«سه معجزه»؛ سلسله مقاله‌هایی پیرامون نفوذ جریانی دشمن در حوزه سلامت/ 1

دهه اوّل‌محرّم‌ 1415 برای‌ تبلیغ‌ به‌ روستای‌ اسلام‌ قلعه‌، پنجاه‌ کیلومتری‌ سرخس‌ رفته‌ بودم‌. این‌ روستا که‌ فاقد آب‌ و برق‌ و حمّام‌ است،‌ دارای‌ 120 خانوار می‌باشد. اداره‌ بهداشت‌ آنجا داروهای‌ ابتدائی‌ و ضروری‌ مردم‌ را نداشت‌ و به‌ عوض‌ قرص‌ ضد بارداری‌ را مجانا در اختیار اهالی‌ قرار می داد. اکثر زنها توبکتومی‌ شده‌اند و بعد از اطلاع‌ از حرمت‌ این‌ عمل‌ پشیمان‌ شده‌ و بعضاً گریه‌ می‌کردند...

به گزارش لرستان خبر، موضوع سلسه مقاله‌های «سه معجزه»، نفوذ جریانی دشمن در سه حیطه  «سلامت باروری و جمعیت»، «سلامت معنوی» و «سلامت جنسی» است. این یادداشت با افشاگری و بررسی اسنادی تکان دهنده پرده از حقایقی بر می دارد، که مدت‌هاست جریان دارد و عموم مردم از آن بی‌اطلاعند. از آنجا که به دلیل وجود محذوریت‌هایی، امکان بیان صریح تمام این حقایق نبوده است، برخی، در لفافه بیان شده‌اند که دقت مخاطبین می تواند به فهم این موارد کمک کند. بی‌شک در خلال مطالعه مقاله‌های پیوسته «سه معجزه»، سئوالاتی در ذهن مخاطبان به وجود خواهد آمد، که در بخش های بعدی، پاسخ آنها را خواهند یافت. 

 

نخستین معجزه؛ «پروژه تحدید نسل ایرانیان»

بخش اول: «ناگفته‌های یک پروژه»

به دنبال وقوع فاجعه انقلاب جنسی در دهه شصت میلادی (1)، فرزندآوری در غرب به شدت کاهش یافت. بحران جمعیت، اقتدار اقتصادی و سیاسی غرب را به خطر انداخت، چنانکه در سال 1974 حاصل پروژه مطالعاتی NSSM200 که توسط کیسینجر -مشاور امنیت ملی نیکسون- انجام شده بود، منتشر شد و نشان داد که افزایش رشد جمعیت جهان، امنیت ملی آمریکا را به خطر می اندازد (2). در این مطالعه پیشنهاد شده بود که آمریکا با بهره کشی بیشتر از سازمان‌های بین المللی، جمعیت جهان را به نفع منافعش مدیریت کند.

 

البته در این میان از «پایه های تئوریک علوم اجتماعی در جنگ روانی» که حاصل قراردادی پژوهشی بین ارتش آمریکا و دانشگاه جان هاپکینز بود نیز استفاده شد. نتیجه این قسمت از کار شد: تاسیس رشته ای دانشگاهی با نام "ارتباطات سلامت عمومی"

 

در همین ایام – سال 1341- بود که مامور سازمان ملل -سَتّاره فرمانفرمائیان- به دستور شورای جمعیت (زیرمجموعه بنیاد راکفلر)، از ینگه دنیا به ایران آمد و در مطب های خصوصی و انجمن های خیریه مشغول تنظیم خانواده شد. به چهار سال هم نکشید که شورای عالی تنظیم خانواده در وزارت بهداری تشکیل شد؛ صدالبته این بار هم زیر نظر کارشناسان شورای جمعیت آمریکا. در سال 1346 نیز در اعلامیه ی تهران بیان شد که تنظیم خانواده از مصادیق اساسی حقوق بشر است!

ستّاره فرمانفرماییان، شاهزاده قجر، دانش آموخته مددکاری اجتماعی در آمریکا، عامل تصویب «لایحه ملی تنظیم خانواده» در پیش از انقلاب و کسی که دانشگاه هاروارد وی را در لیست «زنان تاثیرگذار تاریخ آمریکا» قرار داده است

اما تمام زحمات آمریکا و مسئولان وزارت بهداری در پیش از انقلاب سبب شد که تنها 0.4 درصد از نرخ رشد جمعیت کشور کاسته شود (نرخ رشد جمعیت در سرشماری سال 1345، 3.13 به دست آمد و این میزان در سرشماری سال 1355 به رقم 2.71 کاهش یافت). حقیقت آن بود که آمریکا نمی خواست با کنترل جمعیت ایران، اقتدار ژاندارم منطقه را کم کند و نگاهش به تنظیم خانواده، بیشتر محملی برای صدور فرهنگ بی بندوباری آمریکایی بود. همچنین ترویج تنظیم خانواده در پیش از انقلاب، حکم پاشیدن بذری را داشت که می توانست هنگام نیاز مورد آبیاری قرار بگیرد و حرکت یک ملت به سمت پیشرفت را متوقف کند. آن سوی ماجرا، مردم نیز از حکومت وقت، حرف شنوی نداشتند و این مسئله نیز مانع کاهش قابل ملاحظه رشد جمعیت بود.

 

شد سال 1357 و به لطف انقلاب اسلامی، طرح ضداسلامی تنظیم خانواده تعطیل شد. درصد نرخ رشد جمعیت در نخستین سرشماری پس از انقلاب در سال 1365 به 3.91 رسید؛ رقمی که البته زیاد بود. اما نکته مهم این که، بیش از 0.7 از این رشد جمعیت، ناشی از ورود معاودین عراقی و آوارگان و پناهندگان افغانستانی بود و اساسا ربطی به فرزندآوری مردم ایران نداشت و اگر این میزان را از نرخ رشد جمعیت در سرشماری سال 1365 کسر می کردیم، رقم 3.2 به دست می آمد که تقریباً در سرشماری سال 1345 نیز به دست آمده بود. در واقع اگر ورود مهاجران را در نظر نمی گرفتیم، خبری از بمب و انفجار جمعیتی و رشد بی رویه نبود و رفتار باروری مردم نسبت به قبل از انقلاب تغییر قابل ملاحظه‌ای نداشت، بلکه با توجه به بهبود وضع بهداشتی و کاهش مرگ و میر نوزادان، می‌شد گفت که: در فاصله سال‌های 1355 تا 1365، میزان فرزندآوری مردم کمتر از بازه ی سال های 1335 تا 1345 بوده است.

 

بلوای رسانه‌ای غرب برای مدیریت جمعیت دنیا؛ برای فهم علت این بلوا ر.ک مقاله «خانواده مستحکم و جمعیت جوان، دیگ هایی که برای غرب نجوشید»

 

به هر حال بعد از سرشماری سال 1365، اتفاقات جالبی رخ می دهد. زنی پاکستانی و به اصطلاح مسلمان به نام نفیس صدیق، می شود مدیر کل اجرایی‌ صندوق‌ جمعیت‌ سازمان ملل (UNFPA) و این نخستین بار است که یک زن به مقام معاونت دبیر کل سازمان ملل دست می یابد. این انتصاب در تاریخ 1366/01/13 و تقریباً بلافاصله پس از مشخص شدن نتایج سرشماری سال 1365 در ایران صورت می‌گیرد. همزمان، در داخل کشور نیز برخی از مسئولین وقت، شدیداً احساس وظیفه کرده، پیگیر کاهش رشد جمعیت می شوند. مقام معظم رهبری با اشاره به این ماجرا می فرمایند: "اول کار، سال66 شروع شد. پیش من آمدند و تصویر هولناکی را ارائه کردند و ما معتقد شدیم که باید کنترل کرد" (3) در آن برهه یکی از جمعیت شناسان کشور گفته بود که اگر این رشد جمعیت ادامه پیدا کند، ظرف چند دهه، جمعیت کشور از یک میلیارد نفر هم بیشتر می شود! گویا داشت در مورد تکثیر باکتری در محیط آزمایشگاهی حرف می زد و نه فرزندآوری انسان در جهان واقع!

 

مسئولین وقت به کرات سراغ علما می رفتند و این تصویر هولناک را برای ایشان نیز ترسیم می کردند. حاصل آن شد که برخی از علما این توجیهات را پذیرفتند، برخی دیگر نپذیرفتند و سکوت اختیار کردند و البته برخی نیز نپذیرفتند و علنا مخالفت کردند. حضرت امام (ره) نیز در پاسخ به نامه دکتر مرندی فرمودند که مسئله جمعیت مهم است و باید در دانشگاه ها و رسانه ها مورد بحث قرار بگیرد. برخی از مسئولین وقت، پاسخ حضرت امام(ره) به این نامه را به منزله موافقت ایشان با کنترل جمعیت تلقی کردند، هرچند که ابداً نمی شد از متن مورد اشاره چنین برداشتی کرد، به خصوص با توجه به موضع حضرت امام در مطلوبیت جمعیت 150 و 200 میلیونی ایران. البته این هم ناگفته نماند که اصل این نامه در دسترس نیست، متن آن تاکنون با عبارات گوناگون بیان شده است و در صحیفه نور نیز اثری از این پاسخ حضرت امام (ره) وجود ندارد.

 

با رحلت حضرت امام(ره) پیگیری تحدید نسل وارد فاز جدیدی می شود. مقام معظم رهبری تنها پس از قریب به یک ماه از آغاز دوران زعامت بابرکت خود ضمن بیاناتی می فرمایند: "ما اگر دو برابر امروز هم جمعیت داشته باشیم، باز می‌توانیم بدون کمترین نیازی به کشورهای دیگر، خود را به بهترین وجه اداره کنیم" (4) اما از قرار معلوم، برخی از مسئولین تصمیم خود را گرفته بودند، چرا که 4 ماه پس از این صحبت مقام معظم رهبری، نفیس صدیق با دعوت‌ رسمی‌ وزرای‌ امور خارجه‌ و بهداشت‌‌ وقت، به عنوان مامور سازمان ملل، از ینگه ی دنیا به تهران می آید.

 

اما واقعا نظر مقام معظم رهبری چه بوده است؟ آیا ایشان با کنترل جمعیت موافق بوده اند؟

 

در کتاب علامه طهرانی(ره) پیرامون جمعیت، از قول یکی از علما آمده است که می گوید: «من‌ با حضرت‌ آیت‌ الله‌ خامنه‌ای‌ ملاقاتی‌ داشتم‌ و ایشان‌ فرمودند: "من‌ حدس‌ می‌زنم‌ که‌ این‌ یک‌ نقشه‌ خارجی‌ باشد و با این‌ امر موافق‌ نیستم‌" در ملاقاتی‌ که‌ با جناب‌ حجه الاسلام‌ و المسلمین‌ آقای‌ رفسنجانی‌ داشتم‌ ایشان‌ را راجع‌ به‌ خطر این‌ امر گوشزد کردم‌؛ ایشان‌ گفتند: "این‌ یک‌ نظری‌ است" و دیگر گفتاری‌ نداشتند» (5)

 

ناگفته نماند که آقای هاشمی در سال 1361 گفته بود: "انفجار (جمعیت) همیشه به ضرر استعمارگران است. فکر کرده اند (با تحدید نسل کشورهای دیگر) زمینه ای برای خودشان درست بکنند تا برای همیشه نسل این ها مسلط بر اوضاع اقتصادی دنیا باشد... دانشمندان بی غرض دنیا هم این مطلب را تایید می کنند و می گویند زمین ما استعداد غذا دادن به 500 برابر جمعیت موجود دنیا را دارد، یعنی اگر الآن جمعیت دنیا چهار میلیارد نفر باشد، دو هزار میلیارد آدم اگر در دنیا بیاید با علوم و کشفیات و با امکانات فکری موجود بشر، می‌شود آن را تغذیه نمود" (6)

 

اما نفیس صدیق در ایران چه گفت و چه کرد؟

 

این فرد در ایران با وزرای‌ امور خارجه، بهداشت،‌‌ آموزش‌ و پرورش‌ و همچنین رئیس‌ سازمان‌ برنامه‌ و بودجه دیدار می کند. وی در یکی از سخنرانی هایش می گوید: "گفتگوهایی‌ که‌ متعاقب‌ سرشماری‌ سال‌ 1365 در سال‌ 1988 با دولت‌ ایران‌ صورت‌ گرفت‌ به‌ آن‌ منجر شد که‌ دولت در برنامه نخست توسعه، کنترل جمعیت را در نظر بگیرد"  این جمله به تنهایی نقش سازمان ملل در نگارش برنامه نخست توسعه را نشان می داد و اثبات می کرد که برخی از مسئولین در زمان حیات حضرت امام (ره) نیز با مسئولان جمعیتی سازمان ملل مرتبط و در تدارک اجرای طرح کاهش رشد جمعیت بوده اند.

 

نفیس صدیق که دانش آموخته دانشگاه جان هاپکینز است در این سفر، بدون آن که بگوید چرا سازمان ملل در زمان جنگ تحمیلی، از ارائه کوچکترین کمک های بشردوستانه و خدمات انسان دوستانه به ایران خودداری کرده، مژده داد که قرار است تنها برای اجرای یک طرح کاهش رشد جمعیت در ایران، 4 میلیون دلار بودجه اختصاص دهد.

 

 

این زن فمینیست که یکی از امضاکنندگان "کمپین یک میلیون امضا"ی فمینیست های ایرانی است که در متن آن قوانین اسلامی در مورد زن، تبعیض آمیز عنوان شده (7)، در سفرش به ایران افکار منحط فمینیستی خود را به زبان می آورد و می گوید: "مسئله‌ قبول‌ یا رد برنامه‌های‌ تنظیم‌ خانواده،‌ با مقام‌ و منزلت‌ زن‌ در جوامع‌ مختلف‌ نیز ارتباط‌ مستقیم‌ دارد. در برخی‌ از جوامع‌ بشری‌، این‌ پندار نادرست‌ رایج‌ است‌ که‌ گویا زن‌ را تنها برای‌ بچه‌ زاییدن‌ آفریده‌اند. در بعضی‌ از قبائل‌ آفریقایی‌ ارزش‌ زن‌ را با تعداد بچّه‌هایی‌ که‌ می‌زاید محاسبه‌ می‌کنند... هر کشوری‌ که‌ می خواهد در راه‌ توسعه‌ گام‌ بردارد، نمی‌تواند تنها با نیمی‌ از جمعیت‌ خویش‌ این‌ راه‌ را بپیماید!" وی همچنین از چند کشور که در اجرای پروژه تنظیم خانواده موفق بوده اند، از جمله تایلند اسم می برد و می گوید: "یکی‌ از عوامل‌ موفقیت‌ این‌ کشورها در زمینه ی کنترل‌ افزایش‌ جمعیت‌ و تنظیم‌ خانواده‌، سرمایه‌گذاری های‌ وسیع‌ در زمینه‌ های‌ آموزش‌ و بهداشت‌ و به ویژه‌ مشارکت‌ وسیعتر زنان‌ در امور اجتماعی‌ و توسعه کشور بوده است" آری از منظر سازمان مللی ها، زن نه به خاطر کسب کمال و نه برای خدمت به مردم، بلکه صرفا برای فرزندآوری کمتر باید به عرصه جامعه می آمد.

 

این فکر سه سال بعد در مجلس شورای اسلامی نیز توسط یکی از نمایندگان مطرح شد. آن نماینده در دفاع از قانون تنظیم خانواده گفت: «یکی از اهداف برنامه پنجساله اول، مشارکت هر چه بیشتر زنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است... شاید یکی از دلایل مهم تشویق زنها به فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی این باشد که کنترل جمعیت بشود. این تجربه کشورهای مختلف است. ما در اندونزی می بینیم که توانستند جمعیت را به این طریق کاهش بدهند. ما نیاییم این حربه را از آن برندگی خاص خودش بیندازیم!» (8) اما این نگرش ابزاری و غیر انسانی به زن، نباید به نفیس صدیق ها و برخی سیاستمداران محدود می شد، بلکه باید به بدنه ی مردم می رسید. در همین ایام بود که ابزارهای رسانه ای متعدد به خصوص سینما، وظیفه ی تبلیغ فمینیسم در کشور را بر عهده گرفتند.

 

در حالی که یک سال از تحقق کامل اهداف جمعیتی نظام (رسیدن به نرخ باروری 4) می گذشت، در سال 1372 قانون نامبارک تنظیم خانواده تصویب شد و به روند شتابان کاهش رشد جمعیت، شتاب بیشتری داد. مسئولین وزارت بهداشت وقت نیز که نیک به آمارها آگاه بودند، برنامه تنظیم خانواده که در نظام مراقبت های اولیه سلامت کشور ادغام شده بود را متوقف نکردند (9). 

 

آژانس‌های سازمان ملل که طبق سند دکترین امنیت ملی آمریکا، مستقیماً زیر نظر پنتاگون مدیریت می شوند(10)، هر یک گوشه ای از پروژه ی تحدید نسل ایرانیان را بر عهده گرفتند. به عنوان نمونه صندوق جمعیت اعتبار تأسیس 9 مرکز آموزشی وازکتومی و توبکتومی (عقیم سازی دائمی در مردان و زنان) را در اختیار وزارت بهداشت قرار داد، سپس عده ای از پزشکان را برای آموختن شیوه های نوین این دو عمل جراحی به خارج از کشور اعزام کرد و پس از آن که «طرح عقیم سازی میلیونی ایرانی ها» به ثمر رسید، هیئت‌هایی از کشورهای مسلمان را به ایران آورد، تا از شیوه غیرانسانی تحدید نسل در ایران الگو بگیرند! این صندوق به برخی از استادان جمعیت شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران پول داد تا بر اساس خواسته های این نهاد، در محتوای مربوط به جمعیت کتب درسی کارشناسی و کارشناسی ارشد، بازنگری کنند! صندوق همچنین مکرر مدیران و بعضا کارکنان بهداشتی کشور را برای طی دوره های آموزشی به خارج از کشور اعزام کرد. در کنار صندوق جمعیت، سازمان جهانی بهداشت (WHO) نیز صدها هزار دلار صرف ترویج تنظیم خانواده در ایران نمود. صندوق کودکان سازمان ملل متحد(UNICEF)  در راستای کنترل جمعیت، به توانمندسازی زنان پرداخت و مواد آموزشی را برای رابطین بهداشت تهیه کرد. بانک جهانی برای واردات وسایل ممانعت از بارداری، وام داد و کتاب «احکام تنظیم خانواده» را منتشر کرد!  کار به جایی رسید که حتی کمیساریای عالی پناهندگان (UNHCR) برنامه ای مفصل برای کاهش فرزندآوری مهاجران افغانستانی تدارک دید، مبادا فرزندآوری این مهاجران کمکی به وضع جمعیت ایران بکند؛ برنامه ای که همچنان هم ادامه دارد (11). 

 

انجمن تنظیم خانواده هم که شعبه فدراسیون بین المللی –بخوانید آمریکایی- تنظیم خانواده (IPPF) در ایران است، در سال 1373 کارش را آغاز کرد و تحت مدیریت دکتر حسین ملک افضلی، کتاب هایی منتشر کرد به نام "خشونت علیه زنان!"، "گیسوان در آتش خشونت!". این انجمن که اکنون ترجیح داده با نام «انجمن سلامت خانواده» به فعالیت های مخربش ادامه دهد، تحقیقی هم پیرامون "خشونت خانگی" در جنوب تهران انجام داد.

 

 

 

از همه جالبتر کتب تنظیم خانواده بودند که عمدتا با دخالت صندوق جمعیت سازمان ملل تالیف و منتشر می شدند و برای تکریم نقش عظیم مادری سنگ تمام می گذاشتند! در یکی از این کتب می خوانیم: "شدت میزان باروری زنان باعث می شود که دوران سنین فعالیت زنان با حاملگی های پی در پی هدر رود! و بدون بازده اقتصادی لازم سپری گردد!" (12)

 

در برخی از کتب تنظیم خانواده علنا از انحرافات جنسی قبح زدایی شد، چنان که در یکی از این کتب در تبیین "قلمرو خدمات تنظیم خانواده" به مواردی اشاره شد از جمله: "ارائه خدمات لازم برای مادرانی که ازدواج نکرده اند!" یا در معرفی مناسب ترین افراد برای استفاده از آی یو دی چنین آمد: "زنان زایمان کرده ای که فقط با شوهر خود رابطه ی جنسی ندارند!!" (13)

 

در همین سال ها بود که بهانه های بهداشت و سلامت خلق شدند تا جلوی رشد جمعیت را بگیرند، چرا که نفیس صدیق در سفرش به ایران آمرانه فرموده بود: "زنان‌ نباید زودتر از 20 سالگی‌ و دیرتر از 35 سالگی‌ بچّه‌دار شوند!"

 

در حالی که بارداری نخست یک زن، آزمون باروری وی به حساب می آید، زنان تشویق شدند که نخستین بارداری خود را به تاخیر بیندازند و چه بسا زوجینی که تا سالیان متمادی متوجه ناباروری خود نشدند و وقتی فهمیدند که کار از کار گذشته بود.

 

کار به جایی کشید که در کتب تنظیم خانواده، «بارداری» به عنوان عارضه و بیماری تلقی شد و در یکی از این کتب آمد که: "مردم می توانند بیاموزند که با رشد جمعیت، بسان مبارزه با بیماری های کشنده و خطرناکی چون سرطان برخورد کنند!" (12) وسایل ممانعت از بارداری به شدت مورد ترویج قرار گرفتند، با خانه ها تماس گرفته شد، درب خانه ها زده شد، عوارض خطرناک برخی از این روش ها در "طرح سلامت محور تنظیم خانواده!" از مردم پنهان شد، و برخی حتی...

 

علامه عارف سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب خود با عنوان «کاهش جمعیت، ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین» نمونه‌های تکان دهنده‌ای از عملکرد شبکه بهداشت و سلامت کشور را در بحث تحدید نسل تعریف می کند که خوب است برخی از آنها را مرور کنیم:

 

- آقای‌ شیخ‌ جواد حاجی پور گفته: "دهه اوّل‌محرّم‌ 1415 برای‌ تبلیغ‌ به‌ روستای‌ اسلام‌ قلعه‌، پنجاه‌ کیلومتری‌ سرخس‌ رفته‌ بودم‌. این‌ روستا که‌ فاقد آب‌ و برق‌ و حمّام‌ است،‌ دارای‌ 120 خانوار می‌باشد. اداره‌ بهداشت‌ آنجا داروهای‌ ابتدائی‌ و ضروری‌ مردم‌ را نداشت‌ و به‌ عوض‌ قرص‌ ضد بارداری‌ را مجانا در اختیار اهالی‌ قرار می داد. اکثر زنها توبکتومی‌ شده‌اند و بعد از اطلاع‌ از حرمت‌ این‌ عمل‌ پشیمان‌ شده‌ و بعضاً گریه‌ می‌کردند... به نظر می‌رسد پیشرفت‌ این‌ قضیه‌ در این‌ روستا به‌ علت‌ مشکلات‌ اقتصادی‌ نبوده‌ است‌، چون‌ وضع‌ مالی‌ آنها بد نبود؛ بلکه‌ در اثر تبلیغات‌ و این که‌ انجام‌ این‌ عمل‌ مورد رضایت‌ مراجع‌ و علماء دین‌ است‌، انجام‌ می‌شود"

 

- ماما‌یی که‌ در یکی از بیمارستانهای‌ قم‌ کار می کرده‌ به همسر یکی از روحانیون زنگ زده و توصیه کرده است که برای‌ زایمان‌ به‌ بیمارستان‌ نیاید؛ چون بخشنامه ای شفاهی ابلاغ شده که هر خانمی‌ که‌ برای زایمان می آید حتی اگر شکم‌ اوّلش‌ باشد، به‌ بهانه‌ای‌ او را سزارین‌ کنند و بدون آن که به او بگویند، لوله‌هایش را ‌ببندند! [1]

 

- آقای‌ شیخ‌ محمد شیخ‌ رضایی‌ گفت: "در روستای‌ آفرین‌ از توابع‌ شریف‌ آباد (جنوب‌ شرقی‌ طهران‌، اول‌ جاده‌ خراسان‌) دهه‌ اول‌ محرم‌ 1415 پیرمردی‌ به‌ من‌ گفت‌: 2 نفر از پسران‌ من‌ دکتر هستند. یکی‌ از آن‌ دو که‌ به‌ دیدن‌ من‌ آمد گفت‌: به ما به طور شفاهی‌ گفته‌اند: کورتاژ (جنایت سقط جنین) کنید؛ این‌ کار برای‌ شما مشکلی‌ ایجاد نمی‌کند!" [2]

 

 

 

آن زمان وزارت بهداشت با کمک صندوق جمعیت سازمان ملل انیمیشن می ساخت: تک فرزندی که دارد چلو مرغ می خورد و در سوی دیگر خانواده ای عیالوار که همه غمگین هستند و گرسنه و بدبخت. در انتهای کلیپ نوشته می شد: "زمانی پیش می آید که باید به فرزندانتان توضیح دهید که چرا زاده شده اند؟!" گویا که فلسفه خلقت انسان؛ خوردن، لذت بردن و چریدن در دنیا بوده است!

 

مردم را از فرزندآوری می ترساندند و به همه وعده فقر می دادند، گویا خدای رزاقی وجود نداشت. گویا حواسشان نبود که: «الشَّیطانُ یَعِدُکُمُ الفَقر» (14) شیطان به مردم وعده فقر می دهد. دکتر ملک افضلی (نفر دوم اجرای پروژه تحدید نسل و عضو کنونی فرهنگستان علوم پزشکی) هم مصاحبه می کرد و می گفت: "ما اگر برنامه‌های تنظیم خانواده را 10 سال زودتر شروع می کردیم، در حال حاضر 10 میلیون جوان کمتر داشتیم و در نتیجه امروز ما مشکلاتی مثل بیکاری و تبعات حاصل از آن را نداشتیم!" (15) اما آیا یک فرد که در سطحی ابتدایی اقتصاد بداند، راه حل معضل بیکاری را نابودی جمعیت می داند و آیا این کار چیزی جز پاک کردن صورت مسئله بود؟!

 

از چپ: دکتر ملک افضلی و دکتر مرندی؛ برندگان جایزه بین المللی جمعیت

 

در آن سالها بود که شعار "فرزند کمتر؛ زندگی بهتر" فردگرایی را در مردم پرورش می داد و خودخواهی را در آنها تقویت می کرد. "فرزند کمتر؛ زندگی بهتر" به مردم توصیه می کرد: بچه دار نشو تا بهتر بخوری، تعدادی انسان نیایند تا بهتر بپوشی، بگردی و بیشتر لذت ببری!

 

 آن زمان همه برای تحدید نسل کار می کردند، حتی دانش آموزی 12 ساله که شده بود تکخوان گروه سرودی در دبستان میرابزاده ی اردکان یزد. گروه سرودی که برای بهورزان می خواند، برای منادیان تحدید نسل در روستاها.

 

ادامه دارد...

 

(منابع):

1-  http://goo.gl/VB4MOU

2- http://www.rajanews.com/news/35060

3- بیانات مقام معظم رهبری به تاریخ 27/04/91

http://goo.gl/2t1VYL

4- بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم به تاریخ 18/04/1368

5-  کاهش جمعیت؛ ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین، ص 159

6-  http://goo.gl/zfvjYG

7- http://goo.gl/IZtzvd

8- http://www.ical.ir/index.php?option=com_mashrooh&view=session&id=1719&Itemid=38 (13/10/1371)

9- http://www.rajanews.com/news/205055

10-   www.dtic.mil/doctrine/new_pubs/jp1.pdf

ر ک نمودار صفحه بیستم از فصل دوم این سند

11-  http://www.unhcr.org/561786e29.html

12- کتاب جمعیت و تنظیم خانواده، انتشارات چهر، چاپ هفدهم، سال 1381، صص 64 و 55

13-  کتاب جمعیت و تنظیم خانواده، دکتر اکبر بربریان، صص 88 و 125

14-  قسمتی از آیه 268 از سوره مبارکه بقره

15- http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/6432/6661/78725

 

[پی نوشت ها]:

[1] اکنون ایران، رتبه نخست آمار بالای سزارین در دنیا را دارد.

[2] سالانه در کشور بیش از 220 هزار مورد سقط جنین غیرقانونی صورت می گیرد، آماری قریب به 15 برابر کشته‌های سالانه تصادف های جاده ای. با این وجود متاسفانه وزارت بهداشت برای کاهش آمار فاجعه بار این جنایت برنامه ای ندارد. http://goo.gl/63jrET

 

 

 
 

 

 

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات