عادل یک «ستاره» است.

به گزارش افکارنیوز ، ۱) عادل یک «ستاره» است. به شدت دوست داشتنی. محبوب و دل نشین. عادل این شهرت عجین شده با محبوبیت را البته نه مرهون چهره ای زیبا است، که به هیچ عنوان نه سینمایی است و نه فتوژنیک و نه مدیون صدایی مخملین، که چه بسا گاهی دلخراش است و آزاردهنده.

عادل ستاره شد چون مشقتش را کشید. او یک حرفه ای تمام عیار بود. او تاریخ رسانه پس از انقلاب را، دست کم در حوزه تلویزیون، به دو بخش تقسیم کرد؛ قبل از فردوسی پور و بعد از فردوسی پور!

۹۰، برنامه ای که او ساخت یک خرق عادت به معنای مطلق کلمه بود. یک پدیده. یک شگفتی تمام عیار. عادل با برنامه اش یک الگو شد. نماد. متر و معیار.

او آستانه تحمل را به طرز خیره کننده ای بالا برد. درهای نقد را آشکارا گشود. و مهم تر از هر چیز، اصلی ترین رسالت رسانه را یعنی" نقد کانون قدرت" را در کیفیتی بی مثال و در فُرمی همه فهم ادا کرد. به گونه ای که ۹۰ فوتبالی او، با همه آن نقادی هایش و عبور از خط قرمز هایش و گفتن" نگفتنی" هایش، حسرت فعالان حوزه سیاست و سینما و اقتصاد شد.

آری، عادل تا عادل شود، هم شجاعتی داشت در حد اعلا. هم به روز بود به شکلی مطلق. و هم زرنگ بود به شیوه رندان اساطیری.

۲) همه تاثیرات عادل اما مفید و ثمربخش نبوده است. او در سریال پربیننده و تاریخی اش، ۹۰، در کنار نقش مثبت درخشانش، نقشی دیگر هم ایفا کرده است. نقشی منفی و در تضادی کامل. نقشی که مولود کودک درون اوست. کودکی که به شدت مبتلا به بیماری زردی یا همان یرقان اطبا است. کودکی که می خواهد همه چیز را، این را با تشدید باید خواند، همه چیز را به شوخی بگیرد. گاهی حتی به استهزا! گاهی حتی به مسخره و مضحکه! به یُمن همین علاقه افراطی این کودک درون، این عادل پنهان، به زرد بودن است که گاهی ۹۰ زردترین برنامه تصویری جهان می شود و فردوسی پور، زردترین شومن دنیا!

۳) تنها در برنامه عادل است که قضای حاجت یک آفریقایی، ژان دی نگودی نامی، در ورزشگاه و پیش چشم گروهی، به تصویر کشیده می شود و از جعبه جادویی ۷۰ میلیونی دیده می شود، فراتر از همه خطوط قرمز همه تاریخ سیمای ایران!

تنها در برنامه عادل است که انگشت منشوری شیث در شادی گل زیر ۱۸ سالش با نصرتی، چون سوژه ای فنی! کارشناسی می شود و به صراحت و عریان دیده می شود.

تنها در برنامه عادل است که پلک بر هم زدن یکی مثل شیرینی چیزی حدود یک ساعت از وقت دو برنامه پیاپی را با چنان حجم بیننده و تعدد مخاطبی به خود اختصاص می دهد.

تنها در برنامه عادل است که روی انگشت در بینی کردن یک مربی و بازیکن و مسئول، با عرض پوزش، مکث می شود.

تنها در برنامه عادل است که ترمیم موی یک فوتبالیست تاس و کلاه گیس گذاشتن یک مربی سوژه بحث می شود.

و از این دست تنها مکث های زرد پررنگ که در هیچ رسانه دیگری مجال بازتاب نمی یابد می توان به عمر برنامه های عادل و گزارش های عادل، نشانه و نمونه و مصداق آورد.

۴) " مطایبه" ، تلطیف کننده است. " مزاح" ، تخفیف دهنده است. " شوخی" ، زهر وقایع تلخ را می گیرد. آری، برای فوتبال آلوده ای که پر است از دروغ و خبط و خطا، که لبریز است از کژی و کاستی و منکر، می توان به جادوی مطایبه، به شیرینی شوخی و به طنز طنازی، از تلخی جانکاهش کاست. که مانع از تعمیم دلزدگی اش شد. که تصویر سیاهش را اندکی به چاشنی خنده روشن تر کرد.

اما اگر هجو بر جای" طنز" نشست و مطایبه جایش را به" مضحکه" سپرد، آنگاه همه چیز رنگ می بازد. نه سفید، سفید واقعی می ماند و نه سیاه، سیاه حقیقی. نه پاکی سفیدی می ماند و نه زشتیِ سیاهی. همه چیز نازل می شود. فرو می کاهد. از عمق به سطح می رسد. دم دستی می شود. شوخی می شود. فاجعه هم جوک می شود. دیگر از فجیع ترین فاجعه هم وحشت نمی کنی. دیگر از بزرگترین آلودگی هم بدت نمی آید. خشمت نمی گیرد. چندشت نمی شود. هراست نمی گیرد. می خندی به آن. به فاجعه می خندی. به همه چیز می خندی… قباحت و زشتی هر چیز کریهی ریخته می شود. عادی می شود. عادت می شود. مثل همین حالا. که لیچار و دشنام و و ناسزا، نقل و نبات شده است. دروغ سکه رایج بازار شده است. سیاهی، رنگ پس زمینه همه چیز شده است…

۵) در کنار همه خدماتی که عادل به فوتبال ایرانی و جامعه ایرانی کرده است این خیانت بزرگ را هم کرده است. اینکه گاهی زردی نگاه او، سلیقه مخاطب را تنزل داده است. نزول داده است. مبتذل کرده است. این شوخی با همه چیز، همچون" کیکی زرد" بوده است دستپخت" سرآشپز عادل" بر سر سفره ایرانی. که ذائقه ایرانی را به این طعام زرد و خوشمزه و سطحی عادت داده است. که انگار باید همه چیز را از دریچه شوخی و خنده و مضحکه و تفریح دید. که همه چیز را به مسخره گرفت. که این شوخی زشت دائمی، گاهی به خواهر و مادر" مسی" هم برسد. که رسید. که گاهی به نیم تنه و بالاپوش" لیما" مجری و مدل برزیلی هم برسد. که رسید. که گاهی به موهای نامزد" زایتیسف" والیبالیست ایتالیایی هم برسد. که رسید.

۶) عادل ستاره است. ستاره ای درخشان. اما خود او نیک می داند که ستاره ماندن بسی دشوارتر و خطیرتر از ستاره شدن است.

برای ستاره ماندن باید هر روز و همواره خود را روتوش کرد. پیراست و اصلاح کرد. باید بی رحمانه از خود به انتقاد نشست. و خود را بیش از هر دیگری از تیغ تیز نقد گذراند. عادل این ستاره محبوب و مشهور چنین کرده است؟ چنین می کند؟
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات