فرمانده سابق آماد و پشتیبانی سپاه حضرت ابوالفضل(ع):
در عملیات والفجر 9 مجبور شدیم تجیهزات را با قاطر ببریم
فرمانده سابق آماد و پشتیبانی سپاه حضرت ابوالفضل(ع) گفت: در عملیات والفجر 9 حمل تدارکات به علت سختی با هلیکوپتر و عملیات نصر 8 جابهجایی امکانات و بعضی از تجهیزات با قاطر بوده است.
علیرضا سلیمانی جانشین در گفتگو با لرستان خبر، اظهار داشت: اینجانب به اتفاق سه گروهان مستقل از نیروهای استان لرستان و شهر خرمآباد جزء اولین نیروهایی بودیم که در تاریخ 4/7/59 به منطقه اعزام شدیم و در تاریخ 7/3/64 به نیروهای آماد و پشتیبانی تیپ 57 لرستان ملحق شدم.
وی در مورد فعالیتهای خود قبل از سال 64 و در قالب نیروهای تدارکات و لجستیک افزود: قبل از اینکه به نیروهای تدارکات لشگر 57 ملحق شوم به مدت سه ماه جانشین تدارکات تیپ 72 محرم خرمشهر و آبادان بودم.
وی ادامه داد: در ابتدای ورود به لشگر 57 لرستان مسئول تسلیحات یگان بودم و با حفظ مسئولیت، به عنوان مسئول آماد محور لشگر عمل میکردم و در نیمه دوم سال 66 تا سال 74 به عنوان جانشین آماد لشگر57 حضرت ابولفضل فعالیت میکردم و از سال 75 تا 82 نیز فرمانده آماد و پشتیبانی لشگر 57 بودهام.
سلیمانی با اشاره به وظایف خارج از صحنه نبرد سازمان آماد و پشتیبانی در هشت سال دفاع مقدس بیان کرد: بعضی از وظایف آماد به گونهای بود که امکاناتی را از بیرون صحنه نبرد برای لشگر 57 فراهم میکرد که شامل تأمین نیازمندیها از طریق مراکز پشتیبانی سپاه چه در غرب و چه در جنوب، جمعآوری و هدایت کمکهای مردمی توسط ستاد جنگ استان و انتقال به لجستیک یگان در منطقه عملیات، ساماندهی خودروهای مردمی جهت حمل و نقل و جابجایی نیرو و امکانات بوده است.
جانشین و فرمانده سابق آماد و پشتیبانی لشگر 57 در مورد وظایف داخلی آماد و پشتیبانی گفت: تأمین نیازمندیهای لشگر، شامل پوشاک، تغذیه، تسلیحات و خودرو و غیره از جمله وظایف درون سازمانی معاون آماد و پشتیبانی بوده که بر حسب دستور فرماندهی و نیاز ردههای لشگر در ایام مختلف جنگ تجهیز میشدند.
وی با تقسیمبندی سختی فعالیتهای آماد و پشتیبانی در هشت سال دفاع مقدس تأکید کرد: به لحاظ سختی و حجم بالای آتش و گلوله باران دشمن، سختترین عملیات برای این معاونت، عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه بوده است.
فرمانده سابق آماد و پشتیبانی لشگر57 با اشاره به سختترین عملیاتها به لحاظ صعوبت حمل تدارکات اظهار داشت: به لحاظ صعبالعبور و کوهستانی بودن منطقه برای تدارکات، عملیات والفجر 9 در سلیمانیه و ارتفاعات ناصریه 1 و 2 و کچل برو و عملیات نصر 8 در ارتفاعات گردهرش منطقه ماووت عراق، سختترین عملیاتها برای آماد و پشتیبانی لشگر 57 بودهاند که در عملیات والفجر 9 حمل تدارکات به علت سختی با هلیکوپتر و عملیات نصر 8 جابهجایی امکانات و بعضی از تجهیزات با قاطر بوده است.
وی در مورد سختترین عملیات آماد و پشتیبانی لشگر 57 به لحاظ امنیتی و ایمنی بودن افزود: به لحاظ امنیتی و ایمنی، عملیات بیتالمقدس 4 واقع در منطقه شاخ شمیران مشکلترین حرکت آماد و پشتیبانی لرستان در 8 سال دفاع مقدس بوده به طوری که حرکت نیروها و وسایل اعم از نفربر و غیره در شب و به صورت چراغ خاموش برنامهریزی شده و این در حالی بود که منطقه دارای پرتگاههای عمیق و خطرناکی بود و در صورت سقوط، خطر مرگ حتمی بود.
وی در مورد تعداد شهدای آماد و پشتیبانی لشگر 57 در طول عملیاتهای 8 سال دفاع مقدس ادامه داد: در عملیات کربلای 4 و 5 تعداد 14 شهید، عملیات والفجر 9، 9 شهید، عملیات نصر8 ، 8 شهید، عملیات حاج عمران 6 شهید، عملیات نصر 4، 4 شهید و عملیاتهای کربلای 10، بیت المقدس 3 و 4، والفجر 6 و تک دربندیخان و دیگر تکهای دشمن، 81 شهید و در مجموع 122 نفر از نیروهای آماد و پشتیبانی لشگر 57 شهید شدهاند.
سلیمانی با اشاره به یکی از خاطرات تلخ و شیرین خود از آماد و پشتیبانی در 8 سال دفاع مقدس اظهار داشت: در هیچ یک از عملیاتهای دفاع مقدس به لحاظ تدارکات و لجستیک کم نیاوردیم اما در عملیات کربلای 10 نزدیک بود که چنین اتفاقی بیفتد و ماجرا از این قرار بود که ما برای تجهیز نیرو و تضمین کار همیشه به اندازه 3 بار که یگان تجهیز شود مهمات تدارک میدیدم اما در عملیات کربلای 10 به علت برفگیر بودن منطقه عملیات و تدبیر فرماندهی تصمیم گرفته شد که مهمات اضافی به منطقه حمل نشود و قرار شد که اگر به تجهیز نیاز داشتیم این کار از طریق قرارگاه شمال غرب تأمین شود.
وی افزود: زمان عملیات رسید اما ما فقط توانستیم به اندازه یک گردان، مهمات دریافت کنیم و در آخرین جلسه توجیهی در نقطهرهایی گردانها در نزدیکی گردنه کاهگل بوالحسن در وضعیت برف و کولاک، دستور حرکت به گردانهای عمل کننده به سمت هدفهای مورد نظر داده شد، اما فرمانده گردانها که تجهیز نشده بودند به کرات میگفتند که سلیمانی چرا به ما مهمات نمیدهد و برای اینکه روحیه نیروها تضعیف نشود اصل ماجرا را بیان نکردم.
وی ادامه داد: من دو روز قبل از عملیات با خرمآباد تماس گرفته و تقاضای یک کامیون مهمات کرده بودم ولی به علت فشار کار زیاد این مسئله در آن زمان فراموش شده بود، در این بین با حالت ناراحتی و اضطراب از جلسه قرارگاه تاکتیکی لشگر 57 بیرون رفتم و از منطقه بوالحسن خارج و به شهر بانه رفتم تا ببینم از کجا میتوان یک کامیون مهمات را تدارک دید. به دژبانی پادگان شهر بانه که عقبه لشگر 57 در آن حضور داشت رسیدم که مشاهده کردم کامیونی دم در دژبانی منتظر ورود به پادگان است، از راننده پرسیدم شما متعلق به کدام یگان هستید، راننده در جواب گفت لشگر 57، گفتم بارتان چیست راننده گفت حواله دارم، حواله را نگاه کردم و دیدم که همان مهمات سفارش داده دو روز قبل خودم است.
جانشین و فرمانده سابق آماد و پشتیبانی لشگر 57 خاطر نشان کرد: بعد از مشاهده مهمات رسیده، به یکی از بسیجیها به اسم اکبر بیرانوند که هم اکنون در شهرداری خرمآباد مشغول به کار است گفتم بغل دست راننده بشین و ایشان را تا قرارگاه تاکتیکی لشگر 57 در منطقه بوالحسن راهنمایی کن و خود جلوتر و سریعتر از آن ها به قرارگاه برگشتم و به بچههای تسلیحات گفتم که مهمات موجود را بین گردانها توزیع کنید و بعد سری به جلسه یگان زدم و در حالی که بغل دست حاجی نوری نشسته بودم به آرامی طوری که فقط ایشان متوجه شود گفتم حاجی مهمات رسیده است و هم اکنون یگانها در حال تجهیز هستند. این در حالی بود که اول جلسه به شدت ناراحت و مضطرب و ناامید بودم اما در ادامه به لطف خدا نگرانی برطرف شد و امید جای آن را گرفت.
انتهای پیام/