دربی به روایت ۳ چهره اصلی

سختکوشی آلمانی-آذری تیم علی دایی دربرابر فوتبال به تمام معانا ایرانی امیر قلعه نویی امروز به مصاف یکدیگر می روند.

گروه ورزشی - باز هم دربی، باز هم هیجان و استرس، باز هم حساسیت کاذب، باز هم سکوهایی پرتنش، باز هم ۲۲ ستاره و بازهم احتمالا یک تساوری ملال آور تکراری دیگر! این حکایت مکرر دربی در تمام این سال ها بوده. بازی که به نوعی گل سرسبد فوتبال ایران است و به نوعی جانمایه فوتبال ایران محسوب می شود اما این آینه نمای تمام قد در تما این سال ها با یکسری باید ها و نبایدهای غیرمنطقی و حساسیت های کاذب و بیهوده بدل به بازی بی خاصیتی شده که هیچ کس را اقناع و ارضا نمی کند و بیشتر بسان یک سوهان اعصابی می ماند که یک جمعیت قابل توجه میلیونی را سرخورده کرده و به یاس فلسفی می رساند.

به گزارش افکارنیوز؛ با این وجود از دربی نمی توان گذشت. هر چه باشد دربی است؛ نبردی که یک جماعت چند ده میلیونی یک سال را به انتظار برگزاری آن می نشینند حتی اگر بدانند که بی خاصیت ترین بازی سال باشد. این بار در آستانه دربی نگاهی متفاوت از دریچه ای دیگر به این دربی داشته ایم و به نوعی آن را از دریچه چهره ها روایت کرده ایم.





امیر قلعه نویی
او زاده جنوب تهران است. پسرک بااستعدادی که در راه آهن و سپس شاهین چهره شد و بعد در استقلال خود را در قامت یک سوپراستار مطرح کرد. مردی که تخصصش پاس های تودر بود. امیر اما بیشترین شهرت و موفقیتش را نه از دوران بازیگری بلکه از دوران مربیگری وام گرفته. مردی که با ۵ جام قهرمانی، موفق ترین مربی تاریخ لیگ بر تر است. او در مربیگری به آموزه های عملی اش تکیه کرده. مردی که خلا تحصیلات آکادمیک را با گرته برداری از مربیانش کاور کرده. او در مربیگری به شدت تحت تاثیر علی پروین است.

امیر دو خصوصیت عمده که از ویژه گی های خوب مربیگری اش را مربیانش به ارث برده؛ کوچینگ کنار خط و شناسایی توانایی ها و قابلیت های بازیکن و استفاده از آن در محل مناسب. حتی این حلقه کردن دست دور دهان و فریاد زدن هایش هم از مدد نوعی و ابراهیمی می آید. اصلا بخشی از فلسفه مربیگری قلعه نویی وابسته به همین کوچینگ کنار خط است. قلعه نویی بیشتر تحت تاثیر مدل مدیریتی پروین بوده، یک مدل مدیریت خاص ایرانی در فوتبال. آن ها می توانند شرایط کاریشان را بخوبی مدیریت کرده و خود را با شرایط سازگار کنند.

کنترل بر محیط خود دارند و می دانند چگونه بحران ها و حاشیه ها را مهار کرده و از پس آن برآیند. درک درستی از واقعیت پیرامون خود داشته و واکنش متناسب با آن از خود نشان می دهند. کجا از غریزه و خلاقیت ذاتیشان استفاده کنند و کجا کار را به دیگری بسپارند. این یعنی هنر مدیریت ایرانی جایی که باید مرز ها را شناخت، موقعیت سنج بود و عکس العمل مناسب از خود نشان داد، مدل مدیریتی که درهیچ جای دنیا تعریف اینچنینی ندارد. فوتبال قلعه نویی ایرانی تر است یا اثریست ایرانی. اصلا با ایرانی بازی برنده می شود. رکورد او دربی نباز است. مردی که در طول ۷ سال از زمان دوره اول حضورش در استقلال تاکنون دربی را نباخته.

اما امیر برای دربی ۷۸ اسلحه های کاری اش در اختیار ندارد. او مجتبی جباری و منتظری و نکونام و فرهاد مجیدی را برای این بازی از دست داده. شاید ضعیف ترین استقلالی را که تا به حال داشته در اختیار دارد. اما بعید است بودن آن ها هم استراتژی قلعه نویی برای چنین بازی هایی را دچار تغییر کند. قلعه نویی منتظر زمان بی خبری و غفلت پرسپولیس می ماند تا یک هیچ طلایی و تکراری خود را صید کند. او حتما روی نباز بودنش به دایی و پرسپولیس حساب باز کرده و می داند از فاکتور روحی مهمی برخوردار است.



علی دایی
مهندس دانش آموخته متالوژی دانشگاه صنعتی شریف که فوتبال را ابتدا به عنوان یک تفریح در باشگاه دسته دومی تاکسیرانی آغاز کرد اما آنقدر پشتکار داشت تا پله های ترقی را یکی پس از دیگری با سرعت طی کند و بدل به پرافتخار ترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران شود. مردی که از حضور تا جام جهانی تا توپ طلای آسیا و پوشیدن پیراهن تیم های بزرگی چون بایرن مونیخ و هرتابرلین از او یک فوتبالیست بین المللی ساخته بود. مردی که آقای گل ادوار تاریخ جهان است. سخت جانی که او را از مهلکه های بسیار در دوره های مختلف زندگی رهانیده است.

علی دایی استعداد متوسطی در فوتبال بود اما متوسط بودن را با پشتکار مثال زدنی اش جبران می کرد با این وجود او درست در نقطه مقابل امیر قلعه نیی قرار دارد. مردی که عمده شهرتش را مدیون دوران بازیگری اش است و در دوران مربیگری هنوز نتوانسته حتی یک صدم آن افتخارات را تکرار کند.

فلسفه مربیگری علی دایی بواسطه ساله ای متمادی حضورش در بوندس لیگا، متأثر از یک فلسفه آلمانی مبتنی بر انضباط تیمی درون میدان و خارج میدان استوار است که در آن عنصر خلاقیت نقش کمرنگی را ایفا می کند. تیمهای دایی برآیند یک اراده و سختکوشی آلمانی-آذری هستند. تیمهای او متأثر از شخصیتش، پرتلاش هستند و سخت جان. ۴-۲-۳-۱ دایی گویا هنوز از آلمانی به ایرانی ترجمه نشده. گرچه ظاهری مدرن دارد اما فوتبال مدرن در روح و جانش تنیده نشده و این یکی از تفاوت های باریک دایی و قلعه نویی است. البته این دو یک شباهت ظاهری هم با هم دارند؛ ایستادن در لب خط و فریاد کشیدن برای تهییج شاگردانشان! فوتبال ایران بدلیل اینکه از بدو تاسیس خیلی آکادمیک نبوده و مدرن آموزش ندیده، بر مولفه های خلاقیت فردی بازیکن و توانایی و قابلیت های شخصی استوار است.

علی دایی هم هنوز در حال آزمون و خطاست. دایی هنوز نتوانسته مانند دوران بازیگری اش خودش را در مربیگری فوتبال ایران اثبات کند. فوتبال فرصت زیادی به او نخواهد داد. دایی، شجاعت، ریسک پذیری و خلاقیت های تاکتیکی را در مولفه های مربیگری اش کم دارد. آن طرف دایی با نینجا های ریزنقشی مثل عالیشاه و خلعتبری و مسلمان و صادقیان که دارد می تواند به تلافی ضربهٔ بچه های اهواز انتحار کند و قبل از غفلت های تیمی و فردی بازی را تمام کند یا کوتاه بیاید و اصلا دعوایی را شروع نکند و منتظر بماند که بازی همان صفر-صفر تمام شود. دایی خیلی نمی تواند روی فن مربیگری اش حساب کند. به ویژه که رکوردش در دربی چیزی نزدیک به فاجعه است.




سعید مظفری زاده

او را کاریزماتیک ترین داور دو دهه اخیر فوتبال ایران می دانند. داوری که ثابت کرد می توان تحصیلات عالیه داشت و مهندس بود، پولدار و ثروتمند بود و چهره خوبی داشت و البته داور خوبی هم بود! به قول هوشنگ نصیرزاده او به گونه ای درون مستطیل سبز داوری می کند که حتی تیم بازنده و متضرر از قضاوت های او نیز به راحتی با تصمیماتش کنار می آید و آن را می پذیرد چرا که حداقل با یک قاضی خوش چهره طرف است! سعید مظفری زاده اما در فوتبال ایران به یک داور پرسپولیسی متهم شده که ریشه آن به بازی دراماتیک پرسپولیس و سپاهان در سال ۸۷ که منجر به قهرمانی پرسپولیس شد و گل برتری پرسپولیس در ۷ دقیقه اضافه ای زده شد که مظفری زاده گرفته بود.

در حالیکه علیرضا فغانی یکی از داوران انتخابی از قاره آسیا برای جام جهانی به عنوان داور دربی می توانست انتخاب اصلح تر و موجه تری باشد، اما کمیته داوران قضاوت دربی ۷۸ ام را به او سپرد؛ انتخابی که البته با وجود حاشیه های پیرامون او و روزهای پرتنشی که در فصل جاری پشت سر گذاشته، چندان منطقی نبود اما این انتخاب ظاهرا ارتباط مستقیمی با حال و هوای این روزهای این داور خوش چهره و خوش استیل دارد. حال و هوایی که سبب شده تا او تصمیمی عجیب و دور از ذهن بگیرد و همه را گفت زده کند: «خداحافظ فوتبال! » مظفری زاده در رقابت های امسال دومین سال پر حاشیه اش را در داوری پشت سر می گذراند. پس از سال ۸۷ و قضاوت جنجالی دیدار پرسپولیس و سپاهان و آن ۷ دقیقه وقت اضافه معروف، امسال نیز مظفری زاده با درگیری هایش با امیر عابدینی مدیرعامل داماش سال آرامی را دنبال نمی کند.

عابدینی گفته بود کاری می کند که مظفری زاده دیگر قضاوت نکند و انگ های زیادی به این داور خوش استیل زده بود. حالا مظفری زاده به عنوان داور دربی ۷۸ ام انتخاب شده و با توجه به شرایط جدول و اینکه هم استقلال و هم پرسپولیس در کورس قهرمانی اند، اتفاقات پر حاشیه داوری امسال و اعتراضات مکرر پرسپولیسی ها، و هم چنین ادعای استقلالی ها مبنی بر پرسپولیسی بودن این داور، دیدار روز جمعه را می توان سخت ترین قضاوت این داور نام برد. دیداری که مظفری زاده حق هیچ گونه اشتباهی ندارد.

اما او در آستانه این بازی تصمیم عجیب خود رسانه ای کرد تا جامعه فوتبال را در شوک عجیبی فرو ببرد. سعید مظفری زاده با انتشار یادداشتی در وبلاگ شخصی خود از خداحافظی از داوری پس از قضاوت در داربی ۷۸ گفت. به نظر می رسد او پیش از این این موضوع را به کمیته داوران اطلاع داده بود و آن ها به خاطر این موضوع قضاوت این بازی حساس را به این داور یزدی دادند
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات