یادداشت؛
ننگ تاریخ بر ملتی که به رهبرشان جام زهر تعارف شود؛ امتحانی دیگر در پیش است
آرى، دیروز روز امتحان الهى بود که گذشت؛ و فردا امتحان دیگرى است که پیش میآید.» اما کاش برخی نبودند که مع الاسف، هنوزم هستند ولی هر چه کنند، ننگِ جام زهر برطرف نخواهد شد، اگر تمام تاریخ را خاطره گویند و تعریف و تحریف کنند.
به گزارش لرستان خبر، لحظههای تاریخساز، آنجاست که هجمه سنگین جبهه باطل، امتی را وادار کند تا دست از پشتیبانی امامشان بردارند، کم نیستند این صحنههای تاریک:
وقتی مالک اشتر چند شمشیر بیشتر نداشت تا معاویه را به مرکز سپاه کفر برسد، ولی ...
وقتیکه حسن بن علی (علیهالسلام) را سپاهیانش مجبور به مذاکره با پلیدان کردند و ...
زمانی که مسلم بن عقیل میتوانست با اهل کوفه جان ابن زیاد را بگیرد اما ...
آنگاهکه حسین بن علی (علیهالسلام) به کربلا رسید و 12 هزار شیعی او سکوت کردند تا...
وقتیکه جام زهر به علی ابن موسیالرضا (علیهالسلام) و سایر امامان تعارف شد و...
و این کوتاهیهای مکرر تاریخ، شیعه را در محاقی برد تا بیش از هزار سال نتواند سر برآرد؛ اما خدا خمینی عظیم الشان را فرستاد، با تغییری عظیم و حیاتی، در پیچ عاشقانه تاریخ تا جان دوبارهای به بشریت بخشد.
او آمد با مردانی که ماندند پای بیعتشان با آن ابرمرد آسمانی؛ ولی سفاکان زمان تا توان داشتند تکتک فرزندان خمینی را هدف قراردادند، جمع کثیری شهید شدند و برخی مجروح و برخی نیز «مِنهُم مَن یَنتَظِرُ» اما تعدادی نیز به راه همانانی رفتند که همه صحنههای گفتهشده را آنان رقم زدند.
آری همانانی که منافق گونه به کام امامشان جام زهر ریختند تا نفسِ نحسِ اجانب جان تازه گیرد.
صبر اسلامی و تقوای الهی باعث شد که این افراد، رسوای عالم نشوند، ولی مشام ما را بوی تعفن جام زهر به دستان دوباره آزار میدهد.
لکن بدانند اگر صدها هزار از بسیجان خمینی را از میان برداشتند تا بتوانند جام زهر به او تعارف کنند، الآن آن «مِنهُم مَن یَنتَظِرُ» ها و فرزندانشان هستند. امید که این نسل در پای امتحان تاریخی خود چنان بنیان مرصوص پای امام انقلابشان بمانند.
برادران! این امتحان مردودیهای زیادی داشته، مبادا کوتاهی کنیم، مبادا علی بخواهد، ولی کسی سر نتراشد، مبادا فرش زیر پای حسن را بکشند و کسی دست او را نگیرد تا زمین بخورد، مبادا حسین بماند و اندک یارانی، مبادا سجاد در زنجیر شود. مبادا ... مبادا...
مبادا... وای بر ما اگر اولیاء الهی تکبهتک جام زهر بنوشند و چشم مادر دهر، زهرای اطهر، به راه خشک شود که آیا مردانی خواهند آمد که در هجمههای سنگین شیاطین رنگ نبازند و بسوزند و بسازند و بمانند پای حرف ولی اوامر که کسی جرئت نکند که جام بسازد و در او شراب ریزد تا امام کُشند و صف مؤمنین از هم بپاشند...
لحن این روزهای مولایمان ما را یاد خمینی کبیر میاندازد که میفرمود بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهى تابهحال ساکت و بیتفاوت و یا انتقادکننده و پرخاشگر گذشتند!
آرى، دیروز روز امتحان الهى بود که گذشت؛ و فردا امتحان دیگرى است که پیش میآید.» اما کاش برخی نبودند که مع الاسف، هنوزم هستند ولی هر چه کنند، ننگِ جام زهر برطرف نخواهد شد، اگر تمام تاریخ را خاطره گویند و تعریف و تحریف کنند.
ما بر آنیم تا آخرین آرزوهای خمینی را محقق کنیم که میفرمود: «ان شاءاللّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایات بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد و با برپایى جشن پیروزى حق بر جنود کفر و نفاق و آزادى کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.»
ای شوق در دل مانده، ای رویای شیرین
ای آرزویِ روزهای خوب دیرین
ما بیقراریم، چشمانتظاریم
تا در رکاب یار، دست از جان بشوییم
یا نائبش فرمان دهد، لبیکگوییم