به بهانه سالگرد عوام فریبی با دروغ بزرگ سال 88؛

اول از همه شاید لازم باشد پیرامون فراز و فرود ارتباط یک آقازاده با خبرنگار ضد انقلاب و فراری، تامل کنیم. پاییز سال 91 این خبرنگار طی گفتگویی تصویری سخنان قابل تاملی در زمینه فعالیت های آقازاده جنجالی در مقطع پس از فتنه 88 بر زبان آورده است. وی می گوید:« من و ... بارها با هم در تماس بوده ایم. در یکی از موارد که به من زنگ زد و وقتی فهمید من در حال رفتن به واشنگتن هستم از من خواست تا راجع به بحث تحریم اقتصادی ایران کسانی را در امریکا ببینم و می خواست بداند واشنگتن چه کسانی هستند که بشود با ارتباط و تشویق شان تحریم های سنگین تری را علیه مردم ایران تحمیل کرد.»

به گزارش لرستان خبر، در میان تمامی اصطلاحات حاشیه سازِ صحنه سیاست ایران در سال های اخیر، ورای گازانبر، سرهنگ، بیسواد، عصر حجری و غیره، برای اصطلاح «کاسب فتنه» باید یک جایگاه ویژه قائل بود. چرا که اولاً قدمتی بیشتر از دیگر اصطلاحات یادشده در ابتدای این گزارش دارد و ثانیاً محل بحث بسیاری در سالهای اخیر بوده است.

با وجود گذشت 7 سال از ماجرای فتنه 88 استفاده از واژه «کاسب فتنه» هنوز هم از سکه نیفتاده و متقاضیان پرشماری دارد. تا آنجا که دانشنامه عمومی -بخوانید غربی- ویکی پدیا نیز صفحه ای جداگانه به این اصطلاح اختصاص داده، در توضیح آن، علی لاریجانی را به عنوان اولین مبدع آن معرفی کرده است. با این حال، حالا و پس از گذشت 7 سال جا دارد به تشریح و تبیین اصطلاح کاسبان فتنه و معرفی آنان به افکار عمومی پرداخت.

با براندازی جمهوری اسلامی، چه کسانی کاسبی شان رونق می گرفته است؟

فتنه 88 حتماً یک انقلاب رنگی تمام عیار برای براندازی کامل جمهوری اسلامی بود. ورای اینکه شعارهایی همچون: «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، موید همین مدعاست، باید به این نکته توجه کنیم که مایکل لدین، مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا، دستیار رامسفلد وزیر دفاع اسبق آمریکا و عضو برجسته موسسه امریکن اینترپرایز، پیش از این و در 21 خرداد 1388 در مصاحبه با نیویورک تایمز نیز گفته بود:«فردا در ایران انتخابات نخواهد بود، بلکه یک انقلاب رنگی کلید می‌خورد!»

هم او بعداً در بحبوحه فتنه 88 در گفتگو با رادیو فراد می گوید: «اگر از شما بپرسند این جنبش –فتنه سبز- به چه زمانی برمی‌گردد، احتمالا خواهید گفت به یک سال پیش. اما من می‌گویم ما از اواسط دهه 60 با کسانی از دفتر نخست وزیری ایران در ارتباط و تماس بودیم و موضوع مذاکره و رابطه را پی‌گیری می‌کردیم.» بحث در مورد اینکه طبق برنامه آمریکا قرار بوده پس از براندازی جمهوری اسلامی، چه کسانی در ایران قدرت را در دست بگیرند و صورت حساب کسانی چون مسعود رجوی، رضا پهلوی، سیدمحمد خاتمی و دیگران قرار بوده چگونه تسویه شود، از جذاب ترین بحث های ممکن در این زمینه است اما به راستی کاسبان فتنه کیستند؟! و در صورت براندازی جمهوری اسلامی، چه کسانی کاسبی شان رونق می گرفته است؟ پاسخ به این سوال، ورای اینکه آسان است، اندکی ما را از فضای واقعی دور خواهد کرد. چه اینکه اکنون نه فتنه 88 موفق شده و نه جمهوری اسلامی از جایش تکان خورده است!

