مرور تاریخ و امید به سفر آینده/
مردم لرستان چشم انتظار سفر امام خامنه ای به لرستان/ سالروز سفر امام خامنه ای به استان لرستان در 23 سال قبل
31 مردادماه سالروز سفر امام خامنه ای در سال 70 به استان لرستان است که به بازخوانی صحبت های ایشان در این سفر می پردازیم
به گزارش لرستان خبر، 23 سال از 31 مردادماه سالروز سفر امام خامنه ای در سال 70 به استان لرستان می گذرد و مردم استان لرستان چشم انتظار سفر دوم مقام معظم رهبری به لرستان هستند که به بازخوانی صحبت های ایشان در نخستین سفر ایشان می پردازیم:
بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
فرصت دست داد که محضر آقایان محترم و معزز رسیدیم. از برادرانی که زحمت کشیدند و از سایر شهرستانهای استان تشریف آوردند، تشکر میکنیم. ای کاش فرصت و توفیق میبود، تا میتوانستیم بالمباشره به یکایک شهرهای استان سفر کنیم و آقایان را در مناطق خدمت خودشان زیارت نماییم. البته حضرات آقایان محترم، به شهرستانهای مختلف تشریف میآورند؛ لیکن متأسفانه من این توفیق را ندارم. در برنامهی زیارت آقایان هم این نبود که من مزاحم بشوم و صحبتی بکنم؛ لیکن حالا اینطور پیش آمد که دو، سه جملهیی عرض کنم. توضیح واضحات است، ولی بههرحال انشاءاللَّه تذکر و یادآوری در هر زمانی مفید است.
تصور من این است که برای اهل علم و آقایان روحانیون، این دوران، دوران بسیار حساسی است؛ چه روحانیونی که در دستگاههای دولتی، مثل دستگاه قضایی، یا دولت و نهادها مشغول خدمات رسمی و موظف هستند، و چه آقایانی که در شهرها به تدریس، یا امامت جمعه، یا امامت جماعات، یا منبر مشغولند. علت هم این است که امروز توقع مردم از ما بیش از گذشته است. روحانیت از مردم دعوتی کرد، مراجع اسلام و در رأس همه امام بزرگوار ما(طابثراه) از مردم برای عمل به اسلام و محقق کردن آن در متن جامعه، دعوت کردند. این دعوت، منجر به این انقلاب عظیم و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شد. حالا خود دعوت کننده که آمر بالبر است، قهراً دو تکلیف عمده بر دوش دارد: یکی تکلیف شخصی در عمل اوست فیمابینهوبیناللَّه، یکی همگامی با انقلاب و خدمت در جهت پیشبرد انقلاب است. هردو هم مهم است؛ اما اگر خدای نکرده ما در تکلیف اول سستی کنیم و کوتاهی بخرج بدهیم، ایمان مردم به معنویت روحانیت سست خواهد شد؛ چون ما با توپ و تفنگ و این چیزها که پیش نبردیم؛ ما با اعتقادی که مردم به روحانیت داشتند، پیش بردیم.
من یکوقت خدمت امام عرض کردم که در این انقلاب و در پیروزی آن، تمام ذخیرهی آبروی هزارسالهی روحانیت به کار آمد. اینطور نبود که فقط روحانیت نسل حاضر و شخص امام بزرگوار (رضواناللَّهتعالیعلیه) بهتنهایی این کار را کرده باشند. آن آبرویی که امام ما پیدا کرد، ناشی از هزار سال سابقهی خوب علمای شیعه دربین مردم بود. شیخ طوسی و سیّد مرتضی و علمای بزرگ فیمابین آن دوره تا دورهی ما، هر کدام قطرهیی بر این ظرف آبرو و حیثیت روحانیت شیعه اضافه کردند. مجموع این آبرو به کار آمد، تا این انقلاب پیروز شد. ایشان این حرف را تصدیق فرمودند.
اگر امروز خدای ناخواسته در همان رفتار شخصی خودمان چیزی مشاهده بشود که با آنچه مردم دربارهی ما گمان میبرند، منافات داشته باشد، به ایمان مردم ضربه خواهد خورد و در نتیجه پایه خواهد لرزید. این، آن وظیفهی اول است. لذا ما واقعاً موظفیم که بیش از همیشه، جهات الهی و شرعی و آن چیزهایی را که دستگاه روحانیت با آنها شناخته شده است؛ مثل آزادمنشی، بیاعتنایی به زخارف دنیا، بیاعتنایی به مال و منال و اقتدار مادّی، ارتباط و اتصال به خدا، ورع و پرهیز از محارم، و توجه به علم - که مردم روحانیت را به علم شناختهاند - رعایت کنیم. اینها آن وظایف نوع اول است، که وظایف شخصی ماست؛ بایستی به اینها بپردازیم و به آن اهمیت بدهیم.
وظیفهی نوع دوم این است که ما در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، باید دایم سهیم باشیم. نمیشود عالم دینی خودش را کنار بکشد و بگوید به من ربطی ندارد. چهطور ربطی ندارد؟! حکومت دین، حکومت اسلام، به ما ربطی ندارد؟! اگر در گوشهیی از زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل میشد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم.
اقامهی دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همهی ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط»(1). قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمهی ما(علیهمالصّلاةوالسّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلواتاللَّهعلیهما) یک گوشه مینشستند و چندنفر دور خودشان جمع میکردند و فقط یک مسألهی شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث میفرماید: «هذا ابوحنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب»(2)؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس، چرا به آنها کاری ندارند؟ چون میدانند که آن حضرت داعیهی امامت دارد؛ اما آنها داعیهی امامت نداشتند. ابوحنیفه داعیهی امامت نداشت. این علمای معروف اهل سنت - محدثان و فقهایشان - داعیهی امامت نداشتند. اینها امام زمان را که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند.
میگویند وقتی سلیمانبنعبدالملک از دنیا رفت، کتب محمّدبنشهاب زهری را از خزانهی او بیرون آوردند. امام زمانش سلیمانبنعبدالملک بود؛ برای او کتاب مینوشت. امام یعنی چه؟ امام یعنی رئیس دین و دنیا. او رئیس دین و دنیا بود. حتّی با اینکه به حسب ظاهر، هارون و بقیهی خلفای جوری که بودند، درسی نخوانده بودند؛ چون آنها وقت درس خواندن که نداشتند، شاهزاده و آقازاده بودند، مشغول پلوچلوخوردن و شکار و عیاشی و این حرفها بودند تا به خلافت میرسیدند؛ موقع خلافت هم جوان بودند، مثلاً هارونالرشید بیستودوساله بود که به خلافت رسید؛ بعضیها بیستوپنجساله یا سیساله بودند و درسی نخوانده بودند؛ درعینحال همان عباد و زهادی که اسمهایشان را شنیدهاید - از قبیل عمروبنعبیدها و غیرذلک - وقتی که هارون با آنها روبهرو میشد، اعتراف میکردند که هارون افقه از آنهاست!
مالک در مدینه بهوسیلهی استاندار مدینه سر قضیهیی کتک خورد؛ بعد خلیفه از او عذرخواهی فراوان کرد و برایش پول فرستاد. بعد از سفر مکه، به مدینه رفت و از او استمالت کرد. بعد با اصحاب ابوحنیفه - که از لحاظ فقهی با مالک مخالف بودند - شروع به بحث کرد و عقاید مالک را اثبات نمود. یعنی چه؟ یعنی مجتهد و فقیه بود؛ رئیس دین و دنیا بود.
اینها ادعای امامت نداشتند؛ کسی که ادعای امامت داشت، او همین امام مظلوم و عزیز ما بود؛ امام صادق(علیهالسّلام)، امام باقر(علیهالسّلام)، امام موسیبنجعفر (علیهالسّلام). آنها این را میفهمیدند؛ یعنی واضح بود. البته گاهی در مقابل خلفا تقیه میکردند، اما معلوم بود که داعیهی امامت داشتند. شیعیان آنان در همهجا تعبیر این معنا را میکردند.
وقتی که میخواستند در مورد موسیبنجعفر(سلاماللَّهعلیه) سعایت کنند، تا هارون ایشان را به زندان ببرد، آن شخصی که پیش هارون آمد و سعایت کرد، گفت: «خلیفتان فی الارض موسیبنجعفر بالمدینة یجبی له الخراج و انت بالعراق یجبی لک الخراج»(3) پرسید: آیا برای دو خلیفه خراج جمع میشود؟ هارون گفت: برای چه کسی غیر از من؟ گفت: از خراسان و هرات و جاهای مختلف، مردم خمس مالشان را پیش موسیبنجعفر میبرند.
پس درست توجه کنید، مسأله، مسألهی داعیهی خلافت و امامت بود. در راه این داعیه، ائمهی ما کشته شدند، یا به زندان رفتند. امامت یعنی چه؟ آیا یعنی همین که مسأله بگویی، و دنیا را دیگری اداره کند؟ آیا معنای امامت در نظر شیعه و در نظر مسلمین، این است؟ هیچ مسلمانی این را قایل نیست؛ چهطور من و شمای شیعه میتوانیم به این معنا قایل باشیم؟ امام صادق دنبال امامت بود - یعنی ریاست دین و دنیا - منتها شرایط جور نمیآمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند.
پس، این معنای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند. حالا حاکمیت دین، در بلد و در وطن خود ما - نه آن سر دنیا - به وجود آمده است؛ آیا میشود یک نفر بگوید من دیندارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی میشود؟ هر کسی که ادعای دینداری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است، از خود نداند و دفاع از آن را وظیفهی خود نشمارد، دروغ میگوید. وقتی که میگوییم دروغ میگوید، یعنی اشتباه میکند و خلاف واقع میگوید؛ ولی نمیفهمد. بعضیها ملتفت نیستند، تشخیصشان چیز دیگر است و منکرند که این برنامهها بر اساس دین است.
الان این قوانین ما بر اساس چیست؟ بر اساس دین نیست؟ پس شورای نگهبان چکاره است؟ قوانین قضایی، قوانین کشور و همه چیز بر اساس شرع مطهر است. یک حاکمیت اینچنینی به وجود آمده، حالا من عبایم را جمع کنم و کنار بکشم و بگویم من کاری به این کارها ندارم؟! چهطور کاری به این کارها نداری؟ مثل آن مقدسمآبهای زمان امیرالمؤمنین که وقتی علیبنابیطالب دارد با معاویه، با اهل شام، یا با اهل بصره میجنگد، خدمتش آمدند و گفتند: «یا امیرالمؤمنین انّا شککنا فی هذا القتال»(4)! فرمود: شک؟ چه شکی؟! گفتند: آنها برادر مسلمانند؛ ما را بفرست تا برویم مرزداری کنیم! فرمود: بروید، حاجتی به شما نداریم. واقعاً هم امیرالمؤمنین به امثال این افراد - حالا میگویند ربیعبنخثیم؛ که من قطعاً نسبت نمیدهم - احتیاجی نداشت. اصحاب عبداللَّهبنمسعود، با همین خیالات باطل از دور امیرالمؤمنین پراکنده شدند. امروز من و شما آنها را نمیپسندیم.
چرا شما عمار را «سلاماللَّهعلیه» میگویید، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی - رفیق عمار - که او هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است، «سلاماللَّهعلیه» نمیگویید؟ چون عمار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛ ولی او اشتباه کرد.
ببینید، خط عمار را خط مستقیم میگویند. به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است. عمار یاسر را خود ماها هم درست نمیشناسیم. عمار یاسر، یک حجت قاطعهی الهی است. من در زندگی امیرالمؤمنین(علیهالصّلاةوالسّلام) که نگاه کردم، دیدم هیچکس مثل عمار یاسر نیست؛ یعنی از صحابهی رسولاللَّه، هیچکس نقش عمار یاسر را در طول این مدت نداشت. آنان زنده نماندند، ولی ایشان حیات بابرکتش ادامه پیداکرد. هر وقت برای امیرالمؤمنین یک مشکل ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد - یعنی در یک گوشه شبههیی پیدا شد - زبان این مرد، مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در اول خلافت حضرت همینطور، در قضایای جمل و صفین هم همینطور، تا در صفین به شهادت رسید.
باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست. نمیشود گفت به من ربطی ندارد. امروز هر روحانی و هر عمامهبهسر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هر کس هرطور میتواند. یکی شمشیر به دست میگیرد و به جبهه میرود؛ یکی زبان گویایی دارد، به منبر میرود؛ یکی پست قضاوتی یا غیر قضاوتی از عهدهاش برمیآید، آن را انجام میدهد؛ یکی این کارها را نمیتواند بکند، اما اهل مسجد و اهل محراب است - اشکالی ندارد - همه بدانند که این روحانی، خود را خادم این انقلاب میداند. این، افتخار است. خدمت به این انقلاب، افتخار است.
ماها به خواب شب هم نمیدیدیم که موقعیتی پیش بیاید و ما بتوانیم اینطور به اسلام خدمت بکنیم. امروز میدان باز، زمینه فراوان، و ملت به این خوبی است. شما به این لرستان خودتان نگاه کنید. این مردم شما واقعاً جواهرند. این مردم لُر حقیقتاً جواهرند؛ با صفا، درخشان، مخلص - مثل آب زلال - و عاشق دین. نباید همین که کسی اشتباهی میکند، ما فوراً اخم کنیم که او نفهمید و اشتباه کرد. من و شما باید اشتباه را برطرف کنیم. خدمت به این مردم، خدمت به دین است. این، آن دو وظیفهیی است که بنده اعتقادم این است که من و شمای معمم آن را برعهده داریم.
خداوند انشاءاللَّه توفیق انجام وظیفه و اهتدا به وظیفه به ما عنایت کند؛ ما را هرگز از این زی مقدس روحانی جدا نکند؛ ما را در راه خدمت به دین و خدمت به این رشتهی مقدس و افتخارآمیز، زنده بدارد و در همین راه هم بمیراند. امیدواریم که قلب مقدس ولىّعصر(ارواحنافداهوعجّلاللَّهتعالیفرجهالشّریف) از ما به نحو کامل راضی باشد، و انشاءاللَّه بتوانیم آنچنان که شایستهی خدمات امام بزرگوارمان(رضواناللَّهعلیه) است - که انصافاً به روحانیت و به دین آبرو بخشید - انجام وظیفه کنیم. حقیقتاً در بین علمای دین - تا آنجایی که ما شناختهایم - از عصر اول، از دوران بعد از غیبت صغری تا امروز، ما هیچکس را مثل امام، به این برازندگی و به این برجستگی سراغ نداریم. همهی آنهایی که بودند، انصافاً از ایشان کوچکتر بودند. البته از لحاظ علمی، مؤسسان و مجتهدان بزرگ هستند؛ اما در مجموع جهات، آن چیزی که یک شخصیت را به وجود میآورد، از شیخ مفید و سیّد مرتضی و محقق و علامه و دیگران و دیگران، تا برسد به میرزای شیرازی و بقیهی علما، انصافاً هیچکدام با این بزرگوار قابل مقایسه نبودند. ایشان یک عالَم دیگری بود؛ یک دریای عمیق و یک اقیانوس ناشناخته بود. خدای متعال میدانست که او چهقدر عمیق و حاوی غرایب است. به هرحال، انشاءاللَّه آنچنان که شایستهی آن بزرگوار است، بتوانیم ما هم به دنبال آن راه و آن خط عمل کنیم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
بیانات در دیدار جمعی از عشایر استان لرستان
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّةاللَّه فیالارضین
از زیارت شما برادران عزیز عشایر پاپی و عشایر دیگری که در اینجا حضور دارند، خیلی خوشحالیم. ما سر راه، مقبرهی چند نفر از شهدای شما را هم زیارت کردیم، که معلوم بود از عشایر پاپی هستند. از اینکه شما برادران عزیز در اینجا اجتماع کردید و نسبت به بنده و برادران همراه، اظهار محبت کردید، خیلی متشکریم.
عشایر در همه جای کشور، از لحاظ فداکاری و شجاعت و شهامت، جزو بهترین افراد مردمند. هیچکس شک ندارد که عشایر در راه اسلام و وطن اسلامی فداکاری کردهاند. هر کسی این را منکر بشود، منکر واضحات شدهاست.
در رژیم ستمشاهی، به عشایر، هم ظلم مادّی شد، هم ظلم فرهنگی، و هم نیازهای آنها از لحاظ مدرسه، از لحاظ فرهنگ و از لحاظ راه، برآورده نشد. این راهتان است که ما حالا آمدیم دیدیم. آن رژیم ستمشاهی که علاقهیی به مسایل قشرهای محروم کشور نداشت، کی حاضر بود برود و از نزدیک مسایل عشایر را مشاهده کند؟ آنها هرچه که میخواستند، برای خودشان میخواستند. آن رژیم با بعضی از عناصر عشایر - آن گردنکلفتهایی که با تودهی مردم عشایری میانهیی نداشتند - خوب بود؛ ولی با مردم عشایری کاری نداشت.
من در استان فارس، در استان کهکیلویه و بویراحمد، در استان سیستان و بلوچستان، سراغ عشایر رفتم؛ هرجا که به عشایر سرزدم، دیدم که وضع و شرایط زندگی آنان و جاده و مسیر ییلاق و قشلاقشان و آذوقهرسانی به آنها سخت است و بعضی از اقلامی که احتیاج دارند - قند، شکر، برنج و روغنشان - باید از شهر بیاید. انشاءاللَّه هیچوقت شماها محتاج آذوقهی شهر نشوید؛ بلکه بتوانید حقیقتاً آن را تأمین و پشتیبانی کنید، تا این ملت محتاج بیگانگان نباشد. عشایر میخواهند بچههایشان به مدرسه بروند، اما سخت است. در بین این جوانان عشایر، افراد بسیار بااستعداد هست؛ من خودم دیدهام. در طول سالیان سیاه حکومت پهلوی - که خداوند روزبهروز بر عذابشان بیفزاید و آنها را با شیطانصفتان گذشتهی تاریخ محشور بکند - مشکلات عشایر باقی ماند، اما بعد از انقلاب خیلی کار کردند؛ لیکن آن مقداری که کار کردهاند، با آن مقداری که نیاز هست، خیلی فاصله دارد. باز هم بایستی برای عشایر خیلی تلاش بشود؛ وظیفه است. بحمداللَّه حالا میبینم که مسؤولان نسبت به کار شماها دلسوز و علاقهمندند و دنبال میکنند؛ امیدواریم که بتوانند مشکلات را برطرف کنند.
آن چیزی که همهی این مشکلات را در سطح کشور به وجود میآورد، دشمنی همین استکبار جهانی، همین امریکای جنایتکار و غدار و همدستان اوست. عامل عمدهی بدبختیهای کشور ما، آنها و مزدورانشان بودند و هستند. آنها با اسلام و با ملت ما - که ملت مسلمان و معتقدی است - دشمنند. این جنگ تحمیلی را که هشت سال رژیم عراق و صدام حسین خبیث با ملت ما جنگید، در حقیقت انگشت دشمنان به راه انداخت؛ برای اینکه همه را مشغول خودشان بکنند.
عشایر در جنگ خوب امتحانی دادند. من عشایر را - چه عشایر شما، چه عشایر ایلام، و چه عشایر فارس را - در میدان جنگ دیدم که چهطور با ایمان و با شور و شوق به طرف صحنهی جنگ آمدند و امتحانهای خوبی دادند؛ شهدای زیادی هم دارند.
اگر این جنگ نبود، پول ملت و دولت کجا خرج میشد؟ مسلّم خرج آبادانی میشد. هرچه که در این ده سال خرج آبادانی نشده است، گناهش به گردن امریکا و استکبار و قدرتهای شرق و غرب و صدام و امثال آنهاست. آنها نگذاشتند جمهوری اسلامی آن کاری را که آرزو دارد و میخواهد، انجام بدهد.
البته مردم ما در همه جا - هم در عشایر، هم در شهر، هم در روستا - مؤمنند. خدا را شکر که ایمان اسلامی در قلبها رسوخ و نفوذ دارد. مردم برای خدا و برای دین قیام کردند. مردم در قیامی که کردند، انگیزهی مادّی نداشتند. همهی تحلیلهای مادّی، با قیام مردم ما تخطئه شد. مردم برای خدا قیام کردند؛ باز هم شماها برای خدا در صحنه باشید، باز هم مواظب دشمنان باشید. دشمن میخواست دوباره همان وضعیت جنایتبار دوران ستمشاهی را تجدید کند. امیدوارم که خداوند به شماها اجر بدهد و شما را مورد لطف و رضای خود قرار دهد.
ما بحمداللَّه توفیق پیدا کردیم و این منطقه را با چشم خودمان دیدیم. من قبلاً هم افرادی را فرستاده بودم، منطقه را بررسی کردند. ما هرچه از دستمان بربیاید، باید برای مردم انجام دهیم؛ چه برای شما عزیزانی که در این منطقه هستید، چه برای دیگر عزیزانی که در سایر مناطق کشور هستند. ما موظفیم، تکلیف ماست و سر هیچکس هم منت نداریم. اگر توفیق خدمتگزاری پیداکنیم، خدای متعال بر ما منت دارد. امیدواریم که خداوند به شماها توفیق بدهد و شما را محفوظ بدارد.
از همهی ایلات منطقهی لرستان، نمایندگانی در این جمع هستند. البته عشایر همین منطقه، جمعیت اصلی هستند؛ یعنی اکثریت، همین ایلات پاپی هستند؛ بقیه هم از سایر مناطق آمدهاند. حالا برادرانی که از مناطق دیگر آمدهاند، وقتی که برگشتند، سلام ما را به بقیهی برادران و خواهران عشایر ما برسانند. شما برادران عزیز هم که در اینجا هستید، انشاءاللَّه مشمول توفیق الهی باشید. امیدواریم که این آمدورفت، بیفایده و بیبرکت نباشد. شما را به خدا میسپاریم و امیدواریم که خداوند شما را محفوظ بدارد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
مصاحبه در پایان سفر به استان لرستان
این سفر، دومین سفر حضرتعالی به مناطق محروم کشور است. ضمن عرض خوشآمد به جنابعالی، لطفاً بفرمایید علت انتخاب استان لرستان برای انجام این سفر چیست، و بررسی مطالعاتی و اجرایی چه طرحهایی در دستور کار قرار خواهد گرفت؟
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم. قبلاً اعلام شده بود که سفر به مناطق محروم کشور و دیدار با مردم این مناطق و مشاهدهی از نزدیک مشکلات و مسایل آنها را در برنامهمان قرار دادهایم. استان لرستان، یکی از همان مناطق محروم است؛ من قبلاً هم این را میدانستم. در این سفر هم با تحرکی در برخی از مناطق این استان و شنیدن گزارش مسؤولان، با مشکلات این استان بیشتر آشنا شدم.
البته مردم استان لرستان، یکی از شجاعترین و بااخلاصترین مردم سراسر کشورند؛ یعنی هم در صحنهی جنگ تحمیلی در طول هشت سال اینها از خودشان شهامت و وفاداری زیادی نشان دادند و شهدای بسیاری دارند و رزمندگان زیادی از اینجا به جبهه اعزام شدند، و هم در مسایل انقلاب از اول تا حالا این مردم پافشاریشان را بر دین و معارف اسلامی و خط انقلابی حضرت امام(رضواناللَّه تعالیعلیه) نشان دادند. این مردم واقعاً بااخلاصند و حقیقتاً سربازان این انقلابند. این مردم با این همه مشکلات و این همه فداکاری، توقع زیادی هم ابراز نمیکنند؛ اما این، تکلیف را از دوش ما برنمیدارد. مردم لرستان، مردم کمتوقعی هستند؛ لیکن شاید این، تکلیف را مضاعف هم بکند.
من با علم به اینکه دولت درصدد است با سرعت هرچه بیشتر مشکلات مناطق محروم را برطرف بکند، و بخصوص امکاناتی هم برای این کار گذاشته است، اینجا با دقت تفحص کردم. خوشبختانه تصمیمهای خوبی گرفته شده، که امیدواریم انشاءاللَّه تا آخر امسال همهی این تصمیمها شروع بشود. بعضی ممکن است زمان بگیرد و کار ادامه پیدا کند؛ لیکن به فضل الهی و به همت برادران مسؤول، قطعاً این کارها شروع خواهد شد.
در این سفر، هم جناب آقای میرزاده - معاون محترم جناب آقای رئیس جمهور - با ما هستند، که ایشان را رئیسجمهور محترم فرستادند، برای همین که طرحهایی که ممکن است در اینجا عملی بشود، ایشان آنها را شناسایی کنند و برگردند، تا انشاءاللَّه این کارها انجام بگیرد، و هم جناب آقای بشارتی - رئیس دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری - در این سفر همراه ما هستند. هر دو آقایان انصافاً تلاش خوبی کردند و کارهای خوبی را عهدهدار شدند.
آن طرحهایی که من میتوانم الان اینجا بگویم، برای اینکه هم مردم این استان مطلع باشند، و هم مسؤولان در ذهنشان باشد که اینها را انشاءاللَّه دنبال کنند، اینهاست:
در حدود ده، دوازده طرح مهم هست، که یکی از آنها این است که مجتمع آموزشی عالی اینجا به دانشگاه تبدیل بشود. این، کمک بسیار مؤثری در رفع محرومیت از این استان خواهد کرد. وقتی متخصصان در اینجا تربیت شدند و این امکان برای جوانان اینجا به وجود آمد، طبعاً قدم بزرگی در راه رفع محرومیت برداشته خواهد شد. یک طرح دیگر، عبارت از احداث مجتمع هنری و ورزشی و فرهنگی است که اینجا جوانان بشدت به آن احتیاج دارند و لازم است که چنین مجتمعی به وجود بیاید. طرح دیگر، توسعهی فرودگاه اینجاست. الان در فرودگاه خرمآباد، همهی هواپیماها نمیتوانند بنشینند. برای رفتوآمدها محدودیتی هست؛ مشکل ایجاد میکند. انشاءاللَّه اینجا هم توسعه پیدا خواهد کرد. قرار شده است که دو دبیرستان شبانهروزی در مناطق عشایری به وجود بیاید، تا بچههای عشایر - که استعداد خوبی هم دارند - این امکان را پیدا کنند که از تحصیلات دبیرستانی برخوردار باشند. بنا شده که صد کلاس هم در مناطق محروم استان در شهرها و روستاها ایجاد بشود. درصددند که یک بیمارستان 96 تختخوابی در ازنا بسازند. پنجاه خانهی سازمانی هم برای جذب کارشناسان به وجود بیاید؛ چون کارشناسانی که میخواهند به اینجا بیایند و کارهای عمدهی استان را به عهده بگیرند، اینها اگر جا نداشته باشند، آمدنشان مشکل خواهد شد. این کمکی است به اینکه آنها بتوانند بیایند. اجرای عملیات گازرسانی خرمآباد هم یکی دیگر از این طرحهاست؛ چون منطقه هم بخصوص بخشی از مناطق سردسیر است و احتیاج مبرمی به گاز دارد. بنا شد که دولت پنج میلیون دلار ارز هم برای تجهیزات بیمارستانی تخصیص بدهد. از این گذشته، دو راه از جادههای مهم استان هست؛ یکی بین خرمآباد و سپیددشت، یکی هم بین خرمآباد و کوهدشت، که این دو راه کمک خواهد کرد، تا انشاءاللَّه ارتباطات استان آسان بشود. قرار شده که یک مرکز تحقیقات دامپروری هم در اینجا به وجود بیاید؛ چون عشایر با دام سروکار دارند و این مرکز تحقیقات دامپروری خیلی کمک خواهد کرد به اینکه انشاءاللَّه دامپروری استان امکانات بیشتری پیدا کند. بنا شده پنج مرکز تربیت معلم در اینجا به وجود بیاید؛ که این هم یکی از طرحهاست و کمک میکند به اینکه معلمان بومی در اینجا رشد پیدا کنند. از اینها گذشته، قرار شده برای ایجاد اشتغال، حداقل صد واحد کارگاهی کارهای سبک و صنایع دستی در مراکز مختلف تأسیس شود. اینها کارهایی است که بنا شده انشاءاللَّه به وسیلهی معاون اجرایی آقای رئیسجمهور پیگیری شود.
اعتباراتی که برای این طرحها در نظر گرفته شده، مبالغ قابل توجهی است و همهاش مربوط به امسال است. علاوه بر اینها، بنا شد مجموعه اعتباراتی را هم جناب آقای بشارتی دنبال بکنند، که پنجاه پروژه هم آنهاست و مربوط به مناطق محروم میشود. شاید غالب این طرحها در طول امسال انشاءاللَّه عملی بشود؛ یک مقدارش هم ممکن است برای سال 71 بماند.
علاوهی بر همهی اینها، قرار شد که هفتاد پروژهی متفرق دیگر هم در سراسر استان اجرا شود. این پروژهها، پروژههای زودرس است؛ یعنی چیزهایی که سریعاً در دسترس قرار میگیرد - مثل ایجاد جاده و پل و حمام و آبرسانی در روستاها - که اینها را هم دفتر خود ما انشاءاللَّه دنبال خواهد کرد و انجام میدهد.
مجموعاً آنچه که تعهد شده است در این استان انجام بگیرد، من تصورم این است که کمکی به یک تحرک جدید در این استان خواهد بود. البته برای دولت راه باز است. دولت از اینکه در مناطق محروم کارهای اساسی انجام بگیرد، استقبال میکند.
بنا شده است انشاءاللَّه بعد از آنکه ما برگشتیم، از آقای استاندار دعوت کنیم که به تهران بیایند و در هیأت دولت شرکت کنند و طرحهای بزرگ ملی را که مربوط به این استان است - مثل ایجاد سد و امثال آن - در دولت مطرح کنند. ما به تجربه دریافتهایم که وقتی موضوعی مربوط به یک منطقه در هیأت دولت مطرح میشود، اگر مسؤول منطقه یا استاندار در آنجا حضور پیدا کند و مشکلات منطقه را بیان نماید، خود آقایان وزرا به شوق میآیند که کارهایی را بعلاوهی برنامههای معمولیشان انجام بدهند.
بحمداللَّه دولت، حقیقتاً دولت خدمتگزاری است. وضع شخص رئیس جمهور محترم و عزیزمان که به جای خود روشن است و احتیاج به گفتن ندارد. وزرای ما هم بحمداللَّه تا آنجایی که من شناختهام و دیدهام، عاشق خدمت به مردم هستند؛ یعنی واقعاً میخواهند به مردم خدمت بکنند. همینقدر که زمینهی اجرایی در استان فراهم باشد و مسؤولان استان انشاءاللَّه قدرت جذب داشته باشند، مشکلات به مرور حل خواهد شد.
در این استان، آقای استاندار بحمداللَّه خوب هستند. ایشان فرد اجرایی فعالی هستند و همکاریشان با دستگاههای مختلف هم خوب است؛ با جناب آقای میانجی امام جمعهی محترم اینجا هم روابط صمیمانه و دوستانهی خوبی دارند. فکر میکنیم که مجموعاً توان کار در این استان انشاءاللَّه بالا باشد.
این کارهایی که در این سفر تصمیم گرفته شد انجام بگیرد، مجموعاً زیاد است؛ یعنی طرحهای کوچک و متوسط، حدود صدوبیست طرح میشود. علاوهی بر این، طرحهای بزرگی هم بود که آنها را نیز بیان کردیم. انشاءاللَّه اجرای این طرحها، مقدمهی خیری و طلیعهی برکاتی برای این استان باشد.
انشاءاللَّه موفق باشید
منبع: سایت امام خامنه ای
باسلام وتشكرازگردانندگان سايت ارزشي لرستان خبر
مردم ولايتمداروعاشق اهلبيت لرستان براي « ديداريار»و بهره مندي معنوي ازحضورامام و مقتدايشان لحظه شماري مي كنند.