من فکر می کنم اصلاح طلبان در سال ۱۳۸۸ و در جریان فتنه پس از انتخابات، مرتکب یک خودزنی بزرگ شدند و هنوز وقت لازم است تا بتوانند خود را در صحنه سیاسی کشور احیاء کنند.

به گزارش افکارنیوز ، یکی از گره های تاریخی دولتمداری در تاریخ معاصر ایران زمین بدون شک شخصیت پررمز و راز و پرسروصدای اسفندیار رحیم مشایی در دولت های نهم و دهم است. جایی که هنوز هم بسیاری از کارشناسان و متفکران نتوانسته اند دلیل قابل قبولی برای پافشاری رئیس جمهور سابق بر حمایت از مشایی با توجه به مخالفت های بی شمار برای خود پیدا کنند. به نظر هم می رسد کشف پشت پرده ارتباط مشایی با دولت های نهم و دهم و همچنین اسرارهای ناگفته در این زمینه یکی از نکات شنیدنی مادرتاریخ برای آیندگان خواهد بود.

در این زمینه و همچنین برای واکاوی روند تصمیم گیری در حلقه اول دولت احمدی نژاد با یکی از نزدیکان رئیس دولت های نهم و دهم یعنی علی اکبر جوانفکر که خود در همین حلقه می گنجید گفت وگوکردیم. علی اکبر جوانفکر مدیرعامل سابق خبرگزاری ایرنا، مدیر موسسه مطبوعاتی ایران و مشاور مطبوعاتی و رسانه ای محمود احمدی نژاد در دوران تصدی شهرداری تهران و ریاست جمهوری بود. در دوران مدیریت عبدا… ناصری بر خبرگزاری ایرنا وی از این سازمان جدا شد و توسط احمد خادم المله دوست قدیمی خود در ایرنا به محمود احمدی نژاد که آغازین روزهای تصدی سمت شهرداری تهران را می گذراند معرفی شد. او از آن هنگام یکی از مهره های رسانه ای احمدی نژاد به شمار می رود.

علی اکبر جوانفکر در آخرین روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲ با حضور در ستاد انتخابات کشور ثبت نام کرد و قبل از اعلام نتایج احراز صلاحیت توسط شورای نگهبان با صدور بیانیه ای به نفع اسفندیار رحیم مشایی از انتخابات ریاست جمهوری کناره گرفت. وی در گفت وگوبا آرمان حمایت احمدی نژاد از مشایی را عدالت قلمداد می کند و می گوید «در طول سه سال منتهی به پایان دولت دهم، جریان های مخالف دولت به تصویرسازی های عجیب و غریبی درباره مهندس مشایی روی آوردند» . علی اکبر جوانفکر همچنین رفتار اصولگرایان با دولت احمدی نژاد را صحیح نمی داند و معتقد است: «اصولگرایان در برابر دولت آقای احمدی نژاد، رفتار بی منطقی را در پیش گرفته بودند و به نظر من آنها بدون آنکه متوجه باشند زیرپای خودشان را خالی کردند و نماد ضرب المثلی شدند که یکی بر سر شاخ بن می برید» . در ادامه متن کامل گفت وگوی آرمان با علی اکبر جوانفکر را از نظر می گذرانید.

برخی کارشناسان سیاسی معتقدند عملکرد آقای احمدی نژاد در دولت های نهم و دهم با یکدیگر متفاوت بود. این عده دولت نهم را دولتی خدمتگزار و صادق به شمار می آوردند و معتقدند دولت دهم از مسیر اصلی خود فاصله گرفت و به جای رسیدگی به مطالبات مردم و گروه های سیاسی، دست به جنجال های سیاسی زد. نظر شما در این رابطه چیست؟

بنده معتقد نیستم که این ادعا منتج از یک نظریه کارشناسی باشد. یک نظریه وقتی کارشناسی است که با واقعیت ها همخوانی داشته باشد. دولت دهم در گستره ای وسیع تر از دولت نهم، نقش موثر خود را در حوزه خدمت رسانی به جامعه به نمایش گذاشت. مسکن مهر به عنوان یک کار بزرگ و بی بدیل، ثمره اهتمام دولت دهم بود و در سایر حوزه ها نیز فعالیت های عمرانی با جدیت پیگیری شد.

اگر دولت از مسیر اصلی خود فاصله گرفته بود، پس قانون هدفمندی یارانه ها را چگونه با موفقیت به اجرا گذاشت و توانست آن را به عنوان یک الگوی مطلوب اقتصادی به جهان عرضه کند، دستاوردی که مراکز بین المللی اقتصادی نیز بر آن مهر تایید زده اند. ایران در حوزه هوا و فضا به پیشرفت های شگرفی دست پیدا کرد و موفق شد موجود زنده به فضا بفرستد، غنی سازی ۲۰ درصد در انرژی هسته ای، تولید صدها قلم دارو با استفاده از فناوری های نوین و تولید داروهای بیماران دیابت، تالاسمی، ام اس و سرطان در کشور، ساخت هواپیماهای بدون سرنشین و رادار گریز و پیشرفت های شگرف علمی و نظامی نتیجه حرکت دولت دهم در مسیر درست بوده است.

این یک باور فراگیر است که با وجود همه سنگ اندازی ها و مشکلاتی که به صورت مدیریت شده علیه دولت دهم صورت گرفت، دکتر احمدی نژاد به عنوان سکاندار اصلی دولت، مسیر خود را گم نکرد و در عین تلاش مجدانه ای برای پیشرفت کشور به عمل آورد و کوشید به صورتی فعال به مقابله با کسانی بپردازد که به ناحق، سنگ اندازی و ناهموار کردن مسیر حرکت دولت را در دستور کار خود قرار داده بودند.

چرا دکتر احمدی نژاد با علم به اینکه بسیاری از هواداران خود و دوستان سیاسی را به خاطر وجود اسفندیار رحیم مشایی در دولت از دست خواهد داد، در طول هشت سال دولتمداری دست از حمایت وی برنداشت؟

دکتر احمدی نژاد همواره مدافع حق و عدالت بوده است. برخی ها این رویکرد را در حمایت از یک یا چند نفر خلاصه می کنند در حالیکه ایشان همواره از مظلوم در برابر هجمه های ظالمانه و مدیریت شده یک جریان سیاسی دفاع کرده است. خلاصه کردن این جهت گیری ستودنی دکتر احمدی نژاد به حمایت از آقای مشایی به قیمت از دست دادن سایر دوستان، فرار از اذعان به یک حقیقت ماندگار یعنی ایستادگی مردانه رئیس جمهور بر موضع حق و عدالت است. این یک تجربه تکرار شونده تاریخ است و نباید از برخی اتفاقات نگران بود زیرا ریزش ها و رویش ها در ذات چنین رویکردی نهفته است.

نقش و کارکرد اسفندیار رحیم مشایی دقیقا در دولت های نهم و دهم چه بود؟ این که برخی معتقدند که وی به نوعی رفتارهای شهودی دست می زده است صحت دارد؟

در طول سه سال منتهی به پایان دولت دهم، جریان های مخالف دولت به تصویرسازی های عجیب و غریبی درباره مهندس مشایی روی آوردند. ایشان یک فرد عادی اما متدین است و در عمل نشان داده شد که صف آرایی های صورت گرفته و ادعاها و اتهامات بی اساس وارده نسبت به آقای مشایی، حرکتی غیرمنطقی و بی اساس بوده است.

چرا تا به این اندازه به دولت آقای احمدی نژاد انتقاد می شد؟ به نظر شما اقدامات آقای احمدی نژاد به این انتقادات دامن می زد یا اینکه برخی از ابتدا کمر به تخریب احمدی نژاد و دولتش بسته بودند؟

نمودار سینوسی فعالیت دولت ها تا قبل از سال ۸۴ نشان می دهد که دوره دوم ریاست جمهوری، به دوره ورود دولت ها به حوزه فعالیت های حزبی و سیاسی برای حفظ قدرت تبدیل شده است و این یعنی ورود به عرصه مباحث پرچالش و بی حاصل که نتیجه اش از چشم افتادن دولت ها و سربرآوردن چهره های جدید بوده است. دکتر احمدی نژاد از ابتدا اعلام کرده بود که مخالف بازی های حزبی است و وارد این عرصه نخواهد شد. بنابراین لازم بود تا فراروی دولت دهم چالش هایی بوجود آید که نتیجه اش به اصطلاح از چشم افتادن رئیس جمهور و دولتمردان او باشد.

بنابراین بعد از حوادث سال ۱۳۸۸ و تلاش های نافرجامی که فتنه انگیزان به عمل آوردند، به نظر می رسید که یک جریان مدیریت شده ای در صدد برآمده است تا با محدودسازی حوزه اختیارات رئیس جمهور، مسیر حرکت دولت را ناهموار کند. این تلاش های در دو سال آخر ابعاد گسترده تری به خود گرفت و به ویژه تمرکز آن در حوزه اقتصاد، برای کشور و مردم خسارت بار شد. این جریان با استفاده از ابزار رسانه ای، گناه نابسامانی ها را متوجه دولت کرد اما پایگاه مردمی دکتر احمدی نژاد به حدی گسترده بود که نامزد مورد حمایت او به صورت بالقوه آرای بیشتری از سایر نامزدها داشت و دیدیم که برای اولین بار این امکان فراهم نشد تا نامزد مورد نظر دولت در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری حضور داشته باشد. به این ترتیب روشن است که تخریب ها و انتقادات علیه دولت دهم چه هدفی را دنبال می کرده است.

اصولگرایان یکی از عوامل شکست در انتخابات ریاست جمهوری را اقدامات دولت آقای احمدی نژاد می دانند. جناح اصولگرایی معتقد است رفتار های غیرقابل پیش بینی احمدی نژاد مردم را نسبت به کلیت جریان اصولگرایی بدبین کرد و به همین دلیل مردم در انتخابات به اندیشه اصلاح طلبی که در قامت حسن روحانی عنوان می شد تمایل نشان دادند. نظر شما در این رابطه چیست؟

در دو سه سال اخیر، اصولگرایان از آقای احمدی نژاد فاصله گرفته و حتی در برابر او صف آراسته بودند بنابراین باید دید که چرا آنها آثار تصمیمات و اقدامات ایشان آن هم از نوع هیجانی و غیرقابل پیش بینی اش را به حساب خودشان می گذارند! من فکر می کنم که فرار از حقیقت، مهر تاییدی بر تداوم شکست ها خواهد بود و اگر کسی درصدد متوقف کردن شکست و نیل به پیروزی باشد باید شجاعت مواجه شدن با حقیقت را داشته باشد و به استقبال آن برود. اصولگرایان در برابر دولت آقای احمدی نژاد، رفتار بی منطقی را در پیش گرفته بودند و به نظر من آنها بدون آنکه متوجه باشند زیرپای خودشان را خالی کردند و نماد ضرب المثلی شدند که یکی بر سر شاخ بن می برید! اما در سوی دیگر توجه داشته باشید که مردم آقای روحانی را به عنوان یک فرد اصلاح طلب انتخاب نکردند و خود ایشان همچنین داعیه ای نداشته است. دولت آقای روحانی نماد حزب کارگزاران است و در تشخیص ماهیت رویکردی رئیس جمهور و دولت جدید نباید به اشتباه بیفتید.

فکر می کنید آقای روحانی و کابینه تدبیر و امید در آینده با چه چالش هایی مواجه خواهد بود؟

شاید لازم نباشد برای پی بردن به چالش های دولت جدید، به آینده نگاه کنیم. این چالش ها از هم اکنون هم قابل رصد کردن هستند. از قدیم گفته اند که با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود. باید دید از این تاکیدهای بی وقفه درخصوص تدبیر، امید، کلید و اعتدال، چه چیزی نصیب مردم می شود. کلیدی که به دست آقای روحانی داده اند تاکنون فقط بر درهایی که دولت احمدی نژاد به روی مردم گشوده بود، قفل زده است. فعالیت های غنی سازی در مراکز تحقیقاتی انرژی هسته ای، سفرهای استانی، مسکن مهر، پرداخت یارانه ها و ارتباط دولت با مردم متوقف شده است.

آیا این روند امیدآفرین است؟ من فکر می کنم دولت جدید به لحاظ نگرشی در حال فاصله گرفتن از مردم است. نگاه دولت جدید از آغاز به خارج بوده است و می خواهد از رهگذر بهبود همکاری های خارجی، موقعیت داخلی خود را تثبیت و تحکیم بخشد. تجربه نشان داده است که وقتی از موضع ضعف و ناتوانی به سمت خارج می رویم نه تنها دستاوردی نخواهیم داشت بلکه چیزهای زیادی را هم از دست خواهیم داد. آقای روحانی می گوید که خزانه خالی است و دولت جدید وارث مشکلات سخت اقتصادی است و در همان حال به سمت مذاکره با ۱+۵ رفته است. رویکرد داخلی دولت یازدهم امیدی را برای موفقیت در مذاکرات با طرف های غربی برنمی انگیزد و اگر همین روند ادامه پیدا کند، گذشت زمان به نفع دولت جدید نخواهد بود.

آقای احمدی نژاد پس از روی کار آمدن دولت یازدهم سیاست چماق و هویج را در پیش گرفته است و سیاست هایش در هاله ای از ابهام قرار دارد. آیا با توجه به شواهد و قراین محمود احمدی نژاد در صدد بازگشت به صحنه اول سیاسی کشور و قدرت است؟

این چه ابهامی در سیاست است که چماق و هویجش را می شود دید؟ ! البته از نگاه بنده هیچ چماق یا هویجی وجود ندارد و سیاست آقای احمدی نژاد هم کاملا روشن است. ایشان می خواهند که دولت جدید منشاء خدمت به مردم باشد و فرصت ها برای پیشرفت کشور و پیشبرد آرمان های انقلاب اسلامی از دست نرود. گزارش صد روزه عملکرد دولت جدید که آقای روحانی به مردم ارائه کرد، نشان از تازه کار بودن و ناپختگی داشت. دکتر احمدی نژاد نگران بود که تصمیم گیری های برآمده از این اطلاعات غلط برای کشور خسارتبار شود لذا پیشنهاد مناظره با آقای روحانی را مطرح کرد که رویکردهای دولت جدید، مانع از اجابت این پیشنهاد شد. صحبت کردن درباره آنچه قرار است چهار سال دیگر اتفاق بیفتد، کار واقع بینانه ای نیست و بهتر است منتظر تحولاتی بمانیم که نمایی بهتر را برای سال های بعد ترسیم خواهد کرد.

شنیده می شود برخی از وزرای احمدی نژاد در اتاق فکر اصولگرایان برای انتخابات مجلس آینده شرکت می کنند. به نظر می آید هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان حساب ویژه ای روی این انتخابات باز کرده اند. صحنه انتخابات مجلس دهم را چگونه ارزیابی می کنید؟

مجلس شورای اسلامی، جایگاه مهمی برای اثرگذاری بر روند تحولات در کشور محسوب می شود و تلاش طیف ها و جریان های سیاسی برای سهم داشتن در کرسی های نمایندگی مجلس نیز یک امر کاملا بدیهی است. اصلاح طلبان و اصولگرایان برای جلب نظر مردم، نیازمند اصلاحات درونی هستند و اگر این اتفاق نیفتد و روند فعلی استمرار داشته باشد، افراد مستقل در انتخابات مجلس دهم، از شانس رای آوری بیشتری برخوردار خواهند بود.

به گمان شما اصلاح طلبان در دولت آقای روحانی دست به چه نوع شیوه رفتار سیاسی برای تاثیرگذاری بر روند تصمیمات سیاسی خواهند زد؟ اصلاح طلبان چه اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی را در دستور کار خود قرار داده اند؟

من فکر می کنم اصلاح طلبان در سال ۱۳۸۸ و در جریان فتنه پس از انتخابات، مرتکب یک خودزنی بزرگ شدند و هنوز وقت لازم است تا بتوانند خود را در صحنه سیاسی کشور احیاء کنند. آنها سرنوشت سیاسی خود را به تحرکات و تصمیماتی پیوند زدند که بسیاری از داشته های آنان را به نداشته و نقصان تبدیل کرد. سران اصلاحات برای بازگشت به قدرت تلاش هایی را به عمل آورده اند اما این تلاش ها بیش از هر چیز نوعی سردرگمی همراه با فرصت طلبی را به نمایش گذاشت. انصراف دکتر عارف از انتخابات یک اشتباه بزرگ بود و من فکر می کنم که این اشتباه ثمره همین سردرگمی بود. اصلاح طلبی در ایران نیازمند رهبرانی شجاع تر و فهیم تر و صد البته وفادار به آرمانهای امام و انقلاب اسلامی است.
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات