شفیعی سروستانی مطرح کرد:

امریکا براساس فرهنگ استکباری حاکم بر نظام خود و آن خوی خود برتر بینی هم در حوزه اقتصاد و اخلاق و هم در فرهنگ و سیاست خود را نشان می دهد. به هر حال نظام آمریکا خود را معیار و ملاک همه چیز در دنیا می داند و معتقد است که همه چیز در عالم در همین حوزه هایی که اشاره کردم بوی امریکایی و غربی بگیرد و اگر در واقع به این شکل در بیاید مورد رضایت امریکا است و اگر خلاف این اهداف و این سیاست باشد مورد تأیید نظام امریکا نیست.

به گزارش لرستان خبر، آمریکا  همواره به دنبال زور گویی ، طرح منافع و قدرت بوده است و اینکه از حقوق بشر سخن بگوید  خود را حامی آن بداند و از طرفی کشور های دیگر مانند ایران را متهم به نقض آن کند، جای بسی تامل دارد. در همین ارتباط خبرنگار پایگاه 598 با دکتر «اسماعیل شفیعی سروستانی» به گفتگو نشسته است که در ادامه می آید:

*علت این که آمریکایی ها حقوق بشر را روی ترازوی ثروت و قدرت وزن می کنند چیست و چرا این کشور با این همه ادعای حقوق بشری کفه ثروت و قدرت را در برابر حقوق بشر ترجیح می دهد، چنانچه اگر کشتار هزاران نفر انسان بی گناه در هر نقطه ای مطابق اهداف ثروت و قدرت آمریکایی باشد مخالفتی با آن نمی کنند ولی اگر اعدام یک قاچاقچی یا متجاوز به عنف و جاسوس بر خلاف اهداف آمریکایی باشد، با هوچی گری، سازمان های بین الملی را برای صدرور قطعنامه علیه آن کشور ترغیب می کند؟

امریکا براساس فرهنگ استکباری حاکم بر نظام خود و آن خوی خود برتر بینی هم در حوزه اقتصاد و اخلاق و هم در  فرهنگ و سیاست خود را نشان می دهد. به هر حال نظام آمریکا خود را معیار و ملاک همه چیز در دنیا می داند و معتقد است که همه چیز در عالم در همین حوزه هایی که اشاره کردم بوی امریکایی و غربی بگیرد و اگر در واقع به این شکل در بیاید مورد رضایت امریکا است و اگر خلاف این اهداف و این سیاست باشد مورد تأیید نظام امریکا نیست.

اما یک سیاست های مختلف این نظام هم در حوزه های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و نظامی در جهت قدرت هر چه بیشتر امریکا در جهان و تسلط آن شکل می گیرد و این طور نیست که ما فکر کنیم که یک معیارهایی به عنوان معیارهای حقوق بشری به عنوان انسانی وجود دارد که امریکا براساس آن معیار ها و ملاک می سنجد و معیارها و ملاک ها یاخلاقی ثابت ، اینطور نیست به هر حال ان چه که تعیین کننده است منافع اقتصادی و سیاسی و نظامی امریکا در جهان است این معیار و ملاک اصل است.

ریشه این موضوع هم در خوی استکباری و خود برتر بینی امریکا و روی سلطه طلبی امریکا است، و این روی سلطه طلبی و استکباری امریکا مقام معظم رهبری دردیدار اخیر خودشان با مسئولان نظام مطرح کردند موجب می شود که در همه امور آن چه که موضوع به عنوان معیار و ملاک اصلی برخورد امریکا است، نه اخلاق، نه حقوق بشر، نه معیار ها وملاک های انسانی، بلکه منافع دولت امریکا و منافع حداکثری دولت امریکا است و حفظ صلح  امریکا در جهان است. 

 اینکه چیزی مطرح شود به عنوان حقوق بشر و به عنوان اخلاق و به آزادی و به عنوان لیبرالیسم، این ها همه شعارهای توخالی است و هیچ  ارزش و محتوایی برای آن قائل نیستند البته این ریشه در بحث خود اعلامیه جهانی حقوق بشر و مبانی که امروز در حقوق بشر حاکم است،  دارد و هم معیار های دوگانه ای که درغرب برای حقوق بشر وجود دارد و در حقوق بشر کنونی اخلاق و فرهنگ ملت ها به رسمیت شناخته نشده است.

 آن چه که معیار و ملاک حقوق بشر در جهان است، حقوق انسان غربی است. معیار و ملاک غربی در تعیین و تبین حقوق بشر حاکم است و به همین خاطر می بینیم در موارد مختلفی با این معیارها ی دوگانه ای که برخورد می کنند و آن را به عنوان نقض حقوق بشر بر می شمارند و ناشی از فرهنگ، مذهب و یا اخلاقیات  یک کشور خاص است.

*به چند نمونه از موارد نقض حقوق بشر از سوی امریکایی ها اشاره بفرمائید.

آمریکا چه در محدوده کشور خودش و چه در سراسر جهان اینقدر موارد نقض حقوق بشر دارد که اصلا قابل شمارش نیست، برخوردی که در عراق داشته کشتار چند صد هزار نفر در عراق و افغانستان و چشم پوشی بر کشتارها و جنایت هایی که در کشورهای دیگر صورت گرفته است، چشم پوشی از جنایات که دولت عربستان در یمن و بحرین کرده و چشم پوشی از جنایات رژیم صهیونیستی در  نسل کشی مسلمانان به عنوان جنایت علیه بشریت تلقی می شود.

 همه این ها از سوی دولت اسرائیل و عربستان انجام گرفته و در واقع امریکا یا خودش تایید کننده و پشتیبانی و تدارک مالی و نظامی و تجهیزاتی بوده چه برای عربستان و چه برای اسرائیل و چه با چشم پوشی و نادیده گرفتن این جنایت ها عملا در این جنایت های ضد بشری و نقض حقوق بشر دست داشته است.

آمریکا در زندان های گوانتانمو به شدیدترین وجه ممکن حقوق بشر را نقض کرد،در زندان های عراق اصلی ترین و ابتدایی ترین حقوق بشر را نقض کرد، در بازداشتگاه های افغانستان حداقل های حقوق بشر را برای زندانی های افغانی لحاظ نکرد این ها مواردی است که وجود دارد در خود امریکا هم حقوق رنگین پوستان نقض شده و همچنان نیز دارد به حقوق رنگین پوستان بی توجهی می شود و وضعیتی که سیاه پوستان در امریکا دارند اصلا قابل مقایسه با جایگاه سقید پوستان نیست و این ها همه از مواردی است که میتوانیم به عنوان موارد نقض حقوق بشر از سوی امریکا و یاد کرد.

*چرا دولت مردان ما موارد نقض حقوق بشر در امریکا را مورد توجه قرار نمی دهند آیا نباید جمهوری اسلامی برای دفاع از مظلومین که در امریکا حقوق شان تضییع می شود اقدام وتحرکی داشته باشد؟

خب به هر حال این طور نیست که اقدامی نکرده باشند و اقدام نکنند بالاخره هر از گاه مطالب مطرح می شود و موضوعاتی عنوان می شود اما آنچه هست ما در این حوزه ها چندان دستمان باز نیست چرا که اهرم های قدرت و سیاست و اقتصاد در دنیا در اختیار امریکا و سازمان ملل متحد است. در واقع این سازمان است که می تواند به عنوان مدافع محرومان و مظلومان و مرجعی برای دادخواهی باشد اما آن هم در بست در اختیار دولت امریکا و در خدمت استکبار جهانی و توجیه جنایت های امریکا و اسرائیل است.

بنابراین ما اگر می خواهیم اقدامی بکنیم این طور نیست که ما دستمان باز باشد و بتوانیم، بالاخره وقتی انسان در عرصه دادخواهی می خواهد اقدامی بکند باید به یک مرجع تظلم خواهی مراجعه بکند و آن را از جایی پیگیری کند اما متاسفانه در حال حاضر همه قدرت و سیاست و مراکز به اصطلاح دادخواهی جهانی همه به نوعی تحت سلطه دولت امریکا است و این ها دست ما را در پیگیری مطالبات نقض حقوق بشر  می بندد.

 البته یک نکته هم وجود دارد که در عرصه بین المللی و عرصه منازعات بین المللی و حقوق بین الملل، آن کشوری دست بالا و برتر را  دارد  که بتواند بیشترین استفاده ها را از ابزار حقوق بین الملل بکند و به آن مسلط باشد و نکته دیگر ضعف هایی که ما در عرصه حقوق  بین الملل داریم. ما در ظرفیت هایی از  حقوق بین الملل در کشور دچار ضعف هستیم و چندان پیچیدگی های لازم در کشور ما وجود ندارد، ما متخصصین لازم در این زمینه ها کمتر داریم لذا کمتر می توانیم از ابزار ها و ظرفیت های حقوق بین الملل هم برای استیفای حقوق خودمان و هم پیگیری موارد نقض حقوق بشر در جهان استفاده ببریم.

*ایران از جمله کشورهایی است که قریب به 17هزار شهید ترور دارد. در بسیاری از این ترورها دست پنهان دولت امریکا و حمایت های امریکایی آشکار شده است به مانند ترور دانشمندان هسته ای که مسئولان امریکایی در صحبت های خود به طور غیر مستقیم و تلویحی آن را راهکاری برای مقابله با هسته ای شدن ایران می دانستند. حال با این تفاسیر چرا این کشور باز هم در زمینه حقوق بشر ادعا دارد؟ تحلیل شما از این مسئله چیست؟

این مسئله یه سبب همان خوی استکباری و خود برتر بینی امریکاست که با کمال صراحت و وقاحت به آن اعتراف می کند و اظهار می کند و هیچ ابایی هم از آن ندارد ، به هر حال چه چیزی می تواند جلو دار این  دولت باشد  یعنی کسی که در واقع خودش با صراحت و وقاحت کامل به بدعت های خود اعتراف و آن ها را توجیه می کند و آن را در راستای منافع دولت امریکا و امنیت این کشور تلقی می کند، می تواند در عین نقض حقوق بشر مدعی آن نیز باشد.

این دولت چند هزار نفر دانشمند را در عراق در واقع پس از اشغال این کشور ترور می کنند، دانشمندان بزرگی توسط این دولت در کشورهای دیگر به همین شکل و در ایران ما هم به همین ترتیب از بین رفته و ترور شدند. ما به هر حال با دولتی روبه رو هستیم که هیچ چهارچوب و قاعده ای را بر نمی تابد و تنها معیار و ملاکش  همان خوی استکباری خودش است و این که خودش را از همه جهان برتر می داند و منافع خودش را در جهان شاخص و معیار همه رفتارها میداند و آن چیزی را درست می داند که درواقع در راستای منافع خودش باشد با چنین دولتی با زبان استدلال و منطق نمی شود گفت و گو کرد.  

*هدف از اینکه پرونده حقوق بشر در ایران توسط امریکایی ها علیرغم نقص حقوق بشر در امریکا همیشه محل بحث بوده، چیست؟ برای اقدام فعالانه، دولت و دستگاه دیپلماسی بایستی چه اقداماتی انجام دهد؟

امریکا در واقع با ساختار نظام اسلامی در ایران مشکل دارد و حاضر نیست دولت و قدرتی را تحمل کند که در واقع منافع اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی به خطر انداخته است.

به هر حال امریکا قدرت منطقه ای بوده و در این منطقه قدرت بلامنازع است و در ایران پایگاه گسترده داشته و در جهان هم یکه تازی می کرده، انقلاب اسلامی ایران مانع منافع امریکا و سلطه طلبی وی در منطقه شده، در آسیای جنوب غربی منافع امریکا را به خطر انداخته و مانع از سلطه طلبی امریکا در عراق و افغانستان و دیگر کشورها شده و مانع شده که سیاست های خاورمیانه امریکا در منطقه اجرا شود.

 وقتی  دولتی چند وقت است در مقابل امریکا این گونه ایستاده امریکا تلاش می کند که با هر بهانه ای جلوی این نظام بیایستد، یک روز بحث انرژی هسته ای ویک روز بحث حقوق بشر و یک روز موضوع موشک و موضوع بهائیت را مطرح می کند. در واقع این ها همه بهانه هایی است که امریکا به مقابله با این نظام علم می کند. تا زمانی که این نظام و این دولت با این ویژگی های به تعبیر مقام معظم رهبری انقلابی وجود دارد، یعنی یک نظام که استکبار ستیز است و مدافع  حقوق مستضعفان است و در راه احقاق حق در جهان تلاش می کند و تا این چنین نظامی در ایران حاکم است و رهبری مثل مقام معظم رهبری با آن خوی استکبار ستیز در ایران وجود دارد، امریکا سر سازش با ایران ندارد و با هر بهانه ای می خواهد بر این کشور فشار بیاورد.

 بحث حقوق بشر چیزی جز اعمال فشار برای این کشور نیست و هیچ  حقیقت و واقعیتی این موضوع فراتر فشار بر اعمال فشار بر ایران ندارد و از این موضوع برای ابزای بر اعمال فشار بر ایران و برای همراه کردن ایران با اهداف و آرمان های دولت امریکا استفاده می کند.

زمانی که ما تسلیم شویم و کامل ابراز همراهی کنیم تمام این مسائل تمام می شود مثل عربستان که هیچ مشکل حقوق بشری با امریکا ندارد و با تمام موارد نقض حقوق بشر از سوی دولت عربستان هیچ گاه مورد فشار از طرف امریکا قرار نمی گیرد چون کامل درراستای منافع امریکا عمل میکند و ما هم اگر همراهی کنیم تمام مشکلاتمان حل می شود و تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی ایران و حکومت اسلامی در ایران است قطعا پرونده حقوق بشر ایران باز است و همواره به عنوان اهرم فشار علیه دولت ما استفاده می شود.

منبع: پایگاه 598

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات