شهید سید فخرالدین رحیمی از زبان برادر/
شهید رحیمی با تمام وجود به امام و انقلاب عشق می ورزیدند
برادر شهیدم زندگی پر شور و کارهای سیاسی و اجتماعی و مبارزاتی خود را در سن 17-18 سالگی در شهر مقدس قیام (قم)، قبل از واقعه تاریخی و انقلاب آفرین 15 خرداد شروع میکند با پخش و چسبانیدن اعلامیه.
شهید حجت السلام والمسلمین سید نورالدین رحیمی به مناسبت سالگرد شهادت برادر ارجمندش شهید سید فخرالدین رحیمی میگوید:
... برادر شهیدم زندگی پر شور و کارهای سیاسی و اجتماعی و مبارزاتی خود را در سن 17-18 سالگی در شهر مقدس قیام (قم)، قبل از واقعه تاریخی و انقلاب آفرین 15 خرداد شروع میکند با پخش و چسبانیدن اعلامیه.
بعد از این که به زندان میافتد. بعد از خلاصی از زندان به خرمآباد موطن اصلی خود میآید و با تبعید شدن امام فعالیت و مبارزات خود را به عنوان یک وظیفه الهی و دینی علیه رژیم منحوس پهلوی ادامه میدهد. ارشاد نسل جوان و هدایت آنان در مسیر مبارزه و روشنگری مسجد علوی را پایگاه و سنگر برای خود قرار میدهد و با منبر و بیانات پر شور خود هیجان و تحرک به وجود میآورد و جوانانی مبارز و مؤمن میسازد در این رابطه مبلغان و گویندگان پر حرارت و مبارز به مناسباتی در آنجا به سخنرانی میپردازند از شدت تنفر و انزجار نسبت به رژیم ستم شاهی حتی نام خیابان ششم بهمن را به خیابان علوی بر میگردانند و در این زمینه تابلو نصب میکند و بعد از آن تحت تعقیب عوامل ساواک قرار گرفته و به زندان میافتد بعد از چند ماهی با محدودیت کامل بیرون آمده تا فرصتی پیش میآید و به مناسبتی به منبر برود و در یکی از مساجد خرمآباد از جنایات خاندان ننگین پهلوی سخن به میان آورد و به وارد کردن مواد مخدر به وسیله اشرف پهلوی به صراحت نام میبرد و باز تحت تعقیب قرار میگیرد و به چند ماه زندان در خرمآباد و در کمیته به اصطلاح ضد خرابکاری با شکنجههای زیاد محکوم میشود و بعد از رهایی از زندان به خرمآباد میآید و به وظایف دینی و مبارزاتی خود ادامه میدهد.
بالاخره او را به ایرانشهر تبعید میکنند از حسن اتفاق قبلاً برادر بزرگوار حضرت آیتا... خامنهای به آنجا تبعید شده مدتی از محضر ایشان بهرهمند میشود و از آنجا به اقلید فارس تبعید میشود و باز به خرمآباد آمده و تا پیروزی انقلاب اسلامی در رابطه با عشایر غیور و سلحشور جوانان مبارز و پرشور خرمآباد به فعالیت و مبارزات خود ادامه میدهد، و خطوط انحرافی و یا سازشکارانه را حتی در بین بعضی از روحانیون میگوید و افشا میکند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسجد علوی محل برقرری یکی از کمیتههای قوی و مهم قرار گرفته و در آنجا با هماهنگی با سایر کمیتهها به شکل دادن اقدامات و فداکاریهای مردم مسلمان و مبارز و کمک رسانی به خوزستان و منطق سیل زده و زلزله زده به مقدار زیادی کار میکند، در بهار 1358 عده زیادی از عشایر محترم و غیور لرستان را با لباس محلی در وضعی جالب به حضور امام بزرگوار در مدرسه فیضیه میبرد در آن محضر مقدس سخنان پرشور ایراد میکند که بعداً به صورت جزوهای منتشر میشود و در انتخابات اولین رئیس جمهوری بنا به وظیفه اطاعت از جامعه مدرسین و علمای بزرگ در خط امام اقدام مینماید و در همان اوائل بی توجهی خود را نسبت به بنی صدر، خائن فراری ابراز میدارد حتی خطرات آینده و انحرافات او را گوشزد میکند اگرچه عدهای باور نمیکنند ولی با بینش مخصوص به خود خطوط فکری او را فهمیده بود همانطوی که در دوران نمایندگی در مجلس شورای اسلامی با آن جو مسموم به روشنگری و افشای خود ادامه میدهد.
مسافرتهای زیادی در رابطه با ملاقات با علما و انقلابیون بزرگ دارد. مکرراً با شهیدان محراب آیتا... سید اسدا... مدنی و آیتا... سید عبدالحسین دستغیب برخورد میکند و از حضورشان و سایر بزرگان بهرهها میبرد . خلاصه کنم با تمام وجود به امام و انقلاب و یاران با وفای امام عشق می ورزید. برادر شهیدم از فیضیه شروع نمود و در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به پایان رساند و به آرزوی خود نائل شد و به همراهی شهید مظلوم سید محمد بهشتی و یاران عزیز به خیل شهدا پیوستند و با فدای جان و ایثار خون خود انقلابی دیگر تحقق بخشیدند.