به نظر می رسد بایستی ما به دنبال کاسبان فتنه در همین فضای کنونی باشیم، نه در آن فضای انتزاعی و رویایی برای آقای لدین و دوستان ایرانی اش! برای شناخت کاسبان فتنه اما باید یک پازل چند تکه را کنار هم قرار دهیم.

درخواست آقازاده جنجالی از واشنگتن برای تشدید تحریم های کشورش!

اول از همه شاید لازم باشد پیرامون فراز و فرود ارتباط یک آقازاده با خبرنگار ضد انقلاب و فراری، تامل کنیم. پاییز سال 91 این خبرنگار طی گفتگویی تصویری سخنان قابل تاملی در زمینه فعالیت های آقازاده جنجالی در مقطع پس از فتنه 88 بر زبان آورده است. وی می گوید:« من و ... بارها با هم در تماس بوده ایم. در یکی از موارد که به من زنگ زد و وقتی فهمید من در حال رفتن به واشنگتن هستم از من خواست تا راجع به بحث تحریم اقتصادی ایران کسانی را در امریکا ببینم و می خواست بداند واشنگتن چه کسانی هستند که بشود با ارتباط و تشویق شان تحریم های سنگین تری را علیه مردم ایران تحمیل کرد.»

وی در بخش دیگری از همین گفتگو تصریح می کند: «این برای من مساله عجیبی بود که ...، پدر و خانواده اش در ایران باشد و بخواهد این بحث تحریم را از طریق امریکایی ها پیگیری کند و البته با ادمهای مختلفی نیزدر این زمینه صحبت کرده بود.»

اعتراف ابطحی به ارسال پیام اصلاح طلبان به اوباما/ «کمی صبر کن تا سر کار بیاییم»

قرار دادن سخنان این خبرنگار فراری و ضدانقلاب در کنار اعترافات محمدعلی ابطحی یکی از دستگیر شدگان فتنه 88 بخش دیگری از پازل مورد نظر را تکمیل خواهد کرد. ابطحی از قول همان آقازاده جنجالی، در دادگاه می‌گوید:«این اصلاح طلبان بودند که به اوباما پیغام دادند تا زمان انتخابات ریاست جمهوری در ایران صبر کند و مطمئن باشد در این انتخابات دوستانش در ایران به جای دولت محمود احمدی‌نژاد سر کار خواهند آمد!» قطعه دیگر پازل اما اردیبهشت ماه سال گذشته تکمیل شده است. آنجا که داریوش سجادی، مشاور سابق مهدی کروبی، در واکنش به انتشار ویدئویی در سایت اکبر هاشمی رفسنجانی، سخنان قابل تاملی را در همین زمینه بر زبان آورده است.

سجادی با تقبیح رفتار چاپلوسانه مشاوران هاشمی در تهیه ویدئوی مذکور، در بخشی از سخنانش، واقعیات مهمی را در زمینه علل اعمال تحریم های اقتصادی بر علیه ایران بازگو می کند. وی با اشاره به تلاش های مهدی هاشمی برای ریاست جمهوری پدرش در سال 92 می نویسد:«سعایت ... به نمایندگی از جانب «بابا» نزد غربی‌ها جهت تحریم و افزایش تحریم‌های خرد کننده اقتصادی طی سالهای فرارش به خارج در کنار همراهی و همدلی آمریکا به منظور مساعدت رساندن به این پروژه جهت روی کار آوردن یک چهره شناخته شده به «پراگماتیسم» و «آمریکا ناستیز»! در ایران نقشه‌ای حساب شده و با تضمین بالایی از موفقیت بود. تنها چیزی که در این میان پیش‌بینی نشده بود، ماجرای رد صلاحیت بود.» اشاره جناب سجادی به فعالیت های یک آقازاده در مقطع پس از فتنه 88 تا سال 91 است. همان زمان که وی در خارج از کشور به سر می برده است.

ارتباط دو سویه واژه های کاسب فتنه و کاسب تحریم

کنار هم قرار دادن تمامی این قطعات سه گانه، این نتیجه را حاصل می کند که اولاً روی کار آمدن یک دولت آمریکا ناستیز در ایران، به نوعی رهاورد فتنه 88 است. و ثانیاً ناگزیر باید میان واژه کاسب فتنه و کاسب تحریم، یک ارتباط دوسویه برقرار شود. آنگونه که بررسی مستندات مطرح در این گزارش نشان می دهد، به واقع، نمی توان میان این دو واژه فرق چندانی قائل بود. آنگونه که مشاور اسبق کروبی می گوید، غایت تمنای افرادی همچون آن آقازاده پرحاشیه در سال های رایزنی اش با مقامات آمریکایی برای افزایش تحریم ها، بر روی کار آمدن یک چهره آمریکاناستیز در ایران بوده است. از طرفی می دانیم که شدیدترین تحریم های تاریخ شورای امنیت، در خرداد ماه سال 1389 و بر اثر همین رایزنی های فشرده فتنه گران با آمریکا، بر علیه ملت ایران وضع شده است.

پله ای که فتنه گران ساختند اما روحانی از آن بالا رفت

لذا اگر بزرگترین پیامد اقتصادی فتنه 88 را قطعنامه 1929 شورای امنیت بر ضد ایران تصور کنیم، ناگزیر باید آن را بزرگترین پله ممکن برای بالا رفتن حسن روحانی بر کرسی ریاست جمهوری نیز بدانیم. از این نظر، حسن روحانی باید فرد خوش شانسی باشد. چرا که خوب توانسته است از دستاورد سران فتنه، برای بالا رفتن بر کرسی ریاست جمهوری پله بسازد. خوش شانس بودن روحانی وقتی مشخص تر می شود که بدانیم وی هیچ نقشی در شکل گیری فتنه مذکور نداشته است.

حمایت علنی سخنگوی یکی از سران فتنه در خارج از کشور از تحریم های اقتصادی ایران!

بد نیست در پایان این گزارش، به یک سند منتشر شده دیگر نیز در همین زمینه اشاره کنیم. جی سالمون، خبرنگار امور ایران در روزنامه وال‌استریت ژورنال 20 نوامبر 2009 طی گزارشی می‌نویسد: «طی بازدید مخملباف از واشنگتن، آقای مخملباف که سخنگوی کاندیدای ریاست‌جمهوری ایران میرحسین موسوی است به اوباما پیام داده است پشتیبانی علنی خود را برای نیرو‌های دموکراتیک در ایران افزایش داده و به فشار‌های مالی بر سپاه بیفزاید. آقای محسن مخملباف اعلام کرده است جنبش سبز ایران از تحریم‌های اقتصادی هدفمند پشتیبانی می‌کند.»

وال استریت ژورنال، به نقل از مخملباف می‌نویسد:«ما به تحریم‌های اقتصادی که فشار را بر ایران زیادتر می‌کند محتاجیم. ما می‌خواهیم اوباما بگوید او پشتیبان دموکراسی است. اگر چنین نگوید طرفداران خود را در ایران از دست خواهد داد.» این یعنی آنکه جناب مخملباف نیز به عنوان یک فیلمساز اصلاح طلبِ فراری، فعالیت های بی مزد و منتی را در مسیر تحقق ریاست جمهوری حسن روحانی به انجام رسانده است. لذا اینکه کسانی اکنون و با مشخص شدن ماهیت اصلی فتنه 88 بخواهند در بین نیروهای انقلابی به دنبال «کاسب فتنه» بگردند، بدون شک یک آدرس غلط انداز و اشتباه است. به نظر می رسد نام کاسبان فتنه و تحریم را باید در جایی دیگر پیدا کرد!


منبع: جهان نیوز

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات