را در قبال مشروعیت حکومتها و رهبران کشورها روشن می سازد.
مبارزان حوثی اکنون در منطقه ای که نیم قرن پیش یمنیها از سوی نیروهای استعماری بریتانیایی کشته و مورد شکنجه قرار می گرفتند، در حال جنگ با نیروهای وفادار و تحت حمایت سعودی عبد الربه منصور هادی رییس جمهوری مخلوع یمن هستند. همین هفته گذشته بیش از 40 غیرنظامی که در یک اردوگاه آوارگان سازمان ملل ماوا گرفته بودند در یک حمله هوایی جنگنده های سعودی کشته شدند.
جالب آنکه آمریکا و انگلیس شانه به شانه عربستان در این جنگ یک طرفه علیه فقیرترین و ضعیفترین کشور عرب منطقه حضور دارند و آمریکا که تا به حال نیز حمایتهای "لجستیکی و اطلاعاتی" از طریق یک "مرکز برنامهریزی مشترک" به عربستان ارائه داده بود طی هفته جاری اعلام کرد که به ارسال محموله های سلاح به عربستان سرعت می بخشد و فیلیپ هاموند وزیر خارجه انگلیس نیز از تعهد لندن در قبال "حمایت از عملیات سعودیها از هر طریق ممکن" خبر داد.
دستاویز ریاض برای حمله به یمن این امر بود که مبارزان حوثی از سوی جمهوری اسلامی ایران حمایت می شوند و شیعه هستند. هادی که در پی سرکوب یک قیام مردمی و به عنوان یک معامله هماهنگ شده از سوی عربستان و انتخاباتی با حضور یک نامزد در سال 2012 به ریاست جمهوری گمارده شد مدعی است که رییس جمهوری مشروع یمن است و این حق را داراست که خواستار "کمکهای بین المللی" شود اما "کمکهای بین المللی" مدنظر وی بیش از آنکه به ثبات یمن بینجامد به نابودی این کشور انجامیده است.
دوره هادی به عنوان رییس جمهوری انتقالی در سال گذشته میلادی به پایان رسید و وی در ژانویه قبل فرار از کشور و پس از آنکه مبارزان حوثی کنترل صنعا پایتخت را به دست گرفتند، از قدرت کنارهگیری کرد بنابراین دیگر رهبر مشروع یمن محسوب نمی شد.
نحوه برخورد با هادی با ویکتور یانوکوویچ رییس جمهوری منتخب اوکراین خود گویای همه چیز است که پرواز وی از کیاف به یک بخش دیگر از کشور خود (و نه یک کشور بیگانه نظیر آنچه که هادی با فرار به عربستان انجام داد) از سوی قدرتهای غربی به این نحو تلقی شد که به خلع وی از قدرت مشروعیت می دهد و این موضعگیری نشان می دهد که تعاریف برای قدرتهای بزرگ تا چه میزان دارای انعطاف و از جهاتی متناقض می تواند باشد.
اما خطر آشکار ناشی از جنگ عربستان علیه یمن این واقعیت است که آتش درگیری های فرقهای را در سراسر منطقه روشن کرده و زمینه ساز ظهور و تحرکات بی ثبات کننده گروههای تروریستی و بنیادگراست که این امر کشورهای منطقه را درگیر بحرانی خواهد کرد که دود آن به چشم تمامی کشورهای منطقه خواهد رفت. در حال حاضر 150 هزار نیروی سعودی در مرز یمن تجمع کرده اند. پاکستان از سوی ریاض تحت فشار است تا برای اتمام اقدام جنایتکارانه خاندان آل سعود، نیرو اعزام کند و ژنرال عبدالفتاح السیسی دیکتاتور مصر نیز اعلام کرده "در صورت لزوم" نیروهایی را برای جنگ عازم یمن خواهد کرد.
قیام مبارزان حوثی که از سوی بخشهایی از ارتش و حامیان عبدالله صالح رییس جمهوری پیشین یمن حمایت می شوند، در فقر و تبعیض ریشه دارد و به دوره تهاجم آمریکایی-انگلیسی بهع عراق به بیش از یک دهه پیش باز می گردد. اما یمن که جولانگاه تروریستهای القاعده نیز بوده، طی سالهای اخیز هدف صدها حمله از سوی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی قرار داشته است که طی آن غیرنظامیان بسیاری جان خود از دست دادند و در هم آمیختن جنگ داخلی و مداخله بیگانگان به القاعده حیات دوباره ای داد.
این ایده که یک حکومت فاسد و ظالم چون خاندان آل سعود و شیخ نشین های اقتدارگرای خلیج فارس به دنبال ایجاد ثبات در یمن هستند، واقعا شگفت آور و از جهاتی مضحک به نظر می رسد و جالب آنکه شخص بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم جنایتکار صهیونیستی نیز از "صلح و ثباتی" که قرار است عربستان و نوچههایش برای مردم یمن به "ارمغان" آورند! حمایت می کند. تا به حال که به جای"صلح و ثبات" خاندان آل سعود بمب و موشک را برای مردم یمن هدیه آورده اند و حملات شبانه روزی سعودیها و متحدانش، جنگی را به ارمغان آورده که آثارش نه تنها خاورمیانه بلکه کل دنیا را نیز تحت تاثیر قرار داده است و کشته شدن بیش از 500 غیرنظامی ارمغان این بمبارانها بوده و صلیب سرخ اکنون نسبت به وقوع "فاجعهای" در بندر عدن هشدار می دهد.
همین خاندان آل سعود بود که قیام مردم در بحرین را با اعزام تانکها و ادوات سنگین درهم شکست و با کمکهای مالی گسترده زمینه ساز سرنگوی رییس جمهوری منتخب مصر در سال 2013 شد و اسپانسر جنبشهای تکفیری و وهابی بوده که پیامدهای فاجعه بار اقدامات آنها برای سالها ادامه می یابد.
برای خاندان آل سعود جنگ در یمن به معنای تقویت کنترل خود بر شبه جزیره عربستان و رهبری خود در جهان سنیها در برابر جهان شیعی و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت بلامنازع است حال آنکه رهبران کوتهفکر سعودی نمی دانند که این اتحاد شیعی و سنی به دور از هرگونه تفکر فرقهای است که در کنار یکدیگر اسلام راستین را به معنانی واقعی کلمه از هر گونه گزند و تندروی مصون می دارد. برای قدرتهای غربی که خاندان آل سعود را به مدرنترین و پیچیدهترین سلاحها مسلح می کنند، جنگ در یمن به معنای پول بیشتر و نقش حیاتی است که شاهزادههای سعودی در حفاظت از منافع قدرتها در نفت و گاز خاورمیانه ایفا می کند.
آمریکا و متحدانش پس از فاجعههای جنگهای عراق و افغانستان دیگر تمایلی ندارند که سربازانشان پای در کارزارهای جدیدی بگذارند اما مداخله جوییهای نظامی آنها نه تنها کم نشده بلکه چندبرابر شده است. اوباما طی ریاست جمهوری خود به هفت کشور مسلمان حمله کرده است و اکنون در چهار کشور عربی(عراق، سوریه، لیبی و یمن) جنگ همه جانبهای در جریان است و در هر یک ازاین جنگها، مداخله نظامی آمریکا و غرب کاملا مشهود است. عربستان سعودی بزرگترین بازار سلاح انگلیس است و فروش تسلیحات آمریکایی به کشورهای حوزه خلیج فارس از میزان آن به نسبت دوره جرج بوش فراتر رفته است.
جنگ یمن بیش از آنکه صلح و ثبات را برای مردم مظلوم این کشور به همراه آورد، خونریزی و کشتار به دنبال داشته و رهبران سعودی نابخردانه در پازلی بازی می کنند که برندگان آن صهیونیستها و کارخانجات تولید کننده سلاح هستند که از هر بحران و جنگی استقبال می کنند. آمریکا در هر منطقه ای که مداخله کرده جز ویرانی و فاجعه به دنبال نداشته و نام خاندان آل سعود به عنوان شاهزادگانی که خاورمیانه را به جنگ و بحران سوق دادند، در تاریخ ثبت خواهد شد.
منبع: فارس