بیماری جریان روشنفکری در ایران به این زودی ها علاج نخواهد شد (البته اگرعلاج پذیر باشد) این مطلب فقط برای یادآوری بود، یادآوری برخی چیزها به برخی افراد که شعارهایشان را به یاد آورند و برای آن نوشتیم که در حافظه مان باشد که با چه قبیله ای طرفیم.

به گزارش لرستان خبر،در عالم سیاست یکی از انتقاداتی که ناظرین مستقل به نظم جهانی ساخته شده بر مبنای معادلات استکباری مطرح می کنند معیارها و رفتارهای دو گانه مبتنی بر منافع دولت های زورگو نظیر آمریکا است.مفاهیمی مانند حقوق بشر و نظایر آن چون پتکی همیشه بر سر مخالفین آمریکا کوبیده می شود اما سیاست این دولت استکباری در برابر نقض های فاحش حقوق بشر در کشورهای هم پیمان و مزدور خویش یا سکوت و یا حمایت بوده است.

این رفتارهای دو گانه تنها در سیاست کلان بین المللی حضور ندارد، نظیر همین الگوی یک بام و دو هوا را می توان در داخل کشورنیز رصد کرد. عده ای که در گذشته نه چندان دور ادعای توجه به رای مردم را داشتند اما وقتی خودشان و حزبشان رای نیاوردند زیر میز زدند و بر طبل تقلب کوبیدند.

دنباله این روحیه "جرزن" و خودمحورانه در عرصه رسانه ای فرهنگی نیز متاسفانه حضور دارد. این آفت در میان قشری بروز و ظهور یافته است که خود بیشترین ادعاها در زمینه فرهیختگی را دارند اما در عمل آن چه که دیده می شود دوری قابل توجهی از این ادعا را نشان می دهد؛ رفتارهایی قبلیه ای که شاید "آپاچی گری" فرهنگی عنوان مناسبی برای آن باشد.

چند سال پیش بود که این جریان "آپاچی"، بر سر مخالفین خود در عرصه سینما ریختند. "قلاده های طلا" از جمله آثاری بود که مورد هجوم قرار گرفت، جریانی که سال های سال فریاد آزادی هنرمند و احترام به او را سر می داد امروز چیزی دیده بود که خلاف ذائقه اش بود، کسی خارج از قبیله او هنر را ابزاری برای انتقال صحبتش خلاف اندیشه ها و امیال آپاپی ها انتخاب کرده بود و این گناهی نابخشودنی بود؛ انواع و اقسام هتاکی ها و تهدیدها نثار عوامل فیلم شد تا حدی که بازیگر نقش اول فیلم در یک مراسم توسط باران.ک که خود نیز یک بازیگر است به خاطر بازی در فیلمی خلاف اندیشه های خانم بازیگر مورد حمله و هتاکی قرار گرفت!

دیگر هنرمندانی نیز که در مقابل این جریان بودند از این نوع ملاطفت ها بی نصیب نماندند. کمتر از یک ماه پیش بود که خبرگزاری نسیم در سلسله مصاحبه هایی به سراغ هنرمندان رفت تا از خطوط قرمز ملی خود در مذاکرات هسته ای با کشورهای غربی بگویند، سخنانی که هیچ بویی از جناح بندی های سیاسی نداشت و تنها مسائل کلان ملی مانند حفاظت از حریم مراکز نظامی و نظایر آن مطرح شد اما حتی همین سخنان ملی نیز از سوی جریان روشنفکری حاضر در رسانه تحمل نشد، سیل هتاکی ها و فحاشی ها به سوی کسانی که در این مصاحبه ها شرکت کردند گسیل شد.

اوج این واکنش ها نیز پس از مصاحبه با فرزاد موتمن بود. او صراحتا اعلام کرد که به آمریکا و غرب بدبین است (چیزی که بارها و بارها حتی از زبان مسئولین دولت یازدهم بیان شده است) با انتشار این مصاحبه، سیل فحاشی ها و تهمت ها از سوی جریان روشنفکری به سوی این کارگردان سرازیر شد؛ گویا دیگر از این کارگردان مستقل توقع نبود که حرف های انقلاب را بزند!

خبرگزاری نزدیک به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد این مصاحبه را با تیتر جهت دار و کنایه آمیز "موتمن هم دلواپس شد" بازنشر کرد که در بخش نظرات این خبر نیز هتاکی ها به موتمن ادامه یافت.

صفحه فیس بوک شرکت "فیلمیران" متعلق به علی سرتیپی نیز این مصاحبه را به شکلی کنایه آمیز منتشر کرد. مخاطبین این صفحه نیز که غالبا نسبتی با سینما دارند، موتمن را از هتاکی و حتی فحش های رکیک ضداخلاقی بی نصیب نگذاشتند فقط به این دلیل که این کارگردان چیزی خلاف آمد عادت و علاقه آنها بیان کرده است.

به تازگی نیز یک خواننده که مدت هاست موسیقی رپ می خواند اما مجوز نگرفته سیبل حملات آپاچی های رسانه قرار گرفته است؛ علت آن هم فقط خوانده شدن یک آهنگ در مورد انرژی هسته ای توسط وی است! رسانه ها و افرادی که تا دیروز فریاد حمایت از موسیقی و تسهیل در صدور مجوز برای خواننده ها را سر می دادند امروز علیه یک خواننده گریبان پاره می کنند و او را در برابر استادشان می دانند. (البته ما هم در این که آن استاد را باید در برخی جهات با این خواننده زیرزمینی مقایسه کرد با آپاچی های فرهنگی همدلیم!)

جریان روشنفکری در ایران به این زودی ها علاج نخواهد شد (البته اگرعلاج پذیر باشد) این مطلب فقط برای یادآوری بود، یادآوری برخی چیزها به برخی افراد که شعارهایشان را به یاد آورند و برای آن نوشتیم که در حافظه مان باشد که با چه قبیله ای طرفیم.منبع:فرهنگ

 

انتهای پیام/

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات