راه طولانی تلویزیون؛ از «ساعت خوش» تا «درحاشیه»
دوران بازگشت یا تجدد طنزهای تلویزیونی، تنها به روشنگری در قالبهای روایی کمدی سازی منحصر نشده و بیشتر بر مضامین اجتماعی و کارکردهای بیان انتقادی از دریچه طنز تاکید دارد.
به گزارش لرستان خبر، گونه کمدی، خیلی دیرتر از دیگر گونههای دیگر، وارد سینما و تلویزیون کشورمان شد علی الخصوص در تلویزیون که طبیعتا آزادیهای سینما را نداشت و مقاومت بسیاری
در ورود کمدی و تداوم آن وجود داشت و این مقاومتها حتی تا به امروز نیز خود را در قالبهای مختلفی نشان میدهد.
کمدی در تلویزیون، به مانند بسیاری از کشورهای دنیا، در قالب آیتمی شکل گرفت؛ آسانترین شکل کمدی نویسی و البته سختترین مدل آن! آسان از این حیث که شخصیت پردازیهای خاص و مطولی نمیطلبد و سخت از این منظر که میبایست در زمانی محدود و اندک، رسالت کمیک خود را انجام داد و مخاطب را خنداند.
با این حال کمدیهای آیتمی در هر کشوری، پایه ورود به کمدیهای سریالی محسوب میشود؛ اتفاقی که در تلویزیون ما هم رخ داد و اکنون در شرایطی قرار داریم که تلویزیون سال هاست مرحل آزمون و خطای خود را در کمدیها آیتمی و سریالی پشت سر گذاشته و حال باید ببینیم در حیات مجدد تلویزیون در اهمیت بخشی به کمدی، در چه مرحلهای قرار داریم.
پایان پخش «در حاشیه» بهترین زمان برای این تحلیل است؛ تحلیلی که به فراخور آن متوجه میشویم هنرمندان ما در طول این سالها فعالیت، حالا در چه نقطهای ایستادهاند و محک کاری آنها به چه میزانی است و سازمانی که سال هاست دارد کمدی تهیه میکند و حال معیارهایش چه روندی را طی کرده است؟
اگر بخواهیم در سالهای پس از انقلاب، مجموعههای کمدی آیتمی سیما را در سه بخش دوران کمدیهای پیشرو، کمدیهای میانه و بازگشت (تجدد) خلاصه کنیم، در مییابیم که در هر بخش، جنس کمدیهای ما، با وجود زیاده کاریها، دوست داشتنی و باورپذیر است. اکنون تحلیلی خواهیم داشت بر مجموعههای کمدی سال1372 تا به امروز، تا ببینیم که روند شکل گیری کمدی آیتمی در این سالیان، با چه نوساناتی مواجه بوده است.
دوره کمدیهای پیشرو
بنا به نبود مطالبه از سوی مردم و مسئولان و هنرمندان در سالهای اولیه انقلاب، کمدی در مباحث تلویزیونی ما، به شکلی جدی و فراگیر وجود نداشت. بنابراین جنس بسیاری از تولیدات صدا و سیما را مجموعههایی با رویکرد خبری تشکیل میداد.
اما این روند در سالهای سازندگی، جای خود را به فضایی متمایل به ساختههایی کمیک داد. سال 1372 برای ما، سال شروع یک کمدی جدید بود. گروهی جوان که همگی فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبا بودند، وارد گود شده و اولین استارت سینمای کمدی را با مجموعه آیتمی رقم زدند. این گروه با ساخت «نوروز 72» تحول شگرفی در زمینه نگاه مخاطب به برنامههای سیما به وجود آوردند و سبب شدند تا برای نخستین بار، کمدی، هم در ردیف برنامههای تولیدی مورد توجه مسئولان سیما قرار گیرد.
این تیم قدرتمند که افرادی نظیر مهران مدیری، حمید لولایی، رضا عطاران، رضا شفیعی جم، سعید آقاخانی، نصرالله رادش، ارژنگ امیرفضلی و... آنرا تشکیل میدادند، خیلی زود مورد توجه مردم قرار گرفت و از اینرو با ساخت مجموعههایی چون «پرواز 57» (1372)، «ساعت خوش» (1373) و «سال خوش» (1374) اولین قدمهای کمدی آیتمی را به صورت کاملا حرفهای و دوست داشتنی برداشتند.
اهمیت این برنامهها در تازگی آنها به نسبت دیگر برنامههای تلویزیونی بود. این کمدیها، توانسته بودند جریان به روزتری را وارد تلویزیون کرده و با آن جریانات شوخی کنند؛ الیته جسارت ورود به مضامین روز در این برنامهها، به مانند امروز نبود. البته یک عامل دیگر نیز در موفقیت این برنامهها دخیل بود و آن اینکه، همه آیتمهایی که در این برنامهها ساخته و پخش شد، تماما برای نخستین بار شکل میگرفتند و به نوعی به دلیل طرح نخستین باره آن، تازگی و طراوت بسیاری داشتند به نوعی که برخی از متدهای این آیتم نویسیها حتی تا سالیان اخیر نیز ادامه دارد و مخاطب هنوز هم نسبت به تماشای آنها واکنش مثبتی از خود نشان میدهد.
بعد از سال 76 بود که این گروه تا حدودی از یکدیگر جدا شدند اما این نمیتوانست به معنای پایان کار برای این گروه حرفهای باشد. مردم که تا این سال، با این نوع از کمدی سازگاری پیدا کرده بودند، نمیتوانستند کمدی را پس بزنند. حتی شدت استقبال از آثار کمدی به قدری بود که میزان استقبال از فیلمهای کمدی سینما را نیز بالا برد و این یعنی پیدایش یک «نیاز» برای ذائقه مردمی که از کار خوب استقبال به عمل میآوردند.
کارهای تا قبل از سال 77، از آن لحاظ در رگال مجموعههای پیشرو قرار میگیرد که به عنوان شروع کنندگان این جریان، توانسته بودند فتح باب نوینی را در تعریف کمدی آیتمی داشته باشند و به آشنایی مخاطب با این گونه از کمدی بینجامند. اما آخرین ساخته دوران پیشرو کمدیهای آیتمی سیما را به مانند سالهای قبل از 77، «مهران مدیری» کلید زد. او توانست با گردآوری گروهی جدید، یک کمدی روتین را برای چند ماه در کنداکتور پخش سیما قرار دهد.
زوج مریم و رامین در این مجموعه، برای نخستین بار به شکلی جدی بحث «تکیه کلامها» را در میان مردم رواج داد و بدین ترتیب یکی از پربینندهترین مجموعههای کمدی عمر تلویزیون به دست مهران مدیری تولید و پخش شد.
نگاه ظریف در تحلیل موضوعی آیتمها، سلیس و بیپرده بودن نوشتهها، گرمی بازی بازیگران سبب شده بود تا در این برهه شش ساله، به اندازه تمام طول عمر تلویزیون در ایران، کار کمدی آیتمی ساخته شود اما آیا این معضل ریشهای حقیقت داشت و میتوانست سبب پایان حیات این گونه از کمدی شود؟
دوره کمدی میانه
پس از آنکه تلویزیون توانست دوران کمدی سازی کلاسیک خود را با موفقیت سپری کند، حال این نیاز در هنرمندان شکل گرفته بودند که ورژنی جدید از قالب روایی و بصری کمدی را برای مردم ارائه کنند در حالی که مطمئنا این نیاز در مردم دیده نمیشد و آنها بیش از آنکه به فکر تغییر قالب روایی کمدیهای تلویزیونی باشند، به فکر دیدن دوباره هنرمندان محبوبشان بودند؛ اتفاقی که امروزه، جریانی کاملا عکس دارد.
بنا بر همین نیاز، از سال 78 بود که کم کم زمزمههایی مبنی بر ساخت کمدیهای سریالی قوت گرفت. «مهران غفوریان» خیلی زود استارت این گونه از کمدی را با زد و توانست نظر بسیاری از مردم و حتی مسئولان را به این نوع از کمدی جلب نماید. استقبال خوبی که مردم از کمدیهای سریالی به عمل آوردند سبب کمرنگ شدن مجموعههای آیتمی شد؛ مجموعههایی که علیرغم حضور چهرههای شاخص در آنها، نتوانست به مثابه سالیان قبل با استقبال قابل توجهی همراه باشد.
مجموعههایی چون «حرف تو حرف» (1377)، «ببخشید شما» (1378)، «قطار ابدی» (1379)، «طنز 80» (1380)، «سیب خنده» (1382)، «شبکه سه و نیم» (1384) نمونههای بارز کمدیهای آیتمیای هستند که در عین اینکه نسل جدیدی از کمدینها را به مردم معرفی میکردند و از سوژه جالب و جسارت بیان بیشتری برخوردار بودند اما هرگز نتوانستند خاطرات خوش قبل از سال 78 را برای مردم تکرار کنند.
همین رکود سبب شد تا روند ساخت کمدیهای آیتمی در میانه دهه هشتاد خیلی کمرنگ شود و تا ابتدای دهه نود حرکت خاموشی را در سراشیبی محظی طی کند. در این سالها بود که بزرگان عرصه کمدی به ساخت کمدیهای سریالی رو آوردند و به جد، کمدیهای روتین هر شبهای را به خورد مردمی دادند که با این گونه جدید انس گرفته بودند.
بزرگان کمدی با اذعان به اینکه عمر کمدیهای آیتمی به پایان رسیده است، از ساخت کمدیهای سریالی ابایی نداشتند و ریسک ساخت آیتم را متحمل نمیشدند. به گونهای که حتی «مهران غفوریان» که در ابتدای دهه هشتاد، کمدی سریالی موفق «زیر آسمان شهر» را ساخته بود، آنقدر از پتانسیلهای تیپهای محبوب سریالش استفاده کرد که قسمت سوم این سریال، به شدت اشباع شد و حتی با وجود بهرهمندی از کمدین قهاری چون «اکبر عبدی» نتوانست رضایت خاطر مردم و مسئولان تلویزوین را جلب نماید.
اصرار کمدینهای آن سالها برای عدم ورود به کمدیهای آیتمی، حتی به اندازه ساخت کمدیهای سریالی ضعیف، از سوی آنها ارزش داشت! بر همین مبنا حتی «مهران مدیری» که به نوعی پدر کمدی تلویزیونی شناخته میشود نیز در این دهه، هم کمدی سریالی بسیار محبوبی چون «شبهای برره» را برای تلویزیون ساخت و هم کمدیهای سریالی بسیار ضعیف و میرایی را برای جعبه جادویی و شبکه نمایش خانگی جلوی دوربین برد.
با این حال آنچه در این دوران به شدت احساس میشد، در انداختن طرحی تازه در مضامین کمدیهای تلویزیونی بود. اتفاقی که این بار نه از سوی دو مهران (مدیری و غفوریان) سیما، بلکه از سوی دوست دیرینه آنها، «رضا عطاران» انجام گرفت.
عطاران توانست در میانههای دهه هشتاد با ساخت چند سریال موفق در مناسبتهایی چون نوروز و رمضان، طرح جدیدی در کمدیهای سریالی خلق کند. تیپهای یکدست سریالهای او به مثابه آن بود که گویی عطاران خود را در ورژنهای مختلف در بازیگران سریالش تکثیر کرده بود. تیپهای سریالهای عطاران، هر یک، پتانسیلهای بالقوه بالایی برای انفجار انگارههای کمیک داشتند و همین امر سبب شد تا او برخلاف کارهای دو مهران، با آنکه از چهرههای شاخص چندانی در کارهایش بهره نبرد اما به دلیل فردی کردن کار نگارش و ساخت این سریالها، توانست طرح جدیدی را در سریال سازی کمدی تلویزیون خلق کند و تقریبا میتوان این گونه ادعا کرد که عطاران، از آن سالها شد یک کمدین تمام عیار.
با سطح انتظاراتی که عطاران در کمدیهای تلویزوینی بالا برده بود، دیگر کار ساخت کمدی در تلویزیون سختتر شده بود و به همین دلیل بود که فروکش کردن تب سریال سازی عطاران برای سیما، جعبه جادویی تا چند سال نتوانست کمدی خاص و فراگیری را برای مردم پخش کند. آن سالها، سالهای ورود کمدینهای تلویزیون به شبکه نمایش خانگی و سینما بود و رونق کمدی در جاهای دیگری غیر از تلویزیون وجود داشت.
دوره بازگشت (تجدد)
تلویزیون، پس از طی دوره دو دههای ساخت کمدیهای آیتمی و سریالی موفق، حال به دوران بازگشت رسیده است اما پرمایهتر و دوست داشتنیتر از دو دوره اخیر خود. حالا دیگر مسیر برای مردم و هنرمند ما روشن است و هر دو طرف و حتی طرف سومی چون سازمان میداند که از همدیگر چه میخواهند. هنرمندان ما در طول این دو دهه، تجارب مختلفی در سه حوزه تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به دست آوردهاند، مردم نیز آثار آنها را در هر سه حوزه دنبال کردهاند و مسئولین هم متوجه شدهاند رابطه دور و نزدیک با این هنرمندان و تحریم و بایکوت و آشتی با آنها چه پیامدهای مثبت و منفیای برای سازمان دارد و به همین دلیل، هر سه ضلع هنرمند، مردم و مسئولان به یک پختگی اکتسابی در طول دو دهه رسیدهاند و حال، با تجربه دو دههای خود وارد دهه سوم فعالیت خود شدهاند.
دوره بازگشت، برخلاف آنچه انتظار میرفت با کمدیهای آیتمی شکل گرفت، جایی که یک گروه نه چندان چهره توانستند کمدی «خنده بازار» را به روی آنتن بفرستند و با متدهایی ساده، نبض علاقمندی مخاطبان و مسئولان را در دست بگیرند البته باید در این موفقیت به یک عامل مهم اشاره کرد و آن اینکه، بسیاری از آیتمهای این برنامه، گرته برداری شده از برنامههای سیما بوده و بنابراین خمیرمایه اسکلت نوشتاری و شخصیتپردازی اولیه برای آنها مهیا بود و خلاقیت، نقش چندانی در آفرینش آن آیتمها نداشت و از قضا، همان بخش داستانی که باید به مانند گوشتی به این اسکلت بندی سنجاق میشد، از ضعف مایههای داستانی رنج میبرد اما با این حال، این برنامه، به مدد دوران رکود طولانی سیما در معرفی یک کمدی تازه، به روی آنتن رفت و همین خلاء که در شبکه نمایش خانگی نیز ورود یافته بود سبب شد تا این برنامه سر و صدا به پا کرده و زنگ دوران تجدد را در کمدیهای تلویزیونی به صدا درآورد.
زنگی که هنرمند باهوشی چون «مهران مدیری» نیز آن را شنید و تصمیم گرفت دوباره به خانه خود بازگردد اما او باهوشتر از آن بود که نداند با متدهای سریال سازی سالهای قبل نمیتواند موفقیتی کسب کند به همین دلیل، ابتدا با کمدی آیتمی «شوخی کردم»، یک شروع امیدوارکننده را در دوران تجدد کمدی سازی تجربه کرد و با دستی پر وارد گود «در حاشیه» برای تلویزیون شد. مدیری در «شوخی کردم»، دو کار زیرساختی انجام داد: نخست آنکه پس از حدود چهارده سال، دوباره به کمدیهای آیتمی روی آورد و دوم آنکه، با ساخت این مجموعه، عملا آستانه تحمل برخی افراد و مشاغل را محک زد تا برای کار بعدی خود بتواند به گونهای صریحتر وارد این نقد اجتماعی شود. اتفاقی که در «در حاشیه» روی داد و سبب شد تا این کار، جسورترین کار مدیری در تمام طول کارگردانی وی باشد.
اما دوران بازگشت (تجدد) تنها به روشنگری در قالبهای روایی کمدی سازی منحصر نشده و بیشتر بر مضامین اجتماعی و کارکردهای بیان انتقادی از دریچه طنز تاکید دارد به گونهای که در «خنده بازار»، «شوخی کردم»، «پژمان» و «در حاشیه» به عنوان چهار طلیعه دار کمدیهای دوران تجدد تلویزیون، این اصل به عنوان شاخصهای مهم رعایت شده و رویکردهای بعضا سازندهای نیز داشته است.
جعبه جادویی، در سومین دهه حیات کمدی خود، در ریل موفقیت قرار دارد. دیگر درشان مسئولان سازمان و هنرمندان باتجربه کمدی نیست که بخواهند کاری ضعیف یا کپی از نمونههای موفق قبلی خود بدون آنکه فرزند زمانهشان باشند، بسازند. به موازات این تغییر جدی نگرش در مسئولان و هنرمندان، حالا مردم ما نیز در دوران تازه، تغییر شگرفی به نسبت دو دهه قبل خود کردهاند و به انسانهایی مطالبه گر و داور در عرصه تماشا و تحلیل کمدی تبدیل شدهاند؛ مردم ما دیگر کمدی خوب را از یکدیگر تمییز میدهند و کمک میکنند تا کارکردهای اجتماعی و بیرونی یک اثر کمدی، کمون و بروز واضحی در زندگیهای امروز داشته باشد.
به ادامه این روند کمدی سازی در تلویزیون باید بیش از هر زمان دیگری امید داشت و منتظر کارهایی بهتر با کنداکتوری منسجمتر بود. منبع: تسنیم
انتهایپیام/