کسی می تواند جلوی فساد و تبعیض بماند که خودش اهل آن نباشد/عزل و نصب ها در برخی ادارات استان بیشتر انتقام جویی است/تولید راهکار پیشرفت استان است

پایگاه خبری لرستان خبر بنا بر وظیفه ذاتی و تجربیات ادوار گذشته سلسله مصاحبه هایی صریح، شفاف و چالشی را با کاندیداهای مطرح انتخابات ترتیب داده است.

در این گفتگوهای بی پرده سعی شده است در عین معرفی کاندیداهای انتخابات سطح آگاهی، قدرت بیان و جهت گیری های سیاسی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایشان را در قالب طرح سوالات مختلف برای مخاطبان تبیین نماید.

در زیر مصاحبه تفصیلی با دکتر مهرداد ویسکرمی را مشاهده می کنید:

موضوعاتی که مهرداد ویسکرمی در مورد آن صحبت کرد:

-مهم ترین راهکار برای اشتغالزایی لرستان

-عملکرد استاندار لرستان

-میزان اموال و دارایی ها

-آیا به زد و بند های ساسی وارد می شوید

-شعار انتخاباتی و هزینه تبلیغات

-عملکرد نمایندگان سابق سیاسی

-هاشمی رفسنجانی، احمدی نژاد، روحانی و ...

دکتر مهرداد ویسکرمی متولد مهر ماه  1350 از بخش ویسیان و دارای 2 مدرک دکترای تفسیر از دانشگاه معارف اسلامی قم و دکترای پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است؛ ویسکرمی در دوره نهم هم کاندیدای انتخابت مجلس در خرم آباد شد.

وی این دوره هم کاندیدای مجلس در حوزه انتخابی خرم آباد و چگنی شده است که گفتگوی ایشان با لرستان خبر را در زیر می خوانیم.

چرا کاندیدا شدید؟

من معتقدم انقلابی شده و پای آن خون هایی ریخته شده جانبازانی داده ایم و این انقلاب و آرمان های بلندی دارد و دیگران هم دارند به ما نگاه می کنند و من به عنوان کسی که در این مرز و بوم بزرگ شدم نمی توانم به ارزش های انقلاب بی تفاوت باشم و امیرالمومنین(ع)هم فرمودند خداوند از علما پیمان گرفته که در مقابل سیری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت  نباشند و ما نمی توانیم در مقابل مشکلات مردم بیکار بنشینیم.

از چه طایفه ای هستید؟

چگنی

چه انتظاری از طایفتون دارید؟

انتظارم این است که خوب بررسی کنند و اصلح را پیدا کند که به من می رسند.

یعنی به نظرتان شما اصلح هستید؟

اگر اصلح نبودم که از لحاظ شرعی نباید به صحنه می آمدم.

کدام حزب هستید؟

بنده در آمدنم با هیچ کس مشورت نکردم و هیچ حزب یا جناحی ما را تشویق به آمدن نکرده و با احساس تکلیف و با علم ارزشهای انقلاب آمده ام و این ارزشهای انقلاب به معنی ولایت مطلقه فقیه و تبعیت عملی از ولایت فقیه و پای بندی به آرمان های شهدا و خدمت به مردم و حمایت از مظلومان سراسر عالم استکبار ستیزی و مبارزه با ظلم و ستم بیداد است.

یعنی شما وارد جناح بندی های مرسوم سیاسی نمی شوید؟

اگر شما برخی کاندیداها را نگاه کنید مشخص است که اطرافیانشان چه کسانی هستند و اطرافیان آنها آدم های مارک دار سیاسی هستند و سهم های آنها هم مشخص است که چه چیزی می خواهد به چه کسی برسد ولی ستاد ما یک ستاد ارزشی است و محور کار ما هم ارزش هاست و آدم مارک دار سیاسی هم تاکنون به ستاد ما نیامده و هر کسی که این ارزش ها را قبول داشته باشد و از ما هم سهم نخواهد در خدمتش هستیم.

شعاری هم برای خودتان مشخص کرده اید؟

احیای چهره علمی لرستان در سطح ملی و احقاق حقوق بر زمین مانده لرستان در سطح کشور با رمز عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند.

چند فرزند دارید؟

دو فرزند پسر که یکی سوم دبیرستان و یکی ششم ابتدایی است.

شغل پدر و مادرتان چیست؟

پدرم کشاورز و مادرم هم خانه دار است.

شغلتان چیست؟

استاد دانشگاه هستم در اصفهان که بودم چون هیئت علمی نبودم طبابت هم می کردم ولی اکنون چون هیئت علمی هستم کار پزشکی نکردم و فقط کار تدریس انجام می دهم.

حقوقتان چه قدر است؟

حدود 8 میلیون تومان در ماه است.

چند ماشین دارید؟

یک پژو 405 مدل 89 دارم.

چند خانه دارید؟

یکی دارم و تا ده سال دیگه باید قسطش را بدهم و در این خانه هم در منطقه گلدشت است.

حقوق مجلس چقدر است؟

در جایی خواندم حدود  4تا 5 میلیون تومان است.

اهل مطالعه هستید؟

بله دایره مطالعاتیم وسیعه و بیشتر تفسیر می خوانم.

آخرین کتابی که خواندید؟

من بیشتر تخصصی و بیشتر تفسیر می خوانم ولی برخی اوقات کتاب های دیگر به عنوان مثال در زمینه زندگی نامه شهدا می خونم مثلا کتاب های نیمه پنهان و زندگی شهید چمران و شهید صیاد شیرازی را خوانده ام.

اگر نماینده شوید مدیر کل انتخاب می کنید؟

به نظرم انتخاب مدیر کل اولین نقطه ضعف یک نماینده است چون وقتی چیزی از استاندار می خواهید باید چیزی هم بدهید و بهتره بایستیم و نظارت کنیم مدیر کل ها خوب کار کنند و قاعدتا نباید نماینده در این بحث ها ورود کند متاسفانه به غلط جا افتاده است ولی من مدیر کل ها را خیلی بازخواست می کنم و از آنها کار می خواهم.

برآورد هزینه تبلیغات امسالتون چقدر است؟

منیک 20 میلیون تومان یکی از دوستان که اهل خرم آباد هم نیست برای ما وام گرفته که از جیب خودم خرج می کنم و برخی از دوستان که آدم های حلالی هستند و پول حلال خمس داده بدهند را می گیریم که اکثرا این دوستان از اساتید و پزشکان هم هستند و بومی هم نیستند و من هم هیچ شرطی نمی پذیرم و اگر برای خدا بدهند قبول می کنم ودوره قبل حدود 30 میلیون خرج هزینه تبلیغات شد که 5 میلیون از جیب خودم و بقیه هم کمک های ریز ریز مردمی بود به عنوان مثال از کارمندان بودند که 6 تا 25 هزار تومان کمک کردند و برخی فامیل ها هم کمک های کمی می کردند ولی بیشتر ما یک کلاس تفسیر از سال 1375که در دانشگاه اصفهان داشتیم و هنوز هم ادامه دارد که بیشتر هم آدم های تحصیل کرده بودند و پزشک و یا استاد دانشگاه شدند و الان وضع مالی خوبی دارند به حرمت همان شاگردی قرآن بودن درخواست کمک می کنند و من دفعه قبلی حتی هیچ بار از آنها تشکر هم نکردم.

سوابق کار و اجرایی شما چیست؟

بنده از همان دوران دانشجویی در کارهای سیاسی در دانشگاه اصفهان فعال بودم و همیشه با بسیج همکاری داشتم و بیشتر به عنوان هدایت گر بودم چون من در سال 1373المیزان را به طور کامل خوانده بودم و من را قبول داشتند و حتی در آن سال ها جزواتی می نوشتم و در دانشگاه می فروختم و دوباره با پولش چاپ می کردم.

بنده در سال 1372یک جزوه نوشتم و حتی به اسم خودم چاپ نکردم و نوشتم یکی از دانشجویان پزشکی که یادم است که در خوابگاه ها مسابقه می گذاشتند و جوایز خوبی هم می دادند ولی به صورت رسمی در هیچ تشکلی دبیر یا رییس نبودم.

در سوابق کاری شما نمونه هایی از مبارزه با فساد تبعیض یا بی عدالتی وجود دارد؟

بله من حتی تا موارد جزیی تا حد خوابگاه و... هم ورود می کردم چون هر کسی باید از نقطه های کوچک و از خودش شروع کند و حتی در زندگی شخصی هم ما یک لیوان آب هم بی جهت کسی حق مصرف ندارد  و اگر چیزی موضوعیت نداشته باشد ما پولی بابت آن خرج نمی کنیم و اگر فرزندم بگوید برای من یک تبلت بخر باید ابتدا موضوعیت استفاده آن را مشخص کند.

من چون همیشه فرهنگی و معلم بودم همیشه در این مباحث ورود می کنم و من حدود 600 جلسه مباحث ضبط شده دارم که بسیاری از این جلسات این مباحث این چنینی هستند به عنوان مثال مباحثی مانند نفاق و یا موضوعات مدیریتی مانند نامه امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر دارم و یک کتاب دارم به نام فکر سرخ که دلایل انحطاط جامعه اسلامی بعد از پیامبر را بررسی و آن را با مسائل امروزی تطبیق داده ام.

بنده در حیطه معلمی آدم عادلی هستم و نه نمره مفت به کسی می دهم و نه هم حق کسی را ضایع می کنم.

در جبهه حضور داشتید؟

بنده 16 ساله بودم و سوم دبیرستان که جنگ تمام شد و به عملیات مرصاد هم اعزام شدم و سه روز هم در کرمانشاه بودم که ما را برگرداندند و گفتند که نیرو نیاز نداریم و ما هم برگشتیم.

در ایام فتنه چه کار می کردید؟

بنده عملا در ایام فتنه حضور داشتم و هر جا نیاز به حضور  مردمی بود حضور داشتم و در کلاس ها هم روشنگری می کردم.

اولین روشنگری چه زمانی بود؟

از همان زمانی که بحث تقلب مطرح شد.

یعنی قبل از انتخابات؟

بله من اعتقاد داشتم که برخی نقشه ها از قبل مشخص بود چون معلم باید آینده را ببیند و اگر مراجعه کنید من در بحثی که در سال 1383 در شمال یک اردو بود و در جمع اساتید بسیجی اصفهان که فیلمش هم موجود است انجام دادم و من ولایت فقیه را در سال 1374 نوشتم و در آن جا من گفتم که برخی در آینده جلوی ولایت فقیه می ایستند چون معلوم است که اگر تو تفکراتت مادی باشد روزی مقابل حق می ایستی.

به نظر شما سران فتنه چه کسانی هستند؟

به نظرم قطعا موسوی و کروبی و خاتمی که سران فتنه هستند ولی این ها از هاشمی جرمشان کمتر است و همه این حرکت ها به هاشمی ختم می شود.

برخی می گویند این بحث فتنه دیگر گذشته است و یک سوء تفاهم بوده و باید حصر سران فتنه برداشته شود نظر شما چیست؟

قرآن تعبیری دارد و شرط می گذارد که کسی که کاری کرده ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، از افساد دست بردارد، توبه کند،  عذرخواهی کند.

 به نظرم این حرکات متوقف نشده و هنوز ادامه دارد و فقط مردم جلوی زمینه های آن را گرفتند و فتنه تمام شدنی نیست و تا شیطان هست فتنه هم هست و به نظرم برخی هم قسم شدند و سر قسم خود هم هستند و به نظرم میرحسین موسوی یک بازیچه بود و اصل هاشمی بود.

نظرتان در مورد احمدی نژاد چیست؟

ایشان در سال 1384 با شعارهای خیلی خوبی وارد عرصه انقلاب شد و مردم هم چون تشنه این شعارها بودند در عین ناباوری به ایشان رای دادند و  تا مدتی خوب هم روی آرمان های خود ایستاد ولی بعدها شاید بر اثر فشار زیادی که از طرف جریان های معروف کشور آورده شد و شاید هم ریشه هایی که گاهی آدم خودش متوجه نیست از تعادل خارج شد و به نظرم احمدی نژاد را رفیق بازی زمین زد و باید روی حق می ایستاد نه پای رفیق هاش  و این آفتی است برای سیاست مداران و به نظرم این اواخر با اصرار بیجا روی برخی مسائل باطل راهش را گم کرد

نظرتان در مورد آقای هاشمی چیست؟

به نظرم هاشمی کارهایی برای انقلاب کرده و ما از نیتش خبر نداریم ولی حسن ظن داریم ولی بالاخره هر سیاستمداری وقتی قدرت دستش بیاید و بر اوضاع مسلط شود خطراتش شروع می شود و خطر نفسانی و منیت شروع می شود و چون هاشمی خود را اصل انقلاب می داند و همه چیز را با خود می سنجد خود محور شده به عنوان مثال ما می گوییم ولایت فقیه ولی ایشان می گوید ولایت فقیهی که من می گویم را قبول دارم و این را در حرفهایش شاید مستقیم نمی گوید و این در ذات سیاست مداری که می خواهد مطلحتی حرف بزند نیست ولی به نظرم اصل مشکل هاشمی در نگاه و جهان بینی ایشان است و حتی تفسیرهای ایشان به قرآن در همان زمان هایی که در نمازجمعه هم داشت مادی است و این خود محوری ایشان انقلاب را تا جایی می خواهد که به نفع ایشان باشد و اگر جایی به نفعشان نباشد انقلاب نباشد بهتر است.

نظرتان در مورد علی لاریجانی چیست؟

آقای لاریجانی آدم محافظه کار  و با هوشی هست ولی ماندن در قدرت برای ایشان خیلی مهم است و از همان زمان صدا و سیما به لحاظ فکری آدم بازی است و هر انسانی وقتی می خواهد در قدرت بماند موضع گیریهایش را به صورت یک معامله سیاسی انجام می دهد.

در مورد آقای روحانی چه نظری دارید؟

در مورد آقای روحانی برای من سوال است که ایشان چه طور با مسئولیت مهمی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام داشته توانسته یک فوق لیسانس و دکتری از انگلیس در همان موقع بگیرد و خود من که مدیر یک گروه معارف هستم و 16 واحد تدریس می کنم در همین خرم آباد در این ایام انتخابات که دارم کار سیاسی می کنم، جمع این دو برای من سخت است و به نظرم آقای روحانی شخصیت خود محوری نیست و و تحت تاثیر آقای هاشمی است و تیپ و مرام ایشان هم با آقای هاشمی شباهت دارد.

چه مقدار صحبت های مقام معظم رهبری را رصد می کنید؟

صحبت های حضرت آقا را به هر مناسبتی باشد می بینیم و خبرگزاری ها را هر روز رصد می کنم.

به نظرتان در فضای انتخابات تا چه مقدار باندهای قدرت و ثروت را دخیل می بینید؟

به نظرم اصل بر این است که این باندها به انتخابات خط می دهند و در استان ما سه عامل آدم های سیاسی دلال، ثروتمندان و طوایف  بیشترین تاثیر را دارند و اگر کار جدیدی غیر از این سه محور انجام شود جواب می دهد چون مردم ما هم فطرت الهی دارند و هم خسته شدند از گول خوردن های متعددی که این سیاست مداران انجام داده اند و یک بدبینی پیدا شده و اگر کسی ارزش های اصیل انقلاب که در ابتدای انقلاب معجزه کرد و در جنگ معجزه کرد و الان در منطقه دارد معجزه می کند اگر کسی این ارزش ها را مطرح کند و پای تاوان آن هم بایستد مردم استقبال می کنند و من با این تفکر آمدم.

شما تا آخر در این انتخابات می مانید و ممکن است برای کسی یا گروهی کنار بروید؟

اگر در این کاندیدای موجود دو تای آنها را قبول داشتم نمی آمدم و من برای خودم دو شرط در زندگی دارم به خصوص در انتخابات که این ها برایم وتو کننده است یکی حرام و واجب خدا و دیگری حقوق مردم وکه منظورم از مردم هم توده مردم هستند نه کسانی که خود را بالاتر از مردم می بینند و به نظرم توده مردم هستند که انقلاب را نگه داشته اند و باید به آنها بها داده شود و به همین دلایل من نه به دعوت کسی آمده ام و نه با تحریک کسی می روم و یک استثنا  دارد که آن هم حکم حکومت رهبری است که آن بحثش فرق می کند و گرنه خیلی آدم توصیه پذیری از طرف آقایان جناحی و حزبی نیستم.

نظرتان در مورد فعالیت های برون مرزی ایران در سوریه، لبنان و... چیست؟

انقلاب اسلامی یک پرتو جهانی دارد، یک کتابی دکتر منوچهر محمدی نوشتند به نام بازتاب انقلاب اسلامی در جهان که در آن می گوید انقلاب اسلامی کل جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است و تا جایی که شعاع انقلاب اسلامی رفته دشمنان از همان جا شروع به مبارزه کردند تا بیایند به مرکز یعنی به جمهوری اسلامی برسند و بنا بر دلیل عقلی و فرمایش امیرالمومنین(ع) که اگر ملتی در خانه خود مورد حمله قرار بگیرد و در خانه ماند ذلیل می شود و ما برای دفاع از انقلاب اسلامی هرچه دورتر از مرزها دفاع کنیم تاوان و خسارات کمتری می دهیم و ما شروع کننده هیچکدام از این مناقشات نبودیم ولی جنگ بر سر انقلاب اسلامی است و باید انقلاب اسلامی از خودش دفاع کند و بهترین شعاع این دفاع آن جایی است که باید در آن بهترین دفاع را بکنیم و ما به شخص بشار اسد و به سوریه کار نداریم و به تعبیر مقام معظم رهبری نگاه نگاه جریانی است و هرکسی با جریان انقلاب اسلامی که علم ارزشها را برداشته با این جریان مقاومت مشکل دارد ما با این ها مشکل داریم و ما با کسانی که نسبت به این جریان خنثی هستند با این ها هم کنار می آییم.

مهمترین خطری که انقلاب اسلامی را تهدید می کند چیست؟

امیرالمومنین(ع) تعبیری دارد که اولین قدمی که اسلام را بر زمین زد و الان هم می تواند به زمین بزند این است که برخی از خواص به واسطه جاه طلبی دچار انحراف شوند و این انحراف به عوام سرایت کند و مردم دچار عذاب وجدان شوند و خواص یک خیانتی کنند و ضد ارزش ها را به صورت ارزش درآورند.

 به نظرم مهمترین خطر این است که ما فراموش کنیم هدف اصلی از انقلاب چیست که متاسفانه این فراموشی هم از خواص همیشه شروع می شود و این خواص هستند که گاهی اوقات برای خود سهمی قایل هستند و حاضرند همه چیز را فدای خواسته های خود کنند و باید مواظب خواص و آقا زاده ها و خانواده های و اطرافیانشان بود.

نظرتان در مورد رابطه با آمریکا چیست؟

ما با کسی مشکل ذاتی نداریم و بحث بر سر این است که هر کسی با دین خدا و انقلاب اسلامی در ستیز باشد ما با آن مشکل داریم و دولت آمریکا و بدتر از آن رژیم صهیونیستی ذاتا یک دولت استکباری است و این ها قطعا ما را تحمل نمی کنند.

 درگیری ما با آمریکا ناشی از یک سوء تفاهم نیست و ناشی از این است که است که ذات انقلاب اسلامی ما با آمریکا که سمبل طاغوت و شیطان است مشکل دارد و اگر آمریکا زمانی ذاتش و شرایطش عوض شود بحث دیگری است ولی این جور که مشخص است آمریکا از ذات خود دست بردار نیست ما هم از ارزش های ما دست برنمی داریم.

آمریکای سال1394 با آمریکای سال 1357 فرق کرده است؟

آمریکا فرقی نکرده است ولی مدل برخوردش با ما فرق کرده است و در سال 1375 ما را کسی حساب نمی کرد  و فکر می کرد ما را با حمله نظامی از پا در می آورد و الان چون می داند نمی تواند به صورت مستقیم وارد شود دوست دارد از درون رخنه کند و خودمان را با هم درگیر کند و با کشورهای اسلامی درگیر کند و تنها تاکتیکش نسبت به سال 1357 عوض شده است  و ذاتش بدتر هم شده است.

شما به مساله نفوذ اعتقاد دارید؟

نفوذ یک اصل است و همیشه بوده است و حتی شیطان برای انحراف یک نفر سعی می کند در درون خودش چیزی گیر بیاورد.

 در هر تاریخی و هر ملتی که شما مطالعه کنید بحث نفوذ بوده است ولی مدل نفوذها فرق می کند یک وقتی چند تا کماندو می روند و جایی خراب کاری می کنند و یا ممکن است مدلی دیگر باشد.

 نویسنده ای فرانسوی یک کتابی تحت عنوان جنگ جهانی چهارم نوشته و می گوید این جنگ جنگ اطلاعات است و کتاب هایی هم تافلر در این خصوص نوشته و خیلی از این مسائل را مطرح می کند.

نفوذ به معنای این است که شما یک ملتی را نرم افزاری کاری کنید تا از ارزش ها دست بردارند و افرادی را پیدا کنید که از درون به ملت ضربه بزنند و این از زمان مستر همفر و بحث کتاب دست های ناپیدا در سیصد سال پیش و حتی قبل از آن بوده و الان چون تجربه ها، نیروهای آموزش دیده، علم روان شناسی، جامعه شناسی و زرق و برق دنیا بیشتر شده راه را برای نفوذ بیشتر می کند.

راه دیگر نفوذ این است که کسانی که فرق بین کافر و مومن یا بین ولایت فقیه و حکام دیگر را تشخیص نمی دهند یا فرقی برای آن قائل نیستند و یا حتی ولایت فقیه را اضافه می دانند، در حالت خوش بینانه این افراد چوب لای چرخ انقلاب هستند و بدبینانه آن مانند دوران مشروطیت یا کودتای 28 مرداد می شود که انقلاب را ساقط می کند و از درون مشکل پیدا کردند.

دلیل هجمه های اخیر علیه شورای نگهبان چیست؟ و شما هم اگر رد صلاحیت می شدید چه کار می کردید؟

اگر رد صلاحیت می شدم به صورت قانونی اعتراض می کردم .

دو بحث وجود دارد یک وقت کسی در چارچوب قانون دلیل رد شدنش را می خواهد بداند و درنهایت به قانون هم تمکین می کند ولی برخی از افراد قانون را برای خود می خواهند.

 به نظرم در یک کشور یک قانون بد بهتر از بی قانونی است و به همین دلیل بعضی ها حیات خود را در این انتخابات تعریف کردند و به مرزی با انقلاب اسلامی رسیدند که کار آنها دارد سخت می شود و کینه هایی دارند که می خواهند جبران کنند و مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را فرصت خوبی برای خود می بینند و به همین خاطر با همه توان به صحنه آمدند ولی یک چیز را نباید فراموش کرد که همیشه دست خدا بالای سر انقلاب بوده و به هر حال در هر انقلاب ریزش و رویش وجود دارد که این ریزش ها و رویش ها کمک به استحکام انقلاب می کند و به نظرم  شورای نگهبان هرچه شفاف تر عمل کند که بهانه دست کسی ندهد بهتر است.

 ولی به نظرم اگر ما کم کم از ارزش های انقلاب کوتاه بیایم دیگر چیزی از انقلاب نمی ماند و خیلی از مشکلات انقلاب به این بر می گردد که آقا زاده ای کاری را کرده و گفتیم خوب پدر ایشان فلانی است و کاری با او نداشتیم و نباید چنین باشد و وقتی کسی واقعا صلاحیت ندارد باید رد شود و اصلا شورای نگهبان برای همین است و اگر شورای نگهبان نباشد به مانند مشروطه می شویم و فرق اساسی انقلاب ما با مشروطه یکی در ولایت فقیه و دیگری در شورای نگهبان است و حتی اگر شورای نگهبان اشتباه هم کند ما پای خطای آن هم بمانیم خیلی بهتر از این است که جایگاه شورای نگهبان را تضعیف کنیم و مشکل پیش بیاید.

مجلس چگونه باید مقابل تبعیض، فساد و آقازدگی بماند؟

کسی می تواند جلوی فساد و تبعیض بایستد که خودش اهل این حرف ها نباشد و طبیعت انسان این جور است که اگر رفتار و عقیده اش با هم یکی نباشد یا باید عقیده را تحویل دهد یا رفتار را،  و چون خیلی ها توان درست کردن رفتار را ندارد عقیده را تغییر می دهند و توجیهاتی هم برای خود می آورند و نماینده ای می تواند وارد مجلس شود و جلوی این مسائل بماند که خود اهل این موارد نباشد و در قدم دوم این است که نماینده نباید برای خودش چیزی بخواهد وگرنه به مشکل بر می خورد و نماینده باید برای خدا و برای بندگان خدا ورود پیدا کند و خودش را ملاک قرار ندهد و وام دار دیگران نشود اختیارات قانونی خوبی برای دفاع از حق دارد چون نماینده مجلس حق اظهار نظر در مورد تمام مسائل را دارد حق تحقیق و تفحص را دارد، می تواند سوال از وزیر کند، قانون گزاری می تواند کند و نظارت بر اجرای قانون هم دارد که این ها اختیارات کمی نیست و این اختیارات برای این که کسی به وظایف خود عمل کند کافی است بنا بر یک ضرب المثل لکی: کر خو مال ارا چسی کر گن مال ارا چسی

البته برای این کارها تخصص هم لازم است و اگر انسان تخصص ندارد فقط می تواند جلو برود و داد و بیداد کند.

آیا برای دوران مجلس طرح مدونی آماده کردید؟

مجلس مدیریت میدانی می خواهد چون مجلس کارهای اجتماع را سامان می دهد باید نیازهای زمان را دنبال کرد که چه موردی در کشور پیش می آید و این مسائل را می خواهیم به چه سمت و سویی بکشانیم در سطح ملی به نمایندگانی نیاز داریم که چهره ملی و فرهنگی لرستان را در سطح کشور و جهان معرفی کنند در شجاعت ما کسی شک ندارد ولی از لحاظ فرهنگی نیاز داریم که خوبی هایمان را که کم هم نیستند به کشور نشان دهیم و این مشت نمونه خرواری که به مجلس می فرستیم باید چهره علمی و فرهنگی لرستان را با حرکاتی که در شان یک انسان تحصیل کرده مومن و مودب و انقلابی است نشان داد ولی متاسفانه کار فرهنگی هم بدون رانت ها انجام نمی شود و ما را به عنوان مثال از سال 1392 دیگر در صدا و سیمای لرستان راه ندادند و فکر می کنم باید سیاسی باشد.

دلیلش را به شما نگفتند؟

به چه دلیل باید بروم و دلیل آن را بپرسم من از سال 1385 که ده سال از الان جوانتر بودم در صدا و سیمای استان اصفهان برنامه داشتم و شب عاشورا و ابتدای ماه رمضان به عنوان برنامه های حساس آن هم در استان اصفهان برنامه های من پخش می شد و بعد از آن که به لرستان هم آمدم باز به صدا و سیمای لرستان دعوت شدم تا سالی که در انتخابات شرکت کردم و بعد از انتخابات هم تا مدتی دعوت می شدم و یک دفعه به صورت نانوشته این روند متوقف شد و به نظرم حتما فشاری از طرف مجموعه سیاسی بوده و به ویژه این که در مدیریت جدید صدا و سیمای لرستان که من اصلا ایشان را نمی شناسم این اتفاق افتاد ولی هفتاد تا از برنامه های من در سال 1391 با آن که محدودیت بود برای این حجم برنامه پخش شد. من با 5 دقیقه هماهنگی با این تهیه کننده ها بدون هیچ گیری برنامه را ضبط می کردیم.

 این بحث رانت است و من به آموزش و پرورش رفتم و اعلام آمادگی کمردم که من آدم مادی نیستم و اگر در آموزش های ضمن خدمت به درد شما می خورم استفاده کنید، یک بار هم من را گذاشتند و بسیار هم استقبال شد و من 900 سی دی برای معلمان رایت کردم و فروختم ولی بعد از آن متوقف شد و گویا برخی ایستاده اند که هر کس رقیب شد حذفش کنند، و این آدم ها همین الان مدعی هستند می خواهند برای استان کاری کنند.

 پس عرصه فرهنگی در این استان مهم است و من به ویژه نظرم روی آموزش و پرورش است که البته زحماتی کشیده می شود و معلمان هم به تنهایی زحماتی می کشند اما بافت مدیریت آموزش و پرورش و عزل و نصب های ما به صورت کلی مریض است و دلیل آن هم سیاسی کاری و دست سیاست بازان است که چندان به فکر پیشرفت نیستند مثال ساده آن هم یک شهری در استان اصفهان است به نام زواره که من هم داماد آنها هستم که 8 هزار نفر جمعیت دارد و 500 پزشک از آن بیرون آمده و هیچ کلاس کنکوری هم ندارند و همه با استعداد و آموزش و پرورش به این جا می رسند.

به نظرم باید مدیریت آموزش و پرورش ما علمی شود و طرف سیاسی باشد و آگاهی سیاسی داشته باشد و به روز باشد اما سیاسی کار نباشد.

عزل و نصب های آموزش و پرورش ما بیشتر انتقام جویی است و وقتی خوبی و بدی و صلاحیت و بی صلاحیتی به همکاری با ستاد فلان نماینده و تلاش برای رای آوردن او ربط دارد معلم انگیزه خود را از دست می دهد.

به نظرم بحث اقتصادی هم خیلی مهم است و من تمام تلاش خودم را برای حل گره اقتصاد خواهم گذاشت.

به نظرتان مجلس برای عملی کردن فرماشات رهبری باید چه مکانیسمی طراحی کنید؟

  اگر در انتخاب ها دقت کنیم و افرادی که گیر جناح و اسپانسر نباشند می توانند کارهایی بکنند و می شود فراکسیون هایی با این نوع محورها تشکیل داد هر چند آن قدر فراکسیون تشکیل داده اند و اسامی مختلف گذاشتند دیگر لوث شده اند ولی به نظرم افرادی باید بنشینند و دغدغه داشته باشند و بدانند رهبری نظام اشراف به مسائل دارد و این را باور داشته باشند و گرنه صرف این نصیحت ها از طرف رهبری و تشکر از طرف مجلس مشکلی حل نخواهد کرد و باید این ها را عملی کنند ولی مشکل این است که نمایندگان اسیر هستند و در مرداب افتاده اند و نمی شود با دستمال کثیف شیشه را پاک کرد.

نقدی که به شما می شود این است که شما در فضای تفسیر مانده اید و زیاد از فضای استان خبر ندارید حال به نظرتان مهمترین مشکل استان چیست؟

این افراد که این حرفها را می زنند افراد اجرایی هستند و کار اجرایی یکی از مشکلاتش رکود مغزی است و آدمی که فکر و مغزش خواب است درست حرکت نمی کند و مثل یک کامپیوتر است که همه چیزش رو به راه است ولی نرم افزارش کار نمی کند و ویندوزش مال گذشته است.

 آدم هایی که زیاد اجرایی بودند و آن هم اجرا بر اساس باند بازی، هم مغزشان راکد است و فکر جدیدی ندارند و همه محصول مدیریتشان این استان است و نمی دانم چگونه برخی ها رویشان می شود پز مدیریت در این استان را به عنوان سابقه اجرایی می دهند بالاخره هر کسی می خواهد پز دهد بگوید من در این استان این کار را کرده ام که ما بگوییم که شما اگر بروید این استان را آباد خواهید کرد.

نکته بعدی هر ملتی تحولی پیدا کرده از یک اندیشه شروع شده و مثال ساده آن غرب از تفکر دکارت وارد این عرصه جدید شد که گفت می اندیشم پس هستم که من این را در پایان نامه دکترا روی آن مانور دادم و از آن تفکر غرب به وجود می آِد و بعد از رنسانس غرب بعد دیگری ایجاد شد حال من عیب و نقص های آن را نمی خواهم بگویم.

آدمی در عام خاکی نمی آید به دست                  عالم دیگر بباید ساخت و از نو آدمی

تا تفکر جدید ایجاد نشود عمل ها و عملکردها عوض نمی شود و تحولی اتفاق نمی افتد.

یک نفر در حوزه علمیه قم بلند شد و گفت می شود دین را با سیاست ترکیب کرد و این تفکر قبل از آن نبود ولی امام گفت می شود و شهید بهشتی یک تعبیر دارد و می گوید ما وقتی به قم رفتیم مردم از یک پیاده رو و روحانیت از یک پیاده رو می رفتند و مردم خود را با روحانیت نسبتی نمی دیدند و امام با این تفکری که داشت این ها را با هم آشتی داد و باید پرسید امام سابقه اجراییش کجا بود و یک اندیشه بود و یک تحول انجام داد و پیشرفت های ما در بحث نظامی و هسته ای از تفکرات قرآنی امام بود و آیا شهید مدرس سابقه اجرایی داشت در حالی که مجلس را اداره می کرد یا در غرب ایده و ساختن کامپیوتر را یک فیلسوف داده است و بر مبنای آن یک مهندس آن را ساخت و اولین کامپیوتر که به اندازه یک ساختمان چند طبقه بود ساخته شد.

این هم از عقب ماندگی فرهنگی برخی هاست که فکر می کنند هر کس بهتر دست و پایش می جنبد بهتر است اتفاقا برخی افراد از همین جا زمین می خورند چون آن قدر در بحث های اجرایی هستند که مطالعه ندارند و چون زیاد می دوند و نماز اول وقت نمی توانند بخوانند و ممکن است نمازشان قضا برود پس مراقبت شخصی ندارند و از بحث های سیاسی کاری هم استفاده می کنند و در نتیجه شخصیت آنها به هم ریخته می شود.

پست های اجرایی در استان اصفهان به من پیشنهاد شده و به عنوان مثال ستاد احمدی نژاد در شهر مبارکه جمع شدند و گفتند مسئولیت آموزش و پرورش این شهر که شهر سیاسی حساسی است را بگیر، بعد از صحبت ها و شنیدن حرف های من یک جوان 20 سااله به من گفت حاضرید حرف این جمع را گوش کنید من گفتم ابدا این کار را نمی کنم و فقط از شما مانند دیگران مشاوره می گیرم که دیگر سراغ من نیامدند و بعد یکی از مراکز پژوهشی مهم دانشگاه علوم پزشکی که چند هیئت علمی از حوزه های مختلف  زیر نظرم می شد را به من پیشنهاد کردند و قبول نکردم.

بنده غیر از تفسیر که دکترا دارم عرفان را هم در حد دکترا بلدم و کلام  را هم در حد کارشناسی ارشد می دانم  فلسفه را در حد ارشد بلدم و فلسفه غرب را در کارشناسی می شناسم و پای درس های ارشد ما در اصفهان دانشجوی ارشد علوم قرآنی و یا فلسفه غرب بوده و فلسفه علم را می شناسم و اگر کسی مانند بنده با دو دکترای تخصصی نمی تواند نماینده خوبی باشد و کسی که با هزار مصیبت یک مدرک از یک سیستم می گیرد که به درد آن سیستم می خورد می تواند نماینده خوبی باشد.

 به نظرم افرادی که مدیر اجرایی بودن نباید رویشان بشود که بگویند ما در این شهر مدیر بودیم و یک ضرب المثل لری هم می گوید: گاویی می کورونه نه مه شیرش با

حال این ها بگویند نه من شیرشان کجاست و اتفاقا با پس زدن امثال ما به این جا رسیدند و ما را در صدا و سیما یا در دانشگاه بایکوت می کنند و مثلا ریاست دانشگاه علوم پزشکی قبلی حکم مدیریت معارف من را نمی زد چون بله قربان گو نبودم و زیر بار حرف زور نمی رفتم.

قرآن خط زندگی است و من 500 جلسه ضبط شده دارم و امکان ندارد من بحثی داشته باشم و با بحث قبلی مانند هم باشد و من مخاطب دارم که 15 سال است در بحث من شرکت می کند و اگر  این بحث ها تکراری باشد اذیت می شود من سه جلسه از این بحث ها را پایان نامه دکترا کردم و 7 رشته علمی را به هم بافتم تا پایان نامه شود که داورها در دفاعیه زورشان به من نرسید و یکی روان شناسی آن را نمی فهمید و یکی فلسفه اسلامی یا فلسفه علم یا روان پزشکی یا یکی فلسفه غرب آن را نمی فهمید حتی پایان نامه را رد کردند ولی چون زورشان نمی رسید به من 19 دادند  و آن رساله به عنوان یک رساله قوی دارد در دانشگاه معارف چاپ می شود.

اگر کسی مثل من نمی تواند و کسی که نه عربی نه انگلیسی بلد است و نه تخصص دارد و تنها سیاسی کاری بلد است او می تواند، استان ما باید اول فرهنگش، آن هم فرهنگ اداریش درست شود و بعد همه چیزش درست می شود.

مهمترین مشکل استان اکنون بیکاری و اشتغال است.

دلیل آن چیست؟

چون ما مدیریت نداریم و چون مدیریت جناحی و باندی است شایستگان فرار می کنند و می روند جای دیگر موثر واقع می شود، در حوزه مدیریت در استان لرستان هر سه سال یکبار استاندار عوض می شود و در دانشگاه لرستان در یک سال سه بار رییس عوض شد و در دانشگاه علوم پزشکی در یک سال چهار معاون عوض شد که هنوز معاون پشتیبانی معلق است و مسئولش معلوم نیست چه کسی است.

 وقتی شما بر اساس باند بازی و رفیق بازی عمل می کنید بنا نیست توسعه ایجاد شود و طرف علم ندارد و یا اگر علم دارد تعهد ندارد و اگر این دو را داشته باشد نمی گذارند کار کند من در 18 سالی که در اصفهان بودم استاندار اصفهان 8 سال یکبار عوض می شود رییس علوم پزشکی 8 سال یکبار عوض می شد، شهردار اصفهان 17 سال است که شهردار است و تازه عوض شده و مدرک تحصیلی آن هم استاد دانشگاه در دانشگاه صنعتی است و این ها باعث تحول می شود و یادم می آید که در دولت اصفهان می گفتند از 22 وزیر کابینه 13 تا مال اصفهان هستند و 5 تا نجف آبادی بودند و معلوم است که توسعه پیدا کند چون ما در رای دادن به فکر وزیر ساختن نیستیم و می بینم طرف بلد نیست حرف بزند و مشاورانش به وی خط می دهند و به جای او حرف می زنند ولی به او رای می دهیم و مدرک تحصیلی و باند بازی او را می بینیم و به او رای می دهیم و سنت خدا در این نیست که ما غلط عمل کنیم و خدا درست کند و مگر خدا بدهکار ماست و ما مردم باید فکرمان را اصلاح کنیم و اگر کسی یک حرکت باطل را می بیند و از آن حمایت کند در قیامت باید جواب بدهد و اگر بین صالح و اصلح از صالح حمایت کند پدرش را در می آورند. طرف می گوید من 500 رای دارم و به کاندیدی قول داده ام  و می گویم اگر کسی اصلح است به او رای بده ، می گوید من مردی هستم و قول داده ام و به وی گفتم مگر قیامت خدا از مرد حرف شنوی دارد و منشا حق از خداست و شما باید در قبال این 500 نفر بیچاره که به هر دلیل  به تو اعتماد دارند و حرف تو را گوش می دهند و خدا یک آبرویی به تو داده که یا معلمی یا امام جماعتی یا معلم قرآنی یا پاسداری و یا به هر دلیلی مردم به تو اعتماد دارند، فردا خدا بابت این از تو بازخواست می کند که همه این ها آبات قرآن در مورد آن وجود داردکه وقت نیست توضیح دهم.

مهم ترین راهکار شما برای حل مشکلات استان به ویژه در بحث اشتغال چیست؟

برخی از این بحث برنامه سوء استفاده می کنند ما ساختاری در نظام جمهوری اسلامی تحت عنوان قوای سه گانه داریم که زیر نظر ولایت امر مسلمین کشور اداره می شود که یکی مجلس است که 290 نفر است که دو تای آن نماینده های خرم آباد هستند یعنی یک چهارصد و پنجاهم تصمیم گیری کشور هستیم به شرطی که دو تا نماینده ما با هم باشند که هیچ گاه چنین نبوده و انشاءالله اتفاق بیفتد که علت آن هم نفسانیت است و تا مردم باور نکنند که باید به آدم هایی رای بدهند که دنبال کار خود نباشند کار درست نمی شود.

 البته این نوع حرف زدن من نوع حرف زدن یک کاندیدای مجلس نیست ولی من در درجه اول معلم قرآن هستم و در درجه دوم هم معلم قرآن هستم و در درجه سوم کاندیدای مجلس هستم و حال اگر کسی طرح و برنامه هایی برای اشتغال استان بدهد معنای آن چیست، آیا به لحاظ  قانونی استاندار وظیفه اش تبعیت از نماینده مجلس  است یا از برنامه 5 ساله و برنامه سالیانه و سیاست های کلی نظام و اصل 44 و ... که عقل و منطق و قانون می گوید استاندار تابع دولت است.

 شبهه این است که نماینده ای که طرح اشتغال می دهد دارد عوام فریبی می کند و کار دیگر این است که مشکلات استان که همه ما می دانیم و استانداری هم برنامه 5 ساله در تمام حیطه ها دارد و تکلیفش مشخص است که چه مقدار بیکار چند نفر معتاد، مریض و ... داریم و اولویت ها و راهکارها هم مشخص است پس گره کار کجاست، باید این را دقت کنیم.

من می بینم که پل یک روستا 8 سال است که مشکل دارد و همه این را می دانند چرا این حل نمی شود من می گویم که نماینده به جای این که قول اشتغال به مردم و آشنایان بدهد بیاید در عرصه کار برود با استانداری بشیند و مشکلات مردم را در هر منطقه و روستا اولویت بندی و لیست کنند، مثلا من در روستایی دیدم که آب شیرین بود ولی از آب شور استفاده می شد یا این که پل نداشتند.

مردم توقع بالایی ندارند به عنوان مثال سه هزار نفر در پشته جزایری است که یک خانه بهداشت یا مدرسه ندارند یا مسجد ندارند چه جور این منطقه می خواهد از لحاظ فرهنگی رشد کند و اگر نماینده مجلس به فکر خود و باند و اسپانسرهایش باشد نمی تواند برود و این مشکلات را لیست کند و همت کند تا لااقل یکی از آن ها را با کمک استانداری حل کند.

 آیا ما نمیتوانیم به سمت پروژه های تولیدی برویم و کمک کنیم تا مشکلات شان حل شود، من اعتقادم بر این است که دولت و مجلس باید با تعامل به فکر مشکلات مردم باشند و اگر هر کس بخواهد حرف خودش را اثبات کند مشکل پیش می آید.

 برخی از کاندیداها که قول اشتغال می دهند منظورشان این است که من یک مدیر کل را به زور به استانداری تحمیل می کنم و با پارتی بازی 4 نفر را به شرکتی می برم و بعد از مدتی هم اخراج می شوند و این کل بحث استخدام می شود.

 معدن سنگ ما دارد سنگش به دنیا صادر می شود و ما از قبل این سنگ های اطراف شهر مثلا در شهرستان چگنی  1400 نفر اشتغال داریم و در سطح شهر 12000 نفر از این صنعت دارند نان می خورند آیا ما کاری کردیم در این عرصه نان بیشتری بخوریم و خام فروشی نکنیم و صنایع تبدیلی و تولیدی را که اشتغال زاست به سمت آن برویم و حمایت کنیم.

اگر ما سمت پروژه های نیمه تمام برویم و همین ها را با کمک دولت به راه بیندازیم، چون نماینده می تواند به وزیر استاندار و رییس جمهور فشار بیاورد و همکاری کند. این ها باعث اشتغال می شود ما پروژه هایی داریم که دارند ورشکست می شوند و نباید بگذاریم و لازمه آن این است که به فکر مردم باشیم نه به دنبال خودم باشیم و باید با کمک متخصص در هر حیطه مربوط به خود وارد شویم و گره را باز کنیم چون افرادی هسنتند که راهکارهایی دارند ولی چه کسی اجرا کند مثلا برخی از مشکلات استان را با کمک خیرین حتی خارج استان می شود حل کرد، مثلا یک بنده خدایی به من می گفت که ما در مدرسه شبانه روزی که هستیم گازوییل نداریم بچه ها را گرم کنیم و حتی برای برنج که مراجعه کردیم 2 گونی برنج برای 200 نفر به ما دادند خوب این را باید بررسی کرد که آیا آموزش و پرورش ندارد یا نمی دهد با خوش بینی می گوییم به فرض که ندارد اگر نماینده درد این مردم را بفهمد می تواند برود رایزنی کند و حتی در تریبون عمومی مجلس یا نطق پیش از دستور که ممکن است به درد هم نخورد برود و خیری دعوت کند تا این مشکل برطرف شود، باور کنید این طور افراد خیری هستند و ما اکنون میلیارد تومان در عرصه سلامت، خیرین کمک می کنند و در خارج از استان هم هستند و افرادی که حاضرند کار کنند و می ترسند بودجه را در بین راه بخورند و به اطرافیان خود بدهند.

خوب مردم چه طور اعتماد کنند که این وعده های شما یا کاندیدای دیگر هم مانند نمایندگان ادوار قبل راست باشد و برای رای آوردن نیست؟

مردم یکی باید به گذشته کاندیداها توجه کنند که گذشته آیینه آینده است و یکی قول های کنونی است که افراد می دهند اگر به کسی قول شخصی بدهد و کسانی که قول های آن چنانی می دهند مشخص است صادقانه نیستند و دیگر این که بنده به هیچ باند یا جناح سیاسی باج نداده و نمی دهم و با هیچ کس سر حقوق مردم معامله نمی کنم و در دور قبل در دور دوم مجلس برخی ها گفتند بیا ریاست دانشگاه علوم پزشکی را به تو می دهیم از ما حمایت کن و من گفتم رای من رای پاکی است و بر سر آن معامله نمی کنم و حرمت آن را نمی شکنم و این پست ریاست دانشگاه علوم پزشکی اندازه بند کفشی برای من ارزشی ندارد مگر این که بشود کاری برای مردم کرد.  ولی اگر معامله کردم که آدم شما می شوم و اگر می دانید به درد دانشگاه می خورم خوب من را رییس بگذارید و اگر به درد می خورم و من را رییس قرار نمی دهید دارید خیانت می کنید.

اگر کسی بیاید و ستاد ما راببیند و بچه هایی که دارند آنجا کار می کنند دستشان در جیب پدرهایشان است و برخی بچه ها گاهی اوقات برای کرایه آمد و رفت مشکل دارند پس احزاب کجا هستند پس کسانی که دم از ارزش های انقلاب می زنند کجا هستند که انتظار دارند من بگویم من از شما هستم.

 4 تا بچه دور و بر ما هستند و دارند برای ازرزش های انقلاب و درد این شهر کمک کنند، سیاسیون کجا هستند که ما باید برویم دستشان را ببوسیم. ما هیچ منتی از این ها نداریم و منت از خدا داریم و درد خدمت به مردم داریم حال مردم اگر فکر می کنند من به دردشان می خورم من نوکرشان هستم انتخاب کنند  اگر نه چهار سال دیگر وعده ما دوباره انتخابات سال 98 که ما می بینیم چه اتفاقی می افتد.

 خدا به ما عقل داده و ما راست گو و دروغگو را می فهمیم شما می توانید از دوران راهنمایی یا دبیرستان یا همین الان از دانشجویان بپرسید و این ها ملاک است و من 26 سال در این استان و 18 سال در اصفهان بودم و این ها در دسترس و قابل پیگیری است ولی برخی ها از همین الان دارند پست پخش می کنند، و اگر یک بار به ستاد آنها بروید همه چیز را متوجه می شوید، اطرافیان آنها هم حتی می دانند که دروغ می گویند و من حاضرم منابع مالی خرج هایم در انتخابات را هم منتشر کنم که مبلغ بالایی هم نیست و خودم 20 میلیون برای معرفی خودم به مردم خرج کرده ام و دوستان هم اگر برای خدا خرج کردند  ازشون گرفتم و به هیچ باند سیاسی هم باج ندادم که فردا چیزی از من بخواهند.

اگر نماینده شوید چه تعاملی با دیگر نمایندگان خواهید داشت؟

به نظرم اگر نمایندگان استان هم دست شوند چون ما 9 نماینده داریم و 10 نماینده می توانند یک وزیر را استیضاح کنند یا 15 نماینده می تواند یک طرح بدهند که مشکل قشر وسیعی از جامعه را حل کنند و کسی که درد خدا و مردم را داشته باشد من حاضرم به اسم آنها تمام شود ولی کاری برای مردم انجام شود و من از خدا خواستم که یا این بار را بر دوش من نگذارد یا کمک کند که درست بروم و پاک وارد این صحنه شوم و بدهکار کسی نشوم و الحمدلله تا کنون درست بوده است.

برخی اوقات به بچه های ستاد این قدر می گویم که اگر کسی مرا به خاطر خدا نمی خواهد برود که به برخی هم برمی خورد و می گویند منظورت چیست و می گویم منظورم شما هستیدکه اگر به شما هم برمی خورد، بربخورد، و گذشته و حالای من هم همین را می گوید و برخی از بچه های ستاد من از دست من در دانشگاه نمره بالا هم نگرفتند ولی برای یکسری از ارزش ها آمدند و به ما کمک می کنند تازه ممکن است به آنها بی مهری هم بکنم و سر مسائل کاری داد هم بزنم.

 اصل این است که برای مردم باید با دولت و قوه قضاییه کنار بیاییم چون کارآمدی انقلاب مهم است و اگر در دراز مدت نتوانیم چالش های انقلاب اسلامی مانند اشتغال و بیکاری و مسائل اجتماعی را حل کنیم انقلاب با مشکل مواجه می شود و ما در قبال خون شهدا مسئولیم چون آنها وظیفه خود را انجام دادند و خوب هم انجام دادند و این امانت را تحویل ما دادند من معتقدم که من در سن 16 سالگی خودم را به عملیات مرصاد رساندم ولی از آن بیشتر توفیق نداشتم و فکر می کنم من را نگه داشتند برای آینده یعنی حالا می گویند اگر مردی این عملیات مرصاد است و دوران جهاد اکبر است و خدا هم کمک می کند و به این صورتی که با صداقت و بدون وابستگی داریم تبلیغ می کنیم، اگر خدا به دل مردم بیندازد قطعا کار خودش را کرده و در آینده هم موثر خواهد بود، من هم که حرف هایم را صریح می زنم و معامله ای با کسی نداریم.

اگر نماینده شوید گزارش فصلی می دهید؟

من همیشه به مردم قول می دهم که این گزارش ها را داشته باشم.

الان هم خیلی از نمایندگان به صدا و سیما می روند و گزارشاتی می دهند ولی در عمل چیزی دیده نمی شود منظور ما گزارش به صورت پرسش و پاسخ  و با حضور رسانه ها است؟

ما باید در بین مردم باشیم که مردم مسائل خود را با مردم در میان بگزارند و در هر منطفه شورای مشورتی باشد که مسائل مردم را به من بگویند و این شورا به فکر خود نباشند چون من معتقدم که بسیاری از سیاست مداران را رفیق بازی های ریز بوده که بعد درشت شده به زمین زده است و اگر مثل امیرالمومنین(ع) که برادرش عقیل را وقتی حضرت ترسیم می کند انسان گریه اش می گیرد و حضرت می گوید دیدم رنگش پریده، عیال وار است، پول ندارد و به حضرت گفت یک من گندم به من بده و حضرت آتش آهن داغ را به دستش نزدیک کردم و صداش درآمد که البته پایدار ماندن سر این حرف ها سخت است.

 من یکی از وعده هایم به مردم همین است که من یک گزارش حداقل سه ماهی یک بار به مردم بدهیم که من این جاها را رفتم و به این دلیل نشد و مردم بفهمند چه کسی مقصر است که مثلا اگر این پل درست نمی شود گیر ما این است و همین قدر که مردم بفهمند ما برای آنها تلاش می کنیم کافی است الیس الانسان الا ما سعی و خدا هم به سعی ما مزد می دهم نه الزاما به نتیجه.

هاجر همسر ابراهیم(ع) و مادر اسماعیل(ع) بین صفا و مروه سرگردان است و همین سرگردانی عبادت است چون برای خدا دارد می دود و برای خدا به آنجا رفته است.

 دفعه قبل با این که ستاد نداشتیم و تنها با 5 نفر که به ما کمک می کردند حدود 20 هزار رای آوردم و در دور قبل درون همین پژوی خودم تصمیم می گرفتیم و اتفاقا هیچ موقع هم 5 نفرمان کامل نمی شد و به لطف خدا مردم به این آرمانها اعتماد کردند و الان هم با این که تخریب هایی می شود ولی چون مردم از دروغ خسته شده اند و فطرت پاک دارند من به نتیجه خیلی امیدوار هستم فقط من باید خودم را مواظب باشم خراب نشوم که این خیلی مهم است که وسوسه نشوم به خاطر چهاد رای دین فروشی و حق مردم فروشی کنم.

حرف پایانی؟

پنجره زیباست اگر بگزارند

چشم مخصوص تماشاست اگر بگزارند

من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم

عشق هم صاحب فتواست اگر بگزارند

امیدوارم انتخابات خوبی رقم بخورد و دل من هم روشن است و ما برای احدی الحسنیین آمدیم اگر رای بیاوریم پیروزیم و اگر رای نیاوریم هم پیروزیم هم چنان که آن دفعه همین جور شد خیلی ها به من رای دادند و رای نیاوردیم و افتخار هم می کنند و جلوی همه می گویند به فلانی رای دادم چون به من رای ندادند و به ارزشهای انقلابی و انسانی رای دادند و من هم افتخار داشتم خدمت گذار ناقابلی در این مسیر باشم، و من موضع گیری هایم هم شفاف است و چیزی برای مخفی کردن ندارم.

انتهای پیام/