اتفاق مهم در مهم ترین برنامه رسانه ملی؛

اگر «خندوانه» را در کنار وضعیت معاصر تلویزیون ایران بگذاریم، متوجه اهمیت رسانه‌ای خاص این پدیده می‌شویم. «خندوانه» در تلویزیون ایران کارهای مهمی انجام داد.

 

خندوانه رامبد جوان

 

 

دیشب آخرین قسمت سری دوم مجموعه «خندوانه»، از شبکه نسیم به روی آنتن رفت. کم هیجان‌تر از آن‌چیزی که تصورش می‌شد، اما به همان جذابیت دوره دوم.

 

 

فارغ از تمام جذابیت‌ها و خلاقیت‌هایی که برنامه تلویزیونی رامبد جوان را به یکی از پربیینده‌ترین برنامه‌های حال حاضر تلویزیون کرده بود، در «خندوانه» اتفاقات بی‌نظیری رخ داد که در تاریخ معاصر تلویزیون ایران بی‌سابقه بود.اتفاقاتی که «خندوانه» را تبدیل به یکی از مهمترین برنامه‌هایی دهه اخیر تلویزیون کرد و در موارد متعددی بار بی‌توجهی، کم‌کاری و انحراف تاریخ 30 ساله تلویزیون را یک تنه به دوش کشید.

 

 

اگر برنامه رامبد جوان و تیمش رادر کنار برنامه‌های روتین تلویزیون در سال‌‌های اخیر قرار دهیم، اهمیت فراتر «خندوانه» نمایان می‌شود.نگاهی به 4 اتفاق مهم در «خندوانه» می‌اندازیم. اتفاقاتی که شاید در نگاه اول، مهمترین اتفاقات خروجی جدید رامبد جوان نبودند، اما در تاریخ تلویزیون ایران، اتفاقاتی ویژه هستند.

 

 

1. اقلیت، فرصت حضور پیدا می‌کنند

 

 

یکی از حفره‌های بزرگ تاریخ رسانه‌های ایرانی به ویژه صداوسیمای ایران، غیبت، حذف و یا بازنمایی وارونه و منحرفانه از اقلیت‌های بزرگ کشور ایران است. در قسمت‌های بسیار مهمی از «خندوانه» این اقلیت‌ها، بالاخره بعد از سالها فرصت حضور در آنتن تلویزیون را پیدا کردند. اهل سنت، مهاجرین افغانستانی، ارامنه و برخی از اقلیت‌های قومی، میهمانان ویژه «خندوانه» در قسمت‌های جذابی از آن بودند و ماجرا این جا بود که حضور آنها در نهایت تعجب، در کمال توجه محترمانه با دیدی انسانی و شریف اتفاق افتاد و این شاید از همه کاری که «خندوانه» در نوبت دوم انجام داد مهمتر و اساسی‌تر بود.

 

 

مهاجرین افغانستانی، بعدها تعریف کردند که شبی که هم‌وطنان آنها، میهمان برنامه «خندوانه» بودند، شبی تاریخی و به یاد‌ماندی برای همه آن‌ها در تاریخ حضور 30 و چند ساله آنها در ایران بود و این یعنی اینکه رامبد جوان کارش را به عنوان رسانه جمهوری اسلامی ایران انجام داده بود، بدون ادعاهای معمول و پزهای معمولا بدون نتیجه پافشاری بر صدور انقلاب اسلامی، با یک استفاده درست از اصول بدیهی رسانه‌ای.

 

 

 

 

2. تلاش تلویزیون ایران برای «فرهنگ عمومی» امکان‌پذیر است

 

 

آمار پرفروش‌ترین کتاب‌های کتابفروشی‌های پایتخت، تا چند هفته تحت تاثیر کتاب‌هایی بود که رامبد جوان روزی به «خندوانه» آورد، آنها را معرفی کرد و یک مسابقه کتابخوانی از آنها را شروع کرد. برنامه‌ای که اساسا فلسفه‌ حضورش ربطی به چیزی به نام « گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی» نداشت.و این را مقایسه کنید با برنامه‌های عریض و طویل کتابخوانی در نهادهای دولتی و حکومتی و در همین تلویزیون که با چه مشقتی با هزار ترفند و جنجال، می‌خواهند ضعف بزرگ فرهنگی این سال‌های ایرانیان را برطرف کنند و نه تنها دیده نمی‌شوند، بلکه عملا قدمی هم در نزدیک شدن به این هدف برنمی‌دارند.

 

 

یکی از این کتاب‌ها «جام‌جهانی در جوادیه» بود. از معدود کتاب‌های سالم ادبیات داستانی نوجوان در ایران که اتفاقات تکمیل کننده پازل جوان در دعوت از مهاجرین افغانستانی در ایران بود.انتخاب هوشمندانه‌ای که شاید واکنش‌های نابخردانه برخی از سطحی‌نگران اجتماع به حضور مهاجرین افغانستانی در این برنامه، لزوم آن را ایجاب می‌کرد و این یعنی اینکه متولیان «خندوانه» فکر می‌کردند.

 

 

اما کتاب‌خوانی، تنها کاری نبود که رامبد جوان در راستای گسترش فرهنگ مطلوب عمومی انجام داد. کمک به کمپین‌هایی برای مصرف بهینه آب، کمک به کودکان دارای سوءتغذیه، ویژه برنامه‌هایی برای استفاده بهتر از وسایل نقلیه عمومی و موارد ریز و درشت دیگری که در خلال برنامه مطرح می‌شد و عموما با استقبال مردمی روبرو می‌شود و نشان می‌داد که گزاره «مردم از شنیدن حرف جدی و نصحیت و کار فرهنگی در تلویزیون ایران خسته شده‌اند» گزاره ناقصی است و مردم ایران از کلیشه‌ها خسته شده‌اند.

 

 

3. جذابیت بازمی‌گردد

 

 

 تصور اینکه تماشای یک جنگ گفتگومحور ابتدایی از یکی از کم‌بیننده‌ترین شبکه‌های تلویزیونی به این سرعت، تبدیل به سنت شبانه ایرانی‌‌ها شده است، تصور نزدیک به ذهنی نبود. به ویژه اینکه تلویزیون چندین و چند سالی بود که سرمایه‌گذاری اصلی‌اش برای جذب مخاطب را روی مجموعه‌های نمایشی انجام داده بود و مسابقات و برنامه‌های گفتگومحور و جنگ‌ها، چند سالی بود که به حاشیه رانده شده بودند. اما رامبد جوان و تیم سازنده‌اش که ظاهرا صرفا بر مبنای خلاقیت، کنار هم قرار گرفته بودند، خیلی زودتر از آن‌چه تصورش می‌شد، سبد مخاطبان تلویزیون را از شبکه‌ای کم‌هزینه و تازه‌کار لبریز کردند.

 

 

«خندوانه» نمایشی درست از آن تئوری کم‌طرفدار در تلویزیون ایران است: اینکه وقتی همه چیز در سر جای خودش قرار می‌گیرد، رسانه پیروز می‌شود.

 

 

از وله‌ها و میان برنامه‌های خلاقانه، جالب و بعضا عجیب «خندوانه» تا گفتگوهای کوتاه مرد پنهان «خندوانه» با مردم عادی و قهرمانان پشت‌صحنه، در تک تک لحظات «خندوانه»، اصل قرار دادن چیزی به نام جذابیت جاری و ساری است

 

 

4. تقویم نجات پیدا می‌کند

 

 

کلیشه‌ها تلویزیون را برداشت. در مناسبت‌ها و جشن‌های مذهبی، کل فعالیت تلویزیون محدود شده است به یک مجری که چند بازیگر و خواننده را به استودیو می‌آورد و از بایزگر در مورد کار بعدی‌اش می‌پرسد و از خواننده می‌خواهد که یک ترانه را لب بزند. در مناسبت‌های ملی، مواردی مثل هفته دفاع مقدس، حنای ساخت برنامه‌های ترکیبی و تاریخی در شبکه‌های عمومی، دیگر رنگی ندارد و این لیست ادامه پیدا می‌کند به همه مورادی که در تقویم‌های رسمی ایرانی ثبت شده است و برنامه‌سازان تلویزیون جلویشان می‌گذارند و برنامه‌شان را می‌سازند.

 

 

اما «خندوانه» تغییری اساسی در کار برای مناسبت‌های تقویمی در تلویزیون بود. برنامه‌های به شدت ویژه رامبد جوان در هفته دفاع مقدس و روز آزادگان و دعوت از میهمانان ویژه و طراحی مسیر یک گفتگوی جذاب و پربیننده و در عین حال پرجزئیات و معنا، اتفاقی بود که آزادگان و جانبازان و مادران شهدا را در معدود موارد سال‌های اخیر، تبدیل به قهرمانان جذاب رسانه‌ای کرد و این اتفاق بزرگی برای تلویزیونی با مختصات «تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ایران» است.

 

 

این را گسترش دهید به برنامه‌های مثلا جشن میلاد ائمه. جشن میلاد امام رضا(ع) با آن میان‌برنامه‌های ترکیبی و گفتگوهای مردمی عادی درباره سفر به مشهد که چه قدر تروتازه کرد تک‌برنامه جذاب آن شب تلویزیون را در میان انبوه بازیگران و ورزشکاران و خوانندگان بزک کرده.

 

منبع: تسنیم

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات