7 سال اسارت
آزاده لرستانی از سال ها اسارت می گوید/ گاهی دلم برای اسارت تنگ میشود
آزاده لرستانی می گوید: در دوران اسارت زجر دنیا را کشیدیم اما خداوند متعال قطره ایمان را در دلمان گذاشته بود تا بتوانیم آن دوران سخت و طاقتفرسا را تاب بیاوریم.
به گزارش لرستان خبر، 26 مرداد سال69 سالروز ورود پرافتخار فرزندان ایران اسلامی پس از سالها تحمل رنج و سختی اسارت است؛روزی که یادآور پایمردی و ایستادگی جوانان این مرزوبوم است.
دلاورمردانی که با تأسی از الگوی ایثار و فداکاری حضرت اباعبدالله حسین علیهالسلام درراه دفاع از وطن مردانه ایستادند و در سالهای سخت اسارت باتحمل شکنجههای طاقتفرسا آزادگی خود را به رخ دنیا کشیدند.
سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی فرصت مناسبی است که نسل امروز در مورد وقایع دفاع مقدّس و دلاوریها و شجاعتهای آزادگان غیرتمند ایران اسلامی به بررسی پرداخته و از پیامهای زندگی ساز این عرصه بهره گیرند.
ازاینرو گفتوگویی داشتیم با آزادهی جانباز ، دلاوری از خطهی لرستان شهرستان خرمآباد سرهنگ فیروز طاهر پور که شرح آن در ذیل میآید:
سرهنگ آزاده جانباز فیروز طاهر پور در فروردینماه سال1362به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران درمیآید و پس از طی کردن دورههای آموزشی و تخصصی در تیپ 4 لشگر84خرمآباد مشغول خدمت میشود.در چهارم تیرماه سال 62 به همراه هشت نفر از همدورهایهایش به منطقه عملیاتی میمک استان ایلام اعزام میشود.
بعد از پنج ماه به دهات گنجوان تنگه بیجار میمک اعزام میشود و در 20اردیبهشتماه سال63 در سن 19سالگی زمانی که به همراه سه نفر از سربازانش برای شناسایی و بازدید میروند در بین راه در کمین نیروهای عراقی که با پوشش لباس کردی چوپانان محلی گرفتار میشوند و به اسارت درمیآید و چون همراهانش شهید میشوند تا مدتها کسی از سرنوشتش اطلاعی ندارد و درواقع مفقودالاثر میشود.
این آزاده جانباز لرستانی در گفتوگو با خبرافلاک میگوید:به مدت یک ماه در اتاق بازجویی استخبارات عراق توسط سربازان به شدیدترین نحو ممکن شکنجه میشدیم
و چون توسط صلیب سرخ شناسایی نشده بودیم و در لیست اسرا نبودیم به همراه یک پاسداری که از ناحیه زانو مجروح بود دریک اتاق بودیم و تامدت ها خانوادهام برای پیدا کردنم راه بهجایی نبرده بودند و 9ماه را در اضطراب،استرس و بیخبری گذرانده بودند.
بعد از یک ماهی که در استخبارات بودم به اردوگاه موصل که بچههای عملیات خیبر در آنجا بودند منتقل شدیم در آنجا هم موقع بازجویی بهقدری سیلی محکم به گوشم زدند که پرده گوشم پاره شد و تمام بدنم را با کابل تا جایی که میتوانستند زدند و در اثر شکنجهها حالت فراموشی و حواسپرتی به من دست داد تا جایی که اصلاً متوجه نشدم که در دست دشمن اسیرشدهام.
طاهر پور میگوید: وقتی در اردوگاه مستقر شدیم برای شکنجه میگفتند که باید از یک سطل پرموی آرایشگری آب بخوریم و مجبورمان میکردند که هفته دو بار ریش و سر را هم 15 روز یکبار باید با تیغ میزدیم.
وی میافزاید: صلیب سرخ سرانجام بعد از9ماه برای سرکشی به آسایشگاه ما آمد و یک برگه آبی دادند که پیغام صریح بود و نباید چیزی مینوشتیم و کارت برای خانوادهام فرستاده شد تا از سرنوشتم آگاه شوند.
بعد از شناسایی توسط صلیب سرخ میتوانستیم نامه بفرستیم اما 6ماه طول میکشید که جواب بگیریم مثلاً برای یکی از دوستانم نامه داده بودم موقعی رسیده بود که شهید شده بود.
روزهای اول که اسممان جز لیست اسرا نبود خیلی شکنجه میشدیم اما بعدها بیشتر تنبیه غذایی میکردند؛در دوران اسارت کلاً شام نمیدادند و وعده ناهار هم هشت قاشق برنج بود تابستانها با آب سرد حمام میکردیم و در زمستان هم یک چهار لیتری نفت سهمیه آسایشگاه110نفری بود.
این آزاده لرستانی اظهار میدارد: زمانی که زلزله رودبار شد با پتو مشکی آسایشگاه را سیاهپوش کردیم و برای هموطنان شمالی مراسم عزاداری گرفتیم.
وقتیکه حضرت امام(ره) رحلت کرد عراقیها میدانستند اما به ما چیزی نمیگفتند وقتی متوجه شدیم همه اسرا هرکسی به نحو ناراحتی میکرد و برای امام مراسم عزاداری گرفتیم.
آخرین جمعه ماه مبارک رمضان راهپیمایی قدس را بهطور پنهانی اجرا میکردیم البته اگرمی فهمیدند تنبیه میشدیم.
طاهر پور میافزاید: سال67 از بلندگوی آسایشگاه اعلام شد که قطعنامهای تصویبشده که آتشبس اعلام شود بعد از 2 سال تعویض اسرا انجام شد و زمانی که اعلام کردند همه خوشحال بودند و سر از پا نمیشناختند.
26مرداد سال1369 بعد از تحمل هفت سال اسارت زمانی که26ساله بودم به همراه اولین سری آزادگان به ایران برگشتم البته قبل از آزادی برای زیارت به کربلا و نجف رفتیم وقتی هم برگشتیم مردم سنگ تمام گذاشتند باعزت و آبرو و احترام که هیچوقت از یادم نمیرود.
این آزاده دلاور لرستانی دو سال پس از بازگشت به وطن دعوت به خدمت میشود و مشغول ادامه تحصیل میشود و در سال1376 باحالت اشتغال بازنشسته میشود و در سال 92 بعد از 30سال خدمت بازنشسته میشود.
وی که قهرمان باستانیکار کشوری است در دوران اسارت هم ورزش را به هر نحو ممکن حتی باوجود ممنوع بودن ورزشهای رزمی ادامه میدهد و در حال حاضر نیز جز داوران و مربیان برجسته زورخانه خرمآباد است.
طاهر پور میگوید: در دوران اسارت زجر دنیا را کشیدیم اما خداوند متعال قطره ایمان را در دلمان گذاشته بود تا بتوانیم آن دوران سخت و طاقتفرسا را تاب بیاوریم اما رویهمرفته عراقیها اسرای ایرانی را خیلی اذیت کردند هرچند که اسرای عراقی در ایران در ناز و نعمت بودند.
وی غیرت،مردانگی و اصالت ایرانی و مسلمان بودن را درسهای میداند که در کلاس اسارت یاد گرفته است و بیریا میگوید: اگر بازهم یکزمانی خداینکرده احساس کنم که دشمن قصد نگاه چپ به وطنم داشته باشد باتمام وجودم خالصانه به دفاع از خاک کشورم می پردازم چراکه معتقدم ایرانیها با وجود همه ی مشکلات اجازه نمی دهند کسی به خاک کشورشان تجاوز کند.
این آزاده لرستانی این روزها دلش برای صفا و صمیمیت دوران اسارتش تنگشده است چراکه بعد از آزادیاش کملطفیها دید
منبع: خبرافلاک
دورود بر این ازاده سرافراز که در حال حاضر با تعلیم نوجوانان در ورزش باستانی الگوی نسل جوان می باشند .