به جرأت باید گفت در کشورمان تنها رسانه تصویری مقابل با جبهه چند گانه رسانه ای دشمن، تلویزیون است که نیاز به تقویت مالی و معنوی همه جانبه دارد تا میدان کارزار را به نفع دشمن سراپا مسلح کینه توز واگذار نکند.

به گزارش لرستان خبر، همه به خوبی می دانیم که عصر حاضر به دلیل سلطه رسانه ها موسوم به جنگ رسانه ای است  جنگی که  صاحبان رسانه، عامل بسیاری از اتفاقات و شعله ور شدن جنگها بوده اند. درحقیقت این رسانه ها هستند که با تحریک افکارعمومی باعث برانگیخته شدن آنها می شوند چنانچه نمونه بارز آن را در سوریه  می توان  مثال زد. جنگ در سوریه با این تبعات وسیعی که دارد را نه یک جنگ نظامی بلکه بیشتر جنگ رسانه ای میدانند بشار اسد هم در سخنرانی اخیر خود گفت: «جنگ امروز علیه سوریه تبلیغاتی و رسانه ای است.» به همین خاطر از قدرت تاثیرگذاری رسانه ها  نمی توان و نباید غافل بود. 

 
از همان آغاز شکل گیری نظام جمهوری اسلامی سیاسیون  غربی و آمریکایی وقتی دریافتند با وجود هشت سال جنگ تحمیلی، به واسطه هجوم نظامی وسخت افزاری یارای به زانو درآوردن ایران اسلامی نیستند به حربه شیطانی رسانه ای و جنگ نرم روی آوردند و با صرف هزینه های زیاد و نیروهای متخصص درحوزه روانشناسی رسانه عزم  خود را جزم کردند تا در این  جبهه نامرئی با ایران درگیر شوند.
 
مطابق با آمارهای رسمی ۳۰۰ ماهواره تلویزیونی در جهان فعال است که از این تعداد ۱۱۶ ماهواره فضای ایران را پوشش می‌دهند. شبکه‌های فارسی‌زبان که فقط برای فارسی‌زبانان و خصوصا ایرانی‌ها برنامه تولید و پخش می‌کنند، هم‌اینک به بیش از ۱۶۰ کانال رسیده است. اما ماهواره‌هایی که در فضای ایران فعالند، امکان دریافت حدود ۱۸ هزار شبکه تلویزیونی را فراهم کرده‌اند و از این تعداد حدود ۲ هزار شبکه را با دیش‌های معمولی می‌توان با کیفیت بالا دریافت کرد.
 
 
بررسی‌ها نشان می‌دهد، در بین این شبکه‌ها، ۳۸۰ کانال به صورت شبانه روز در حال پخش موسیقی، کلیپ، رقص، آهنگ‌های درخواستی و کنسرت هستند. حدود هزار و ۲۰۰ شبکه در خلال برنامه‌های خود، کلیپ‌ها و شوهای موزیکال پخش می‌کنند. حدود ۸۰ شبکه به نمایش مد و لباس اختصاص دارند. در یک تحلیل محتوایی،‌ عمده آنچه این شبکه‌ها پخش می‌کنند و روی مخاطب اثر می‌گذارند، با سنت و فرهنگ اسلامی- ایرانی در تضاد بوده و آثار بسیار مخرب روحی و روانی دارند. شبکه‌های فارسی‌زبان در ابتدای راه‌اندازی، بیشتر موضوعات سیاسی را دنبال می‌کردند، لکن هم‌اکنون وارد حوزه فرهنگ شده، تغییر و تحولات فرهنگی را به صورت هدفمند در ایران دنبال می‌کنند.
 
برخی از این شبکه‌ها مانند BBC فارسی، VOA، من و تو و فارسی وان، در میان مخاطبین شهرت بیشتری یافته‌ و توانسته‌اند بخشی از جامعه ایرانی را تحت تأثیر خود قرار دهند. در میان این شبکه‌ها، ‌شبکه فارسی وان بیشتر از دیگر شبکه‌ها، کانون خانواده را مورد توجه قرار داده است. در مقابل این هجموم غیرقابل انکار رسانه ای ما چه رهاورد  داریم؟! چه میزان در این  کارزار نرم رسانه ای خود را مجهز کرده  ایم؟! چقدر دراین عرصه سرمایه گذاری منسجم و هدفمند مالی ومعنوی  داشته ایم؟! 
 
درست است که درطول سالهای اخیر فضای رسانه های مکتوب و مجازی رشد و گستردگی زیادی داشته است ولی به طور قطع هیچ کدام قدرت تاثیرگذاری و فراگیری رسانه ملی را ندارند، زیرا تلویزیون از قدرت تصویر و صدا با هم برخوردار است و همین امر آن را  قادر ساخته تا  در همه جا حتی دورافتاده ترین نقاط کشور حضوری موثر داشته باشد.
 
به جرات باید گفت در کشورمان تنها رسانه تصویری مقابل با جبهه  چند گانه رسانه ای دشمن، تلویزیون است که نیاز به تقویت مالی و معنوی همه جانبه دارد تا میدان  کارزار را به نفع دشمن سراپا مسلح کینه توز واگذار نکند. در این راستا  طی چند سال گذشته  رسانه ملی با رشد کمی و رقمی شبکه ها و تخصصی شدن آنها سعی کرده است روندی را طی کند تا بتواند در مقابل  تنوع  و تعدد شبکه های بیگانه  نیازهای مخاطبان خود را پاسخ گوید که به نسبت فضای مرده و بی جان قبل خیلی  بهتر شده است و نشان از رونق رسانه ملی می دهد وجود شبکه های تخصصی و مجزایی مانند سلامت، نسیم، بازار، نمایش و... هر کدام خوب و مطلوب هستند.
 
البته نقاط ضعف و کاستی هایی هم دارند که می بایست  در رفع آن  و بالا بردن سطح کیفی آنها تلاش بیشتری کرد قبول داریم در رسانه ملی ضعفهایی وجود دارد و بسیاری از تولیدات هم  کپی ناشیانه ای از برنامه های ماهواره ای است  ولی در کارزار نرم فرهنگی که  رسانه ها  پیشقراول آن هستند نیاز است  تنها  سربازی که  برای نبرد داریم؛ یعنی تلویزیون را تقویت کنیم تا  دستهای این تنها  سنگربان رسانه ای خالی نباشد و به حریفان قدر خود نبازد و نبرد را واگذار نکند.
 
 با این وجود متاسفانه علاوه بر هجمه های بیگانه از بیرون و تهاجم شبکه های دشمن در داخل نیز عده ای با رویکرد جناحی و سیاسی با  دشمن همراه شده و به اشکال مختلف و نه به نیت نقد سازنده و دلسوزانه، به این رسانه و مدیران توانمند آن می تازند و با تحریک افکار عمومی سعی در تخطئه و تخریب آن را دارند. این گروه حتی ناجوانمردانه القاب و تهمت هایی را هم به آن نسبت می دهند و آن را مورد تمسخر قرار می دهند این درحالی است که  تلویزیون به دلیل مشکلات مالی در مدیریت  جدید خود  که زمان زیادی از آن نمی گذرد  دست به تغییرات سیستماتیک زده  و نیاز به حمایت همه  جانبه  در عرصه های مختلف دارد.
 
از همین رو انتظار می رود دولت  درچنین فضایی به جای تخریب و تهدید، به حمایت  و همراهی آن بپردازد و از این تنها جبهه رسانه ای تصویری کشور پشتیبانی کند به خصوص در زمینه مالی و تامین بودجه  تا امکان ساخت و تولید  برنامه های قوی را بتوان متصور شد. با این وجود داوود نعمتی انارکی  مدیرکل روابط عمومی سازمان صدا و سیما در پاسخ به این پرسش که رسانه ملی چقدر از دولت طلب دارد گفته است:« بودجه‌ای که برای سازمان صدا وسیما لازم است بیشتر از 3 هزار میلیارد تومان پیش بینی شده است، درحالی که بودجه ای که امسال برای سال 94 در نظر گرفته شده، هزار میلیارد بود و بخش باقیمانده مبلغ مورد نیاز باید از درآمدزایی و بخش اعظم آن از آگهی بازرگانی تامین شود. »
 
 
متاسفانه حتی کمبود بودجه و فشار اقتصادی بر بدنه سازمان صداوسیما باعث شده است تا به ادغام و یا حذف برخی شبکه های تخصصی سیما بپردازد و یا برنامه های خود  را محدود  و سطحی کند  که این رویه  در مقابل  جنگ رسانه ای همه جانبه غرب  درست نیست؛ البته کمبود بودجه در صداوسیما هرچند مهم است و باید به آن توجه بیشتری مبذول داشت اما  از منظری دیگر هم می توان گفت فقط یک اتفاق منفی نبوده است چه آنکه همین موضوع باعث شده تا  تلویزیون  نسبت به چابک سازی سازمان خود وارد عمل شود  و دست به اقدامات عملی بزند  که می توان از آن به عنوان جراحی تلویزیون  یاد کرد.
 
برای مثال یکی از نکات  مورد ایراد صداوسیما  تعداد بالای پرسنل آن که قریب بر 44هزار تن است بوده، پرسنلی که  گاها برخی از آنها  بود و نبودشان چندان فرقی نمی کند و بیشتر به دلیل مناسبت های سیاسی و رابطه مانند بسیاری از سازمانهای دیگر کشور وارد این  سازمان شده اند. تا حدودی فقر بودجه باعث ایجاد خلاقیت و نوآوری در سیستم می شود  که امید است صداوسیما  هم با مدیریت  جوان  خود به این اقدام دست بزند متاسفانه در زمان وفور نعمت صداوسیما یکی از مصادیق اسراف در بیت المال محسوب می شد  که نمونه های زیادی دراین رابطه وجود داشته است.
 
 
مورد دیگر بحث خلاقیت و نوآوری است  سالها بود که صداوسیما در تولیداتش به روند  روزمره خود عادت کرده بود و حالا باید این موضوع شکسته می شد. جشنواره هایی مانند  جشنواره عمار، فیلم کوتاه، فیلم صدثانیه و... ظرفیت های نابی هستند که معلوم نیست چرا تلویزیون از آنها  و هزینه ای که برای انها شده بود استفاده بهینه نمی کرد حالا  زمان خوبی است که تولیدات و خروجی این جشنواره ها را چه در زمان حال و چه در زمان گذشته برای پخش از تلویزیون بازبینی کنیم. کمبود بودجه باعث شده تا حضور جوانان  خارج از سیستم سابق در رسانه ملی پررنگ تر شود  هرچند این موضوع هم  نیاز به چارچوب خاصی دارد جشنواره عمار نشان داد که می توان روی ظرفیت های خلاق جوان در برنامه سازی حساب ویژه باز کرد؛ ظرفیت هایی که به هر تقدیر شناسایی شده اند و جای آنها گاها در رسانه ملی خالی است.
 
البته قبول داریم که دردوران ریاضت اقتصادی صداوسیما هم مجبور است مانند سایر بخشهای کشور بامشکلات مالی دست و پنجه نرم کند و با مدیریتی اصولی و هدفمند پیش برود اما یادمان باشد نمی توان شاهرگ حیاتی تنها رسانه تصویری کشورمان را  در جبهه نامتقارن رسانه ای مسدود یا  ضعیف کرد زیرا درهرحال فعالیت در حوزه فرهنگ  اهمیت دارد و هزینه کردن درعرصه فرهنگ به مثابه پرورش درخت گردواست که شاید اگر دیر به بارمی نشیند و زمان بر است، اما محصول زیاد و خوبی خواهد داشت که جبران کننده است.
 
لذا مسئولان دولتی  اگر پشتیبان و همراه تنها سرباز رسانه ای تصویری کشورمان باشند این سرباز رسانه ای ما هم با قدرت و اعتماد به نفس بهتر و بیشتری عرضه اندام خواهد کرد؛ البته با شرطی که تلویزیون هم از نیروهای متعهد و خلاق و دلسوز استفاده کند و زنجیره  کپی کار و منفعل  قبل را پاره کند  به طور حتم  می تواند پیروز میدان رسانه ای خواهد بود و این منوط است به تعامل و همکاری نیروهای پیشکسوت و باتجربه در کنار نیروهای جوان و تازه نفس وخلاق و متعهد  تا با هم در کارزار رسانه ای پیش بروند. 
 
دراین مقال نکته جالب و قابل تامل اینجاست که دولتمردان به جای حمایت همه جانبه از صدا وسیما  علاوه بر کم گداشتن در بودجه این رسانه مهم و اظهارات عجیب و غریب که  گاها ضد رسانه ملی است درمحافل مختلف  به زبان می آورند و توقعات  عجیب و غریب ازاین سازمان دارند. مثلا تا همین  چند وقت پیش کار به جایی رسیده بود که تقریبا می شد گفت هر وزارتخانه ای برای خودش می خواست یک شبکه تلویزیونی تاسیس کند کاری که صداوسیما را مجبورکرد نام برخی از شبکه های را برای تامین نظر مسئولان مربوطه  که بودجه آن سازمان زیر نظر انها  تایید می شود  عوض کند این کار به نظر نه حرفه ای می آید و نه درست.
 
تمام مشکلات صدا وسیما  به عنوان تنها سرباز درعرصه بودجه و نیاز مالی زمانی عجیب به نظر می رسد که اولا  بنا به گفته مسئولان دولتی قرار است  پس از امضای برجام  مشکلات  بودجه ای هم حل شود و در ثانی دولت تقریبا از همه چیز و همه کس مالیات می گیرد و درآمد مالیاتی سرسام آوری را توانسته است ازراههای مختلف به دست بیاورد  به نظر می رسد سخت گیری سیاسی و سیاسیون  بر صداوسیما  چندان عقلانی نیست، اگر در عرصه فرهنگی این سنگربه هردلیل از دست برود ضریب نفوذ دشمن درمیان جامعه را نمی توان مانع شد. چه آن که سینما دراین عرصه هیچگاه همراه نبوده است و صداوسیما در برهه های مختلف تنها دروازه بان  فرهنگ و هنر کشور محسوب می شده است بنابراین ریختن هیبت  این دروازه بان به نفع هیچ کس نیست حتی سیاسیونی که به دنبال امتیازگیری های غیرمعقول هستند. 


منبع:مشرق

انتهای پیام/

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات