یادداشت

بازگشت از راه خیانت به مردم، شرط اول هر نوع آشتی‌ است و کسانیکه هنوز هم با آن حوادث شوم و توطئه‌های ننگین حسابشان را روشن نکرده‌اند، حق ندارند از آشتی حرف بزنند.

چند ماهی بود که جنگ تمام شده بود . عده‌ای با چهره‌های دژم و درهم، دور امام علی (ع) را گرفته بودند و او را به آشتی و توبه(!) دعوت می‌کردند! آنها می‌گفتند در جنگ صفین حوادثی رخ داد‌، ما خطا کردیم و سپس با توبه به درگاه الهی‌، پیش تو آمده ایم،تو هم توبه کن و بیا تا دوباره با هم آشتی کنیم!

هرچه امام و یاران صدیقش کارهای آن روزهایشان را یادآوری می‌کردند، فایده‌ای نداشت! به یادشان نمی‌آمد که در میانه میدان، آنها بودند که ساز‌بی‌وفایی کوک کردند! آنها بودند که آلت دست معاویه شده بودند‌. برخی از آنها بودند‌، چند شب قبل از روز جنگ، پنهانی دیدار‌هایی داشتند وقرار و مدارهایی گذاشته بودند! به یادشان نمی‌آمد که با فتنه انگیزی‌، شیرازه سپاه را از هم گسستند و نبرد پیروز را به حکمیت و سپس به شکست تبدیل کرده مسیر تاریخ را عوض کردند! آری آنها چیزی به یاد نمی‌آوردند اما امام را به صلح و آشتی و پیوند با خودشان فرا می‌خواندند!

این، حکایت حال آنانی است که این روزها دم از آشتی ملی می‌زنند. کسانی‌که حماسه عظیم مردم در سال 88 را به فتنه‌ای عظیم بدل کردند،دروغ گفتند،در دروغ تقلب دمیدند،در جامعه شکاف ایجاد کردند و بی‌گناهان زیادی را به خاک افکندند،طمع دشمن را بر انگیختند و باعث تشدید تحریم‌ها در پی آشوب‌ها شدند .جماعتی که خودشان جنگ به راه انداختند،شکست خوردند،قهر کردند، آبروی نظام را بردند و.... حالا خیلی شیک و مجلسی می‌گویند بیایید آشتی کنیم،آن هم آشتی ملی! یعنی خودشان را ملت می‌دانند! البته این جماعت از یک جهت از خوارج هم عقب‌ترند و آن اینکه خوارج- ولو به ظاهر- توبه کردند اما اینان، هنوزحاضر به توبه در پیشگاه خدا و ملت نشده‌اند و هنوز در دلشان از آنچه کردند پشیمان نیستند که اگر بودند، به زبان می‌آوردند و از ملت عذر خواهی می‌کردند.

نباید از نظر دور داشت که در ساختار مقتدر و متکی به مردم جمهوری اسلامی ایران، اقبال و ادبار به مقامات و جریانات،بستگی تام و تمامی به خادم یا خائن بودن آنها دارد.مردمی که برای هر روز بقای نظام برآمده از خون فرزندانشان هزینه داده‌اند و نهال انقلاب را با بذل جان و هستی خود به درختی پرثمر و سایه افکن تبدیل کرده‌اند، در برابر همدستی و همداستانی با دشمنان انقلاب،حساس و هوشیارند و نمی‌توانند نسبت به آن سکوت کنند.

به همان میزان که مردم حساسیت دارند،آنها که برای پرورش مهره‌های نفوذی و وابسته هزینه کرده‌اند زحمت کشیده اند،از اخراج آنها از حاکمیت از سوی مردم،سخت برآشفته و عصبانی هستند . برنامه‌ریزان و طراحان‌،‌ هر‌از‌گاهی مضمونی تازه کوک کرده و سناریویی جدید می‌چینند تا بلکه آب رفته را به جوی بازگردانند و دوباره زمام امور را به دست همان‌هایی بسپارند که بیشترین خیانت را به مردم کرده اند!

پروژه تطهیر و سفید کردن چهره‌های ضد ملی و ضد انقلابی،از مهمترین کار ویژه‌های سناریوی چند وجهی دشمن است که با بعضی سهل انگاری‌ها و کوتاهی‌ها در مجازات آنها،بوی کباب به مشام برخی رسانده و باعث شده توهم بزنند و خیالاتی به ذهنشان برسد.

چندی قبل،یک مفسد مشهور اقتصادی که محاکمه او محاکمه سبک مدیریت منحرف و منحصر به فرد کارگزاران بود،پس از چند سال نقش بازی کردن و تلاش برای تاثیر گذاری بر افکار عمومی،اعلام کرد که مجموعه جلسات محاکمه اش را بصورت کتابی برای اطلاع عموم منتشر خواهد کرد! فراموش نکنیم که او به جرم دزدی و اختلاس و دست اندازی به بیت‌المال و عناوینی مشابه،محاکمه و محکوم شد و به زندان افتاد. پس چرا اکنون می‌خواهد شرح مفاسد خود را منتشر کند!؟

مدتی پس از آن خبر و در همین روزهای اخیر،شخصی متهم به خیانت به کشور و دادن اطلاعات طبقه بندی شده به دشمن،مصاحبه مفصلی با یکی از بوق‌های زنجیره‌ای کرده و با انکار همه مفاسد خود،دو مقام ارشد اجرایی و قضایی پیشین را عامل محاکمه و محکومیت خود معرفی می‌کند! او همان کسی است که به گفته وزیر اطلاعات وقت،جزئیات تاثیر‌گذار بر روند مذاکرات هسته‌ای را به دشمن گزارش می‌داد و باعث می‌شد حرکات آنها با واکنش‌های داخلی تنظیم شود!شخصی که علیرغم رافت- بی‌مورد- دستگاه قضایی ،متنبه نشد و در مذاکرات اخیر هم از رفت و آمد به کاخ سفید(!) و گفتگو با دشمنان اصلی انقلاب و نظام دریغ نکرد!او هم امروز می‌کوشد خود را سفید و مبرا نشان دهد و ماجرای همدستی اش با دشمن را در پیش چشم مردم بی‌اهمیت و حتی مایه مباهات و افتخار جلوه دهد!همچون آن یکی دوستش که اختلاس از بیت‌المال را کتاب می‌کند!

آیا این رفتار‌ها اتفاقی است؟! آیا این یک حرکت هوشمندو حساب شده نیست و آیا نمی‌توان آن را نشانه‌ای از یک سناریوی کلی‌تر و کلان‌تر به حساب آورد!؟

اما کدام سناریو را باید در نظر بگیریم؟

گسیل کردن پیاده نظام‌هایی کم ارزش با جرائمی مثل اختلاس و دادن اطلاعات و اسرار به دشمن،با دو هدف صورت می‌گیرد.

نخست آنکه تصمیمات و آراء دستگاه قضایی به عنوان مرجع قانونی و داور نهایی در مخاصمات، مخدوش و بی‌اعتبار شود. در این فرایند تلاش می‌شود دستگاه قضایی دارای ساختاری بر خلاف میل و اراده مردم معرفی شده، این‌گونه وانمود گردد که هر آنچه ناشی از آرا قضایی است،مورد اعتراض و عدم پذیرش اجتماعی است و لذا این دستگاه با شکل کنونی فاقد اعتبار است! تا آنجا که حتی دزد‌ها و جاسوس‌ها هم بی‌خود و بی‌جهت محکوم شده‌اند و مستحق تنبیه و مجازات نبوده‌اند!

هدف دوم که با اتمام بخش نخست خود بخود حاصل می‌شود،اصلی‌ترین هدف این پروژه است و آن،خارج کردن امور از مجرای قانونی و عادی آن و کلید زدن موضوعاتی همچون «آشتی ملی» است که نوعی دیگر از « اردو‌کشی خیابانی» است که البته به دلیل عدم اقبال و استقبال مردمی،عملا به اردو کشی و عربده کشی رسانه‌های زنجیره‌ای بدل شده است. طراحان این پروژه ، نوع دیگری از این هدف گیری را در سال 88 و در جریان انتخابات دنبال کردند و البته از مردم تودهنی خوردند. آنجا که کوشیدند بجای پیگیری اعتراض به نتیجه انتخابات و حل و فصل آن در مجاری قانونی،موضوع را با لشگر کشی و آتش زدن سطل زباله دنبال کنند!

این سناریوی چند مرحله‌ای به گونه‌ای طراحی شده که در میان مدت،حساسیت جامعه را  بخصوص نسلی که از کم و کیف تاریخی وقایع اطلاعی ندارد نسبت به متخلفین کم کرده و با مظلومیت سازی رسانه‌ای برای آنها،حس هم‌ذات پنداری با مجرمان ومفسدان را بر می‌انگیزد تا پس از تکمیل این مرحله،بتواند روی موج احساسات و عواطف هدف اصلی را دنبال کند.

پروژه آشتی ملی را باید از این منظر دید و به آن پرداخت اما طرح این موضوع نادرست وناروا است زیرا؛

اولا، در بین مردم نقار و دشمنی‌ای وجود ندارد که بخواهد به آشتی ملی منجر شود بلکه کسانی که از مردم تودهنی خورده بودند، دلشان برای سفره و بازگشت به عرصه مدیریتی تنگ شده بود و خودشان را بجای مردم جا می‌زدند.

ثانیا، همانگونه که رهبر انقلاب هم روز گذشته فرمودند:« مردم با آن کسانی که روز عاشورا آمدند وسط خیابان و با قساوت و بی‌حیایی، جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهرند و آشتی هم نمی‌کنند.» بنابر این،وصف آشتی ملی برای این دسته،بی معنا است و یادآور مثل مورچه‌ای که در آب افتاده بود و فریاد می‌زد «دنیا را آب برد»!

ثالثا، اگر کسی خطایی کرده و جرم و جنایتی انجام داده،راه کار رسیدگی به او از طریق مرجع قضایی و محاکمه و مجازات می‌گذرد نه از طریق نامه‌نگاری و ژست و ادای مصلحانه ! این جماعت چنان وقیحانه در نقش خود فرو رفته‌اند که حتی حاضر نیستند برای بازگشت به دامان مردم،از آنها بخاطر آن دروغ‌ها و پلیدی‌ها عذر خواهی کنند و ارادت و اخلاص خود را به پیشگاه ملت عرضه کنند!

بازگشت از راه خیانت به مردم،شرط اول هر نوع آشتی‌ است و کسانیکه هنوز هم با آن حوادث شوم و توطئه‌های ننگین حسابشان را روشن نکرده‌اند،حق ندارند از آشتی حرف بزنند. البته این جماعت از جهتی حق دارد که آشتی را مطرح کنند چرا که طرد مطلق از سوی مردم را به چشم می‌بیند و دست و پازدنشان را یگانه راه نجات خود می‌دانند.

نباید از نظر دور داشت که در هنگامه مشکلات و گرفتاری‌های متعدد معیشتی مردم که ناشی از عملکرد سوءدولت یازدهم است،طرح موضوعاتی این‌چنینی، از یک سو رد گم کردن و سرگرم کردن مردم است و از دیگر سو،جفا به امید و اعتماد ملت است که باید در جای خود به آن هم پرداخته‌شود.

 

حسین شمسیان

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید

نظرات