سال ۹۲ تمام می شود، اما حکایت یارانه همچنان باقی است؛

یکی از مباحثی که در روز های گذشته ورد زبان همه بود، از کارمندان دولتی تا تاجر و کاسب و مردم کوچه و بازار، این بود که احتمالا ما هم جزو دهکهای بالای در آمدی محسوب می شویم و یارانه مان قطع می شود یا نه! …

به گزارش افکارنیوز ، حالا بماند که دولت اعلام کرد قطع یارانه سه دهک، تا پایان سال منتفی است، اما سال ۹۲ هم تمام می شود، بعدش چه باید کرد؟

تقریبا همه، دغدغه حذف آن ۴۵ هزار تومان را دارند، حتی اگر خودرو زیر پایشان آخرین مدل باشد و زندگیشان بسیار شیک و مدرن و امروزی! باز هم دغدغه این را دارند که نکند یارانه شان حذف شود! زیرا احتمالا خانم خانه هر ماه با پول یارانه خود و فرزندانش یک روسری می خرد و با حذف یارانه ها باید کنترل شده خرید کند!



حذف طرح یارانه ها؟ !

خبرها از آن حکایت دارد که مسؤولان، روشهای متعددی برای شناسایی افراد «غیرمحتاج» دارند، اما فعلاً جرأت طرف شدن با این دسته را ندارند! افرادی که دوست ندارند میزان ثروت و درآمدشان مشخص شود، چون باید مالیاتهای سنگینی بدهند که اکنون نمی دهند. مالیاتهایی که گاه هزاران برابر آن ۴۵هزارتومان یارانه ای است که می گیرند تا خودشان را در صف فقرا جا بزنند! همین ها هستند که دوست ندارند میزان دارایی آحاد ملت روشن شود و البته نفوذ زیادی هم دارند و می توانند سد راه انجام این کار بشوند.

اما براستی تا کی می توان به ۷۵میلیون نفر یارانه داد؟ یا باید همه این ۷۵ میلیون نفر را محروم کرد و از اساس بی خیال طرح یارانه ها شد و یا اینکه ثروتمندان را حذف کرد تا محرومان بمانند. راه دیگری نیست!



دولت بر سر دو راهی

این دغدغه ها در حالی است که دولت می گوید به راهکار دقیق و مشخصی برای تشخیص دهک های در آمدی بالا نرسیده و دقیقا نمی داند از چه خانواده هایی باید یارانه ها را بگیرد. وارسی کردن گردش مالی یک فرد و یا شمردن املاک و یا خودرو های یک فرد هم نه تنها براحتی قابل انجام نیست، بلکه این مساله اصلا نمی تواند محک پردرآمد بودن خانواده باشد. بسیاری از افرادی که تجارت می کنند هیچ منزل مسکونی به نام خود ندارند و به جای اینکه در خانه های چند میلیاردی زندگی کنند با ۵۰۰ میلیون رهن کامل در همان خانه زندگی می کنند و با باقی مانده پول تجارت می کنند. در نتیجه طبق آمار، مستأجر محسوب می شوند!



نه یارانه می خواهیم و نه این تورم را!

در کنار این افراد هم هستند کسانی که نظر دیگری دارند. آقای «محمود. م» با داشتن دو فرزند می گوید: شخصاً حاضرم یارانه ام را حذف کنند، اما قیمتها به دوره قبل از هدفمندی یارانه ها برسد. مساله اینجاست که واریز این مبلغ یارانه به طرز عجیب و غریبی سبب ایجاد تورم شد و همین نقدینگی اندک که روانه جیب های مردم شد تا حد زیادی زندگی و روش زندگی عده ای را عوض کرد.

لازم به ذکر است همین مبلغ پرداخت یارانه برای یک خانواده ۵ نفری که در روستا زندگی می کنند و درآمدشان صفر بود مبلغ قابل توجهی است و واقعاً تاثیر مثبت در زندگی این افراد دارد.

اما اکنون و پس از پرداخت ۳۰ دوره پرداخت یارانه، دولت به بن بستی رسیده که دولت دهم آغازگر آن بود. کسری بودجه در دولت که حداقل، آن را وزیر بهداشت همواره اعلام می کند تنها یکی از پیامدهای خرج کردن بی حساب و کتاب در گذشته است. تورم طی همین دو یا سه سال چنان ضربه ای به مردم وارد کرد که اکنون دیگر مردم از داشتن حداقل ها هم محروم شده اند. اگر تا ۵ و یا ۴ سال قبل دو کارمند زن و شوهر با پس انداز و وام مسکن می توانستند یک منزل ۵۰ متری بخرند، حالا همین دو فرد با پس انداز و حتی وام ۳۰ میلیونی مسکن هم نمی توانند یک منزل ۴۰ متری در جنوب شهر بخرند. سوءتغذیه براثر نخوردن کافی گوشت و لبنیات و… از حداقل اتفاق هایی است که حالا اثر آن را می بینیم و شک نداشته باشید با این وضعیت سوء تغذیه در ۱۰ سال آینده نسل بیمار، از چالشهای جدی دولتها خواهد شد.



زندگی های میلیاردی با یارانه های ۴۵ هزار تومانی!

منازلی را در شمال شهر می بینم که تنها قیمت در خانه به اندازه ثروت کل همکاران اداره من است. خانه هایی که وقتی از مقابل آن عبور می کنی با خودت فکر می کنی یعنی چه کسانی داخل آنها زندگی می کنند؟ آپارتمانهایی که برای هر واحد آسانسور اختصاصی دارد و هرکسی فقط می تواند با به جا گذاشتن اثر انگشتش تنها به منزل خودش وارد شود و از استخر و سونای داخل واحدش استفاده کند. شما تصور کنید کسی که در چنین منزلی ساکن است چه نیازی به یارانه ۴۵ هزار تومانی دارد؟

اما از آن سو می شناسم خانواده هایی را که سرپرست خانواده بیمار است و کاری ندارد، اما چون زنده است کمیته امداد از پذیرش این خانواده سر باز می زند. (خودم پیگیر کار این خانواده بودم) تازه این خانواده، مستأجر هم هستند. تنها با بخشی از پول این یارانه زندگی می کنند و بخشی دیگر را اجاره می دهند. این زندگی را تجسم کنید که چه وضعی دارد.

نکته دقیقا همینجاست. چه اشکالی دارد آن خانواده به نفع این خانواده کنار برود و خودش از گرفتن یارانه انصراف دهد؟ پس حس انساندوستی و نوعدوستی ما کجا رفته است؟ ما که وقتی می شنویم در فلان کشور، مردم به کمک احتیاج دارند همه جور کمک می کنیم چرا به هموطن خودمان کمک نمی کنیم؟ چرا فکر می کنیم اگر داوطلبانه یارانه را پس بدهیم سرمان کلاه رفته است؟



رسانه ها کمک کنند

«شهروز افخمی» نماینده مجلس و عضو کمیسیون اجتماعی در این خصوص به خبرنگار ما می گوید: دولت نگران این است که در تفکیک سه دهک خطا کند، زیرا هم اکنون اطلاعات دقیقی در بانکهای اطلاعاتی وجود ندارد و تشخیص اینکه چه کسی چقدر دارایی دارد خیلی سخت است.

وی می افزاید: اما اگر بیاییم اعلام کنیم این مساله اختیاری است و هرکسی خودش داوطلبانه بیاید و از دریافت یارانه انصراف دهد خیلی از افراد قانع نمی شوند و می گویند ما خودمان به همین مبلغ یک چیزی هم اضافه می کنیم و به مستحق هایی که می شناسیم کمک می کنیم! اما اگر رسانه ها کمک کنند و این عزم ملی را در مردم ایجاد کنند، حتی اگر ۵۰ درصد هم موفق شود باز هم ارزش دارد.

افخمی خاطر نشان می کند: اگر رسانه ها بخصوص رسانه ملی در این زمینه با سیاستهای دولت همسو شود و تبلیغات درست در این زمینه بشود، بدون تردید داوطلبان زیادی برای انصراف از یارانه خواهیم داشت و درصد موفقیت بالا می رود.
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات