پشت پرده اختلاف کی روش و فدراسیون
وقتی کفاشیان با همان لبخند همیشگی بر لب از کمبود بودجه گفت و خبر داد که اردوی پرتغال لغو شده، دیگر عصبانیت کی روش به اوج رسید و بدل به یک کوه آتشفشان شد. آتشفشانی که البته گدازه هایش را در کنفرانس مطبوعاتی بیرون ریخت و همه عوامل فدراسیون را با هم سوزاند؛ هم خشک و هم تر!
همه نشسته بودند و با چهره های مبهوت و چشمان از حدقه بیرون آمده فریادهای مرد پرتغالی را نظاره می کردند. آنجا که رگ گردنش از پس دکمه های باز پیراهن و زنجیر دور گردن بیرون زده بود و نهیب می زد که در فوتبال را تخته کنید، لیگ را تعطیل کنید، جام حذفی را تعطیل کنید، لیگ قهرمانان آسیا را تعطیل کنید و کلا همه چیز را تعطیل کنید! جمع کنید این بساط مسخره را!
او برای تحقیر بیشتر برنامه سازمان لیگ را در زباله دانی انداخت، تنظیم برنامه لیگ را به راننده سازمان لیگ نسبت داد و از واژه مضحک میکی موس برای تشبیه اتفاقات فوتبال آسیا استفاده کرد تا کلکسیون حملاتش به فوتبال ایران و فدراسیون را کامل کرده باشد. حملاتی عجیب و غیرمنتظره که البته کسی انتظارش را نداشت.
کی روش بعد از پودر کردن فدراسیون و سازمان لیگ همچون سرداری فاتح با لبخندی بر لب کنفرانس را ترک کرد در هنگام خروج با یک ژست فاتحانه برابر دوربین ها گارد گرفت تا ماموریت خود را تمام و کمال انجام داده باشد. ماموریتی که ریشه آن تنها به برنامه ریزی سازمان لیگ و بی توجهی به تیم ملی باز نمی گشت. در حقیقت کی روش برنامه لیگ را بهانه کرد و آنچه که در طول یک ماهه اخیر و پس از صعود تیم ملی به جام جهانی در دل او تلنبار شده بود، بیرون ریخت.
قصه از کجا شروع شد؟
برای واکاوی حملات بی رحمانه و تند و تیز کی روش به فدراسیون باید به عقب بازگردیم. روزهای پس از صعود به جام جهانی و پس از بازگشت تیم ملی به ایران. روزهایی که ملی پوشان از دفتری به دفتر دیگر می رفتند و روسا و مسئولین از عباسی وزیر ورزش گرفته تا احمدی نژاد رئیس جمهور دهم تا دکتر روحانی رئیس جمهور منتخب را ملاقات می کردند و البته با دست پر بازمی گشتند اما در میان همه این ملاقات های گوناگون و هدایای رنگارنگ، سر کی روش و دستیارانش بی کلاه ماند.
هدایایی که البته طبق قانون به کی روش نیز تعلق می گرفت اما این هدایا تنها در داخل ایران ارزش و اهمیت داشتند و برای یک خارجی هیچ اعتباری نداشت. کی روش انتظار داشت که پس از صعود مقتدرانه همراه تیم ملی ایران فدراسیون فوتبال و مقامات مسئول برای او پاداش جداگانه ای در نظر بگیرند و هدیه ای ویژه به او تعلق بگیرد که البته اعتبارش تنها محدود به داخل مرزهای ایران نباشد. او انتظار یک پاداش چند صد هزار دلاری چرب و نرم داشت اما وقتی دید که در میان هدایای رنگارنگ سهمی برای او در نظر گرفته نشده، به شدت از کفاشیان دلخور شد و به او گلایه کرد.
رئیس فدراسیون نیز به او توضیح داد که این هدایا از سوی مسئولین و مقامات اهدا شده و فدراسیون در آن نقشی ندارد و البته به سرمربی پرتغالی وعده داد که پاداش وی نیز محفوظ است اما کی روش که در مدت یک سال و اندی اقامتش در ایران دریافته که زیاد نمی توان روی قول و قرارها حساب کرد، قانع نشد. با این حال عصبانیت کی روش وقتی به اوج رسید که قصد داشت تا ایران را ترک کند. سرمربی پرتغالی منتظر بود که بخشی از مبلغ قراردادش را طی توافقات قبلی دریافت کند اما وقتی از کفاشیان شنید فعلا پرداخت مقدور نیست و آقای سرمربی بعد از یک ماه پرفشار و طاقت فرسا باید دست خالی ایران را ترک کند، با دلخوری و ناراحتی به سفر رفت.
برنامه ای که کنسل شد
کی روش پس از خروج به ایران به برزیل رفت و با بررسی کمپ های این کشور و بازدید از آنها سرانجام برای رزرو یک کمپ در برزیل با مسئولین میزبان توافق کرد و سپس به پرتغال رفت. او در برزیل بود که شنید برخلاف توافقات قبلی تاریخ آغاز لیگ برتر دو هفته ای به تعویق افتاده و این اتفاق برنامه های او را برای تیم ملی تهدید می کرد تا نگرانی هایش بیشتر شود.
کی روش در پرتغال کمپ تمرینی در حوالی لیسبون برای اردوی اواسط مرداد تیم ملی رزرو کرد و با استفاده از نفوذ و اعتبارش یک بازی دوستانه با باشگاه مشهور و معتبر بنفیکا ترتیب داد تا تیم ملی در مدت حضورش در این کمپ علاوه بر بازی با گابن، یک بازی دوستانه دیگر نیز برگزار کند. سرمربی پرتغالی پس از رتق و فتق امور به تهران بازگشت تا با تحویل لیست تیم ملی به فدراسیون، شاگردانش را مهیای سفر به کشورش کند اما وقتی کفاشیان با همان لبخند همیشگی بر لب از کمبود بودجه گفت و خبر داد که اردوی پرتغال لغو شده، دیگر عصبانیت کی روش به اوج رسید و بدل به یک کوه آتشفشان شد. آتشفشانی که البته گدازه هایش را در کنفرانس مطبوعاتی بیرون ریخت و همه عوامل فدراسیون را با هم سوزاند؛ هم خشک و هم تر!
جلسه تفاهم آمیز
به فاصله ۲۴ ساعت بعد از فوران کی روش در کنفرانس مطبوعاتی، او در جلسه ای به همراه علی کفاشیان رئیس فدراسیون و تاج سرپرست سازمان لیگ دور یک میز نشست و از گلایه ها و بدقولی هایی گفت که ظرف مدت این یک ماه شده و تاکید کرد که با این شرایط دورنمای خوبی برای تیم ملی متصور نیست.
او همچنین به تاج گلایه کرد که چرا بازی های لیگ را دو هفته به تعویق انداخته و این سبب خواهد شد تا بازه ۱۲۰ روزه ای که او برای آماده سازی تیم ملی تا جام جهانی نیاز دارد، عملی نشود. بعد از گلایه های به حق کی روش، تاج نیز به او حق داد اما تاکید کرد که انتظار نداشته تا توپخانه آتش انتقاداتش را متوجه سازمان لیگ کند و همه کاسه و کوزه ها را سر او وهمکارانش بشکند.
کی روش نیز تاکید کرد که در آن لحظات برای انتقاد از شرایط موجود فدراسیون دنبال بهانه می گشته و برنامه لیگ این بهانه را به دست او داده! طرفین بعد از شنیدن گلایه ها با یکدیگر توافق کردند تا در یک جلسه دیگر برنامه لیگ را با یکدیگر مرور کرده تا به گونه ای تنظیم شود که البته رضایت دو طرف حاصل شود. در این جلسه البته کفاشیان هم قول داد تا تمام تلاش خود را برای حل مشکلات مالی فدراسیون انجام دهد تا نقطه نظرات کی روش لحاظ شود. قولی که البته لبخند را روی لبان سرمربی تیم ملی آورد تا مشخص شود که مثل همیشه پول حلال همه مشکلات است!
او برای تحقیر بیشتر برنامه سازمان لیگ را در زباله دانی انداخت، تنظیم برنامه لیگ را به راننده سازمان لیگ نسبت داد و از واژه مضحک میکی موس برای تشبیه اتفاقات فوتبال آسیا استفاده کرد تا کلکسیون حملاتش به فوتبال ایران و فدراسیون را کامل کرده باشد. حملاتی عجیب و غیرمنتظره که البته کسی انتظارش را نداشت.
کی روش بعد از پودر کردن فدراسیون و سازمان لیگ همچون سرداری فاتح با لبخندی بر لب کنفرانس را ترک کرد در هنگام خروج با یک ژست فاتحانه برابر دوربین ها گارد گرفت تا ماموریت خود را تمام و کمال انجام داده باشد. ماموریتی که ریشه آن تنها به برنامه ریزی سازمان لیگ و بی توجهی به تیم ملی باز نمی گشت. در حقیقت کی روش برنامه لیگ را بهانه کرد و آنچه که در طول یک ماهه اخیر و پس از صعود تیم ملی به جام جهانی در دل او تلنبار شده بود، بیرون ریخت.
قصه از کجا شروع شد؟
برای واکاوی حملات بی رحمانه و تند و تیز کی روش به فدراسیون باید به عقب بازگردیم. روزهای پس از صعود به جام جهانی و پس از بازگشت تیم ملی به ایران. روزهایی که ملی پوشان از دفتری به دفتر دیگر می رفتند و روسا و مسئولین از عباسی وزیر ورزش گرفته تا احمدی نژاد رئیس جمهور دهم تا دکتر روحانی رئیس جمهور منتخب را ملاقات می کردند و البته با دست پر بازمی گشتند اما در میان همه این ملاقات های گوناگون و هدایای رنگارنگ، سر کی روش و دستیارانش بی کلاه ماند.
هدایایی که البته طبق قانون به کی روش نیز تعلق می گرفت اما این هدایا تنها در داخل ایران ارزش و اهمیت داشتند و برای یک خارجی هیچ اعتباری نداشت. کی روش انتظار داشت که پس از صعود مقتدرانه همراه تیم ملی ایران فدراسیون فوتبال و مقامات مسئول برای او پاداش جداگانه ای در نظر بگیرند و هدیه ای ویژه به او تعلق بگیرد که البته اعتبارش تنها محدود به داخل مرزهای ایران نباشد. او انتظار یک پاداش چند صد هزار دلاری چرب و نرم داشت اما وقتی دید که در میان هدایای رنگارنگ سهمی برای او در نظر گرفته نشده، به شدت از کفاشیان دلخور شد و به او گلایه کرد.
رئیس فدراسیون نیز به او توضیح داد که این هدایا از سوی مسئولین و مقامات اهدا شده و فدراسیون در آن نقشی ندارد و البته به سرمربی پرتغالی وعده داد که پاداش وی نیز محفوظ است اما کی روش که در مدت یک سال و اندی اقامتش در ایران دریافته که زیاد نمی توان روی قول و قرارها حساب کرد، قانع نشد. با این حال عصبانیت کی روش وقتی به اوج رسید که قصد داشت تا ایران را ترک کند. سرمربی پرتغالی منتظر بود که بخشی از مبلغ قراردادش را طی توافقات قبلی دریافت کند اما وقتی از کفاشیان شنید فعلا پرداخت مقدور نیست و آقای سرمربی بعد از یک ماه پرفشار و طاقت فرسا باید دست خالی ایران را ترک کند، با دلخوری و ناراحتی به سفر رفت.
برنامه ای که کنسل شد
کی روش پس از خروج به ایران به برزیل رفت و با بررسی کمپ های این کشور و بازدید از آنها سرانجام برای رزرو یک کمپ در برزیل با مسئولین میزبان توافق کرد و سپس به پرتغال رفت. او در برزیل بود که شنید برخلاف توافقات قبلی تاریخ آغاز لیگ برتر دو هفته ای به تعویق افتاده و این اتفاق برنامه های او را برای تیم ملی تهدید می کرد تا نگرانی هایش بیشتر شود.
کی روش در پرتغال کمپ تمرینی در حوالی لیسبون برای اردوی اواسط مرداد تیم ملی رزرو کرد و با استفاده از نفوذ و اعتبارش یک بازی دوستانه با باشگاه مشهور و معتبر بنفیکا ترتیب داد تا تیم ملی در مدت حضورش در این کمپ علاوه بر بازی با گابن، یک بازی دوستانه دیگر نیز برگزار کند. سرمربی پرتغالی پس از رتق و فتق امور به تهران بازگشت تا با تحویل لیست تیم ملی به فدراسیون، شاگردانش را مهیای سفر به کشورش کند اما وقتی کفاشیان با همان لبخند همیشگی بر لب از کمبود بودجه گفت و خبر داد که اردوی پرتغال لغو شده، دیگر عصبانیت کی روش به اوج رسید و بدل به یک کوه آتشفشان شد. آتشفشانی که البته گدازه هایش را در کنفرانس مطبوعاتی بیرون ریخت و همه عوامل فدراسیون را با هم سوزاند؛ هم خشک و هم تر!
جلسه تفاهم آمیز
به فاصله ۲۴ ساعت بعد از فوران کی روش در کنفرانس مطبوعاتی، او در جلسه ای به همراه علی کفاشیان رئیس فدراسیون و تاج سرپرست سازمان لیگ دور یک میز نشست و از گلایه ها و بدقولی هایی گفت که ظرف مدت این یک ماه شده و تاکید کرد که با این شرایط دورنمای خوبی برای تیم ملی متصور نیست.
او همچنین به تاج گلایه کرد که چرا بازی های لیگ را دو هفته به تعویق انداخته و این سبب خواهد شد تا بازه ۱۲۰ روزه ای که او برای آماده سازی تیم ملی تا جام جهانی نیاز دارد، عملی نشود. بعد از گلایه های به حق کی روش، تاج نیز به او حق داد اما تاکید کرد که انتظار نداشته تا توپخانه آتش انتقاداتش را متوجه سازمان لیگ کند و همه کاسه و کوزه ها را سر او وهمکارانش بشکند.
کی روش نیز تاکید کرد که در آن لحظات برای انتقاد از شرایط موجود فدراسیون دنبال بهانه می گشته و برنامه لیگ این بهانه را به دست او داده! طرفین بعد از شنیدن گلایه ها با یکدیگر توافق کردند تا در یک جلسه دیگر برنامه لیگ را با یکدیگر مرور کرده تا به گونه ای تنظیم شود که البته رضایت دو طرف حاصل شود. در این جلسه البته کفاشیان هم قول داد تا تمام تلاش خود را برای حل مشکلات مالی فدراسیون انجام دهد تا نقطه نظرات کی روش لحاظ شود. قولی که البته لبخند را روی لبان سرمربی تیم ملی آورد تا مشخص شود که مثل همیشه پول حلال همه مشکلات است!
