یادداشت؛

حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و دیگر بزرگان دین، دارای ویژگی های ارزشمندی در سیره عملی زندگی هستند که درمان بسیاری از دردهای جامعه امروز ماست

به گزارش لرستان خبر، پدری زندگیش را زاهدانه مدیریت می کرد. برخی از گل رخانش، غذایی بالاتر و زندگی بهتر، از او طلب کردند، آن پدر گرامی فرمودند تاریخ را بخوانید، تا در یابید امام علی(ع) تا چه اندازه زاهدانه زندگی کرده است!

 

 

امام على علیه (ع) در نامه‏ اى که به عثمان بن حنیف فرمودند:

"امام شما از دنیاى خودش به دو جامه و به دو قرص نان اکتفا کرد". من مى ‏دانم مردم باور نمى ‏کنند. گویا دارم مى‏ شنوم از زبان دیگران که اگر على غذایش این است، او باید از ضعف نتواند از جایش بلند بشود و نتواند در میدان هاى جنگ با شجاعان درجه اول نبرد کند و آنها را به خاک هلاکت بیندازد.

 

 

سپس امام می فرماید اندازه غذایی من قانونی و طبیعی است . چیزى که دیگران دارند خلاف قانون است درختان صحرایى چوبشان محکم¬تر است و سبزه ‏هاى خوش آب و رنگ نازکتر و ضعیف ترند. گیاهان وحشى آتششان زودگیرنده‏ تر و دیرخاموش شونده ‏تر است.

 

 

فرزند که با استدلال منطقی پدر رو به رو شد گفت پدرجان ! به یقین راه صواب و با ثواب همان را امام است ولی چرا در زندگی ما از سیره امام علی(ع) فقط به جهت و بعد غذایی توجه ویژه می شود؟!

 

 

در همین کشور خودمان برخیها فقط از بعد سیاسی ، امام می گویند و دیگر ابعاد ارزشمند زندگی حضرت روح الله(ره) یادی نمی شود!

 

چرا نمی گویند امام نسبت به اموال بیت المال تا چه اندازه حساسیت به خرج می دادند؟

چرا گفته نمی شود امام به شدت مخالف غیبت کردن و تهمت زدن بودند؟!

 

 

چرا از ساده زیستی امام گفته نمی شود؟!

چرا…؟

آری برخی ها از کنار صدها خصلت نیک الگوهای دین می گذرند و فقط به یک نقل و یک بعد زندگی الگوهای دینی توجه می کنند! وگاهی این نگاه ناقص به فرهنگ بخشی از جامعه می شود.

 

 

سالها قبل بچه ای متولد شد ، نام او را از القاب و اسامی «امام سجاد» انتخاب کردند.بچه چند بار مریض شد. برخی ها گفتند امام سجاد(ع) امامی مریض بوده است ،متاسفانه شما نام او را برای فرزندتان انتخاب کرده اید ،وعلت مریض شدن فرزندتان همین نام و نامگذری است! مادر بچه تحت تاثیر قرار گرفت و به همین بهانه نام بچه را تغییر دادند!

 

 

چرا باید از آن همه درخشندگی که امام سجاد(ع) دارد به راحتی عبور می شود و برای فرهنگ سازی جامعه و راز و نیاز از آنها استفاده نمی شود و فقط از مریضی امام در کربلا سخن گفته می شود؟!

 

 

اکنون که ماه محرم است چرا برخی ها فقط در سیاه پوشی و نذری دادن ، عاشورایی هستند؟! چرا برخی ها در عمل به ارزش های حسینی کوتاهی می کنندو حسینی بودن خود را را خلاصه کرده اند در عزاداری روز تاسوعا و عاشورا ؟!چرا گاهی چنان از امام حسین(ع) سخن گفته می شود که دیگر ابعاد آن امام به حاشیه رانده می شود و آن امام فقط در تشنگی و عطش و بریده شدن سرمبارکش خلاصه می شود؟!

 

 

برای این که در جمیع جهات رشدی حسینی در جامعه شکل بگیرد و به این راحتی ها کسی در خط یزید سقوط نکند باید در همین محرم ها ،ارزشهای و ضد ارزشها را مرور کنیم و سپس تمرین کنیم .

 

 

یکی از درسهای کربلا که برای هر زمانی و در هر جامعه ای مشکل گشاست ، دلسوزی فراگیر و جد و جهد فراوان برای نجات دادن دیگران از انحرافها و مشکلات است.

 

 

امام حسین(ع) نسبت به صله ارحام توجه ویژه ای داشت.روزی به منزل خواهرش حضرت زینب رفت .خواهرش خوابیده بود و آفتاب بر او تابیده بود .امام تمام قد جلوی آفتاب ایستادند تا نور و گرمای خورشید خواهرش را اذیت نکند!

 

 

 

آن امام به حدی دلسوز حضرت عباس(ع) بود ، و به او عشق می ورزید چون پرپر شدن علمدارش را دید فرمود اکنون پشتم شکست.

 

 

در جریان کربلا ، حضرت قاسم ابن الحسن(ع) از عمویش پرسید: من هم کشته مى شوم ؟ حضرت بر او دلسوزى کرد و فرمود: پسرم مرگ نزد تو چگونه است ؟ قاسم گفت : از عسل شیرین تر است ! حضرت فرمود: آرى ، عمویت به فدایت ؛ تو هم با من کشته مى شوى.

 

 

علاوه بر این دلسوزی امام در کربلا نسبت به دشمنانش نیز فوران می کرد او تا دقیقه ی نود، تلاش کرد دشمنانش را هدایت کند و در زیر چتر اسلام قرار دهد.او هر گز دوست نداشت سرانجام شمر به شمری یزیدی ختم گردد. امام تلاش کرد تا شمر را نیز حسینی کند اما آن شمر نگون بخت با تمام توان و با سرعتی وصف نشدنی یزیدی شدن را انتخاب کرد!

 

 

مرحوم آیت الله شاه آبادی استاد عرفان امام خمینی«ره» فرموده اند:«امام حسین(ع) به شمر فرمودند آب بده تا از تو در محضر رسول الله(ص)شفاعت کنم.شمر لعین گفت یک درهم از یزید را با شفاعت جدت عوض نمی کنم!

 

 

استاد عرفان امام فرموده اند امام با این پیشنهاد می خواست سفره رحمتش را پهن کند و شمر هم مشمول رحمت قرار بگیرد.اگر شمر آب می داد ، هرگز قاتل امام نمی شد.

 

 

او فرموده اند امام حسین(ع) که علی اصغرش را سر دست گرفت می خواست به واسطه علی اصغرش دلی را به رحم در بیاورد تا صاحب آن دل مورد رحمت خدا واقع شود!

 

 

البته دلسوزی و ایثار به آن امام اختصاص نداشته است .اهل بیت(علیهم السلام) وشخصیت های بزرگ اسلامی همه سرچشمه دلسوزی ها بوده اند ابوالفضل عباس(ع (تا حدی دلسوز برادر و اهل بیت بود وقتی برایش امان نامه آوردند ، تمام ذرات وجودش خشمناک از آن پیشنهاد شد.

 

 

چون شمر آن ذات پلید چون کنار خیمه ی امام آمد فریادش را بلند کرد و گفت:«این بنوا اختنا،این بنو اختنا» خواهرزادگان ما کجا هستند؟خواهرزادگان ما کجا هستند؟ابو الفضل در حضور ابا عبد الله(ع) نشسته بود و برادرانش همه آنجا بودند.اصلا جوابش را ندادند تا امام فرمود:«اجیبوه و ان کان فاسقا»جوابش را بدهید هر چند آدم فاسقى است.آقا که اجازه داد،جواب دادند.آمدند گفتند:«ما تقول؟»چه مى گویى؟شمر گفت:مژده و بشارتى براى شما آورده ام،از امیر عبید الله براى شما امان آورده ام،شما آزادید،الآن که بروید جان به سلامت مى برید.گفتند:خفه شو!خدا تو را لعنت کند و آن امیرت ابن زیاد و آن امان نامه اى که آورده اى.ما امام خودمان،برادر خودمان را اینجا رها کنیم به موجب اینکه ما تامین داریم؟!

 

 

آن حضرت وقتی به فرات رسید و دستش به آب رسید ،آب ننوشید و فرمود : اى نفس ابو الفضل!مى خواهم دیگر بعد از حسین زنده نمانى.حسین دارد شربت مرگ مى نوشد،حسین با لب تشنه در کنار خیمه ها ایستاده است و تو مى خواهى آب بیاشامى؟!پس مردانگى کجا رفت؟شرف کجا رفت؟مواسات کجا رفت؟همدلى کجا رفت؟مگر حسین امام تو نیست؟مگر تو ماموم او نیستى؟مگر تو تابع او نیستى؟هرگز دین من اجازه نمى دهد، هرگز وفاى من اجازه نمى دهد.

 

 

در روز عاشورا وقتی امام حسین(ع) سر ابوالفضلش را از روی زمین برداشت خون از صورتش پاک کرد حضرت ابولفضل(ع) هم دلسوزانه فرمودند جنازه ی مرا به خیمه ها نبرید چون اگر زینب کبری(س) و نیز بچه های تشنه مرا با این حال ببینند دل شکسته و مایوس از آب خواهند شد!

 

 

اما در جبهه ی مقابل بی رحمی موج می زد و به حدی بی رحمی آنها واضح است که نیازی به بیان ندارند

زینب کبرى(س)یزید را مخاطب قرار داد و فرمود :

چگونه امید دلسوزى باشد از کسى که دهانش جگر پاکان را جویده و گوشتش از خون شهیدان روئید ه است؟!...اشاره به جنایت هند مادربزرگ یزید است با حمزه عموى پیامبر

 

 

باتوجه به این نکات آیا اگر کسی بر ضد آن امام حرکت می کرد و سپس بر می گشت و پشیمان می شد،آیا امام او را مورد عفو قرار می داد یا خیر؟

 

 

اگر کسی نسبت به بنده طلبه سخنی گفت که بی مهری در آن موج می زد آیا باید به ضد روحانی بودن و… متهمش کنم و دیگر عذرخواهیش را نپذیرم؟

 

 

 

«الا وَ انَّ امامَکُمْ قَدِ اکْتَفى‏ مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ‏ وَ کَأنّى بِقائِلِکُمْ یَقولُ: اذا کانَ هذا قوتُ ابْنِ ابى طالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتالِ الْاقْرانِ وَ مُنازَلَةِ الشُّجْعانِ‏ الا وَ انَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّیَّةَ اصْلَبُ عوداً وَ الرَّوائِعَ الْخَضِرَةَ ارَقُّ جُلوداً وَ النَّباتاتِ الْبَدَوِیَّةَ اقْوى‏ وُقوداً وَ ابْطَأُ خُموداً» نهج البلاغه، نامه 45.

نویسنده: سید محمد صادق وفایی

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات