مردم اهانت به اعتمادشان را هیچگاه از یاد نخواهند برد!

کاندیدای محترم لرستان مردم اهانت به اعتمادشان را هیچگاه از یاد نخواهند برد! پس نمایندگی مجلس را با بنگاه اقتصادی اشتباه نگیرید

لرستان خبر: سیر زمان و گذر ثانیه ها می گذرد و هر روز برگی از کتاب سخت زندگیمان ورق می خورد. این کتاب بی پایان نیست و دیریا زود به انتهایش خواهیم رسید و چنانچه گوشهای تیزی داشته باشیم صدای محزون " ملودی درام " آن هر لحظه قابل شنیدن است.

... زندگی در گذر است و اکنون روزهایی از عمر را سپری می کنیم که برای عده ای " عزیز " شده ایم. عده ای که می خواهند نظرمان با آنان باشد و مجوزی باشیم برایشان که به یکی از مهمترین مکان های تصمیم گیری کشور بروند تا بتوانند بر اساس تعقل و خرد جمعی، سفره ای از رفاه اجتماعی بگسترانند تا همه ی جامعه دور آن بنشینیم و لقمه ای آرامش و آسایش تناول کنیم.

بسیاری از ما، گاه های گذشته نیز چنین آدمهایی را دیده ایم که کت و شلوار شیکی به تن دارند و دست به سینه، فاصله ها را تا رسیدن به ما طی می کنند. به همان شکل دست به سینه، مقابلمان می ایستند و با دو دست گرم خود دست سردمان را می فشارند. دست های نرمی که دست زبر و پینه بسته ی پدری را می فشارد که سالهاست بر سر کودش کشیده نشده است. دست پداران سرزمین من که بسیاریشان توان خیره شدن و لذت بردن از چشمان فرزند خود را ندارند چون نگاه کردن بدهکار به چشم طلب کار همیشه سخت و زجر آور بوده است.

دستان پینه بسته از" تورم و بیکاری " در دست هایی قفل می شوند تا قلاب شوند و کسی بالا برود و از فراز ابرهای آبی آرام بلند، گندمی را به پایین بفرستد که از آن محروم شده ایم. دست زمختی که در دستان نرم و ظریف قفل می شوند و صورتهایی که به هم می سایند تا سازش بیافرینند و حاصل سازش و سایش این زبر و ظریف، نام و نانی بسازد که سالهاست به تمنای رسیدنش کنار سفره ها نشسته ایم و جز " بوی نفت " چیزی به مشاممان نمی رسد. آشپزخانه جامعه شلوغ است و هر لحظه صدای شکستن ظرف ها به گوش می رسد. انگار آشپزها سر به هوا شده اند و شاید هم ظرفها برایشان سنگین است.

اکنون دست زبر و خشن پدر در دستان لطیف برخی " از ما بهتران " است که نمی دانیم حرفهایش برایمان " نان یا نام " می آورد یا خیر؟ پدر گرسنه ی نان برای فرزندانی است که در مقام قیاس، شرمنده ی اولاد خود است. پدر دست در دست تو راه می رود و مادر با پاهای ترک خورده اش رد نگاه شوی خود را می روفد . مادر با پای برهنه و ستبر، کاشانه را مهیای آمدن پدری می کند که قرار است با پاکتی از خبر خوش به خانه بیاید. اولاد هر کدام در اتاقکی لم داده و با گوشیهایی به طعم تلگرام و لاین در انتظار آمدن پدر هستند که برایشان لقمه ای " کار " بیاورد اما غافل از آنکه جای کار، کشک، غرغر و تحقیر به خانه آورده است و خود نیز بوی نفت می دهد.

می گذرد و می گذرد و من و شما هر چند صباحی آمدن کسانی را شاهدیم که جای نام و نان برایمان " حرف " می آورند و " انتظار نفت " آزارمان می دهد.

اما گذشته از همه ی این حرفها برادر و خواهر کاندیدایم مردم سرزمین من قسمتی از سرنوشت اجتماعی خود را گره خورده با وعده های تو می دانند که جسارت نماینده ای از ایرانشان را در سر می پرورانی تا در مهمترین مرکز قانون گذاری کشور بنشینی و قانونی بنویسی که همه در برابر آن یکسان دیده شوند. تو اکنون قرار است در ردای کسی راه بروی که برای مردم قانون بنگاری، بر آن نظارت کنی و آنقدر بزرگ باشی که خود نیازی به ناظر نداشته باشی و به نظارت خداوند بر اعمالت ایمان کامل داشته باشی.

برادر و خواهر عزیزم لازمست خود را به عنوان یک تفکر والاتر از آنچه در جامعه می گذرد بر من تحمیل کنی تا نظرم را داشته باشی و بدان که به فرمایش خمینی کبیر خانه ای که نشانه گرفته ای در راس امور است و رهبر فرزانه نظام نیز بارها به آن اشاره نموده اند.

رنج های فراوانی مردم نجیب سرزمینم را آزار می دهد و تو نیک تر از من با آن آشنایی، تو صورت هایی را می بوسی که اکثرشان با سیلی سرخ شده اند و منتظرند تا وعده هایی که می دهی ملزوماتی را به زندگی شان برساند که برای رنگ گرفتن صورت واقعی زندگی از روزگارشان سیلی نخورند.

برادر خوبم خواهر گرامی ام، نمایندگی مجلس را با یک بنگاه اقتصادی اشتباه نگیرید و آنرا وسیله ای برای رسیدن به عذاب خداوند قرار ندهید و بدانید امضاء و حرفتان با زندگی و سرنوشت بخشی از مردم آمیخته می شود.

عزیزان گرامی همه  وعده هایتان بر پایه راستگویی و صداقت نوشته می شود و آگاه باشید مردم نجیب ما سالهاست این دوره های چهارساله را می بینند و می گذرانند اما موانع بسیاری وجود داشته که هنوز به حق کامل خود نرسیده اند و لازمست شما دارای آنچنان توانایی باشید که در دهه های جدید انقلاب اسلامی مان، مردم نجیب را به حقوق خود نزدیک و نزدیکتر نمائید که در غیر این صورت تصرف این کرسی های مهم، چیزی جز معامله بر سر تحصیل عذاب یوم الدین نیست.

در پایان ذکر این نکته برای همه ی عزیزان لازمست که بسیاری از مردم کشورمان در حالی به سوی صندوق های رای می روند که امیدهای زیادی به حرفهایتان دارند و انتظار دارند چنانچه کاری هم برایشان نکردید لااقل پاکدامن باشید و اگر چیزی برای جیب های خالیشان نداشتید لااقل به حرمتشان هم که شده، دست در جیبشان نکنید.

اگر هیچ برنامه ای برای بهکرد امورشان ندارید و تنها عاشق قدرتید لااقل به تولید گردن کلفت هم نپردازید و تازه به دوران رسیده هایی را کنار خود نپرورانید که دردی بر دردهای بی درمان مردم افزوده گردد و کنترل رفتارهای تازه به دوران رسیذگی شان دردی دیگر برای مردم باشد.

به یاد کودکان کار سرزمینمان و به نام خداوندگارشان پای در این راه بگذارید و همواره وضوی صداقت با مردمی داشته باشید که خیانت به اعتمادشان را هیچ گاه از یاد نخواهند برد.

 

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات