سعدالله زارعی

شهادت «حاج حسان القیس» یکی از فرماندهان حزب الله در بحبوحه جنگ نظام سوریه و حزب الله لبنان با تروریزم حقایق زیادی را برملا می کند، از سوی دیگر همزمانی ترور القیس با آشوب های جدید گروه ۱۴ مارس در طرابلس لبنان ارتباط حوادث را به خوبی نشان می دهد.

مسئولیت ترور حاج حسان القیس را سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی -موساد- به طور رسمی بر عهده گرفته و این در حالی است که پیش از این، تل آویو مسئولیت ترور عماد مغنیه را بر عهده نگرفت. خود این مسئله بیانگر نکاتی است که در فاصله شهادت حاج رضوان تا شهادت حاج حسان در منطقه اتفاق افتاده است چرا که مخفی نگاه داشتن و سپس اعلام رسمی یک اقدام که می تواند پیامدهای امنیتی و سیاسی مهمی به همراه داشته باشد بدون نگاه به منفعتی بزرگتر منطقی نیست و طبعا تل آویو نیز این قاعده را در نظر داشته است.

شهادت حاج حسان القیس که بر اساس نوشته روز پنج شنبه گذشته «ها آرتص» بر مبنای یک اقدام دقیق و حرفه ای و تلاش گسترده صورت گرفته است برای نوعی «اعلام رسمی» همگرایی میان رژیم ذاتا تروریست با گروه های تروریستی است که علی الظاهر داعیه دینی دارند. رژیم صهیونیستی در این اقدام، پرده از همکاری منطقه ای برای خنثی کردن جبهه مقاومت برداشته است. این البته اولین اقدام آنان نیست. همان گونه که این قلم در یادداشت هفته قبل نوشت، تلویزیون اسرائیلی وابسته به کنست فاش کرد که دو تن از مقامات دولت و مجلس رژیم صهیونیستی در ترکیه با فرماندهان گروه های مسلح تروریستی که در سوریه علیه دولت این کشور مشغول جنگ هستند، ملاقات کرده و به آنان درباره کمک جدی اسرائیل اطمینان داده اند. ترور فرمانده نظامی حزب الله در این شرایط بدون شک در این راستا انجام شده است.

اگرچه رژیم صهیونیستی حسان القیس را در جلوی درب منزل وی در خیابان سنت ترز در منطقه الحدث به شهادت رسانده است اما همان گونه که روزنامه هاآرتص در روز پنج شنبه فاش کرد او از دهه هشتاد میلادی به طور مشترک از سوی دستگاه های اطلاعاتی غربی و عربی تحت تعقیب و زیر نظر بوده است. با این وصف کاملا پیداست که یک جریان پیچیده و در هم تنیده اطلاعاتی پشت این ترور قرار گرفته است. بعضی از خبرها و رموزی که به طور سربسته در بعضی از رسانه ها منعکس شده است، بیانگر مشارکت برخی از دولت های عربی در این ترورهاست. روزنامه «اسرائیل تایمز» دیروز نوشت: «علایق اسرائیل با دولت های محافظه کار عرب حوزه خلیج فارس در کنترل حزب الله و سایر نیروهای منطقه ای مرتبط با ایران به یکدیگر نزدیک شده است و این موضوعی است که می تواند مقدمه انواعی از همکاری ها در حوزه های مختلف باشد. »

درز دادن علایق مشترک تنها از سوی اسرائیلی ها صورت نگرفته بلکه طی هفته های اخیر شاهد علامات مشابهی از سوی دولت سعودی هم بوده ایم. یک مقام امنیتی نزدیک به بندر بن سلطان رئیس دستگاه امنیتی عربستان هفته گذشته گفت «دشمن دشمن ما دوست ماست و اسرائیل از این قاعده مستثنی نیست» در واقع این مقام امنیتی پرده از همکاری عربستان و رژیم صهیونیستی برداشت. در همین ایام روزنامه «الحیات» چاپ لندن که به سعودی ها تعلق دارد طی مقاله ای تحلیلی نوشت «دخالت ایران در کشورهای عرب منطقه مسئله امروز ماست و تجاوزات رژیم تل آویو به گذشته تعلق دارد و می توان از همه ظرفیت های مخالف ایران برای مهار ایران استفاده کرد. »

ترور شهید حسان القیس اگرچه برای حزب الله لبنان یک ضربه به حساب می آید و جایگزین کردن انسان هایی که در یک فرایند ۳۰ ساله تربیت شده اند کار دشواری است، در عین حال این یک فرصت را در اختیار حزب الله قرار می دهد. اسرائیل می تواند با استناد به ترور المبحوح، عماد مغنیه و القیس نفوذ اطلاعاتی خود را به رخ بکشد ولی نمی تواند خود را از پیامدهای این اقدامات مبری به حساب آورد. اقدام انتحاری رژیم صهیونیستی فضای واکنش حزب الله را اخلاقی و قابل قبول تر می کند.

مردم لبنان و نیز ملت های منطقه به هیچ وجه دست باز اسرائیل و دست بسته حزب الله را نمی پسندند اما اقدام حزب الله لبنان می تواند ابعاد و جنبه های مختلفی داشته باشد. یکی از این اقدامات تهدید بیشتر اعتبار امنیتی این رژیم است کما اینکه در طول ماه های اخیر حزب الله با به پرواز درآوردن پهپاد بر فراز فلسطین اشغالی ضربه مهلکی به اعتبار امنیتی آن زده است. به غیر از این حزب الله می تواند در یک عملیات غافلگیرانه تعدادی از نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی را به هلاکت رسانده و عده ای را به اسارت خود درآورد.

ترور شهید حسان القیس که نقش قابل ملاحظه ای در به روز شدن تجهیزات فنی حزب الله داشته است قطعا وقفه ای در کار حزب الله ایجاد نمی کند کما اینکه شهادت عماد مغنیه با همه اندوهی که به همراه آورد مانع پیروزی حزب الله در نبرد بزرگ و ۱۶ روزه القصیر نشد. شهادت القیس زمانی اتفاق افتاد که به نوشته «هاآرتص» ۳۰ سال جهاد را پشت سر گذاشته و همه نیرو و توان خود را مصروف تضعیف امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل کرده بود اما این شهادت براساس منطق اسلامی، نیروهای جدید با انگیزه های مضاعفی را وارد میدان می کند و به آنان می آموزد که می توانند نقش های حساسی را ایفا کرده و ضربات سخت به دشمن وارد کنند در عین حال ۳۰ سال از آسیب دیدن از دستگاه های اطلاعاتی و نظامی دشمنان در امان باشند.

این که یک رزمنده پس از حدود ۳۰ سال به شهادت می رسد، نشانه ۳۰ سال خون دل خوردن دشمن برای پیدا کردن القیس بوده است و این در جای خود یک موفقیت بزرگ اطلاعاتی و حفاظتی به حساب می آید اما برای یک لحظه تصور کنید که حزب الله تصمیم بگیرد بلندپایه ترین مقام اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را از طریق ترور از میان بردارد، مسلماً حزب الله برای این کار به بیش از یک سال زمان احتیاج ندارد.

اقدام رژیم صهیونیستی به جمع آوری اطلاعات از سرویس های مختلف و ایجاد یک ائتلاف اطلاعاتی عربی، غربی، عبری بیان کننده آن است که منطقه ما در شرایط حساسی است که این رژیم ها برای عبور از آن به اقداماتی نیازمند شده اند که پاسخگویی دوباره آن بسیار دشوار است. اقدام غیر اخلاقی به هیچ وجه نمی تواند از قدرتمند بودن مرتکبین آن خبر داده و ضعیف بودن طرف مقابل را به نمایش بگذارد.

این ترور در یک منطقه عمیقاً اخلاقی اتفاق افتاده و این می تواند به نوعی اجماع اخلاقی علیه اسرائیل و رژیم هایی نظیر رژیم عربستان منجر شود و این همان نیازی است که حزب الله آن را دنبال می کند. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در مراسم شب عاشورا طی یک سخنرانی خطاب به اسرائیلی ها اعلام کرد که فردا تظاهرات سینه زنان حسینی با شکوه همیشگی انجام می شود و لو اینکه صهیونیست ها بخواهند آن را به خاک و خون بکشند این به این معناست که شهادت مقوله ای نیست که بتوان با آن، حزب الله و هواداران آن را متوقف کرد. رژیم تل آویو آن روز نتوانست به اجتماع روز عاشورا که سیدحسن در آن ظاهر شده بود حمله کند ولی نمی توانست خشم خود از اقتدار حزب الله را مخفی نگه دارد.

اما در تحلیل این ماجرا، توجه به چرایی توسل رژیم صهیونیستی به این ترور و ترورهایی نظیر این حائز اهمیت است. رژیم صهیونیستی در فضایی آکنده از بغض بعضی از فرقه های منحرف خشونت طلب و بعضی از رژیم های عربی، دست به این ترور زده و بطور نسبتاً علنی مسئولیت آن را پذیرفته است. این موضوع بیانگر آن است که اسرائیل در صدد برآمده یک پیوست امنیتی میان خود و اینگونه رژیم ها و این قبیل فرقه های تندرو به تصویر بکشد در واقع در شرایطی که تندروهای مسلح سوریه در حال شکست هستند و رژیم سعودی از شدت خشم نسبت به باخت در سوریه دیوانه وار فریاد می زند، این ترور را انجام داده است.

در واقع رژیم تل آویو با این ترور نه فقط خواسته است که مرحمی بر زخم های عناصر مسلح تکفیری و رژیم وهابی سعودی بگذارد بلکه در صدد برآمده تا زمینه های اعلام رسمی تر و علنی تر روابط این گروهها و این دولت با صهیونیست ها را فراهم نماید. این موضوعی است که ردپای آن قابل شناسایی می باشد.

یک روز پس از ترور شهید القیس، روزنامه المستقبل وابسته به جریان ۱۴ مارس که به عربستان وابستگی آشکار دارد، نوشت: «حسان القیس، یکی از نیروهای مؤثر حزب الله در نبرد القصیر بوده است» کاملا واضح است که المستقبل از اقدام صهیونیست ها استقبال کرده و آن را نشانه نوعی همگرایی عربی - اسرائیلی ارزیابی نموده است.

ترور القیس به خوبی معنای عملیات حزب الله در القصیر و تل کلخ و… را بیان می کند. پیش از این، حزب الله متهم بود که مبارزه با اسرائیل را رها کرده و در مقابل یک عده از مسلمانان در سوریه صف آرایی کرده است. ترور القیس ثابت کرد که آن نبرد هم نبرد حزب الله با رژیم صهیونیستی بوده و گرنه چرا این رژیم، چریک موثر حزب الله را هدف قرار داده است. این ترور پیوستگی جبهه تروریزم وهابی با تروریزم صهیونیستی را نشان می دهد و در واقع حزب الله می تواند آن را بعنوان شنیدنی ترین توضیح خود به مردم منطقه ارائه کند.

حزب الله لبنان در مواجهه اخیر با موج تروریزم، یک اقدام مسئولانه انجام داده و در کنار همه کسانی قرار گرفته است که از افراط گرایی مذهبی و تروریزم نگران هستند با این وصف حزب الله از این مسیر هم نشان می دهد که قابلیت آن را دارد که بعنوان یک نیروی فراملی برای رفع دغدغه های امنیتی و سیاسی ملت های منطقه تلاش کند. شهادت القیس یکی از دلایل صلاحیت حزب الله در ایفای این نقش حساس در منطقه و جهان اسلام است.
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات