ما حتما به نیت آمریکا باید با تردید نگاه کنیم. این نکته روشنی است. به ویژه اینکه در طول ۱۰ سال برموضع غلط پافشاری داشتند. بنابراین تا ایران مطمئن نشود که آمریکا از این موضع به طور کامل بازگشته و غنی سازی را به طور کامل پذیرفته اند، باید به قول و حتی توافق کتبی آنها با دیده تردید نگاه کنیم

به گزارش افکارنیوز ، چند روز پیش در اخبار به این موضوع اشاره شد که شایعاتی مبنی بر بازگشت سیروس ناصری به تیم مذاکره کننده هسته ای شنیده می شود که البته در همان روز با واکنش وزیر خارجه روبرو شد و خوشبختانه از سوی ظریف به شدت تکذیب گردید.

البته آنگونه که خود ناصری گفته است، هیچگاه از ایران نرفته بود و صرفا برای پیگیری کارها، رفت و آمدهایی به دیگر کشورها داشته است.

سیروس ناصری در زمان دبیری دکتر روحانی بر شورای امنیت ملی، به عنوان تیم مذاکره کننده ایران، در کنار افرادی چون موسویان و ظریف نقش بازی می کرد. در طول سال های دولت نهم و دهم، خبر چندانی از سیروس ناصری نبود. اما دیده شدن وی در مراسم ختم مادر ظریف، بار دیگر نام او را بر سر زبان ها انداخت.

در همین حال، وی پس از سال ها در مصاحبه با ایرنا به طرح ناگفته هایی از فرایند پرونده هسته ای ایران در سال های نخستین دهه ۸۰ پرداخته و مسائلی را بیان کرده که می تواند کلید فهم برخی از قطعات گمشده پازل پرونده هسته ای ایران باشد.

ناصری در این مصاحبه بیان کرده که توافق پاریس و سعدآباد، کاملا با برنامه ریزی قبلی انجام شده بود و به معنای عقب نشینی در برابر خواسته سه کشور اروپایی نبوده است. او حتی به این مساله هم اشاره کرد که انتقاد لاریجانی از تیم مذاکره کننده در آن زمان، و به کار بردن اصطلاح «درّ غلطان در برابر آب نبات» نیز با هماهنگی کامل بوده است! ناصری به این موضوع نیز اشاره کرد که پافشاری احمدی نژاد و جلیلی بر روی حقوق هسته ای ایران و تن ندادن به خواسته های طرف غربی، موجب افرایش توان چانه زنی ایران در توافقنامه ژنو شده است. او البته بر این موضوع هم تاکید داشت که نباید اینگونه به مردم القا کرد که توافق ژنو موجب رونق اقتصادی در کشور خواهد شد چرا که چنین نیست و دولت نیز نباید به آن دامن بزند. نصری البته در این مصاحبه نیز بر این موضوع تاکید داشت که علاقه چندانی برای ورود به عرصه سیاسی و به خصوص مذاکرات هسته ای ندارد.

بخش هایی از این مصاحبه را با هم می خوانیم:

*درمورد آنچه در دوران مذاکراتی که دکتر روحانی مسوولیت اش را به اصرار بسیاری مسوولان بر عهده گرفت و من هم شانس همکاری با ایشان را داشتم، باید بگویم که دراین سال ها سخنان یک جانبه بسیاری مطرح شده است. البته من قصد پاسخگویی یا دفاع را ندارم اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که یکی از دقیق ترین، حساب شده ترین و با برنامه ترین مذاکراتی که در طول ۱۰ سال گذشته انجام شد، مربوط به این دوره است. ما در آن مقطع زمانی امکان اینکه لایه های پسین و زیرین مذاکرات را توضیح دهیم نداشتیم چرا که باعث سوء استفاده دشمنان می شد و می شود اما در این حد می توانم بگویم که مذاکرات به طور دقیق و کامل بر مبنای برنامه ای بود که برای توسعه فعالیت صلح آمیز هسته ای و تولید سوخت تنظیم شده بود. کار سیاسی ای که انجام شد برای این بود که این برنامه به درستی پیش رود.

*در این حد می توانم بگویم که مذاکرات ما دقیقا و به طور کامل بر مبنای برنامه ای بود که برای توسعه فعالیت هسته ای صلح آمیز و تولید سوخت در آن مقطع با تجدید نظر تدوین و مصوب شده بود. هر کار سیاسی که انجام دادیم برای پیشبرد آن برنامه به طور کامل و حساب شده و درست بود. در نهایت، از مقطعی که مذاکرات را شروع کردیم برنامه هسته ای را به جایی رساندیم که همه عوامل لازم برای غنی سازی محقق شد بدون این که کمترین فشار سیاسی را کشور تحمل کند بلکه امتیازات سیاسی هم بگیرد.

از نظر سانتریفیوژ مشکلی نداشتیم بلکه مشکل دیگری داشتیم که بهتر است هنوز هم بازگو نشود شاید در مقطع دیگری بتوان آن را بیان کرد. بر اساس پیش بینی ها و گزارش های ما حل این مشکل به چندین ماه زمان نیاز داشت و بعد از بررسی اولیه به این نتیجه رسیدیم که فعلا زمان را برای مذاکرات آرام نگه داریم تا نقصان نهایی هم به آمادگی کامل برسد.

دید ما این بود که مذاکرات نهایی ما زمانی آماده می شود که همه عناصر آماده باشد و در آن زمان اهرم کافی برای مذاکرات داشته باشیم. اگر طرف مقابل ما به اندازه ای که می خواهیم به ما بها بدهد و جای مذاکره داشته باشیم مذاکره را ادامه می دهیم؛ در غیر این صورت فعالیت غنی سازی را شروع می کنیم. حتی برای نوع غنی سازی هم برنامه ریزی شده بود که طی چه مدت به چه نقطه ای برسیم و بتوانیم در برابر فشارها بایستیم و این را به فرصتی تبدیل کنیم و امتیاز بگیریم.



*آنچه در اذهان مطرح است و ما هم می دانستیم که باید مطرح باشد، این بود که در بعضی زمینه ها عقب نشینی می کنیم و در بعضی زمینه ها داوطلبانه غنی سازی را تعلیق و پروتکل الحاقی را اجرا می کنیم. نکته اصلی اینجاست که زمانی که موضوع برنامه هسته ای ایران افشا و به بحران بین المللی تبدیل شد، ما از نظر عملیاتی کاملا در میانه راه بودیم. یعنی مواد اولیه نداشتیم. کیک زرد، مواد اولیه غنی سازی که یو اف ۶ هست، نداشتیم و هزار موانع طولانی برای دستیابی به آنها داشتیم.

یک بار تست غنی سازی انجام داده بودیم که موفق نبود. تجهیزات را آماده نداشتیم؛ تجهیزاتی که در مقابل تهدیدات احتمالی ما را محافظت کند و حتی ساختمان این کار را هم آماده نداشتیم. بعد از آن بحث های عمیقی بین سازمان انرژی اتمی که آن زمان مهندس آقا زاده ریاستش را برعهده داشت و دکتر روحانی انجام شد تا ببینند چگونه می توان همه این نواقص را در دوره ای حل کرد. به طور مسلم منطق نداشت در حالیکه هنوز ابزار لازم برای غنی سازی را نداشتیم، طوری رفتار کنیم که فشارهای بین المللی روی ایران وارد شود. لذا هر کجا که مشاهده کردید که مساله تعلیق مطرح شد بدانید به این دلیل بود که هدف تعیین شده حاصل شده شود و در همه موارد چنین بود.



*ما با حسن نیت کامل توافق می کردیم و اگر در هر مقطعی طرف مقابل آمادگی داشت، غنی سازی را بپذیرد در اصل و راجع به جزئیات مذاکره کند، ما برای رسیدن به تفاهم آمادگی داشتیم وارد مذاکره شویم. درعین حال افراد خامی نبودیم و متوجه بودیم که غرب دوست ندارد کشورهای درحال توسعه وارد عرصه تولید سوخت هسته ای شوند. عرصه هسته ای برای همه ممکن است اما رسیدن به سوخت هسته ای مهم است. دلیلش هم روشن بود.

بنابراین ساده انگار نبودیم وقتی می دانستیم فرانسه به دنبال داشتن انحصار سوخت هسته ای است، می دانستیم که مساله اش هم تنها ایران نیست بلکه نمی خواهد هیچ کشوری به این توانایی دست یابد. فرانسه در رقابت سنگین با آلمان، انگلیس، آمریکا و از همه مهمتر با روسیه بود و مذاکرات بسیار پیچیده ای هم داشتند تا چگونه این انحصار را در اختیار خود داشته باشند؛ تنها راهی که ما می توانستیم آنها را مجبور کنیم که بپذیرند غنی سازی داشته باشیم وقتی بود که بدانند ما این کار را انجام خواهیم داد و تمام ابزار و دانش آن را داریم. ما می خواستیم به این نقطه برسیم و عمر مذاکرات نیز چنان طول کشید که ما توانستیم به آن نقطه برسیم.



*به نظرم به همان اندازه که در بحث فنی بسیاری قوی عمل کردیم در دوران مهندس آقازاده کارهای شگفت آوری انجام شد، جمع آوری چنین مجموعه ای به اتکای نیروی جوان که برخی از آنها فقط ۳۵ سال داشتند، کار بسیار مهمی بود اما در بحث حقوقی و سیاسی غفلت شد؛ شاید جدیت، اهمیت و خطرات احتمالی آن پیش بینی نشده بود. از مهندس آقازاده شنیده بودم که می گفتند باید در دولت فکری برای مسائل سیاسی و حقوقی این موضوع شود. البته ایشان آگاهی داشتند اگر این موضوع مطرح شود، حتما می تواند مورد سوءاستفاده دشمنان قرار گیرد اما از آنجا که همه درگیر برنامه عملیاتی بودند دقت نکردند؛ بنابراین اشتباهاتی رخ داد که آژانس هم آن زمان به عنوان قصور مطرح کرد و نگفت تخلفاتی انجام داده اید. البته بهتر بود که این قصور صورت نمی گرفت. بعد از آن ما با بدشانسی روبرو شدیم. یکسری تجهیزاتی که از کشورهای همسایه وارد شده بود، آلودگی سنگین داشت و ما هیچ اطلاعی نداشتیم.



*آنچه بنا بود اتفاق بیفتد این بود که تعلیق زمانی شکسته شود که تمام عناصر لازم برای غنی سازی آماده شود. یعنی روزی که تعلیق را می شکنیم همان روز شروع به غنی سازی کنیم و برنامه ریزی هم شده بود که درطول چند ماه از چه نقطه ای به کجا باید برسیم و برنامه ریزی هم کرده بودیم که چگونه در مقابل فشارهای احتمالی ضربه گیری کنیم. همه مسیر این بود که درکوتاه ترین زمان به میزانی از مواد غنی سازی شده برسیم تا به طرف مقابل نشان دهیم که هم علم داریم و به آن دست یافته ایم و هم مواد داریم.

براساس بررسی های فنی که انجام شده بود از روزی که قرار بود غنی سازی را بشکنیم، در صورت نرسیدن به توافق با غرب ظرف ۹ ماه یا حداکثر یک سال ما باید به طور کامل و روشن نشان می دادیم توانایی غنی سازی را داریم. این کار شبیه سازی شده بود اما آنچه در اواخر دولت آقای خاتمی در سال ۸۴ قرار شد انجام شود، بیشتر حرکت سیاسی بود نه رفع کامل تعلیق ها. این زمانی بود که اروپایی ها وعده می دادند که ما با پیشنهاد خوبی سر میز مذاکره می آییم و نتوانستند توان سیاسی خود را نشان دهند شاید اراده این کار را نداشتند. ما هم باید به آنها یک حرکت سیاسی نشان می دادیم و آن این بود که اصفهان را که تولید یو اف ۶ می کرد از تعلیق درآوریم نه کل پروسه غنی سازی را.



*شب پیش از آن روز که آقای لاریجانی چنین تعبیری را به کار بردند، جلسه داشتیم. وی دراین جلسه گفت که برای اینکه غربی ها کمی بدانند که مخالفینی هم در کشور هست، من موضع انتقادی بیان می کنم. من هم در جلسه بودم و موافقت خود را اعلام کردم. حتی شنیدم که آقای لاریجانی بعدها در پاسخ به انتقادات گفت که پیش از این بر سر این موضع توافق شده بود.

موضوع انتقاد کردن از جریان تعلیق غنی سازی بله با هماهنگی بود. اما به کار بردن عبارت «در دادن و آب نبات گرفتن» خیر. هماهنگ نشده بود. من البته به دکتر لاریجانی ارادت ویژه دارم به خاطر روحیه فتوت و مردانگی شان ولی من حتما با آن عبارت مخالفم چرا که قطعا درست نیست. در هیچ مقطعی نه دری داده شد و نه آب نباتی گرفته شد. در تمام آن دوران در پی این بودیم که برنامه هسته ای را که از کمر شکسته شده بود، به جایی برسانیم که کاملا سرپا بایستد تا آمادگی کامل و حساب شده برای غنی سازی و رسیدن به تولید سوخت را پیدا کنیم.



*این برنامه ما بود و همه حرکت های سیاسی و کارها ابزاری بود که فشارهای بین المللی را تحمل نکنیم. در واقع نه تنها فشاری تحمل نکردیم بلکه تمام برنامه های هسته ای را تا آن دوران که بودیم به نقاط مورد نظر با تلاش سازمان انرژی اتمی و مدیریت بسیار قوی مهندس آقازاده تا جایی که زمان اجازه می داد، پیش بردیم. لذا نه تنها فشاری تحمل نکردیم بلکه امتیاز هم گرفتیم.

اینکه می گویم بدون امتیاز دادن، که نامش عقب نشینی نیست. البته شاید در ظاهر عقب نشینی جلوه کند از نظر آقایان اما در باطن پیش بردن برنامه هسته ای بود. ما نه تنها هیچ محدودیت اقتصادی را تحمل نکردیم بلکه به قدری اعتبارات و تضمین های صادراتی از سوی طرف اروپایی به ما داده شده بود که امکان جذب نداشتیم. به مسوولان دولتی فشار وارد می کردیم که تا فرصت هست، امتیاز بیشتر بگیرید اما آنها می گفتند برای همه پروژه ها تامین مالی داریم و برای جذب بیشتر اعتبارات باید پروژه جدید تعریف کنیم.



*به نظر من آقای دکتر احمدی نژاد یک کار ممتازی انجام دادند و آن اینکه وقتی وارد دعوا شدیم، دیگر نگذاشتند به سادگی کوتاه بیاییم و عقب نشینی کنیم. زمانی هست که شما مصالحه و مذاکره می کنید برای تفاهم اما وقتی هم هست که قدرت نمایی می کنید. وقتی در وادی قدرت نمایی هستید، باید طرف حس بکند که شما به هیچ وجه عب نشینی نمی کنید و در دعوا محکم هستید که آقای احمدی نژاد این را خوب نشان دادند و این به نظرم موثر بود زیرا آنها در آلماتی مقداری عقب نشینی کردند.

عقب نشینی آلماتی خمیرمایه و بنیه ای شد برای اینکه وقتی گروه جدید مذاکرات را شروع کند از جایگاه اولیه ای شروع کند که امکان توافق بهتر وجود داشته باشد اما از سوی دیگر، آلماتی مجموعه ای از عناصر را داشت که عناصر بدی بود و تغییر آنها و عوض کردن آن ساختار از نظر سیاسی آسان نبود و این از مسائل حیرت آوری است که در مدت کوتاهی تیم جدید مذاکره کننده هسته ای توانست نکات مثبت آلماتی را حفظ کند و عمده نکات منفی را تغییر شکل بدهد یا منتفی کند و این کار بسیار دشواری بود.



*به کلی این موضع را نمی پسندم که در بحث هسته ای که بحثی متشکل از عوامل پیچده است و همه عوامل باید دائم ارزیابی شود، راهکارهایی تعیین شود و به جلو برود، هر قدمی از این را بخواهیم به مقام معظم رهبری منتسب کنیم. این اصلا شیوه درستی نیست. مگر همه کارهایی که در کشور انجام می شود همه آنها قدم به قدم مورد تایید ایشان است یا معظم له نظر داده اند؟ مقام و جایگاه ایشان بالاتر از این مسائل است.

بله، تصمیمات کلان و راهبرد کلی حتما توسط ایشان تعیین می شد و ما یک چیز را می دانستیم و اینکه ما باید غنی سازی را در کشور برای تولید سوخت داشته باشیم تا بتوانیم برای برنامه آینده انرژی هسته ای کشور تضمین داشته باشیم که هرگز بدون سوخت نمی مانیم. این هدف کلی بود که دراین ۱۰ سال هم هرگز مغفول نمانده است و همیشه به طور کامل و جامع به اشکال مختلف پیگیری شده. امیدوارم بعد از این توافق ممتاز و بسیار موفق که در ژنو شد که البته توافق ابتدایی است، در توافق نهایی هم به طور کامل به این هدف دست یابیم.



*توافق (ژنو) دستاورد بزرگی است که نتیجه ۱۰ سال برنامه ریزی مستمر و تلاش پیوسته مسوولان مقاطع مختلف آقایان روحانی، لاریجانی و جلیلی و دوباره دکتر روحانی و تیمش بوده است. مجموعه آنچه انجام شد و مقاومت های انجام شده توانست کشور را به جایی برساند که ایالات متحده آمریکا می پذیرد ایران غنی سازی داشته باشد و این عقب نشینی از موضع به قدری برای واشنگتن سنگین است که تمام مسوولان آن باید به هر طریقی که می توانند این عقب نشینی اساسی را توجیه کنند.

تنها ملاحظه دراین مورد این است که این توافق اولیه است و تا رسیدن به توافق نهایی راه طولانی درپیش داریم؛ اگر این موضع در توافق نهایی هم حفظ شود که امیدوارم حفظ شود، ایران به هدف اصلی اش رسیده است.



*به نظرم در بعد اقتصادی این نگرانی وجود دارد که بیش از حد در جامعه توقع ایجاد می شود که صرف توافق هسته ای همه مسائل را حل خواهد کرد. شاید کمی اشتیاق غیر واقعی می بینیم نسبت به اینکه اگر تحریم ها برداشته شود، درها برای فعالیت و امکان سرمایه گذاری باز می شود. به نظرم این اشتیاق به ویژه از سوی دولت نباید دیده شود. درواقع، دولت باید کارها وفعالیت های خود را برمبنای این انجام دهد که تمام این فشارها و بحران تداوم خواهد داشت. برنامه ریزی کشور باید براین اساس باشد. این کار پیغام بسیار مهمی به طرف مقابل می دهد که این طور نیست که ما چندان حسابی برای موفقیت در این مذاکرات باز کرده باشیم که اگر تحقق پیدا نکند برای ما سنگین خواهد بود.



*ما حتما به نیت آمریکا باید با تردید نگاه کنیم. این نکته روشنی است. به ویژه اینکه در طول ۱۰ سال برموضع غلط پافشاری داشتند. بنابراین تا ایران مطمئن نشود که آمریکا از این موضع به طور کامل بازگشته و غنی سازی را به طور کامل پذیرفته اند، باید به قول و حتی توافق کتبی آنها با دیده تردید نگاه کنیم. بسیار خوشبینانه بود اگرتصور می کردیم که آمریکا روز بعد از توافق همه شرایط را می پذیرد و به طور کامل خود را متعهد می دانست. به طور قطع باید پیش بینی می شد که آمریکایی ها تلاش می کنند ذره ذره و حتی بسیار جزئی هم که شده از توافق تعبیری به نفع خود بکنند. چرا که پذیرش غنی سازی برای آمریکا به معنی پذیرش تغییر ۱۸۰ درجه ای در مواضع این کشور است و برای آنها بسیار سنگین است. البته این سنگین بودن، مشکل آنهاست و نباید هزینه آن را ایران بپردازد.
در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات