تبلیغ کالای خارجی

مدتی است که این موضوع بار دیگر به دست فراموشی سپرده شده و تابلوهایی با اسامی عجیب وغریب و خارجی رسما و علنا به فضای شهرها برگشته اند . بیلبوردها و تابلوهایی که گاه متاثر از سریالهای شبکه های فارسی زبان معاند هستند؟!

 به گزارش لرستان خبر، آن روزها  که  گل آقا به عنوان یک نشریه طنز فراگیر در کشور منتشر می شد و زیرکانه به مسائل مختلف نیشتر می زد عکسی از مجسمه فردوسی در میدان فردوسی را به تصویر کشیده بود که دورتادور آن مغازه هایی با نام هایی خارج  وجود داشتند. گل آقا در نقد  این اتفاق نامیمون و ناهمگون شعر معروف فردوسی را با ته مایه طنزی تلخ آورده بود : بسی رنج بردم به این سال سی/ عجم زنده کردم بدین فارسی.
 
اتفاق فوق به همت وزارت ارشاد تا آنجا که ممکن بود مرتفع شد و حتی تاکید وزارت ارشاد به نامگذاری های فارسی  بر سردر مغازه ها تا جایی بود، که اسامی خاصی مانند پیامبران همچون  ارمیا نیز در این  چارچوب به عنوان نام بیگانه شناخته شده  و مغازه هایی با چنین اسمها مجبور به تغییر نام شدند. اما  مدتی است  که این موضوع  بار دیگر به دست فراموشی سپرده شده و تابلوهایی با اسامی عجیب وغریب و خارجی رسما و علنا به فضای شهرها برگشته اند . بیلبوردها و تابلوهایی که گاه  متاثر از سریالهای شبکه های فارسی زبان معاند هستند؟! متاسفانه موضوع به همین جا ختم نمی شود  نامگذاری های خارجی و استفاده از برندهای بیگانه در صداوسیما هم  مدتهاست فراگیر شده به شکلی که  در میان اسم ها  و برندهای  خارجی، گاهی اسم و برندایرانی به چشم می خورد!
 
 
به خوبی می دانیم تلویزیون رسانه ای است که به نسبت سایر رسانه ها بیشترین مخاطب را دارد و با وجود تنوع و تعدد رسانه‌های مختلف اعم از شبکه های مجازی، ماهواره و... هم‌چنان در سراسر دنیا به عنوان یک رسانه جمعی موثر و بی رقیب محسوب می شود. به‌همین خاطر است که صاحبان آگهی‌ها و سیستم‌های تبلیغاتی سعی می‌کنند تا به واسطه این رسانه فراگیر جهانی، کالاها و تولیدات کارخانه‌های خود را معرفی کنند و چه بسا در رقابت تنگاتنگی هستند درصددند تا در ساعاتی که تلویزیون بینندگان بیشتری دارد تبلیغات کالاهای‌شان را به آن بسپارند. از سوی دیگر بخش اعظمی از درآمد  تلویزیون از طریق آگهی های تبلیغاتی تامین می شود همین باعث شده تا درکنار رشد  کمی و رقمی شبکه های تلویزیونی، میزان تبلیغات هم افزایش پیدا کند؛ به صورتی که وقتی شبکه های مختلف را نگاه می کنیم  تبلیغ  انواع و اقسام کالا و پوشاک  را  نشان  می دهند چنانچه اغلب با نام ها و برندهای تجاری غیرایرانی هستند  و همین جای اشکال دارد مانند پوشک بچه، روغن، برنج  و... که همه برندهای غیرایرانی  دارند و با آب و تاب و رنگ ولعاب زیادی به مخاطبان  ایرانی معرفی می شوند.
 
سوال اینجاست اگر قرار است سیستم نیاز آفرینی در جامعه از طریق تلویزیون عملی شود چرا به جای  معرفی و تبلیغ  اجناس و تولیدات ملی، کالاهای خارجی  تبلیغ می شوند؟! مگر نه اینکه مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده اند  برای تقویت اقتصاد مقاومتی از کالاهای داخلی استفاده شود؟! این مسئله برای ایشان به قدری اهمیت دارد که  حتی استفاده از کالاهای داخلی را  مانند صدقه دانسته اند به همین خاطر از رسانه ملی انتظار می رود  تا  در فرهنگ سازی و نهادینه کردن آن  همراهی داشته باشد  و  ذائقه  مردم را به سمت  کالاهای داخلی هدایت کند نه برندهای خارجی؛ ‌البته گفتنی است ذائقه ایرانیان سال‌های بسیاری است که متاثر ازتبلیغات رنگ وارنگ کالاهای خارجی بوده  لذا برای تغییر این ذائقه نهادینه شده باید با ظرافت و دقت برنامه‌ریزی شود .
 
 
اینجاست که اهمیت فرهنگ و فرهنگ سازی دراین عرصه اجتماعی و اقتصادی نمود بیشتری پیدا می کند هرچند گفتن این نکته ضروری است که تبلیغ کالاهای خارجی با نامهای بیگانه فقط به بحث اقتصادی خلاصه نمی شود بلکه مهمتر از آن به همراه  خود هم بار فرهنگی دارد و هم اثرگذاری فرهنگی؛ از سوی دیگر ظاهر ماجرا هم در نگاه کلان فرهنگی زیبنده نیست.وقتی در کنار آگهی های کالاهای خارجی، تبلیغاتی مبتنی برخرید  کالاهای ایرانی می بینیم  حسی که به ما دست  می دهد، حس کاریکاتورگونه ای با طنز تلخ است چراکه عملا خود رسانه ملی به حرفی که می زند پایبند نیست البته البته خیلی از این محصولات خارجی نیستند اما آنقدر متاثر از غرب و فرهنگ غربی شده اند  که حتی برای یک محصول وطنی و داخلی آن هم  از نازل ترین نوعش که نیاز به فناوری خاصی ندارد نام  خارجی انتخاب  می کنند؛ شاید بتوان گفت مشهورترین  نمونه  از این دست  دستمال  کاغذی نانسی یا پفک نمکی چاکلز است که با آب و تاب مدام تبلیغ می شوند. دستمال کاغذی نانسی حتی برای مدتی آگهی هایش تبلیغ  یک خواننده زن فاسد خارجی بود!
 
هرچند بحث فرهنگ و فرهنگ سازی در در میان اقشار مختلف از جمله تولید کنندگان از مباحث مهم و زیر بنایی است اما سوال اینجاست که نقش صداو سیما  و وزارت ارشاد  به عنوان مجوزدهندگان به این نوع اسامی و تبلیغ کنندگانشان در رسانه ملی چیست؟! درست است که تلویزیون با مشکلات عدیده مالی مواجه شده است اما قرار نیست به خاطر مسائل مالی هر آگهی از قاب آن تبلیغ شود و یا حداقل هرآگهی به هر سبک و سیاقی ارائه گردد. متاسفانه برخی تبلیغات رسما فضای رقص و حرکات موزون  به تقلید  از فیلم ها یا کلیپ های مشهور دنیا  را در رسانه ملی به نمایش می گذارند با این تفاوت که یا بازیگران این  آگهی ها  کودکان هستند ( که سوءاستفاده از کودکان برای آگهی ها ممنوع است و در جای خود نیاز به بحث مفصلی دارد) و یا به هرشکل  فضا و ساختار آن آگهی  بیننده را  به یاد  یک اثر مبتذل می اندازد که در شان رسانه ملی جمهوری اسلامی نیست مخصوصا این روزها  که در شبکه های اینترنتی  فورا این شباهت ها  با نمونه اصلی اش به تصویر کشیده می شود. 
 
 
فراموش نکنیم یکی از دستگا‌ه‌های فرهنگی که می‌تواند مروج سبک‌زندگی ایران اسلامی ای  باشد که بارها  رهبر انقلاب سفارش کرده اند رسانه ملی است، البته این روزها برخی از چهره های سیاسی  به دلیل اغراض شخصی و حزبی سعی می کنند  تاثیرگذاری رسانه ملی را زیرسوال ببرند. اما این یک حقیقت است که  رسانه ملی  با وجود همه رقبایش در صدر اثر گذاری در داخل و خارج قرار دارد تا آنجا که حتی سریال های آن میان ایرانیان خارج از کشور به طور جدی دنبال می شود. زیرا به دلیل عمومیت و بهره‌مندی از تصویر، ماندگاری و تاثیرگذاری بیشتری برای مخاطبان دارد.
 
بنابراین این وظیفه تلویزیون است تا بسترفرهنگی استفاده از کالاهای داخلی را فراهم کند و میل و ذائقه  جامعه را به این سمت و سو سوق دهد و درکنار آن نقش دستگاههای ناظر برای جلوگیری از انحراف از مسیر درست همیشه مهم و بنیادین بوده است.  اگر امروز رسانه ملی، آگهی هایی با اسم ها و برندهای خارجی اش فزونی یافته نباید این رسانه را تنها مقصر دانست آن هم در شرایط اقتصادی فعلی که گریبانگیر تلویزیون است بلکه وزارت ارشاد، شورای نظارت  بر صداوسیما حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم  در بروز چنین اتفاقاتی سهیم هستند. ازدیاد چنین آگهی هایی در صداوسیما نشان از کم کاری و یا اهمال کاری های این نهادها  در وظایف محوله  به آنها هم هست.منبع: فرهنگ نیوز
 

 

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات