کنت ویلسون، فیزیکدان نظری ایالات متحده ی آمریکا و برنده جایزه نوبل فیزیک روز شنبه ۱۵ ژوئن در سن ۷۷ سالگی درگذشت.

  او به خاطر نظریه اش در مورد پدیده های بحرانی مربوط به گذار فاز در سال ۱۹۸۲ جایزه ی نوبل فیزیک را از آن خود کرد.

ویلسون در سال ۱۹۷۵ از طرف فرهنگستان ملی علوم (National Academy of Sciences) و فرهنگستان علوم و هنر (American Academy of Arts and Sciences) و در سال ۱۹۸۴ از طرف انجمن فلسفی آمریکا (American Philosophical Society) به عنوان یکی از اعضا از طریق آرا انتخاب شد.

ویلسون در ۸ ژوئن ۱۹۳۶ در ماساچوست به دنیا آمد. او فرزند شیمیدان برجسته ی دانشگاه هاروارد، ای برایت ویلسون (E Bright Wilson) بود. پس از اتمام تحصیلات خود در مقطع لیسانس در رشته ی ریاضی از دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۵۶، دکتری خود را در رشته فیزیک نظری از مؤسسه فناوری کالیفرنیا (California Institute of Technology) در سال ۱۹۶۱ تحت نظارت موری گل من (Murray Gell-Mann) ، فیزیکدان نظری که بعدها برنده ی جایزه نوبل هم شد، دریافت کرد.

او پس از یک سال کار در آزمایشگاه فیزیک ذرات در سرن نزدیک ژنو در سال ۱۹۶۳ به دانشگاه کرنل (Cornell University) پیوست. او بیشتر زندگی حرفه ای خود را در آنجا باقی ماند. بعدها به سمت مدیریت مرکز کرنل برای تئوری و شبیه سازی در علوم و مهندسی (Cornell&#;۳۹; s Center for Theory and Simulation in Science) منصوب شد که اکنون تحت عنوان مرکز کرنل برای محاسبات پیچیده (Cornell Center for Advanced Computing) شناخته شده است.

ویلسون در سال ۱۹۸۸ به دانشگاه ایالتی اوهایو ملحق شد و در آنجا یکی از اعضای اصلی در پروژه ی اصلاحات آموزشی بود که بودجه آن توسط بنیاد ملی علوم (the National Science Foundation) تامین می شد. نام آن « کشف پروژه» بود و هدف از انجام آن توسعه بیشتر روش های یادگیری فیزیک مبتنی بر تحقیق در مدارس بود.

پدیده های بحرانی

جایزه نوبل به خاطر کار پیشگامانه ی ویلسون برای توسعه ی یک چارچوب نظری در مورد طبیعت گذار فازها، مانند توصیف چگونگی تبدیل مایع به گاز با تغییر دمای آن یا از دست رفتن خاصیت مغناطیسی یک ماده هنگام استفاده از یک میدان مغناطیسی، به وی اهدا شد.

گذار فازها می تواند به وسیله ی تغییر ناگهانی در مقادیر برخی از ویژگی های فیزیکی یا به وسیله ی گذارهای آرام تر از یک فاز به فاز دیگر توصیف شوند. با این وجود بسیاری از نظریه های قبلی که مهمترین آن ها نظریه ی عمومی لو لاندائو در مورد گذار فازها بود در پیشگویی رفتار نزدیک به گذار که تحت عنوان نقطه ی بحرانی شناخته شده است با شکست مواجه شدند.

این مشکل سرانجام توسط ویلسون در سال ۱۹۷۱ حل شد. او متوجه شد که باید افت و خیز ها را در گستره ی وسیعی از مقیاس های طولیِ متفاوت با در نظر گرفتن افت و خیزهای کوتاه و بلند برد بررسی کرد؛ بنابراین چنین گذارهایی به وسیله ی اثرات جمعی هر شی ء دیگری در سیستم تقریباً به طور کامل مشخص شد.

به گزارش تارنمای انجمن فیزیک، مدل سازی این رفتار در نزدیکی نقطه ی بحرانی نیاز به قدرت محاسباتی گسترده ای داشت، اما ویلسون روشی را توسعه داد که مساله را به زنجیره ای از مسائل ساده تر بر مبنای نظریه ی گروه بازبهنجازش که پیشتر در دهه ی ۱۹۵۰ توسعه داده شده بود، تقسیم کند.

نظریه ی ویلسون برای پدیده های بحرانی، یک توصیف نظری کامل از رفتار نزدیک به نقطه ی بحرانی بود که اثبات می کرد بسیاری از سیستم های به ظاهر نامرتبط، مایعات یا مخلوطی از مایعات و فرومغناطیس ها، رفتار یکسانی نشان می دهند.

جلوتر از زمان خود

پل گینزپارگ (Paul Ginsparg) ، بنیانگذار شبکه ی پیش چاپ arXiv، دانشجوی دکتری ویلسون در دانشگاه کرنل بود. او می گوید که ایده های ویلسون در فیزیک ادامه می یابد تا بر روشی که فیزیکدانان در مورد ارتباط بین سیستم های مکانیک آماری و نظریه ی میدان کوانتومی می اندیشند، حکمفرما شود.

گینزپارگ می افزاید که ویلسون در محاسبات و شبکه ده ها سال از زمان خود جلوتر بود. او برنامه آرایه های پردازنده ی موازی را برای خلاص شدن از دست سرعت های کم تک پردازشگرها نوشت و هم چنین خواستار اجرای پروتکل اینترنت TCP/IP بود که امروزه از آن استفاده می شود.

وی می گوید: « به عنوان یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی در اواخر دهه ی ۱۹۷۰، یک پنجره ی منحصر به فرد به سوی سه دهه ی آینده داشتم. »
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات