نقدی بر فیلم "ایران برگر"؛
«ایران برگر»، خوشمزه نیست
«ایران برگر، همبرگر نیست؛ گوشت شیشلیک گوسفنده که با گوشت گاو قاطی شده و پیاز»
به گزارش لرستان خبر، «ایران برگر، همبرگر نیست؛ گوشت شیشلیک گوسفنده که با گوشت گاو قاطی شده و پیاز». این دیالوگ شاید ارائه مانیفست کارگردان فیلم «ایران برگر» باشد که از زبان یکی از شخصیتهای این فیلم خیلی گلدرشت و بی پرداخت نقل میشود.
آقای جوزانی گویا در پس این جمله میخواهد خَلط نامبارک بعضی از مناسبات و الگوهای بیگانه بافرهنگ ایرانی را گوشزد کند اما آن چیزی که در فیلم بیش از هر چیزی متعین و نمایان است مخلوط بههمریخته و بدشکلی از عناصر است که گویا هیچ تمایلی به محلول و همگن شدن باهم ندارند.
جعفری جوزانی، کمدی (و به بیان درستتر طنز)، بیربط بودن بعضی از رفتارها با محیط شکلگیری داستان (مانند عشق و عاشقی دو جوان به سبک خیابان جُردن تهران در یک روستای دورافتاده)، تزویر و تملق در کنار سادگی روستایی و ... اجزایی هستند که گویا به جبر تدوین در کنار هم چسبیدهاند و نه به تدبیر دراماتیک.
فیلم قرار است در یک جامعه مثالی، ناهنجاریهای ناخوشایند جاری در یک جامعه حقیقی را به نمایش بگذارد اما زبانش برای این کار الکن و ناکاراست. البته در برخی موارد، چیزهایی دستگیر بیننده میشود مانند استفاده ابزاری از هنرمندان، تعصبات بیپایه قومی و قبیلهای، حزب باد شدن و غیره اما این قطعات جدا از هم ازآنجاکه در بستر یک داستان منسجم در کنار یکدیگر آرام و قرار نگرفتهاند و لباس طنز را خیلی بدقواره به تن کردهاند، بیننده را سردرگم و آواره در بین خود رها میکنند.
قالب ارائه قرار است طنز باشد اما هیچوقت از سطح یک کمدی سبک فراتر نمیرود. فیلم اگر هم میخنداند از یمن وجود خیل بازیگران طناز حال حاضر سینمای ایران است که اگر اینها نبودن احتمالاً فاتحه فیلم در همان هیئت داوری جشنواره فجر خوانده میشد.
فیلم در ارائه خود علاوه بر ضعف در ژانر ارائه (کمدی) از دو مشکل دیگر رنج میبرد؛ اول اینکه در جملات، دیالوگها و بازیها دچار تکرار و الگو گیری از طنزهای تلویزیونی مثل شبهای برره و پایتخت است و حرف تازهای ندارد و حتی گاه شوخیهای جنسی سخیف را دستمایه کمدی میکند.
دوم اینکه متوهم است که موضوعاتی همچون انتخابات و حواشیاش را موردبحث و بررسی قرار داده، چراکه کارگردان هر زمان که اراده میکند حرف جدیای را بازگو کند متوجه این میشود که باید طنازی را نیز به آن پیوست کند و ازآنجاکه این کار را تجربه نکرده، کلام خود را بهدرستی منعقد نمیکند.
درباره اینکه چرا باید این فیلم در لرستان و با آداب و لهجه لری ساختهوپرداخته میشد حرف چندانی ندارم. حدسهایی میتوان زد اما ازآنجاکه کل ساختار روایی و منطقی فیلم زیر سؤال است بعید نیست که در این مورد هم تصمیم درستی گرفتهشده نباشد. بههرحال آقای جوزانی ملایری است و شاید احساس کرده برای نمادسازی تسلط بیشتری بر این اقلیم دارد.
نویسنده: میلاد احسانی
نقد جالب و زیبایی بود حیف یه خورده کلی گویی شده و به جزییات فیلم که جای نقد زیاد داشت اشاره چندانی نشده