28 دی ماه سالروز شهادت شهید حسن گودرزی؛

28 دی ماه سالروز شهادت شهید حسن گودرزی فرمانده گردان ثارالله لشکر 57 حضرت ابوالفضل(ع) لرستان است که زندگی نامه این شهید بزرگوار و قسمتی از وصیت نامه ایشان را مرور می کنیم.

به گزارش لرستان خبر ، شهید حسن گودرزی در سال 1338 در شهرستان بروجرد در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. وی در همان دوران کودکی نسبت به مسائل دینی و امور مذهبی فعال بود و علیرغم این که در سال های ابتدای زندگی پدر خود را از دست داد دوران تحصل را با جدیت فراوان طی می کرد.

دوران انقلاب اسلامی و مبارزات علیه رژیم پهلوی با دوران جوانی شهید گودرزی همراه شد و حسن در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت فعال داشت.

وی پس از پیروزی انقلاب اواخر سال 1357 به سربازی رفت و در لشگر ۹۲ زرهی اهواز خدمت نمود و در همان زمان در درگیری های داخلی با منافقان شرکت می کرد .

در سال 1359 و آغاز جنگ تحمیلی به استخدام سپاه پاسداران در آمد. و در ماه های ابتدایی جنگ حضور داشته و از بنی صدر و اعمال او دل پری داشت خود او می گفت : بارها تصمیم به ترور او گرفتم ولی او به عنوان شهید مطرح می شد و من خائن به اسلام ، از خدا خواستم که او را رسوا کند که همان شد.

در سال 1360 ازدواج کرد و چند هفته بعد از ازدواج ، دوباره به عنوان فرمانده گردان ثارالله ابوالفضل عباس(ع) اعزام کردستان شد و مدت 4 ماه با منافقین در مریوان جنگید.

در فروردین 1361 دوباره به عنوان فرمانده گردان به منطقه جنوب عازم شد و در عملیات بیت المقدس در فکه از ناحیه گردن و دست به سختی مجروح شد و پس از ماهها بستری در بیمارستان با بهبودی نسبی به سپاه برگشت و قصد رفتن به جبهه را داشت که سپاه از رفتن وی ممانعت کرد

شهید گودرزی در آخرین ماموریت خود در اسفند 1362 به عنوان فرمانده گردان ثاراله  به منطقه زبیدات اعزام شد و به مدت 9 ماه در آنجا با دشمن جنگید و سرانجام در 28 دی ماه 1363 به درجه رفیع شهادت نایل گردید.

 

                                    حسن گودرزی

بخشی از وصیت نامه شهید حسن گودرزی:

ای انقلاب چه شبها که برایت نخوابیدم

از مومنان کسانی هستند که به پیمانی که با خدا بستند وفا کردند عده ای شهید و عده ای در انتظار شهادت هستند و هیچ تغییری در اراده شان نیست( قرآن کریم)

خدایا چه شیرین است لحظه ای که انسان به یاد تو جان میدهد و چه گوار است آن زمان که بنده ای در راه تو شهید می شود. خدایا من واقعا شرمنده هستم چرا که عزیزان همه رفتند و من گناه کار همچنان مانده ام. خدایا تو شاهدی که آن قدر شرمسارم که قلم نای نوشتن ندارد

چه شیرین است در ایام محرم به سوی خدا شتافتن و چه خوش آیند است در ایام سوگواری اباعبدالله جان به جان آفرین تسلیم کردن. خدایا من آن روز که لباس مقدس پاسداری را پوشیدم با آنکه لیاقت آنرا نداشتم اما با تو پیمان بستم که تا آخرین نفس به امام عزیز و اسلام وفا دار بمانم و سرانجام جانم را فدای انقلاب اسلامی کنم.

خدایا تو را سپاس می گویم که مرا در عصر انقلاب و دگرگونی آفریدی و وجود مقدس حضرت امام خمینی را بر ما ارزانی داشتی. پیامی برای امت حزب الله دارم که پشتیبان ولایت فقیه باشید و از امام عزیز دفاع کنید .نکند به خاطر دو روز زندگی دنیائی امام را تنها بگذارید که در آن صورت ابا عبدالله را تنها گذاشته اید. به روزهای عاشورای اباعبدالله بیندیشید که یارانش چگونه از همدیگر سبقت می گرفتند و برای شهادت لحظه شماری می کردند.

اما مادرم تو فاطمه وار در شهادت من صبر کن و دیگر فرزندانت را برای جهاد مقدس در راه اسلام آماده کن. مبادا در شهادتم مویه کنی که باعث شادی دشمن می شود. برای سلامتی امام دعا کن. همسرم در شهادتم صدایت را به گریه بلند نکن گریه کن اما نه بلند. مهدی فرزندم را نیکو پرورش کن و به او بگو پدرت سرباز امام خمینی بود و سرانجام در این راه شهید شد به او بگو فرزندم راه پدرت را ادامه می دهی و همسرم او را با احکام اسلام آشنا کن.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 

انتهای پیام/

 

در کانال تلگرام لرستان خبر عضو شوید
  • محمد

    گل اشکم شبی وامی شدای کاش....شهادت قسمت مامی شدای کاش

  • مهدی گودرزی فرزند شهید

    با سلام متن بالا ایراد دارد خواهشمند است نسبت به رفع ایراد اقدام نمایید.

نظرات