فاطمیون در انتظار فرزندان فاطمه (س)
دلنوشتهای برای شهدای گمنام/ عکس ها و دلنوشته های خود را برای ما بفرستید
همزمان با ورود شهدای گمنام به استان لرستان مسابقهای با عنوان " دلنوشتهای برای شهدای گمنام" برگزار میشود.
به گزارش لرستان خبر، همزمان با ورود شهدای گمنام به استان لرستان مسابقهای با عنوان " دلنوشتهای برای شهدای گمنام" برگزار میشود.
علاقهمندان میتوانند متن و عکسهای خود را از مراسم استقبال و تشیع شهدای گمنام را به آدرس زیر برای ما بفرستند تا در سایت لرستان خبر منتشر شود
رایانامه: lorkh@chmail.ir
ارتباط تلگرامی: lor313@
مهلت ارسال آثار سه شنبه 25 اسفندماه 94
تمامی عکس ها و متن های شما در سایت نشر داده می شود و به قید قرعه به تعدادی هدایایی اهدا می شود.
مراسم تشییع این شهدا در خرمآباد روز شنبه، 22 اسفند ساعت 9 و 30 دقیقه صبح از پادگان امام حسین(ع) بهسمت حسینیه عاشقان ثارالله سپاه خرمآباد انجام میگیرد.
وی افزود: مراسم شبی با شهدا نیز ساعت 20 و 30 دقیقه شامگاه شنبه، 22 اسفندماه در حسینیه ثارالله سپاه خرمآباد برگزار میشود و روز یکشنبه، 23 اسفند نیز مراسم تشییع یکی از این شهدا بهسمت پادگان امام علی(ع) سپاه ابوالفضل(ع) لرستان انجام و در آنجا خاکسپاری میشود.
مرادی ادامه داد: مراسم استقبال از دو شهید گمنام که در چالانچولان خاکسپاری میشوند نیز 16 عصر روز شنبه، 22 اسفندماه است و مراسم شبی با شهدا نیز در جوار پیکر مطهر این شهدا در محل سالن ورزشی شهر چالانچولان برگزار خواهد شد و مراسم تشییع و خاکسپاری نیز روز 23 اسفند از مسجد صاحبالزمان(عج) بهسمت بوستان شهدای گمنام چالانچولان انجام میگیرد.
دلنوشته های مردمی در زیر آمده است:
نصف تاریخ عاشقی گمنام است
قصه هایی عمیقو پر احساس
قصه هایی پر از فداکاری
قصه هایی عجیب اما خاص
قصه ی آبِِ چشمه ی زمزم
زیر پاکوبه های اسماعیل
قصه ی نیل و حضرت موسی
قصه ی آن گذشتن حساس
قصه ی حفظ حضرت یونس
توی بطن نهنگ در دل دریا
یا که نفرین نوح پیغمبر
بر سر مردم نمک نشناس
قصه ی ظهر روز عاشورا
بستن آب روی وارثِ آن
کربلا بود و یک حرم،تشنه
کربلا بودو حضرت عباس
بین افسانه های لیلی و مجنون
قصه ای تازه اضافه شده
قصه ای بیستو هفت ساله از
سه شهیدُ سه نامِ بینام
سه عشق باز خدا
نوید زارع/طلبه حوزه ی رضویه خرم اباد
سلام بر ساکنان دل های بی قرار!
آرامم اما گواهی بر آرامی تلاطم و بی قراری روحم ندارم و مگر این اشک ها فرصت آرامش را در پهنه چشمهایم می دهد؟!
این روزها که با یاد شما سر می کنم نغمه های دل انگیز مظلومیتتان را در گوش جانم زمزمه می کنم و مگر می شود نغمه ای داد از بی کسی باشد و دل انگیزش خواند؟
آنجا که یاد مادری پهلو شکسته و مولایی غریب به میان باشد یاد شما و زمزمه شما دل انگیز و مایه آسایش روح می شود.
دستهایم دیگر توان همراهی تابوت های رنگینتان را ندارند و در پس هزاران دست، دست هایم کوتاه از یاریتان می شود
گم می شوم در تلاطم سیل خروشان های های مردمانی که نظاره گر خورشید بی فروغ شمایند
گوشه ای در ازدحام جمعیت سر به زانوی دل گذاشته و قدری خلوت می کنم و مرور می کنم جاماندگی ام را، مرور می کنم روزهای نبودنم را و مگر می شود باشید و نباشم؟!
در این کوره راه های تردید گمنامی شما چه زیبا فراز نام ها و یادها نشان راه شده و دم از شما می زنند.
می اندیشم لحظه وداع شما با دنیا چگونه بوده که نامتان تا ابد اینچنین بر تارک تاریخ ماندگار شده است.
سکوت می کنم از هیبت شکوهتان در پیامی که آورده اید؛ می خوانم تا فراموش نکنم ماندگاری راهتان و نفوذ کلامتان
شهدا شرمنده ایم ما بعد از شما هیچ نکردیم...
شاهدپور/ بروجرد
شهید گمنام سلام
چه خوش موقع آمدید
دلهایمان را تکانده ایم
چشم چیست؟چکمه هایت را بر دلم بگذار که شاید قدمت نو رسیده باشد.
ای افسران،ای یاران ایران،ورق زدی برگ دیگری از تاریخ درخشان کشورمان را.
خوش آمدید
علی
شهدا شرمنده ایم
محمد آزادبخت
امشبی را می خواهم با تو سحر کنم ٫ از تمام بد و خوب دنیا رها شوم و در کنار تو ارام بگیرم. سرم را بر تابوتت گذاشته ام٫ سال هاباید بگذرد تا همچو منی تفکر عمیق تو ٫راه تو ٫اعتقاد و عقیده تو٫ و در یک کلام باور قلبیت را به یکتای جهان افرین درک کنم شهید گمنامم در پی چه کسی و چه چیزی این چنین جان دادی ؟ پای چه متاع جاویدی در میان بود ٫که این چنین با خیالی اسوده و مطمئن بالاترین سرمایه ات را برای فروش زود هنگام گذاشتی؟ فرق تو با شهدای دیگر در گمنامی است ...به من بگو چه شد که تصمیم بر گمنامی گرفتی ؟ در عقد قرارداد ت با پروردگار یکتا چه چیزی رد و بدل شد که تصمیم بر گمنامی گرفتی؟ چه چیزی در گمنامی و خالص شدن برای اوست که هر چه در این راه ثابت قدم تر می شوی در نزد او عزیزتر و برای بندگانش دلبرتر و دوس داشتنی تر میشوی ؟.. باید چگونه و تا چه اندازه بر سر نفس خود بکوبم و در جاهای مختلف نفس هوا و هوس نفس سرکش را برید تا تنها راضی شوم به رضایت او ... شهید گمنامم چه کنم تا در طی کردن مسیر بندگی معبود مهربان و مهم نبودن حرف و رضایت خلقش درجا نزنم...در لحظه لحظه زندگی ام خدایم را حس کنم ...فقط او را ببینم ...برای او بخوابم برای او بخورم برای او قدم بردارم٫ برای او کار کنم ٫ برای او زندگی کنم وبرای او جان بدهم مگر نه اینکه روح ما از خداست پس می تواند تا عرش اعلی خودش قد بکشد و به دیدارش برود...بس است رضایت خلقی که زود گذر است .... رضایتی را میخواهم ماندگار٫ رضایت کسی که خود ماندنی است نه خلق فانی ....شهید گمنامم اگر در مسیر تنها خدا را دیدن و اعتقاد عمیق به وعده هایش سنگ های سخت بی معرفتی ٫خودخواهی ٫ سرگرمی های دنیایی و کسب رضایت خلق و ناراحت شدن از دیده نشدن در برابر خلقش کمکم نکنی باخته ام در دنیا و اخرت با خته ام...کمکم کن تا راهت را بفهمم کمکم کن تا مفهوم عمیق گمنامی را درک کنم کمکم کن تا تنها رضایت پروردگار متعال را بخواهم کمکم کن تا تمام کارهایم را برای رضایت او انجام بدهم. شهید گمنامم تا دیر نشده بین منو و خدایم واسطه شو
مومنی
عالیه
حال کردم باهاش
نصف تاریخ عاشقی گمنام است
واقعا حرف دل زده
اره...این بقیه به دلم بیشتر چسبید
اللهم الرزقنا شهاده